در حال بارگذاری ...
گفت و گو با کارگردان نمایش گرگ سیاه و زشت، که اصلا نمیشه درباره اش نوشت:

قهرمان این نمایش کتاب است

ایران تئاتر: این روزها تالار هنر میزبان نمایش موزیکالی است که در پرونده خود ۵ جایزه از جشنواره تئاتر شهر دارد.

«نمایش گرگ سیاه و زشت، که اصلا نمیشه درباره اش نوشت»، به نویسندگی میثم عباسی و کارگردانی ندا نوری اولین بار در سال 1395 در جشنواره تئاتر شهر به روی صحنه رفت و در آنجا سه جایزه بهترین بازیگر مرد، بهترین آهنگسازی، بهترین طراحی لباس را به دست آورد. ضمن آنکه در بخش کارگردانی و  بازیگر مرد نیز کاندید بود.

این روزها تالار هنر میزبان نمایش موزیکالی است که در پرونده خود 5 جایزه از جشنواره تئاتر شهر دارد. «نمایش گرگ سیاه و زشت، که اصلا نمیشه درباره اش نوشت»، به نویسندگی میثم عباسی و کارگردانی ندا نوری اولین بار در سال 1395 در جشنواره تئاتر شهر به روی صحنه رفت و در آنجا سه جایزه بهترین بازیگر مرد، بهترین آهنگسازی، بهترین طراحی لباس را به دست آورد. ضمن آنکه در بخش کارگردانی و  بازیگر مرد نیز کاندید بود.

داستان نمایش که تحت تاثیر نمایش شیر و خرگوش باهوش کلیله و دمنه می باشد، در خصوص گرگی است که صاحب حیوانات را می دزدد و به حیوانات می گوید اگر می خواهند که صاحبشان آزاد شود یکی از حیوانات باید به جای او اسیر شود...

در گفت و گویی با ندا نوری بیشتر در خصوص این نمایش جویا شدیم:

چه قابلیت هایی از نمایشنامه «گرگ سیاه و زشت که ...» شما را جذب کرد و متقاعد نمود تا آن را برای صحنه آماده کنید؟

من سالهای زیادی است که در حوزه نمایش کودک فعالیت می کنم و با فضای حاکم برآن آشنا هستم. موضوعی که در حوزه کودک برای من به عنوان یک چالش همواره مدنظر بوده، این است که برخی فکر می کنند کودکان دنبال اتفاقات عجیب، نامتعارف، فضایی و به روز شده اند در حالیکه این ما هستیم کودکان را به این سمت هدایت می کنیم و ساخته های ذهنی آنها را می سازیم. به عقیده من کودکان هنوز هم به موسیقی فولکلور و داستانهای قدیمی علاقه دارند، تحت تاثیر آنها قرار می گیرند و از آنها در اجتماعی شدن کمک می گیرند. به نظرم این ما هستیم که باید این موقعیت را برای آنها فراهم کنیم. و من با توجه به اینکه نمایشنامه «گرگ سیاه و زشت که ...» این نگاه ویژه را به قصه های قدیمی دارد و موقعیت خوبی در این خصوص ایجاد می کند تصمیم گرفتم برای اجرا آماده کنم.

 

شروع داستان با معرفی حیوانات بود که نه تنها تاثیر بر روند داستان نداشت بلکه به مرور شما را مجبور کرد تا ریتم داستان را سریع تر کنید و در گره افکنی و نتیجه گیری با مشکل کمبود زمان روبرو شوید. چرا این روند برای اجرا انتخاب شد؟

در این خصوص باید بگویم که اولا متن نمایشنامه اینگونه آغاز می شد و نمی توانستیم زیاد بدان تغییر دهیم. از طرفی دیگر اعتقاد دارم سرعت در زندگی ما تبدیل به یک معضل شده است. خیلی بی طاقت شده ایم. دوست داریم خیلی سریع به نتیجه برسیم. فکر می کنم روند داستان کمی با این تفکر فاصله داشت. سومین مسئله موزیکال بودن کار بود و همانگونه که دیدید هدف ما در معرفی شخصیت ها آشنایی با شیوه های مختلف موسیقی نیز بود. سگ که شخصیت جاهل منشانه داشت لاله زاری می خواند. گاو پاپ، گرگ راک، کلاغ رپ، ننه پیرزن موسیقی محلی دشتی، کردی و ... می خواندند. به نظرم شروع بدی نبود. هرچند قبول دارم که ما با مشکل زمان روبرو شدیم.

 

یکی از زیبایی های این نمایش، توجه خاص به مقوله مطالعه و کتابخوانی بود. برآیند داستان نشان از تلاش شما و نویسنده برای معرفی کتاب به عنوان قهرمان داستان داشت. در این خصوص هدف‌گذاری خاصی شده بود یا در طول اجرا بدان رسیدید؟

متاسفانه یکی از مشکلات جامعه ما پایین بودن سرانه مطالعه است. این یک معضل فرهنگی و اجتماعی است و وظیفه داریم به هر نحوی بر آن تاکید کنیم. ما نیز در این نمایش سعی کردیم جایگاه مطالعه را در حل بحرانها به نمایش گذاریم تا کودکان از بدو ورود به جامعه با اهمیت مطالعه و کتابخوانی آشنا شوند. تلاش زیادی کردیم تا داستان به سمتی برود که قهرمان نهایی کتاب باشد. این تلاش به این دلیل بود که احساس می کنم مردم همواره به دنبال یک قهرمان هستند در صورتیکه این خودمان هستیم که در شرایط مختلف باید به داد خودمان برسیم و یکی از اصلی ترین راههای تحقق آن مطالعه است.  

