دستهبندی ایران تئاتر از ژانرشناسی نمایشهای روی صحنه مرداد ماه
ادبیات نمایشی مدرن و معاصر؛ رپرتوارهای اعلام نشده در یک ماه تئاتر
ایران تئاتر: بخشی از سوگیریها و گرایشهای دورهای فعالان تئاتری در قالب جریانهای متاثر از ناخودآگاه جمعی فضای تئاتر است که شکل می گیرد. شکل گرفتن چنین پدیده هایی در فعالیت های تئاتری حکم رپرتوارهایی اعلام نشده را دارند که حتی مجموعه پدیدآورندگان این آثار اغلب از شکلگیری آن بی خبرند.
به جز جریانها و رخدادهای تئاتری از پیش برنامهریزی شده که کم و کیفشان از طریق اطلاعرسانیهای رسمی در اختیار مخاطبان و علاقهمندان هنرهای نمایشی قرار میگیرد، بخشی از سوگیریها و گرایشهای دورهای فعالان تئاتری در قالب جریانهای متاثر از ناخودآگاه جمعی فضای تئاتر است که شکل میگیرد. شکل گرفتن چنین پدیدههایی در فعالیتهای تئاتری یک بازه زمانی معین حکم رپرتوارهایی اعلام نشده را دارند که حتی مجموعه پدیدآورندگان و به تبع آن تماشاگر و مخاطب اغلب از شکلگیری آن بیخبرند. به عنوان نمونه توجه تعداد قابل توجهی از تولیدات تئاتری به ژانرهای و گونههای معین هنرهای نمایشی در یک مقطع زمانی مشخص، نشانهای از اقبال ناخودآگاه به بعضی از این گرایشها است که البته در یک بررسی عمیق و مجالی مفصل قابل ریشهیابی خواهد بود.
ایران تئاتر در ژانرشناسی اجمالی نمایشها همزمان با اجرای آنها قصد دارد تا بخشی از این گرایشهای تولیدات نمایشی به قالبها و شکلهای هنر نمایش را به نوبه خود شناسایی و ثبت و ضبط کند. سلسله گزارشهایی که پیش از این و با مرور جدول نمایشهای روی صحنه در ماههای پیش از این منتشر شد، بخشی از گونههای موردتوجه فعالان تئاتر را مورد توجه قرار داده بود و در گزارش پیش رو نیز بخشی از این ویژگیهای محتوایی و ساختاری را مورد توجه قرار داده است.
از دورنمات تا کامو، رپرتوار ادبیات مدرن و ابزورد
یکی از گرایش های آشکار در تعداد قابل توجهی از نمایش هایی که هم اکنون اجرای عمومی خود را پشت سر می گذارند، رجوع به ادبیات نمایشی مدرن جهان است که علیرغم این عنوان کلی طیف های متعددی از نویسندگان و شیوه های بیان هنری را شامل می شود. در این بخش آن دسته از آثار نمایشی که بر مبنای آثار نویسندگان شاخص ادبیات مدرن شکل گرفته معرفی می شود.
