گفت وگو با رویا افشار بازیگر نمایش صبح یک روز لعنتی
انتخاب درست از هر چیز دیگر برای بازیگر مهم تر است
ایران تئاتر:رویا افشاربا توانمندی در نمایش صبح یک روز لعنتی نقش زن پیر و مسنی را بازی می کند که مصرانه از آب و خاکش در مقابل دشمن دفاع می کند . زنی که اصول خاص خودش را دارد و از آنها تخطی نمی کند
رویا افشار بازیگر باتجربه سینما ، تئاتر و تلویزیون فوقدیپلم رشته معماری از دانشگاه تهران است که با سریال آینه درخشش را برای مخاطبان آغاز کرد و بهتدریج نقشهای متفاوتی را ایفا کرد. خسته نباشید، معادله، دایناسور ، شاید وقتی دیگر ، زمستان 66، هیچکس و پوتینهای عمو بابا، آتشافروزان، آنطور که بودهایم (کارگردان) ،آوای قو ( کارگردان)، افسون شرم شاپرک، ایستگاه سوم، باغ آلبالو، خرس (کارگردان)، خواستگاری (کارگردان)، خورشید زیتون، دریا، دیوباد، زنان تروآ (کارگردان)، سوزن بان، عباس ماشین شور، عصای کارگشا، علی کوچولو، قصه درخت، سیب، مرگ خوارزم شاه، در انتظار شیطان، در خانه سفر،آئینه (سری دوم) ، راویان اخبار، کلهپوکها ، تا صبح ،آوای مهربان ،آنا (فقط کارگردان)، سوءتفاهم، در جستجوی گمشده (نویسنده )، بایرام؛ کرانههای کبود (فیلم داستانی)، مضرات دخانیات(کارگردان)، مکبث ،مه آلود مثل شب مثل یک روز، فرشاد منظومی نیا ، باله با انگشتان شکسته، فرهاد شریفی ، نیمکت خوشبختی، فرهاد شریفی ، درخشش در ساعت مقرر، حمیدرضا نعیمی ، سیب ترش، کمربندها را ببندیم ، آهوی ماه نهم،دست بالای دست، ایستگاه اتمسفر ، و خروس میخواند ازجمله کارهای مهم کارنامه بازیگری و کارگردانی رویا افشار میباشند . رؤیا افشار سوای تجربیاتش در داوری و تدریس ، جوایزی زیادی از جشن بازیگر خانه تئاتر و جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت نیز به دست آورده است . نمایش صبح یک روز لعنتی فضایی طنز دارد و درباره حق مالکیت یک توالت است که پیرزنی با این مسئله درگیر شده؛ و در ارتباط با اشغال یک منطقه از سرزمینی ناشناس است. درحالیکه در فضای نمایش به مکان خاصی اشاره نمیشود ولازمانی و لامکانی درآن وجود دارد و نگاه کارگردان جهانشمول است . این نمایش پنج شخصیت فضای طنز و گروتسک دارد و فضای اعتراضی به اشغال سرزمینها توسط نیروهای زورگو اشارت دارد . نویسنده و کارگردان: حسن باستانی ،بازیگران (به ترتیب ورود صحنه): رویا افشار، مارال فرجاد، پژمان عبدی، لیلا برخورداری، حمیدرضا فلاحی .دستیار کارگردان و برنامهریز: سامان پورسلیمانی. دستیار دوم کارگردان: مژگان حسینی. طراح صحنه: میثم نویریان. طراح لباس: فرنوش فرجندی. مدیر روابطعمومی و تبلیغات : امیر پارسیانمهر. دستیار طراحصحنه: نیلوفرفاطمی . این نمایش در تئاتر شهر و سالن سایه روی صحنه رفته است . با رویا افشار درباره ابعاد نقشش و ویژگیهای نمایش گفتوگویی انجام دادهایم.
