در حال بارگذاری ...
در نشست نقد و بررسی نمایش «پرتره‌ی مرد ریخته» مطرح شد

اصغر همت: تئاتر باید در خدمت بشریت و اصلاح جامعه باشد

نشست نقد و بررسی نمایش "پرتره مرد ریخته" نوشته و کار غلامحسین دولت آبادی و آراز بارسقیان توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار شد.

به گزارش ایران تئاتر، در پنجمین جلسه از سری جدید برنامه­های «دوشنبه­های نقد تئاتر» که توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار می‌شود، دوشنبه – 5 مهرماه - نشست نقد و بررسی نمایش "پرتره‌ی مرد ریخته" نوشته و کار غلامحسین دولت آبادی و آراز بارسقیان، با حضور "حسن پارسایی" و "سید جواد روشن" از  اعضای کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و با حضور جمعی از مخاطبان نمایش و علاقه­مندان به تئاتر همچنین اصغر همت؛ بازیگر نمایش پس از اجرای این نمایش در تماشاخانه سنگلج برگزار شد.

 در ابتدای این نشست سید جواد روشن؛ مدیر جلسات "دوشنبه‌های نقد تئاتر"، ضمن خیر مقدم به حاضران و خسته نباشید به گروه نمایش، به اهمیت برگزاری جلسات نقد حضوری و تلاش کانون ملی منتقدان تئاتر برای ایجاد فضای گفت و گو در ارتقای سطح کیفی آثار همچنین توجه به نقد علمی اشاره کرد.

وی در ادامه به سوابق هنری و فعالیت‌های گروه نمایش "چیستا" اشاره کرد و از نویسندگان نمایش خواست تا در مورد چگونگی نگارش و تولید نمایش "پرتره‌ی مرد ریخته" توضیحاتی را ارائه نمایند.

الگوی ما نمونه‌های خوب غربی بود

آراز بارسقیان گفت: پیش از این اثر، نمایشنامه‌ای طولانی و پر پرسوناژ نوشته بودیم و تصمیم گرفتیم این‌بار اثری با یک بازیگر بنویسیم و در واقع اول فرم را انتخاب کردیم که شد تک‌گویی، بعد بررسی کردیم که در مورد چی و یا چه کسی بنویسیم. پنج اسم مطرح شد که یکی از آن‌ها عبدالحسین نوشین بود. از آنجایی که آقای دولت‌آبادی سابقه‌ی تحقیق و پژوهش روی شخصیت‌ها و تاریخ نمایش ایران را داشتند، قرار شد روی شخصیت نوشین کار کنیم. در این مسیر کتاب آقای نصرت کریمی خیلی به ما کمک کرد و در واقع ما هرچه در آن کتاب نیست را نوشتیم. مثلا می‌گویند نوشین موسیقی کلاسیک دوست داشت ولی هرچه بگردید هیچ کجا نگفته ایشان دقیقا چه موسیقی‌ای گوش می‌داده است و ما خودمان انتخاب کردیم که در بین تنوع موسیقی کلاسیک چه چیز را انتخاب کنیم.

وی ادامه داد: اگر دقت کنید می‌بینید که این نمایش‌نامه داستان دارد، داستان ندارد. شروع دارد، شروع ندارد. حرکت دارد، حرکت ندارد و... کاراکتر باید یک مسیری را برود و در آوردن این فضا کار بسیار سنگین و سختی بود. سه ماه پروسه مطالعه و پژوهش زمان برد و حدود دوماه و نیم نیز نگارش آن طول کشید.

او اظهار داشت: دوست دارم به خاطره‌ای در زمان نگارش این اثر اشاره کنم. در همان روزها که مشغول نگارش این اثر بودیم، آقای سمندریان فوت شدند. از آنجایی که دولت‌آبادی شاگرد سمندریان بوده است، می‌خواستیم برای مراسم برویم ولی بعد تصمیم گرفتیم که نرویم. چرا که نقل است آقای سمندریان وقتی مادرشان فوت شده بودند، ایشان صحنه تئاتر را ترک نمی‌کنند و سر کار می‌روند. ما هم نرفتیم و فکر کردیم الان نوشتن و کار تئاتر کردند درست‌تر است.