راحله شمس آبادی در کارگردانی نمایش «گفتگوی شبانه» نوشتۀ فردریک دورنمات یکی از نمونه های شاخص ادبیات گروتسک را مبنا قرار داده است.«گفتگوی شبانه» قصه جلادی را باز می گوید که از طرف فردی مامور شده تا نویسندهای را بکشد. او نیمه شب به خانه نویسنده میرود تا بی سر و صدا وی را به قتل برساند اما نویسنده بیدار است و در انتظار او نشسته است. نویسنده درخواست میکند قبل از مرگش گفتگویی بین آنها صورت گیرد. فردریک دورنمات به عنوان نماینده قدرتمند ادبیات گروتسک در آثارش همواره دلمشغول و دلبسته فلسفه است و خواننده آثار دورنمات، خواه در نمایشنامهها و خواه در رمانهای او، رد پای فلسفه را به وضوح مییابد. دورنمات باور دارد که آنچه در عالم رخ میدهد در دایره فهم انسان نمیگنجد و هر آن که بخواهد حوادث بیمنطق و غیرقابل درک را تابع ارادهی خود کند بیتردید نابود میشود. دورنمات میکوشد بگوید جهان فاقد نظم و سلسله مراتب منطقی است و رخدادهای ناممکن بر سرنوشت انسان فرمان میرانند و انسانی که بخواهد با منطق بر این سیطره فائق آید بیشک محکوم به شکست است. جبر حاکم بر سرنوشت و فرجام شخصیتهای آثار دورنمات جبری است بدون منطق و خارج از اراده و تمام قواعدی که انسان در دایره فهم خود تصور میکند.جهانی که دورنمات توصیف میکند و باور دارد، جهانی است بدون قهرمان. چرا که قهرمان یعنی غلبه بر ناممکنها، یعنی غلبه بر جبر حاکم، و این باور اندوهناک او را تا بدان جا میکشاند که بگوید: «ما در این جهان دیگر قهرمانان تراژیک نداریم، بلکه تراژدیهایی داریم که خونخواران تاریخ جهان، مثل هیتلر و استالین، ترتیب نمایش آنها را میدهند و با ماشینهای کشتار خود این نمایش را به صحنه میآورند.»
جواد مولانیا هم در کارگردانی نمایش «سوءتفاهم» نوشته آلبر کامو به سراغ یکی از درخشان ترین نمونه های ادبیات پوچی رفته است. سوءتفاهم، دومین نمایشنامه آلبر کامو، در مسافرخانهای در قلب چکسلواکی میگذرد، مسافرخانهای که دو زن ادارهاش میکنند. در آغاز نمایشنامه آن دو مشغول صحبت درباره ورود مسافری تازه هستند که میخواهند به او دارو بخورانند و همان شب در دریاچه سد غرقش کنند، درست همانطور که با مسافران پیش از او کردهاند. اگرچه هویت مسافر بر تماشاگران آشکار است، مادر پیر و دخترش او را به جا نمیآورند. او در اصل فرزند مادر و برادر دختر است که بیست سال پیش پسری ولنگار بوده و خانه و کاشانهاش را ترک کرده است. نوشتههای فلسفی کامو، که در تار و پود نثر داستانی او بازتاب یافته، پوچی زندگی آدمی و لزوم عصیان علیه این پوچی، بارها و بارها دستمایه هجمه منتقدان معاصر این نویسنده قرار گرفت. آثار کامو فلسفه ژرف این چهره را در قالب تجربههایی انسانی به تصویر کشیده است. تعهدات سیاسی کامو نیز به همین ترتیب تا به امروز ماندگار بودهاند، چون او همواره بر سر یک اصل ماند: اینکه نباید درگیر اوهام شد و از اصول خود عقبنشینی کرد. او به ما نشان داد که بزرگترین وظیفه اصحاب قدرت آن است که بیش از دیگران بکوشند. در سالهای اخیر، پدیده آلبر کامو در فرانسه با نوعی نوزایی مواجه بوده است و به گفته «انتشارات گالیمار»،ناشر آثارش، فروش بعضی از نوشتههای او - که برخی همچنان در مدارس تدریس میشوند - بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ تا پنج برابر افزایش داشته است.