در سالهای اخیر در تئاتر در قالب شخصیت زنان باتجربه و سرد و گرم چشیدهای که ظاهری جدی دارند ، اما حضورشان موقعیتهای طنزی را به وجود میآورد ، بازیهای موفق داشتهاید؟
انتخاب از هر چیز دیگری مهمتر است . با انتخاب درست بازیگر میتواند ضمن نشان دادن تواناییهایش جایگاهش را هم حفظ کند . از این جنس زنان هم در سینما و تئاتر پیشنهادها کاری زیادی داشتهام . اینکه کدام جنس نقش را بازی انتخاب میکنیم و اینکه با چه کارگردانی میتوانیم در فرآیند کار به یک تفاهم عادلانه درباره نقش برسیم . نکته مهم و حائز اهمیتی است . برخی از وقتها بازیگران باتجربه میدانند که برخی از کارگردانها از این نوع نقشها ذهنیتی تکراری و کلیشهای دارند و یا احیاها بازیگر را به سمتی سوق میدهند که بدون استدلال و تحلیل نقش بازی کند . اگر من کارگردانی را بشناسم و اینکه میتوانیم به یک تحلیل درست و مشترک درباره یک پرسوناژ برسیم . بدون حتم پیشنهاد بازی در کارش را قبول میکنم . با شهرام کرمی در چند نمایش همکاری ( بلوطهای تلخ و پوتینهای عمو بابا) داشتم که راجع به زنان باتجربهای بود که با تبعات جنگ درگیر بودند. برای من ایفای این جنس از نقشها جذابتر از ایفای نقش زنان عادی شهری طبقه متوسط جامعه است . به نظر من این نوع شخصیتها کمتر در کارهای نمایشی و تصویری ما درست دیدهشدهاند. خیلی مصر بوده و هستم که این شخصیتها را بازی کنم. زنانی که برخی از آنها نماد و وجه ای از مادران شهید، جانباز و مفقود هستند .
این نوع شخصیتها در اغلب کارها خیلی یکسویه و مثبت صرف نشان دادهشدهاند؟
بله ،در برخی از کارها این نوع مادران را مثل یک فیلسوف نشان دادهاند. انگاری فرازمینی هستند. اما در نمایش یک صبح لعنتی حسن باستانی زنی را نشان میدهد که ویژگیهای متفاوتی دارد.
در ادبیات نمایشی این نوع زنان مابه ازا زیادی دارند؟
نمونهاش ننه دلاور نمایشنامه ننه دلاور و فرزندان برتولت برشت است .
زنی که در بحبوحه جنگ برای بقای خود و خانوادهاش تلاش میکند؟
بله،برای بازی در این جنس از نمایشها بازیگر باید به جنس و سبک نوشتاری نویسنده متن توجه داشته باشد و اینکه چگونه این شخصیت شکلگرفته و چقدر رئال و چقدر به سمت گروتسک میرود . چقدر شکل فانتزی پیدا میکند و این محدودهها باید در حین بازی مشخص شود . موقعیتهای مشابه شخصیتهای مشابه میسازد . در زندگی عادی خودمان شرایط مشابه عملکردهای ،رفتار و گفتار مشابه دارد . من تمام تلاش را در ایفای این نقش به کاربردم و نمیدانم که چقدر موفق بودهام. تلاش من بر این امر استوار بود موقعی که این جنس از زنان را بازی میکنم ، مشابه هم نباشند.
شما در بلوهای تلخ نقش یک زن کرمانشاهی و در نمایش یک صبح روز لعنتی یک زن روستایی مرزنشینی از کشورهای شرق اروپا را بازی کردید که خیلی از یکدیگر متفاوت هستند؟
بله ، منظور من هم وجود چنین تفاوتهایی بود .
نقطه گذری در بازی در چنین نقشهایی که موقعیتهای یکسان و مشابه زیادی دارد کار سختی است؟
همینطور است . برای ایفای این جنس از نقشها بازیگر باید فکر و اندیشه زیادی داشته باشد و طراحی دقیقی ذهنی از شخصیت باید از جانب بازیگر توسط نشانههایی که در متن وجود دارد انجام شود . در حین تمرینات من بیشتر وقت را صرف این طراحی کردم و بعد هم حاصل این فرآیند را در گفتوگو با کارگردان مطرح کردم و در این فرآیند برآیند و اسکلت کلی نقش با رتوش و حذفیات و اضافات به وجود آمد .
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی