نقد نمایش کمدی مارمالاد نویسنده و کارگردان : محمدرضا آزادفر
کمدی ای فانتزی وفارس گونه با رگه هایی ازگروتسک ...!
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش کمدی مارمالاد یک فانتزی در مورد انسانهایی است که قدر چیزهایی را که دارند نمیدانند و یا اصولاً شایستگی داشتن آن را ندارند . هرچند که مرد یعنی جرج حاضر است چیز با ارزش ، یعنی داراییاش از دست بدهد . برای اینکه چیز مهمتری یعنی احساس و مهر پدری و پدر بودن را به دست آورد و تجربهاش کند . در این میان زنش ماری با او مخالف است .
آنان بهظاهر برای حفظ داراییشان از سرایدار آپارتمانشان کمک میخواهند . او مطالبه پول میکند .جرج پول را میدهد . اما سرایدار برای همه دارایی آنان نقشه کشیده .درسند ازدواج آنها شرطی قیدشده مبنی بر اینکه اگر تا ده سال بچهدار نشوند ،تمام دارایی آنها که از پدرانشان به ارث رسیده و البته بیشتر از سوی پدر ماریا ،به یک یتیمخانه تعلق خواهد گرفت و آن دو هم باید تا آخر عمر در آن یتیمخانه خدمت کنند . جرج و ماری بهروزهای آخر دهمین سالگرد ازدواجشان میرسند .پس چارهای ندارند جز اینکه به مأمور قانون که برای اجرای این شرط میآید پسرشان را نشان دهند .بنابراین سرایدار آپارتمانشان را بهعنوان پسرشان معرفی میکنند ،و او هم کمال سو استفاده را از این موقعیت کرده و همه دارایی آن دو را بالا کشیده و مجبورشان میکند که به او خدمت کنند .درواقع همان اتفاق شرط عقدنامه بهنوعی دیگر میافتد .
نمایش فانتزی است باحالت های کاریکاتور گونه که رگههایی از گروتسک را به همراه دارد.درنهایت معلوم میشود این جرج بوده که براثر جراحت ناشی از جنگ نمیتوانسته بچهدار شود . زن فداکاری کرده و خود را مقصر نشان داده و نگذاشته که مردش این نقیصه را هرگز بفهمد. ماری این فداکاری را میکند چون جرج را دوست دارد و بچهدار شدن برایش اهمیتی ندارد . درواقع خود را از مهر مادری و غریزه بالقوه مادر شدن و تجربه عشق مادر به فرزند برای همیشه محروم می کند .او این را به خاطر عشقش به جرج انجام داده . موقعیتی که جرج و ماری براثر شروط عقدنامه اشان در آن گیر کردهاند یک موقعیت ناخواسته اما کمدی است .چراکه وضعیتی نابسامان و بنبست را به وجود میآورد .آن موقعیت واین وضعیت کمدی فانتزی مارمالاد را میسازد .که بهظاهر راهی برای خروج از آن متصور نیست .
سرایدار مردی هموفرودیت است و البته در مواقعی به حالتهای عادی برمیگردد .اما معلوم نیست که چرا هموفوردیت است . اگر اساساً عادی باشد چه تفاوتی به حال این کمدی و موقعیتش میکند .و چرا هر بار به حالت عادی بازمیگردد. آیا صرفاً برای کمدی بودن تیپ او اینکار صورت پذیرفته ؟ که اگر اینچنین باشد خیلی منطقی به نظر نمیرسد . یا نه جز ذاتی اوست .که اگر چنین باشد حالا یک پیشزمینه کوتاه میخواهد که البته وجود ندارد .به هر صورت کمدی هم عناصر و منطق دراماتیک خودش را دارد. چرا ما زمانیکه می خواهیم در کمدی یک تیپ متفاوت از دیگر تیپ ها داشته باشیم سریع می رویم سراغ تیپ آدم های هموفرودیت یا به اصطلاح خودمان اوا خواهر و دوجنسی دو شخصیتی ؟ باید ضرورت حضور این تیپ در کل نمایش به لحاط دراماتیک ومنطق درام و ارتباط تیپ شخصیت ها با یکدیگر احساس شود . وگرنه حضور ش کلیشه ای وتکراری از کار در می آید ،وبازی اش نیز بر همین منوال تکرار مکررات می شود .
مسئله توالت فرنگیای که در انتهای صحنه قرار گرفته و هر بار مرد یا زن گاه به نوبت روی آن مینشینند . کمی لوس و لوث جلوه میکند .شاید برای یک یا دو بار استفاده از این حرکت جالب و کمدی بنظر آید ،اما با تکرار ش دیگر کاربرد کمدیاش را از دست داده ،لوده گشته و تبدیل به کلیشه شده و مشمئزکننده میگردد . همینطور است زمانی که آنها با دستمال توالت دهان خود را پاک میکنند.این حرکات اصولاً به نوع کمدی که دارد اجرا میشود نمیخورد .از سویی ربط کمیک با دیگر اجزا و عناصر به لحاظ منطق دراماتیک وکمدی و مفاهیمی که میخواهد ارائه شود نداشته و ازنظر استتیک هم مطلوب ومناسب نیست .