« یک روز تابستانى» نوشته اسلاومیر مروژک بازهم نمونه ای از آثار شاخص ادبیات گروتسک است که این بار در اجرایی به کارگردانی پارسا پیروز فر روی صحنه رفته است. « یک روز تابستانى» داستان ناموف و موف است که هر دو به آخر خط رسیده اند، هنگام اجراى آخرین تصمیم زندگى خود با هم آشنا مى شوند، ولى ورود یک بانو شرایط جدیدى را رقم مى زند. مروژک نویسنده طنزپردازی است که طی هشت دهه زندگی توانست نام خود را بر تارک ادبیات نمایشی معاصر لهستان، حک کند و درعرصه ی “کمدی گروتسک” در تئاتر پیشروی اروپا فاتح شود. مروژک در نمایشنامه هایش ساده ترین و پیش پا افتاده ترین موقعیتهای انسانی را در طرح مورد نظرش جای می دهد و وجه کمدی و ابسوردیسم آنها را عیان می کند. او این موقعیتها را در مواجهه با کلیشهها و شخصیتپردازیهای منحصر به فردش تعریف میکند و مخاطب را به تماشای تناقضات موروثی آدمی میخواند؛ به زبان دیگرمروژک واقعگرایی ست که مسائل واقعی را در قاب ابسوردیسم به نمایش میکشد. قهرمانان نمایشنامههای مروژک همگی شخصیتهای کلیشهای اجتماعی، ادبی و اخلاقی هستند؛ شخصیتهایی ساده که رویارویی عناصر متضادی چون ذکاوت و بلاهت، عقل و جسم و تمدن و توحش را بازنمایی می کنند و تضادهایی که در عین سادگی پیچیده و بغرنج می نمایند. مروژک با پیچیدن موقعیتهای رعب آورش در لفافه طنز، هزل و هجو، میکوشد تا ترس و اضطراب را از فضایی که خود خلق کرده دور کند و بدینسان طنزی سیاه می آفریند که نیش اش جامعه ی زمخت و بیرحمش را می گزد و زهر خندی بر لب مخاطب می نشاند.
در جدول نمایش های مرداد ماه همچنین با نام نویسنده ای برخورد می کنیم که به عنوان یکی از پیشقراولان کمدی مدرن شناخته می شود. نمایش «بانوایان» یکی از آثار « داریو فو» است که این روزها به کارگردانی علی نیکزاد روی صحنه رفته است. نمایش «بلبشو»به کارگردانی میثم مرادی و آرش شیرعلی برداشتی آزاد از کتاب «کمدیهای داریوفو» است که مبنای خلق این نمایش قرار گرفته است. تئاتر فو از منابع زیادی تغذیه و رشد کرد. او در بازیگری از لوکوک ، مدرس فرانسوی بازیگری و خلاقیت، در کارگردانی از استره لر، کارگردان ایتالیایی، و در اندیشه از آنتونیو گرامشی، متفکر فلسفه سیاسی، بسیار آموخت. اما منشاء الهام اصلی زندگی او به خصوص بعد از همکاری و ازدواجش با فرانکا رامه ، کمدیا دل آرته بود. خانواده رامه برای چند نسل از نمایشگران دل آرته در شمال ایتالیا بودند و داستانگویی، طنز و نگاه سیاسی فو با یکی از قدیمیترین سنتهای نمایشی اروپا پیوند خورد. کمدی دل آرته، پر سرعت، متکی بر بدن و بر بداهه پردازی و یکی از گونههای نمایشی است که از قرون وسطی جان سالم به در برد و میراث تئاتر اروپا را به امروز رساند. داریو فو به رویای بسیاری از هنرمندان دست یافته بود، او در آثارش یک سنت هنری را به فراخور مشکلات مردم معاصر به روز کرد. این امکان را به وجود آورد که هنرش را به مخاطبان واقعیاش، یعنی طبقات فرودست برساند. پس از مرگ فو دیوید گریگ ، نمایشنامه نویس اسکاتلندی، او را نمایشنامه نویسی خواند که توانست تئاتر، کارناوال و اعتراض سیاسی را به هم پیوند بزند و نمایشنامه نویسی اسکاتلند را وامدار او دانست.