همانطور که در داستان هم دیدید حیوانات ابتدا سراغ بز دانا رفتند تا از او کمک بگیرند اما او در خانه حضور نداشت و همین مسئله آنها را به این فکر انداخت که از طریق داستانهای عبرت آمیز گذشته بر مشکل فائق آیند و همین کار را هم کردند.

 

در دکور توجه به اشکال هندسی و رنگهای اصلی و ارتباط معنادار آن با شخصیت های داستان جلوه خوبی داشت. چگونه به این طرح رسیدید؟

واقعیت این است که طراح صحنه تمام اشکال را مربع و مستطیل دیده بود که اصلا دوست نداشتم و احساس کردم اگر ابعاد روانشناختی این اشکال لحاظ شود تاثیرگذاری بیشتری بر ذهن مخاطب خواهد داشت لذا با طراح صحنه مشورت کردیم و در نهایت به این طرح رسیدیم و همانطور که شما گفتید به نظرم تاثیر خوبی بر ذهن مخاطب داشت.

 

در طراحی لباس ما با یک نوآوری روبرو بودیم، استفاده از وسایل بازیافتی چگونه در کار شما جان گرفت؟

من از زباله و پلاستیک متنفرم. از اشغال ریختن در کوچه و خیابان بیزارم. چرا راهکاری برای بازیافت وجود ندارد. چرا آنها را با آنکه می دانیم سالیان سال زمان نیاز دارند تا از بین بروند در خاک دفن می کنیم. این سوالات باعث شد که همواره به دنبال راهکاری برای بازآفرینی وسایل بازیافتی و پلاستیک باشم. یک روز در نمایشی، شاهد مکالمه ونوس ابوذری با کارگردان آن در خصوص استفاده از البسه با وسایل بازیافتی بودم. از ایده اش خوشم آمد و برای اینکار از او دعوت کردم تا طرحش را پیاده کند. امیدوارم این ایده تاثیرش را بر مخاطب گذاشته باشد.

 

نمایش با آنکه مهر موزیکال بودن بر پیشانی داشت، اما در این بخش با ضعف جدی روبرو بود و آنگونه که باید جلوه نداشتیا احساس نمی کنید تاکید بر موسیقی زنده به کارتان لطمه بزند؟

واقعیت این است که تالار هنر استاندارد نیست و به شدت با مشکل صوت روبروست. این موضوع بر کار گروه موسیقی تاثیر گذاشت و آنها نتوانستند آنگونه که باید ظاهر شوند. با این وجود احساس می کنم موسیقی زنده به کار جان می دهد و به نظرم به مرور با رفع ایرادات بهتر خواهند شد.

 

در نمایش گرگ سیاه و زشت، یکسری ابهامات متنی و اجرایی مثل صحنه حضور در منزل بز دانا، حضور ننه پیرزن و سگ با دستان بسته در صحنه افتادن گرگ در چاه، تفاوت بازی و گریم گرگ با عنوان نمایش که گرگ سیاه و زشت است، تغیییر در متن داستان شیر و خرگوش باهوش کلیله و دمنه و ... وجود داشت، چرا؟

اول از همه اینکه این کار قرار نبود در این برهه زمانی اجرایی شود، نمایشی که قرار بود در خرداد و تیر به اجرا در آید تاییدیه نظارتی نگرفت و از ما خواستند کار را زودتر برای اجرا آماده کنیم. دو سال از اجرای نمایش در جشنواره گذشته بود و فقط سه هفته برای آماده سازی تیم  وقت داشتیم. ننه پیرزن شش روز قبل از اجرا و کلاغ سه روز قبل از اجرا آماده شد. این موضوع در کار  ما تاثیر زیادی داشت. به عبارتی سرعت بر دقت در ابتدای کار حاکم شد. یکسری اتفاقات نیز به خاطر بازبینی بر کار تحمیل شد.

با این همه خوشحالم که کار مورد استقبال قرار گرفت و مخاطبان رضایت داشتند و این برای من مهم است.

 

مصاحبه از: علی رحیمی




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با کارگردان نمایش «رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر»

میثم عبدی: نوشتن نمایشنامه به‌صورت گروهی، تجربه‌ای لذت‌بخش بود
گفت‌وگو با کارگردان نمایش «رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر»

میثم عبدی: نوشتن نمایشنامه به‌صورت گروهی، تجربه‌ای لذت‌بخش بود

میثم عبدی، کارگردان نمایش «رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر» می‌گوید تجربه نوشتن نمایشنامه به‌صورت تیمی برای او خیلی جذاب و دلنشین بوده است.

|

شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه
شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه

شکرخدا گودرزی در یادداشتی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی، تئاتر را دیالوگی معرفی کرد برای این که وضعیت را از آنچه که اکنون هست به جلو ببرد و در جستجوی کمال مطلوب و روابط انسانی برای استعلای جامعه باشد.

|

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

گفت‌وگو با عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت

تماشاخانه سنگلج، می‌‌تواند بهشت تئاتر ملی شود
گفت‌وگو با عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت

تماشاخانه سنگلج، می‌‌تواند بهشت تئاتر ملی شود

عزت‌الله رمضانی‌فر، بازیگر پیشکسوت می‌گوید با برنامه‌ریزی و مدیریت درست و اختصاص بودجه مناسب، می‌توان تماشاخانه سنگلج را به بهشت تئاتر ملی ایران تبدیل کرد.

|

نظرات کاربران