در ادامه این بحث غلامحسین دولت‌آبادی در خصوص نگارش این اثر گفت: در زمان نگارش نمایش‌نامه "گام زدن بر یخ‌های نازک" وقتی پرده اول تمام شد احساس کردیم کار بزرگی در حال انجام و اتفاق است و این احساس تا پایان نگارش که چند ماه طول کشید همراه ما بود. بعدها هم آن اثر جوایز زیادی گرفت. در اینجا هم احساس  می‌کردیم ساختار جدیدی در حال تجربه کردن است. تا الان و در مورد نگارش نمایش‌نامه‌ها، خصوصا  نگارش مونولوگ‌ها و آثار تک نفره، به شدت به تک‌گویی‌هایی که در ایران نوشته شده است منتقد بودیم و به نظر ما بیشتر آن‌ها تک گویی‌های داستانی و واگویه‌های ذهنی است و هیچ کدام قالب نمایش‌نامه را ندارند. لذا در این اثر سعی کردیم نگاه ما به نمونه‌های خوب غربی باشد و نه آثار ضعیفی که در اطراف ما در حال اجراست و با نگاه به الگوهای خوب غربی به سراغ نگارش این اثر رفتیم.

منابع کم همراه با اغراق و تحریف

جواد روشن گفت: به نظر انتخاب شخصیت نوشین به عنوان سوژه نگارش نمایش‌نامه، کمی ریسک است، چون ایشان برای اهالی تئاتر شخصیت و نام با ارزشی است. وقتی قرار است کاری نوشته و اجرا شود از تاریخ معاصر تئاتر ایران آن هم از زبان خود شخص و با منابع کم و محدود، به نظر کار مشکلی است. این مسائل باعث نشد که سوژه را تغییر دهید؟

دولت‌آبادی نیز اظهار داشت: منابع کم است و آن‌هایی هم که هست خیلی‌ها همراه با اغراق و تحریف است. مثلا در قضیه کلنل پسیان، نوشته‌اند نوشین همراه با او جنگیده است! درصورتی که به لحاظ تاریخی درست و منطقی نیست.

بارسقیان گفت: معمولا در ممنوعیت‌ها کار کردن لذت بیشتری دارد. دوست داشتیم این تجربه را داشته باشیم. همچنین وقتی کار را شروع می‌کنید به مرور اطلاعاتی بدست می‌آورید و اتفاقاتی نیز کمک می‌کند تا کار پیش برود.

دولت آبادی تصریح کرد: در دیداری با عباس بهارلو ایشان روایتی را نقل کرد از فرار نوشین از زندان. ما چیز دیگری می‌دانستیم ولی ایشان گفتند آن‌ها با لباس زندان‌بان‌ها فرار کردند. جمله‌ای که ما از آن استفاده کردیم و همین‌طور تکه تکه  اطلاعات جمع شد.  من در کارهای پژوهشی دیگرم  نیز این تجربه را داشتم که اطلاعات به مرور کامل می‌شود و حتی گاهی اطلاعات قبلی  نقض می‌شود.

وی ادامه داد: ما خط اصلی شخصیت نوشین و زندگی او را حفظ کردیم ولی قطعا تخیل هم باید وارد آن می‌شد. در پرده دوم بیشتر این تخیل بیشتر صورت گرفته است. ما فقط سعی کردیم در این اثر از یک زاویه دیگر به شخصیت و زندگی او بپردازیم.

بارسقیان نیز اظهار داشت: اطلاعات ما در پرده دوم فقط این بود که نوشین بیست سال در مسکو زندگی کرده است و ناراضی بوده. چیز دیگری در دسترس نیست و ما آن را ساختیم.