ادبیات نمایشی پست مدرن و معاصر، از ویسنییک تا مک دونا
دیگر مجموعه قابل شناسایی در جدول نمایش های مرداد ماه که در شمایل رپرتواری از یک ذائقه خاص هنری ظاهر می شود، آثاری بر مبنای نمایشنامه های معاصر جهان است که نشان از اقبال هنرمندان جوان تئاتر به ادبیات نمایشی معاصر دارد. اگرچه در این میان به دلیل محدودیت دسترسی به آثار نویسندگان معاصر عمدتاً با نام هایی معدود روبه رو هستیم، اما وجود چهره های شاخص ادبیات معاصر در این فهرست می تواند همچنان دارای جذابیت باشد.
«ماتئی ویسنی یک» به عنوان یکی از نمایندگان شاخص ادبیات نمایشی معاصر در جدول نمایش های مرداد ماه جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. نمایش های «آشغال مرد» به کارگردانی نادر نادر پور و نمایش ریچارد سوم اجرا نمیشود به کارگردانی روحالله جعفری دو اثر شاخص این نویسنده هستند که بخشی از حضور نمایشنامهنویسی معاصر در صحنه تماشاخانه ها را نمایندگی می کنند. «آشغال مرد» نمایشی است اپیزودیک و بر پایه احساساتی مشترک و لحظاتی خاص و هیجان انگیز؛ روایت آدمهایی بدون اختیار که وضعیتشان به آنها تحمیل شده است. «ریچارد سوم اجرا نمی شود» هم ایده اصلی اش را از اتفاقی واقعی گرفته؛ ماجرای به صحنه بردن نمایشنامه ریچارد سوم اثر شکسپیر در اتحاد جماهیر شوروی به کارگردانی واسولد میرهولد است. ویسنییک در پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم با مکاشفه حقیقت ممکن سعی بر آن دارد که همچنان با اصرار و پافشاری، پرده از رازهای پنهان و نامکشوف بردارد. او با زبانی در ظاهر غیر معمول و در واقع تلخ و عصبی به شکار لحظهها و موقعیتهایی میرود که در کمترین ذهن شتابزدهای در عصر بمباران اطلاعات و حکمفرمایی رایانهها جاری میشود. نویسنده از اشیاء نیز نماد می سازد. انگار که اشیاء همانند بازیگران، در نمایشنامه های او نقشی را بر عهده دارند و بازی می کنند. با این کار ویسنی مى خواهد بین "زبان نمایشی" یا همان فرم و ساختار و "معنا"ی نهفته در محتوای اثر، ارتباطی منطقی برقرار کند.
«زخمهای وحشتناک زمین بازی» نوشتۀ «راجیو جوزف» و به کارگردانی علی منصوری دیگر نماینده ادبیات نمایشی معاصر بر صحنه تماشاخانه های تهران است. این نمایش دوستی و عشق پرفراز و نشیب یک دختر و پسر از ۸ تا ۳۸ سالگی را روایت می کند؛ عشقی که شبیه هیچ عشقی نیست یا مثل هر عشق دیگر پر از زخم و جراحت است. نمایشنامه «زخمهای وحشتناک زمین بازی»(2012) نوشته راجیو جوزف درام نویس آمریکایی است که در سال 2010 برای نمایشنامه «ببر بنگال در باغ وحش بغداد»جایزه پولیتزر گرفت. «زخم های وحشتناک زمین بازی» یک نمایشنامه عاشقانه است که برشهایی از ارتباط 30 ساله یک دختر و پسر را تصویر میکند. نمایش از قطعههایی تشکیل شده که در مقاطع مختلف سنی دختر( کیلین) و پسر(داگی) رخ می دهند. همین خاصیت قطعه قطعه نمایشنامه که در هر قطعه، مقطعی را گنجانده، به رعایت اصل صحنه های خوبِ بیشتر، مانند یک راهنما کمک کرده است. در این نمایشنامه آشکارا هر صحنه فارغ از ارتباط کلی اش با صحنه های دیگر، استقلال و منحنی دراماتیک خاص خود را دارد. نمایش روال داستانی کلی پر رنگی ندارد و بیشتر داستانِ بازِ یک عشق متفاوت در میان زخم ها و لبخندهاست.
