در حال بارگذاری ...
روزبه حسینی در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

همیشه اعتقاد دارم باید کارهایم  متفاوت باشد

ایران‌تئاتر: روزبه حسینی کارگردان متفکر، نوگرا وموسس گروه تئاتری وناگهان است ودیدن نمایش سیم و سرمه فضای جذاب و متفاوتی را در حوزه های مختلفی مثل عشق، عرفان و ادای دین با اساتید بزرگ سیاه بازی مثل مهدی مصری را در پیش چشم مخاطب قرار می دهد.

روزبه حسینی نویسنده، طراح، کارگردان، پژوهشگر و مدرس تئاتر در سال های اخیر حضور موثر و پیوسته ای در تئاتر داشته و شش سال پس از اجرای موفق نمایش «سه مرثیه‌هذیان»، با اجرای نمایش «سیم و سرمه» دوباره به تئاتر شهر آمده است. روزبه حسینی  دارای مدرک کارشناسی حقوق قضایی از دانشگاه تهران  است. او نگارش نمایشنامه‌های زیادی از جمله ببند اون دهنو، با مسیح به صلیب می‌کشند با ما چه می‌کنند، همینه، حکایت الکتریک عاشق،  هشت دقیقه توکَت من نمی‌ره، "دستی نام تو را روی ماه نوشته است، خرس، قصه‌ باور نکردنی و عجیب و غریب ماه‌پیشونی، آنچه می شنوی ساز کج کوک سکوت است، مجنون آن بوسه بریده گلو که لیلا سر به دار کرد، این همه سنگر و این آدمها که تا آخر زنده اند، قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز، وقتی روح لیر از ژوکر مرخصی می گیرد، چرا که صدای تو با صدای من آشناست، سه عاشقانه‌ تنها و آرام و نامربوط به لام تا لام، روایت محبوب توی تلفن، هزار شماره نامعکوس، ای کاش منفورترین آدم زندگی‌ات بودم، حکایت آن قلندر، وقتی تو نیستی با تو حرف می زنم و از دوستت دارم شعری نوشته من نیست را برعهده داشته است. این هنرمند همچنین  نمایش‌های ببند اون دهنو، با مسیح به صلیب می‌کشند با ما چه می‌کنند، سهراب اسب و سنجاق"، گل یاس، عکس خانوادگی، جان نثار، همینه، هشت دقیقه توکَت من نمی‌ره، حکایت الکتریک عاشق"، آنچه می شنوی ساز کج کوک سکوت است، فسیل، مجنون آن بوسه بریده گلو که لیلا سر به دار کرد، مخزن، این همه سنگر و این آدمها که تا آخر زنده اند، آمیز قلمدن و سه مرثیه هذیان را کارگردانی کرده است. از دیگر فعالیت‌های هنری حسینی می توان به طراحی صحنه نمایش‌های ببند اون دهنو، با مسیح به صلیب می‌کشند با ما چه می‌کنند، سهراب اسب و سنجاقک، گل یاس، عکس خانوادگی، هشت دقیقه توکَت من نمی‌ره، آنچه می شنوی ساز کج کوک سکوت است، مجنون آن بوسه بریده گلو که لیلا سر به دار کرد، سه مرثیه هذیان، روایت هایی ساده از زندگی روزمره،  خیر نبینی سعیده و سه شب با مادوکس، طراحی نور نمایش های روزگار و نغمه‌هایش، هشت دقیقه توکَت من نمی‌ره، حکایت الکتریک عاشق، چی شده؟ چه خبره؟، حفاظت برجک 66، خرس، قصه‌ باور نکردنی و عجیب و غریب ماه‌پیشونی، مش کاظم حلبی و سه شب با مادوکس و مشاور کارگردان نمایش های هی مرد گنده گریه نکن و مخزن  اشاره کرد. نمایش سیم و سرمهکاری از گروه فیلم و تئاتر وَ ناگهان است و روایتى تو در تو و موسیقایى است که قصه ای عاشقانه را در یک سیر زمانى از دوران پهلوى اول تا امروز، روایت مى کند که از عشق و عاشقى می گوید و از سیاه و مطربی. روزبه حسینی نویسندگی، کارگردانی، طراحی صحنه، لباس و نور نمایش را برعهده دارد. بازیگران نمایش سیما شُکری و میثم غنی‌زاده هستند. اجرای زنده‌ موسیقیِ خاص این نمایش را که غزل، ترانه‌ها و ملودیِ قطعات آن نوشته‌ خود نویسنده‌ی نمایش است، توسط آروین نیک(گیتار و هارمونیکا) و آریا قاسمی(خواننده) از گروه تهران الف، کیمیا صرافی نوازنده‌ کاخن و هم‌خوان، و شیوا احمدی‌سپهر خواننده‌ همراه و نوازنده‌ی عود (از گروه خورشید و ماه‌ِ استاد درخشانی) به‌صورت زنده اجرا می‌شوند. دیگر عوامل این نمایش عبارتند از: مدیرتولید:   آرش فصیح،  گروه کارگردانی: زهرا سلطانی و نسترن طاها، منشی صحنه: نسترن خدادوست، گرافیک و طراحی اقلام تبلیغاتی: پانته‌آ قاسمی، تیزر: علی ضیاسعیدی، عکاسان: رسول نورمحمدزاده، محمد گل‌محمدی و ضیا صفویان، تبلیغات مجازی: نسترن خدادوست و مشاوران رسانه‌: رضا آشفته، بهزاد مرتضوی و جواد عاطفه هستند. نمایش سیم و سرمه مهرماه، هر روز در دو نوبت در ساعت‌های ۱۸ و ۲۰ به مدت پنجاه دقیقه در سالن سایه‌تئاتر شهر به صحنه می‌رود. با روزبه حسینی در باره اجرای نمایش سیم و سرمه گفت وگویی انجام داده ایم.

