در حال بارگذاری ...
شهرام گیل آبادی درآستانه اجرای نمایش یک دقیقه و سیزده ثانیه به ایران تئاتر گفت :

کارتن خواب زن زیبنده کشور ما نیست

شهرام گیل آبادی کارگردان نمایش "یک دقیقه و سیزده ثانیه" معتقد است : با توجه به فضای فرهنگی و اجتماعی و عزیز دانستن زن در خانه، خانواده و اجتماع ایرانی، این مساله زیبنده کشور ما نیست که کارتن خواب زن هم داشته باشیم.

شهرام گیل آبادی، کارگردن تئاتر، که این روزها در حال تمرین نمایش "یک دقیقه و سیزده ثانیه" با موضوع زنان کارتن خواب است در گفت و گو با ایران تئاتر ضمن اشاره به این مطلب که آسیب های اجتماعی در کشور یکی از معضلات جدی امروز ما است گفت : معضلی که جهان معاصر هم با آن دست و پنجه نرم می کند . اما در جامعه ما این زخم بر صورت همه است.

وی در باره دلایل انتخاب این سوژه گفت :به چند دلیل روشن این موضوع را انتخاب کردم. یکی از آن ها دلایل شخصی است؛ این که ما نتوانستیم در توانمند کردن جامعه یا جوان های خودمان گام موثری برداریم و نکته دوم دلایل اجتماعی موضوع است که اجتماع نتوانسته به ساماندهی این وضعیت کمک زیادی بکند و دلیل سوم در بحث سیاست گذاری و مسوولین است . اینکه کاستی های فراوانی داریم. به این دلیل است که  وقتی از کنار اتوبان ها و بعضی از خیابان ها عبور می کنید آدم هایی را می بینید که به هر دلیلی گوشه خیابان هستند و زخمی بر چهره تک تک ماهستند.

وی افزود : به این افراد کارتن خواب می گوییم. آدم هایی که خانه ای ندارند یا این که از خانواده های خود جدا افتاده اند یا این که خانواده هایشان حاضر به پذیرش آن ها نیستند. در این فضا ما کارتن خواب خانم هم می بینیم. با توجه به فضای فرهنگی و اجتماعی و عزیز دانستن زن در خانه، خانواده و اجتماع ایرانی، این مساله زیبنده کشور ما نیست که کارتن خواب زن هم داشته باشیم.

گیل بادی با ابراز تاسف از اینکه روز به روز کارتن خواب های زن در جامعه ما بیشتر می شوند گفت : به این دلایل ما دو سال وقت گذاشتیم و 53 قصه از زنان کارتن خواب جمع آوری کردیم و از میان آن ها 4 داستان  را انتخاب کردیم و برای یک اجرای اینتراکتیو(تعاملی) نوشتیم. و در نهایت هم محمد چرمشیر کار نهایی متن را انجام داد. این نمایشنامه زمینه ای را برای یک کنش دراماتیک درست می کند تا یکی از دردهای جامعه خود را کالبد شکافی کنیم. این درد، دردی است که نمی شود تصور کرد فقط مختص به من و اطرافیان من است بلکه دردی است که گریبانگیر همه است و ممکن است که برای همه این مشکل پیش بیاید.

این کارگردان تئاتر با بیان این مطلب که ما به عنوان هنرمند وظیفه داریم حداقل یک سوال در ذهن مخاطب خود بوجود بیاوریم اضافه کرد : سوالی که متناسب با فکر و برداشت ما است. بعضی ها ممکن است از خود سوال کنند که من چه نقشی می توانم در پایان دادن این درد داشته باشم؟ بعضی های دیگر ممکن است از خودشان سوال کنند که چرا این اتفاق برای این افراد افتاده؟ و چاره جویی کنند تا در خانواده های خودشان این اتفاق نیفتد. 

وی در ادامه در مورد ساختار نمایش افزود : در  نمایش "یک دقیقه و سیزده ثانیه" خانم هایی را می بینیم که دور هم هستند و با 4 مونولوگ جداگانه رو به رو نیستیم، فضا و زمان و موقعیت را مبهم گرفتیم، البته گاهی اشاره هایی به مکان داریم اما همه این ها را از متن بیرون کشیدیم که اصل موضوع را تماشاگر متوجه بشود. 