سوژه‌ای که جسارت و شهامت می‌خواهد

در ادامه این بحث حسن پارسایی به عنوان منتقد جلسه به ذکر نکاتی در خصوص نمایش‌نامه پرداخت و گفت: خارج از بحث ژانرها ما دو نوع نمایش‌نامه داریم. نمایش‌نامه‌های تماتیک و نمایش‌نامه‌های پرسوناژ محور. برای خلق نمایش‌نامه‌های پرسوناژ محور، شخصیت‌پردازی الزامی است. نویسنده باید علاوه بر دید قیاسی، روحیه‌ی استقرایی و جزء گرایانه دقیقی هم به شخصیت، تفکرات او، رابطه او با دیگران و... داشته باشد. در اثری که امشب دیدیم، پرسوناژ نمایش‌نامه از جمله شخصیت‌های بزرگ تئاتر ایران است و نزدیک شدن به آن جسارات و شهامت می‌خواهد و نیازمند یک نگاه دقیق و درست است تا اثر به خوبی خلق شود.

وی گفت: از نظر من نویسندگان این اثر، کاری آوانگارد انجام داده‌اند. شخصیتی که شاید دیگران به خود اجازه ندهند که نزدیک آن شوند را انتخاب کردند و با تحقیق و پژوهش پشتوانه‌ی خوبی برای استفاده از تخیل فراهم کرده‌اند و در نهایت توانسته‌اند شخصیت را خلق کنند و ما شاهد اثری زیبا هستیم  که به خوبی نیز بازی و اجرا شده است.

او تصریح کرد: مخاطب در این اثر با ایدئولوژی، عادات، زندگی و مسائلی که نوشین با آن‌ها مواجه بوده است به طور مجمل مواجه می‌شود. این اثر به نظر من که متن را هم خوانده‌ام، مونودرام نیست بلکه درامی است که با تلفیق روایت و بازی در بازی، به شکل منودرام اجرا شده است. البته من معتقدم اجرای این اثر به شکل درام و با حضور سایر پرسوناژها، زیباتر از شکل مونودرام آن خواهد بود.

پارسایی گفت: در این نمایش‌نامه بخش‌هایی است که تاویل‌آمیز است و پایان اثر هم با تاویل و تعلیق همراه است. در آوردن و نگارش روایتی تاویل‌ پذیر کار مشکلی است. "پرتره‌ی مرد ریخته" ساختار منسجمی دارد با دیالوگ نویسی روایی، تمثیلی و گاها کنایی که به خوبی توانسته است از فرم گزاره‌ای خارج شود. حتی برخی از مواردی که در این نمایش‌نامه به آن‌ها اشاره می‌شود در زمان فعلی نیز دارای ما به ازای بیرونی است و قابل طرح و بحث است.

سرنوشتی که می‌تواند تعمیم پیدا کند

در ادامه نشست جواد روشن این سوال را مطرح کرد که مخاطب برای فهم بهتر اثر تا چه حد نیازمند شناخت از شخصیت نوشین است و آیا مخاطبی که با نوشین آشنا نیست، شناخت کافی و مناسبی از شخصیت وی دریافت خواهد کرد؟

 حسن پارسایی در پاسخ اظهار داشت: مخاطبان خیلی وقت‌ها از کاری که می‌بینند شناخت ندارند ولی اگر نمایش درست اتفاق بیافتد در ارتباط با مخاطب موفق خواهد بود.

وی ادامه داد: البته فکر می‌کنم اگر این نمایش در سالن دیگری مثل تئاترشهر اجرا می‌شد، در ارتباط با مخاطب موفق‌تر بود. هرچند معتقدم محوریت کار نباید خوش آمدن مخاطب باشد بلکه هنرمند باید به دنبال حقیقت باشد و سعی کند اثری با کیفیت و با اندیشه که برای جامعه مفید است ارائه کند. اجرای این نمایش در تالار سنگلج نامتعارف است و مخاطب این سالن عادت به دیدن این نوع نمایش‌ها ندارد.

روشن گفت: اگر اسم نوشین را مطرح نکنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ من فکر می‌کنم در این نمایش بیش از اینکه نوشین مهم باشد، تنهایی این شخصیت هنرمند مهم است. مخاطب با یک هنرمند تئاتر مواجه است که به خاطر فعالیت‌های سیاسی‌اش مجبور به ترک وطن می‌شود و در نهایت دور از وطن و در انزوا نیز جان می‌دهد. جمشید خانیان در نمایش "قتل اقای کاف" به قتل احمد دهقان می‌پردازد ولی نامی از وی نمی‌آورد و تلاش هم نمی‌کند که موضوع شخصیت وی از نگاه تاریخ باشد بلکه بیشتر به موضوع دادگاهی شدن یک بی‌گناه می‌پردازد.