نمایش «آدم کش» هم با دراماتورژی و کارگردانی زری اماد بر اساس نمایشنامه «غرب مغموم » اثر مارتین مک دونا روی صحنه رفته است. پدر ولش به لنین فرستاده میشود براى راهنمایى و اداره مردمى که به جرم و جنایت و خشونت مشهورند اما بعد از مدتى کوتاه خودش هم دچار بحران میشود. این نمایش تراژى کمدى، به سبک و شیوه اى خاص و مدرن در قابهایى ناهماهنگ و فضاى سورئال خشونت ذاتى انسان را نشانه میگیرد. مارتین مکدونا میراث دار روندی است که درامنویسی قرن بیستم طی کرد. کمدی موقعیت، تئاتر ابزورد، تئاتر شقاوت، درام خانوادگی- اجتماعی آمریکایی و نمایشنامهنویسی با مایههای پستمدرنیستی. مکدونا به این سبب این میراث عظیم، متنوع و گاه متناقض را یکجا در آثارش زنده کرد که به حاصل جمعی از جهان فکری خود بهعنوان یک جوان خوشگذران، عشق سفر و یاغیِ امروزی با درامنویسان مورد علاقهاش رسید. یکی از سبکهای بسیار بارز که از آثار مک دونا قابل انتزاع و تشریح است، سبک گروتسک است. مک دونا چه در نمایشنامهها و چه در فیلمهای خود، در تراژیکترین یا تلخترین لحظات حسی دست از ایجاد موقعیتهای کمیک یا بازیهای زبانی پر از پرخاش و پردهدری خندهآور دست بر نمیدارد.
و بالاخره یکی دیگر از جلوه های بازتاب ادبیات نمایشی معاصر در نمایش های روی صحنه بر اجرای نمایشنامهخوانی «خدای کشتار» نوشتۀ یاسمینا رضا و به کارگردانی رضا سمیعفر رخ داده است. «خدای کشتار» روایت پسر خانواده رایلی است که با چماق دو دندان همکلاسی خود را شکسته است. خانواده رایلی برای دلجویی و تفاهم به خانه خانواده نواک میآیند. در آغاز روابط بسیار متمدنانه است اما کمکم خشونت موجود در روابط و وحشیگری نامتمدنانهشان بروز میکند و وضعیتی بسیار کمیک و در عین حال تاسف بار به وجود میآورد. یاسمینا رضا، بیش از اینکه نویسنده باشد یک پدیده فرهنگى است. خلق شخصیت هاى عجیب و غریب در نمایشنامه هایش و رمان هایى همچون «حرمان» و «چکش» تنها از عهده این پدیده برمى آید.این نظریه ها می تواند به حد فراوانی گویای توانایی و استعداد زنی باشد که او را پدیده فرهنگی دوران نامیده اند. نوشته های او، که سرشار از طنز و کنایه های اجتماعی اند، بسیار ساده و در ساختاری تخت بدون هیچ پیچیدگی روایت می شوند، اما همه تفکرى در پشت خود نهفته دارند .مضمون بیشتر آثار رضا درباره روابط است، روابط با خانواده، با دوستان و... که همواره با تنشهای دراماتیک همراه اند. شخصیت های بیشتر آثار او نگران خودشان اند، هرچند هیچ گاه در نمایشنامه هایش اشاره ای به کودکی شخصیت هایش نمی کند.سوژه ای که این نویسنده در بیشتر آثارش روی آن متمرکز است، روشنفکرزدگى جامعه مدرن امروز و بیان رفتارهای متناقض و تصنعی آدم هایی است که اصرار به نشان دادن خود در شکلی غیر از ماهیت اصلی شان دارند.