گیل آبادی در رابطه با شیوه انتخاب بازیگران خود بیان کرد: بازیگرانی که انتخاب کردیم 4 ویژگی روشن داشتند؛ یکی این که چهره های درخشانی در حوزه های خودشان هستند و مردم آن ها را دوست دارند، دوم این که توانایی های حرفه ای  برجسته ای دارند.نکته سوم این که این چهره های مشهور و مردمیبه عنوان  آدم های اجتماعی و خیری هستند که در دستگیری از کسانی که نیازمند کمک هستند نقش دارند . در آخر این که ما نسبت به ویژگی ها و تحلیل هایی که از متن داشتیم به این اسامی رسیدیم؛ پانته آ بهرام، سیما تیرانداز، لادن مستوفی و مینا دریس. 
 وی تصریح کرد: هر کدام از بازیگران در خیریه های مختلف با آدم های آسیب دیده رو به رو شدند و کمک کردند و خیلی خوب سعی کردند که به این لایه اجتماع نزدیک شوند. بازیگران نمایش ما کسانی هستند که معمولا در زندگی شخصی خود به این اقشار کمک می کنند و این خیلی در بازی آن ها، نزدیک شدن به تماشاگر و القا حس خود به تماشاگر نقش دارد.

گیل آبادی درباره اهمیت استفاده از چهرها گفت : هر چیزی نیاز به طراحی دارد.اگر یک کارگردان در طراحی اش این باشد که از شخصی استفاده بکند که برای اولین بار بازی می کند من به او حق می دهم زیرا در این باره فکر شده، اما  من اعتقاد جدی دارم که بازیگر تئاتر یک فرد معمولی یا یک بازیگر معمولی نیست؛ حتی یک بازیگر سینمایی خوب هم الزاما بازیگر تئاترنیست. بازیگر تئاتر، بازیگری فوق العاده است که ممکن است در سینما و تلویزیون هم فوق العاده باشد اما حتما باید صحنه و فضای صحنه را بشناسد و به نسبت آن بتواند حرکت خود را سامان دهد،؛ در غیر این صورت اعتقادی به بازیگر چهره و سینمایی ندارم. بازیگران من، بازیگران فوق العاده ای هستند که در هر سه مدیومی که وجود دارد درخشان هستند.