وی ادامه داد: مخاطب عام می‌فهمد که نوشین یک هنرمند تئاتر بوده است ولی متوجه جایگاه و تاثیر نوشین بر تئاتر ایران نمی‌شود. مخاطب تئاتری نیز نوشین را بیشتر از اینکه بازیگر بداند یک کارگردان و مدیر تئاتری می‌شناسد ولی در اینجا و به لحاظ شکل اجرایی نوشین بازیگر بیشتر دیده می‌شود.

دولت آبادی در پاسخ گقت: البته نوشین همیشه نقش اول کار هایش را خودش بازی کرده است و در اینجا هم همه چیز را خودش کارگردانی می‌کند. مخاطبان تئاتری که نوشین را می‌شناسند و با جایگاه او آشنا هستند و ما برای آن‌ها به نکات دیگری از زندگی نوشین می‌پردازیم و اگر هم مخاطبی نوشین را نشناسد، در می‌یابد که  با یک هنرمند تنها مواجه است.

او ادامه داد: کار قبلی ما هم تا حدودی به حزب توده مرتبط بود و می‌شود گفت شخصیت‌های مرتبط با این حزب، سرنوشت‌های مشابهی پیدا کردند. شما سرنوشت حسین خیرخواه، محمدعلی جعفری، حسن خاشع و... را ببینید. از این جهت بخشی از  فضای این اثر می‌تواند تعمیم پیدا کند به همه هنرمندانی که مرتبط با  اتحاد جماهیر شوروی بودند و در درجه بعد هنرمندانی که در رویای یک آرمان شهر بودند.

وی اظهار داشت: البته در زمان بازبینی این اثر در جشنواره تئاتر فجر در دو سال پیش و به پیشنهاد آقای همت اسم نوشین را حذف کردیم ولی بعدا به این رسیدیم که اسم نوشین باشد و همان‌طور که گفتم این موضوع تعمیم‌پذیر نیز هست. مخاطب به فراخور دانش و بینشش می‌تواند دریافت‌های خودش را داشته باشد.

گریستن برای نوشین

اصغر همت نیز در این خصوص گفت: ما در اینجا نوشین بازیگر نداریم، در صحنه‌ای که نوشین از کلنل محمد تقی‌خان پسیان صحبت می‌کند، این گریه‌ی نوشین برای کلنل یا گریه‌ی نوشین برای خودش نیست. بلکه گریه‌ی اصغر همت برای نوشین است. از نگاه من ما فقط در قسمت بازی شاهنامه که نوشین زال را بازی می‌کند، نوشین بازیگر را نشان می‌دهیم و من در صحنه‌های دیگر چنین تصوری را ندارم که با نوشین بازیگر مواجه هستیم و اتفاقا به ویژگی‌های دیگر نوشین مثل کارگردانی، تئوریسن بودن، نویسندگی و... نیز اشاره می‌شود.

بازیگر نمایش "پرتره‌ی مرد ریخته" اظهار داشت: آن‌چه در این اثر مهم است، این است که هنر به طور کل و تئاتر به شکل ویژه قوی‌تر و بالاتر از ایدئولوژی و هر اندیشه‌ی حزبی است.  وقتی که از تئاتر به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده شود و تئاتر تبدیل به پروپاگاندا شود ناموفق خواهد بود. نباید تئاتر و هنر را تنها در اختیار یک اندیشه خاص قرار داد. به نظر من در این کار اصلا مسئله زیر سوال بردن حزب توده نیست بلکه این حزب می‌تواند هر چیز دیگری باشد. وقتی تئاتر بخواهد در خدمت آن حذب خاص باشد نتیجه‌ی خوبی ندارد.