وقتی نمی توانیم و یا نباید چنین چیزی را روی صحنه نشان دهیم ،چرا با تغییر آن حرکت می خواهیم به گونه ای همان حرکت اصلی را تداعی کنیم ؟که چه بشود ؟چون اصولا کمیک نیست . بیشتر لودگی را دامن می زند .ایضاً با دیگر حرکات و میزان سن نیز ارتباط پرداختی به لحاظ موضوعی و موضعی پیدا نمیکند ، واگر هم می خواستیم با این میزان چیزی بگوییم در همان یکی دو حرکت اول گفته ایم ، ومخاطب فهمیده است .دیگر با تکرارش از آن طرف بام می افتیم . درست است که تکرار ، یکی از عناصر ایجاد کمدی است ، اما نه هر تکراری و نه تکرار هر چیزی ، انگار صرفاً برای گرفتن خنده اضافه این حرکت تکرار می شود .که البته چندان خندهدار هم نمینماید . همینگونه است بعضی از شوخیها یا تکهها و بداهههایی که گفته میشود . مانند این دیالوگ ، بخصوص با حرکتی که همراه آن است : (دقیقه نود می زنیم تو گل ، یا شوت می کنیم تو گل ...) اینها درجاهایی نچسب مینماید و سخیف است .کار را به سمت و سوی نوعی کمدی فارس یا بهاصطلاح خودمان تئاتر آزاد میبرد .که نباید اینگونه شود .چون این نمایش سر آن دارد که خنده سالم تولید کند و در عین حال کمدی و طنزی تفکر برانگیز باشد . و این حیف است ،که با چنین مواردی سطحش را تنزل دهیم . بازیها اما همه روان وبر اساس خواست متن و شیوه کارگردانی صورت پذیرفته است .هر چهار بازیگر به نسبت خوب عمل کردند .روان و منسجم با بده بسانهای بهموقع به لحاظ سبک و سیاق کمدیای که دارد اجرا میشود . بر همین اساس است هدایت کارگردان . حرکات و میزان سن بدون در نظر گرفتن موارد اضافه که تکراری می نماید ، درست و تا حدودی دراماتیزه از آب درآمده بود .بدور از غلو های معمول این گونه کارها .
طراحی لباس هم بر فضای فانتزی میافزود وهمسو با این فضا بود . اما میتوانست زمان کار کوتاهتر شود ،تا به ریتم مطلوبتری دستیابیم . می توان بخشی از حرکات و میزانی که تکراری است و تکرار میشود و رو به کلیشه می رود ،و بهنوعی اضافه مینماید حذف نمود .همینطور دیالوگهای تکراری را . درنهایت شاهد نمایشی شاد و مفرح بودیم . نمایشی که به واقعیاتی در خصوص آدمها و روابطشان و افراد سود جو می پردازد . افرادی که هماره از مشکلات مردم به نفع خود سو استفاده کرده و موقعیتهای مادی ای را برای خویش می سازند .که البته در جامعه ما هم نظیرشان کم نیست .
از سویی تصویر زنی که در این نمایش ترسیم میشود بدون شعارهای معمول یا مانیفستهای روشنفکر مابانه و شبه فمینیستی . ساده ، قابلقبول و باورپذیر است .او درحالیکه بر سر شوهرش غرغر میکند و نق می زند او را از صمیم قلب دوست دارد .او نهتنها نگذاشته تا شوهرش به نقص خود پی ببرد بلکه هرگز آن را به رخش نکشیده است . شوهرش هم علیرغم شوخیهایی که با او میکند زنش را دوست دارد . و درنهایت باز این پول و طمع است که برایشان ماجرا ایجاد میکند. شاید مشکل اساسی از پدرانشان بوده ،از نسل گذشته که انتخابی را برای آنها کرده اند که باید خودشان انجام میدادهاند .حالا آنها در موقعیت ناجوری که پدرانشان مسبب آن بودهاند گیر افتادهاند و نمیدانند چه بکنند . و درنهایت همهچیز را بهنوعی از دست میدهند . حالا اگر اینگونه نگاه کنیم سرایدار هموفرودیت میشود مردی چند شخصیتی و استعمار گری سودجو که با مظلومنمایی واردشده و درنهایت تبدیل به یک دیکتاتور چپاول گر میگردد . وما حالا آن روی شخصیتش را می بینیم .البته اینهمه باید بهنوعی در پرداخت ماجرا ، تیپ شخصیتها و کل نمایش لحاظ شود .به همین دلایل این نمایش میتوانست کمدی و طنزی فاخر هم باشد . که البته با یک دراماتورژی میتواند به این جایگاه برسد . به کارگردان ، بازیگران و کل گروه خسته نباشید میگویم .