شهرام گیل آبادی که سال گذشته نمایش «سپنج رنج و شکنج فرخنده» را اجرا کرد؛ در رابطه با شیوه اجرایی نمایش  تعاملی(اینتراکتیو)  و علت انتخاب این شیوه، اظهار داشت: این کار متن مختص به خودش را دارد و به طور طبیعی نمایشی که روی صحنه می بینیم با متن متفاوت است. این کار اگر بخواهد در فرم معمول اجرا شود ممکن است که اساسا جواب ندهد. فرم های متعددی در تئاتر دنیا رایج است مانند تئاتر محیطی یا تئاتر شورایی(که البته در ایران غلط جا افتاده). اما در سبکی که ما کار می کنیم از قاب صحنه خارج می شویم، صحنه و تماشاگر را یکی می کنیم و بازیگر متن را در 3 وضعیت تبدیل به فضای خودش می کند؛ (مود، اسپیس و ماتریکس) یعنی درون خود، جلد و فضایی که می سازد. و تلاشش بر این است که اتمسفر یا فضای ذهنی مخاطب را به گونه ای رقم بزند که به مخاطب به قدری نزدیک شود که مخاطب خودش را در فضای بازی متفاوتی فرض بکند. این نقطه ای است که ما تلاش می کنیم به آن دست پیدا کنیم و تعاملی که بین بازیگر و تماشگر اتفاق می افتد، تعاملی است که نه تنها دیوار چهارم بلکه دیوارهای موجود در تئاتر در آن برداشته می شود و تماشاگر و بازیگر یکی می شوند و صحنه هم با سکوهای سالن یکی می شود. وی افزود :من یک تز برای دکترای خودم داشتم و به سمت فرم تازه ای رفتم که ببینم می شود آن را تولید کرد یا نه، و آن هم "تئاتر اینتراکتیو" بود. من برای خود یک مبانی نظری دارم که از سال 75 تا به حال در مسیر آن حرکت کردم و من را به اینجا رسانده که الان برای خودم تئوری هایی را مرور می کنم و کتابی در رابطه با این موضوع نوشته ام که به عنوان تز من در دوره پست دکترا مطرح بوده و الان هم به حوزه عملی آن رسیده ام؛ که از مدل ارتباط آیینی استفاده می کنیم.  معتقدم برای ارتباطات تئاتر باید وقع ویژه ای گذاشت. تلفیق ارتباطات و تئاتر می تواند ما را به سبک ها، شیوه ها، مدل ها و فضاهای تازه ای برساند. من هم از مدل ارتباطات آیینی استفاده می کنم که امروزه یکی از مدل های مترقی در رسانه هاست و در هنرهای مختلفی مانند نقاشی و حتی هنرهای ایستا استفاده می شود. در هنر نقاشی هم حتی از مدل اینتراکتیو استفاده می شود. دغدغه های ذهنی من برای ارتباط با مخاطب، من را به سمتی حرکت داده که می توانم با مخاطب ارتباط موثرتری داشته باشم و به سمت تئاتر مدرن بروم. و در یک قاب عکس ایتالیایی نمی توانم کار خود را عرضه کنم.

این کارگردان تئاتر درباره شیوه تمرینات "یک دقیقه و سیزده ثانیه" عنوان کرد: ما شب هایی را به اتفاق تیم، پیش کارتن خواب ها رفتیم. در این شب ها با خانم هایی رو به رو شدیم که قبل از کارتن خوابی در سطح بالای اجتماعی قرار داشتند. مانند خانمی که فوق لیسانس نرم افزار داشت، یکی دیگر لیسانس ریاضی داشت، یا کارتن خوابی که هیئت علمی دانشگاه بوده و ارتباط با این افراد خیلی به بازیگران من کمک کرد. در مرحله بعد، بیشترین کاری که در تمرینات انجام می دهیم، طراحی تمریناتی است که بازیگر به فضای درونی خود نسبت به نقش اشراف پیدا کند. من معتقد نیستم که بازیگر باید به نقش نزدیک شود، معتقدم که بازیگر باید نقش را به خود نزدیک کند؛ و بعد تمریناتی طراحی می کنیم که نقش به بازیگر نزدیک شود.می خواهیم بازیگر خودنگاری اش را از دست ندهد. زیرا وقتی خودنگاری خود را از دست بدهد، یا دگرنگاری خواهد کرد یا مانگاری.  نمی خواهم این اتفاق بیفتد. در فضای بازیگری جز این سه شیوه، شیوه بیشتری نداریم و من می خواهم خودنگاری در بازیگر اتفاق بیفتد. یعنی هر چه که خودش هست در صحنه هم همان باشد که وقتی بازیگر صحبت می کند تماشاگر به عنوان یک کسی که در آن موقعیت قرار گرفته آن را بپذیرد.

گیل آبادی در رابطه با رسالت  اجتماعی تئاتر ابراز کرد: مرور تاریخ تئاتر نشان داده که تئاتر فقط شوریدگی شخصی یک فرد نیست. تئاتر می تواند انقلاب های اجتماعی و دگرگونی های فراوان ایجاد کند. نادیده گرفتن قدرت تئاتر به عنوان یک قدرت معرفتی-اندیشه ای ظلم به هنر تئاتر،  هنرمند تئاتر و جامعه علاقه مند به تئاتر است. تصور من بر این است که تئاتر هنوز هم قدرت بی بدیلی نسبت به هنرهای دیگر دارد و این قدرت بی بدیل می تواند انقلاب های اجتماعی فراوانی را بوجود بیاورد. هم چنین می تواند مبنای دگرگونی ها و تغییرات رفتاری مختلفی باشد. این اعتقاد همیشه با من بوده و از کودکی عادت کرده ام که تئاتر را به عنوان حوزه معرفتی خودم بپذیرم نه به عنوان حوزه درآمدی یا بیزینسی خودم.