او گفت: تئاتری که در خدمت چیزی غیر از بشیریت و اصلاح جامعه باشد محکوم به فنا است. تئاتر وقتی تبلیغ چی شود موفق نیست مگر تبلیغ کرامات انسانی و فضیلت بشر. این مفهوم در این اثر بسیار اهمیت دارد. لازم نیست مخاطب همه چیز را از قبل بداند. مگر مخاطب ریچارد سوم یا مکبث را از قبل می‌شناسد؟  گاهی دانستن به فهم ما از اثر لطمه می‌زند. اگر بعد از دیدن اثر سوال پیش بیاید و مخاطب به دنبال کشف آن باشد زیباتر است.

حسن پارسایی نیز گفت: به نظر من در این اثر اسم بهانه است بلکه شخصیت این هنرمند مهم و مورد توجه است و ما فقط با یک گزارش از یک شخص مواجه نیستیم بلکه جهان درونی او را می‌بینیم.

وی ادامه داد: افرادی که ایدئولوژی برایشان مهم‌تر است به هر شکلی که به هنر بپردازند، هنر قربانی می‌شود اما هنرمندانی که ایدئولوژی دارند ولی در خلق یک اثر اول به وجوه هنری آن توجه می‌کنند، اثری هنری تولید می‌کنند و چون اعتقاداتی هم دارند ناخوداگاه دیدگاهشان در اثرشان نیز ظاهر می‌شود ولی نباید ایدئولوژی جای هنر را بگیرد. چون هنر زیر مجموعه آن نیست. پس هنرمندی که دیدگاه سیاسی و اجتماعی دارد ناخوداگاه و نه به شکل قالب دیدگاهش در اثرش احساس می‌شود.

اضطرابی که تنه به ترس می‌زد

در ادامه نشست جواد روشن به بازیگری در این نمایش پرداخت و اظهار داشت: از دیدن بازی خوب آقای همت لذت بردیم. ایشان در این نمایش علاوه بر این‌که نوشین را در دو مقطع مختلف به لحاظ زمان و شرایط بازی می‌کنند. چند نقش دیگر از جمله همسر نوشین را نیز به خوبی بازی کردند که همه باور پذیر ارائه شده است. و از نکات خوب بازی ایشان استفاده درست از بیان و صدا برای ساختن این کاراکترها است.

اصغر همت گفت: من نمایش‌های زیادی بازی کرده ام از بازی در نقش براند در سن 26 سالگی تا سال‌های اخیر، نقش‌های اصلی، سنگین و پر دیالوگ زیادی را باز ی کرده‌ام اما هیچوقت تجربه‌ی یک اجرای تک نفره را نداشتم. این تجربه همان قدر که برایم جذاب بود ولی این اضطراب جان مرا هم گرفت. البته من همیشه برای کارهایم تا زمان اجرا و آمدن روی صحنه اضطراب دارم ولی این کار تجربه و اضطراب متفاوتی داشت. همیشه در کلاس‌هایم گفته‌ام بازیگری که اضطراب نداشته باشد بازیگر نیست ولی اضطراب نباید تنه به ترس بزند و این یک اضطراب شیرین است که  کمک می‌کند  به تمرکز بیشتر و بهتر شدن کار. ولی باید اعتراف کنم در این کار گاهی اضطراب من تنه به ترس می‌زد که با استفاده از تجربه‌های گذشته آن را پشت سر گذاشتم. 

او تشریح کرد: در مورد بیان همیشه گفته‌ام بازیگر باید بلد باشد جای صدا را عوض کند، فرق بین گام و ولوم(volume) عوض کردن را بداند. بازیگر باید در گام درست نقش حرکت کند و سعی کردم خودم در این نقش از این نکات استفاده کنم و حتی در باز ی نقش زن نیز سعی نکردم جنس صدا را عوض کنم.

جواد روشن در خصوص طراحی صحنه این نمایش نیز گفت: در طراحی صحنه ما با دو فضا مواجه هستیم. یکی در پرده اول که خانه‌ای محقر را می‌بینیم با توجه به جزئیاتی به لحاظ تاریخی و نگاه رئالیستی و در پرده دوم که در مسکو می‌گذرد با صحنه‌ای کاملا سفید روبرو هستیم که شکلی معنایی و نمادین دارد. معمولا طراحان ما در  طراحی صحنه از یک الگوی مشخص استفاده می‌کنند ولی در اینجا آگاهانه دو فضای متفاوت خلق شده است.