 

آیا  نمایش سیم و سرمه را می توانیم نمایشی متفاوت در وضعیت فعلی اجرای این روزهای تئاتر بدانیم؟

همیشه تلاش کردم شبیه خودم نباشم و درعین حال فقط شبیه خودم باشم؛ این حرف به این معنی است که به صورت عرف می گوئیم امروز مثل فردا نیست و یا فردایمان نباید شبیه دیروزمان باشد. من این مسئله را زندگی می کنم. همیشه اعتقاد دارم باید کارهایم  متفاوت باشد و نباید رویکرد به عقب و گذشته داشته باشم. از آن طرف اثرم شبیه خودم است به این دلیل که شبیه کار کس دیگری نیست و امضای من پای کارم است. من هیچ وقت ادای سبک کاری کسی و یا موج سواری روی گونه ای که در تئاتر مورد استقبال قرار می گیرد را انجام نداده ام. به هر حال نمایش سیم و سرمه  نقطه پایانی نمایش حکایت الکتریک عاشق  است که در سال 1383 در تالار مولوی روی صحنه اجرا کرده بودم و 6 نمایش در این راستا اجرا کرده ام. این تجربه ها در کنار هم قرار گرفتند و فرمی را به وجود آوردند که مبتنی بر بیس تئاتر ایرانی در یک فرم تئاتری است.

 

ادبیات کلامی و گفتاری سیم و سرمه ضمن فاخر بودن پر از شاعرانگی است؟

تلاش کرده ام که آیین نمایش خودمان و زبان فارسی را به شکل درستی برای اجرا روی صحنه طراحی کنم. به ادبیات برای نمایش نامه نوشتن معتقد نیستم. بلکه به ادبیات برای نوشتن روی صحنه اعتقاد دارم. معتقدم زبان اگر می خواهد به شکل قصه باشد باید شکل قصه گونه پیدا کند و اگر می خواهد نمایش باشد باید شکل نمایشی پیدا کند.   

 

برای اجرای سیم و سرمه چه روندی را طی کردید؟

این نخستین باری است که متنی را نوشته ام و بلافاصله توانسته ام آن را به اجرا برسانم؛ اتفاقی که تا کنون برای هیچ یک از نمایشنامه هایم نیفتاده است و اغلب یک دهه پس از نوشتن تازه امکانی برای اجرای آنها فراهم می شود. تا کنون بیش از ۱۵ مونولوگ نوشته ام که این آخرین آنها است و در واقع آخرین نمایشنامه ای است که نوشته ام.