شهرام گیل آبادی ضمن بیان این که همه عناصر اجرا به تماشاگر بستگی دارد اظهار داشت: ما گریم و آکسسوار نداریم تا بازیگران مانند تماشاگران باشند. موسیقی ما هم از دل تماشاگر بیرون می آید؛ یعنی موسیقی  ما  محدود به یک ساز است. تمهیدی اندیشیدیم که این موسیقی از بین تماشاگران پخش شود. هر چیزی هم که در حوزه موسیقی آوازی خوانده می شود؛ از دل تماشاگر و با همراهی بازیگر اتفاق می افتد. ما سعی کرده ایم که هر اتفاقی که روی صحنه می افتد در اجرا تاثیرگزار باشد. نور و لباس هم به همین شکل است؛ نور یک طراحی ای دارد که ما را از تماشاگر جدا نکند. اما به هر حال همه این ها طراحی دراماتیک دارند، اما طراحی آنها جوری است که فاصله ای بین تماشاگر و بازیگر ایجاد نشود.
در واقع ما طراحی کردیم از دل عناصر مختلف و عناصری که در اختیار تماشاگر است چه گونه استفاده بکنیم که در جهت پیشبرد اجرا باشد.

گیل آبادی در پایان دلیل انتخاب نام نمایش که "یک دقیقه و سیزده ثانیه" است را این گونه عنوان کرد:  نام نمایش، در دل نمایش رازگشایی می شود. اما با یکی از کسانی که گفتگو می کردیم، تعریف می کرد که من هر چی تلاش کردم کسی حرف من را بشنود، نشنید. دو سال صحبت کردم اما کسی نشنید. در یک سال خودم را خلاصه کردم اما باز هم کسی نشنید. در یک ماه خودم را جمع کردم اما باز هم کسی نشنید. اما هر چه سعی کردم یک دقیقه بشوم نتوانستم و روی یک دقیقه و سیزده ثانیه ایستادم. از این جا ما تصمیم گرفتیم نام نمایش را "یک دقیقه و سیزده ثانیه" بگذایم.

عوامل نمایش "یک دقیقه و سیزده ثانیه" که از اول مرداد ماه  اجراهای خود را در سالن استاد سمندریان مجموعه ایرانشهر آغاز می کند، محمد چرم شیر و بهمن عباسپور(نویسندگان)، هانیه جوادی منش(دستیار کارگردان و برنامه ریز)، قربان نجفی(مشاور کارگردان)، بهمن عباسپور و علی پالیزدار(تهیه کنندگان)، محمد قدس(مجری طرح و مدیر تولید)، ندا نصر(طراح لباس)، فریدون محرابی(طراح صحنه و نور)، سمانه گلکار(موسیقی)، احسان رافتی و آرزو آزادپور(عکاسان)، صادق زرجویان(طراح گرافیک)، صادق داوری فر(طراح صدا)، فضل ا...تاری(ساخت تیزر)، آرزو آزاد پور(مدیر بین الملل) و  امیر پارسائیان مهر(مدیر ارتباطات و روابط عمومی) هستند.

 

 




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با کارگردان «قلاده‌ای برای یک سگ مرده»

حامد هادوی: کارهای سرگرم‌کننده با اندیشه مخاطب کاری ندارند
گفت‌وگو با کارگردان «قلاده‌ای برای یک سگ مرده»

حامد هادوی: کارهای سرگرم‌کننده با اندیشه مخاطب کاری ندارند

حامد هادوی، کارگردان نمایش «قلاده‌ای برای یک سگ مرده» با بیان اینکه کارهای سرگرم‌کننده با اندیشه مخاطب کاری ندارند، گفت ما مخاطب را درگیر حقایق می‌کنیم.

|

نظرات کاربران