نگاهی به نمایش «کسوف» به کارگردانی فرینا مهرآذر
زمان جهان ما به وقت منطقه صفر مرزی تنظیم شده است
ایران تئاتر، کیارش وفایی: پرداختن به سرنوشت انسانها از مواردی است که میتوان درباره آن هزاران هزار جلد کتاب نوشت و از هر کدامشان نتیجهای گرفت و یا حتی در مورد برخی از آنها قضاوت کرد. البته باید توجه داشت که امر بیش از هر چیز متوجه دسته بندی بین انسانها است که در هر تیره و نژاد به تقدیری مختص به خود تعریف میشوند. رویکردی که در آن جریانهای موجود در جامعه بشری نقش بسزایی دارند.
در جهان هستی و شکل آن زیر شاخههایی وجود دارد که در بطن خود فضایی فراهم میآید که هر کسی باید بخشی از آن را به عنوان سرلوحه، تقدیر و سرنوشت خود انتخاب کند. اصولی که در آن انسانیت فارغ از هر تبعیضی کارگشا و مثمرثمر باشد. گاهی دست تقدیر به روی این تعریف و اصول خط بطلان میکشد و آدمی را به جبر صاحب مسیری میکند که ناخواسته باید آن را طی کند. راهی که در آن عدهای برای کسب قدرت میجنگند، عدهای برای دفاع از حقشان رو به روی ظلم ایستادگی میکنند و در نهایت عدهای بین این دوگروه معلق میمانند. حال آنهایی که بر اساس معیارهای انسانی روشی متفاوت را برمیگزینند در تلاش هستند تا معصومیت و بیگناهی خود را در این راه طلب کنند هر چند در مقابل آن زجر و فلاکتهایی را متحمل شوند. البته باید یادآور شد این تصمیمها ثمرات مختلفی دارد که تنها به یک کشور یا منطقه ختم نمیشود و موضوعی فراگیر است که تمامی مردم این کره خاکی را تحت تاثیر قرار میدهد.
نمایش «کسوف» را میتوان جزو نمایشهایی به حساب آورد که نگاهی جهان شمول به مقوله انسانیت دارد. نگاهی که در آن تعریف واژه انسان به عنوان قوه محرک و گزینه اصلی نقش آفرینی میکند. حال این کنش در فضای روایی اثر برگرفته از دیدگاهی است که گاهی باید آن را از زوایه بالا و شهودی دید و گاهی از زوایه رو به رو آن را شنید و درک کرد. در واقع باید گفت رویکرد اجتماعی از جمله نکاتی است که در آن هر تعریفی بنابر خواستگاه سوژه میتواند هر تعریفی را در کالبد خود جای دهد و از طریق آن به نتیجهای دست پیدا کرد. تمهیدی که در این اثر با دقت مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته است. به طور حتم مقوله جنگ و تبعات ناشی از آن موضوعی فراگیر است که تمامی مردم این دنیا تجربه گذشتن از آن را داشته و ثمراتش را تجربه کردهاند. حال تفاوت نمیکند این اتفاق در شمالی ترین نقطه جهان شکل بگیرد یا در جنوب شرقی آن رخ بدهد. البته پرداختن به این موضوع، نقطه عطفی است که به عنوان کارکردی قابل توجه در یک فضای دراماتیک مورد استفاده قرار میگیرد و با استفاده از نشانههایی آن را در خط سیر روایت لحاظ میکند.
جهان نمایش «کسوف» با دارا بودن این ساختار توجه خود را معطوف مردم افغانستان کرده است که مدت زیادی در معرض آسیبهای سیاسی، اجتماعی و انسانی بوده است. آسیبهایی که عدهای را مجبور به مهاجرت به کشورهای همسایه چون ایران کرد و عدهای را به دیگر نقاط جهان کوچ داد. در واقع روایت این اثر برشی از اتفاقهایی است که با ورود مرد افغان به ایران و ازدواجش با یک زن ایرانی شکل تازهای به خود میگیرد. شاید بتوان کنش اصلی روایت را در شکل گیری آن خانواده دانست که در ازای استحکام پیکر این پیوند تصمیم به آن میگیرند که در منطقه صفر مرزی، جایی که تعلق به هیچ کشوری ندارد با مبارزه کردن و رویارویی با شرایط جدید روزگار بگذرانند. در واقع شخصیت مرد افغان به عنوان یکی از روایهای این نمایش از حکمرانی طالبان، مشکلات مردم افغانستان، و طلب هویت خود میگوید و همسر او که یک زن ایرانی است از ماجراهای پس از ازدواج با آن مرد افغان پرده برمیدارد که چگونه شد در آن منطقه که تنها متعلق به آنها است زندگی خود را شروع کردند. از نکات قابل توجه در این اثر باید به استفاده صحیح از لحن زبانی، پوشش و رویکردهایی که نقدی بر جامعه بشری است اشاره داشت. نکاتی که با وجود آنها روایت برای مخاطب بیشتر قابل لمس است وحتی در اوقاتی حس همذات پنداری را برای آنها پیش میآورد. حال با این دست آورد میتوان شرایط پیش آمده در روند این روایت را به عنوان تاثیرگذارترین نکته قلمداد کرد. زیرا شرایط به جهتی اشاره دارد که مخاطب کم و بیش از آن آگاه است و به نوعی تعبیری مستند از آن خواهد داشت.
بنابراین در شاکله و ساختار اصلی این آزادی عمل برای کارگردان اثر پیش میآید که با ذکاوت و کنجکاوی شخصیتهای خود را در معرض اتفاقهایی قرار دهد که برگرفته از رویکردهای اجتماعی و انسانی است. مسائلی که همواره شخصیتها از طریق رسانهها با آن موضوعات آشنایی و برخورد داشته است. البته ناگفته نماند که لحن اثر یعنی روایت به جاب قصه گویی بسیار به ادای حق مطلب درباره سوژه موردنظر یاری رسانده تا از طریق آن بتوان شاهد اثری قابل دفاع و خوانا بود. از زاویه دیگر روای سوم که تنها صدای او در محیط نمایش شنیده میشود نقش تاثیرگذاری بر روند واکنش شخصیتهایی دارد که مخاطب آنها را روی صحنه میبیند. بنابراین پیش آوردن این تمهیدات از رویکرد اجتماعی، مهاجرت و مشکلات ناشی از آن گرفته تا استفاده مناسب از موسیقی نواحی منطقه مختص به سوژه اثر همگی سبب شده است که با نمایشی یک دست و بی ادعا رو به رو شویم.