 

در زیر متن نمایش رگه هایی از فلسفه، سوالات هستی شناسانه و اشراق دیده می شود و شخصیت اصلی نمایش هم مدام تکرار می کند که دانشجوی اخراجی فلسفه است؟

در شروع نمایش کدی عرصه می شود که متعلق به شیخ اشراق است. پرسیدم ای پیر چشمه زندگانی کجا است. شیخ اشراق یکی از مهم ترین فیلسوفان و عرفای ایران است. او تاثیرات زیادی داشته و خروجی های زیادی از خودش برجای گذاشته است . در سیم و سرمه تلاش نکردم مخاطب را به سمتی ببرم که نمایش فلسفی صرفی را بیند. در طراحی نور، نوع موسیقی، شخصیت پردازی و چیدمان شخصیت اصلی نمایش که بین جبر و اختیار در چارپایه های درون صحنه گیر افتاده است، رویکرد فلسفی قابل مشاهده است. شخصیت سیاه و بازی با آن و ترکیب نوستالوژی ما نسبت به سیاه در ایران و ارزیابیش با سیاهی و تاریکی ناخواسته نمایش را به سمتی برده که نوع اندیشه و شیوه زندگانیم است. البته من موقع نوشتن متن به چنین مسائلی فکر نمی کردم، اما چون با صداقت می نویسیم این تعابیر در لایه های متن قابل دیدن است.

 

 تاکید چند باره شخصیت اصلی نمایش که می گوید دانشجوی اخراجی فلسفه است چه کارکرد معنایی دارد؟

این تاکید نشان از گم گشتگی  این شخصیت است و در ضمن سیکلی را شکل می دهد که این آدم هم بی خیال از زندگی است و هم فلسفه خوانده و درعین حال توجهی هم به فلسفه ندارد.

 

در اولین مواجه مخاطب با شخصیت زن نمایش او حالت یک زن اثیری دارد. چقدر به این قضیه تاکید داشتید؟

فرم بازی و کنش های بازیگر زن که مبتنی بر فرم تئاتر بیومکانیک(مه یر هولد) است، چنین ویژگی دارد و در انتهای نمایش ناگهان از چنین ویژگی دور می شود و می شود زنی که از امروز به تاریخ و عشق نگاه میکند.

 

آیا راوی، دانای کل نمایش است؟

با توجه به اینکه او گاهی با شخصیت های نمایش حرف می زند بیشتر می توانیم او را خالق بدانیم. او جاهایی به شخصیتها کمک می کند و جاهایی دیگر راهنمایی شان می کند. جاهایی نور را از آنها می گیرد و نور دیگری به آنها می دهد.

 

آیا شخصیت اصلی نمایش، آقا و آقاجون در نمایش نسل های مختلف را نمایندگی می کنند؟

بله، نکته مهمی وجود دارد و اگر بخواهیم از ویژگی های آقاجون که زن نگرفته رمز گشایی کنیم در اصل به نوستالوژی های از دست رفته این نسل تاکید می کنیم. از طرف دیگر ارتباط بین آقا و آقاجون رابطه مرید و مرادی است و ارتباط پدر و پسری نیست. در اصل آن نسل مقطوع شده است و کسانی کوشیده اند که آخرین اثرات را از آن نسل بگیرند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




مطالب مرتبط

گفت‌و‌گو با عضو هیئت انتخاب آثار مرور بخش مسابقه صحنه‌ای تئاتر فجر

روزبه حسینی: کیفیت بالای نمایش‌های استانی نسبت به تهران شگفت‌انگیز است
گفت‌و‌گو با عضو هیئت انتخاب آثار مرور بخش مسابقه صحنه‌ای تئاتر فجر

روزبه حسینی: کیفیت بالای نمایش‌های استانی نسبت به تهران شگفت‌انگیز است

روزبه حسینی، عضو هیئت انتخاب آثار مرور بخش مسابقه صحنه‌ای جشنواره تئاتر فجر، تاکید کرد به طرز شگفت‌انگیزی، کفه کیفیت تولیدات استان‌ها نسبت به نمایش‌های تهران سنگین‌تر بود.

|

پویایی نمایش‌های سنتی؛ میراث ناملموس ایران

پویایی نمایش‌های سنتی؛ میراث ناملموس ایران

روزبه حسینی: هنرهای نمایشی و بومی ما به‌عنوان میراث ناملموس قدمت بیشتری نسبت به برخی از دیگر داشته‌های فرهنگی و هنری‌ ایران زمین در طول سالیان دراز دارند اما متأسفانه کمتر موردتوجه قرار ...

|

نظرات کاربران