حسن پارسایی گفت: از نظر من با توجه به روند و تحول شخصیت که تا حدودی افکار گذشته خودش را نفی می‌کند و به روشنگری می‌رسد، این روشنگری در صحنه جلوه پیدا کرده است. نوشین در پرده دوم به نتایج و نگاهی متفاوت رسیده است که سفیدی صحنه می‌تواند نشان این مسئله باشد و البته صحنه‌ای که همراه با چیدمان کتاب است که نشان از شخصیت متفکر او دارد.

دولت آبادی نیز اظهار داشت: سینا ییلاق‌بیگی فردی دانشگاهی است که باعث می‌شد راحت‌تر با هم صحبت کنیم. ما برای طراحی صحنه در پرده اول  چند چیز را تاکید داشتیم که باشد و سینا ییلاق‌بیگی به عنوان طراح صحنه قرار شد بر اساس این فضای اولیه کار کند و طراحی پرده دوم بر گرفته از معنای خود متن بود که ایشان به خوبی آن را ایجاد کرد و نقش موثری در ایجاد این فضا داشت.

"پرتره‌ی مرد ریخته" در سنگلج تمام نمی‌شود

در پایان این نشست جواد روشن خواست کمی در مورد انتخاب سالن صحبت کنند و اینکه آیا این سالن به لحاظ ساختمان مناسب اجرای این نمایش بوده است یا خیر؟

اصغر همت گفت: برای انتخاب سالن انتخابی نداشتیم. بلکه از اصل مهم بازیگری استفاده کردیم و شرایط را توجیه کردیم. من شدیدا مخالف بودم ولی وقتی دیدم چاره‌ای نیست پذیرفتم ولی تاکید کردم نباید دو اجرا باشد که علی عابدی به عنوان مدیر سالن لطف کرد و پذیرفت. چون معتقدم  این شکل چند اجرا بودن سالن‌ها اتفاق بدی است که متاسفانه در حال انجام است و مفهوم طراحی صحنه را از بین برده است و تمرکز بازیگران و گروه تولید کننده را نیز از بین می‌برد و وحشتناک است.

وی تشریح کرد: آن‌چه مرا متقاعد کرد توجیه بود. اجرا در سنگلج  به عنوان یک تماشاخانه پر افتخار که بزرگانی از دهه چهل روی این صحنه بازی کرده‌اند. من تنها صحنه‌ای که در میان سالن‌های بزرگ در آن  بازی نداشتم همین سنگلج بوده است. از طرف دیگر اینجا نزدیک‌ترین مکان به نوشین است. سنگلج جایی است که شاگردان نوشین در ان به روی صحنه رفته‌اند و اگر خود او هم بود حتما در اینجا اجرایی می داشت. عباس جوانمرد ادامه نگاه نوشین در تئاتر است و در نهایت توجیه کردیم که در اینجا اجرا برویم. البته معتقدم "پرتره‌ی مرد ریخته" در سنگلج تمام نمی‌شود. در اینجا شروع شد ولی این اثر در اینجا تمام نمی‌شود و رپرتواری خواهد داشت برای اجرا در مکان‌های مختلف. معتقدم حقانیت این کار در برخورد با مخاطب را باید بعدا ببینیم و باید کمی صبر کرد.

آراز بارسقیان نیز در این خصوص گفت: البته شرایط ایده آل برای ما اجرا در جایی مثل تئاترشهر نبود. مشکل ما شکل قاب عکسی تالار سنگلج نیست بلکه مکان و مخاطب فعلی آن مسئله است. پس اجرا در مثلا تالار چهارسو برای ما ایده ال نبود بلکه اگر این سالن در چهار راه ولیعصر بود در جذب مخاطب موثرتر و مناسب‌تر بود.    

این نشست با گفت­وشنود میان منتقدان، کارگردانان و شماری از حاضران در نشست به پایان رسید.

 

 




نظرات کاربران