در حال بارگذاری ...
گفت وگو با امیر حسن دوانی طراح صحنه نمایش هفت عصر هفتم پاییز

اشیاء دارای روح هستند و استفاده از آنها در دکور به باور پذیری فضای نمایش کمک می کند

ایران تئاتر:دفاع مقدس و زندگی سردارانش پتانسیل های زیادی در جهت استفاده در هنرهای نمایشی دارند . نمایش هفت عصر هفتم پاییز نمایش کم شخصیتی است. در این نمایش به سال های بعد از دوران جنگ (۱۳۶۹) پرداخته شده است و شروع داستان چالش های بین زن و شوهری بعد از سال های جنگ است.

امیر حسین دوانی طراح با سابقه تئاتری با درک درستش از فضای نمایش با محوریت قرار دادن وسیله شهادت جهان آرا و تعداد دیگر از فرماندهان دوران دفاع مقدس ( هواپیمای سقوط کرده) تلاش کرده فضای ملموسی در نمایش خلق کند. دوانی در سال های اخیر با بزرگان زیادی نظیر منیژه محامدی ، محمد یعقوبی و محمد رحمانیان همکاری داشته است ودر سینما نیز در فیلم هایی نظیر شنل واینجا کسی نمی میرد به عنوان طراح حضور داشته است.او به خاطر طراحی نمایش صور اسرافیل برنده جایزه بهترین طراحی را ازسی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر به دست آورد. دستیار طراح صحنه در نمایش قصه شهر فرنگ شهر ما به کارگردانی نصرالله قادری ،دستیار طراح صحنه در نمایش آواز قو به کارگردانی محمد رحمانیان و طراحی صحنه محسن شاه‌ابراهیمی؛تهران،تئاتر شهر،تالار سایه؛1383 ،دستیار کارگردان در نمایش فردوسی ؛صدام حسین و رژه مورچه‌ها در شهرخالی به کارگردانی آیت نجفی؛ تهران،خانه هنرمندان،تالار تجربه؛ 1383 ،مدیر صحنه و اجرای نور در نمایش رویای بسته شده به اسبی که از پا نمی‌افتد به کارگردانی آروند دشت‌آرای ؛تهران،تئاتر شهر، کارگاه نمایش؛ 1384 ، طراحی صحنه در نمایش دور دست نوشته کریل چرچیل به کارگردانی عبدالخالق مصدق ؛تهران،تئاتر شهر،تالارسایه؛1384  ، مانوس ، ماه در آب ، تریو بدون هامونی و حادثه در ویشی از جمله کارهای مهم کارنامه کاریش محسوب می شوند.هفت عصر هفتم پاییز پرتره نگاری جدید آقاخانی از جنگ وسردارانش و آخرین حلقه از سه‌گانه ایوب آقاخانی و در امتداد نمایش‌های کابوس شب نیمه آذر و تکه‌هاى سنگین سرب است که با نگاهی تغزلی و سرشار از شاعرانگی به قهرمانان سال‌های جنگ تحمیلی می پردازد. شخصیت  محوری نمایش، شهید سید محمدعلى جهان‌آرا فرمانده سپاه خرمشهر است که از قهرمان های دوران آغازین جنگ و محاصره و اشغال خرمشهر توسط عراقی ها است . نمایش هفت عصر هفتم پاییز در دل داستانی عاشقانه نقبی به بخش هایی از زندگی قهرمان ملی تاریخ جنگ ایران و عراق، شهید محمد جهان‌آرا می‌زند و شهریور و مهرماه در تالار چارسو در حال اجرا است و رحیم نوروزی و لیلا بلوکات نقش‌آفرینان آن هستند .با دوانی در باره اجرا و طراحی دکورنمایش هفت عصر هفتم پاییز گفت وگویی انجام داده ایم.

 

جزو طراحان صحنه ای هستید که در سبک ها ، فرم ها و ژانرهای مختلف طراحی صحنه انجام داده اید .چقدر به تنوع ژانری و فرمی در کارهایتان اعتقاد دارید؟

برای من تجربه کردن جذاب ترین بخش کارم است و به همین دلیل در کارنامه کاریم با حرفه ای و قدیمی ترین کارگردان تا جوان ترها دیده می شود . تجربه گرا بودن کارگردان برای من خیلی مهم است .

 

برای طراحی نمایش هفت عصر هفتم پاییز چگونه عمل کردید؟

معمولا هر طراح صحنه‌ای نسبت به نمایشنامه و آن چیزی که کارگردان در نظر دارد و یا نمایشنامه ایجاب می‌کند در ذهن خود طراحی‌های مورد نیاز و لازم را ابتدا انجام می‌دهد و در حین کار هم با توجه به امکانات و بودجه تلاش می کند کار با کیفیتی ارائه کند.شیوه کاری من هم به این نحو است. در کلیت تلاش کردم در نمایش و کارم با کارگردان به یک تفاهم و تعامل دو طرفه برسم . بعد از خواندن متن نمایش نامه و تحلیل فضای نمایش من ایده هایم را با کارگردان مطرح کردم و یک شمای کلی از موقعیت موجود در صحنه را با اتود زدن در معرض دید کارگردان قرار دادم. ایشان هم دیدگاهایش را مطرح کرد و بتدریج به یک تفاهم و درک متقابل رسیدیم .

 

مضمون نمایش  با محوریت قرار دادن شخصیت محمود جهان آرا که از سرداران نام آشنای دوران دفاع مقدس است . چقدر در قبول پیشنهاد طراحی این نمایش برایتان دارای اهمیت بود؟

نسل ماها به نوعی جنگ را تجربه کرده ایم و پسر عمه ام در زمان جنگ در جبهه مفقود الاثر شد و فضای جنگ و بمباران شهرها را از نزدیک لمس کرده بودم و بیگانه با این فضا نیستم و اغلب مردم ایران در آن دوران به نحوی با جنگ درگیر بوده اند . البته مضمون یک نمایش در اولویت اصلیم انتخابم برای قبول یک پیشنهاد کاری نیست و خود کارگردان و کیفیت کاریش اولویت اصلی است .

 

آیا تحقیق خاصی در باره آن دوران برای طراحی صحنه نمایش انجام دادید؟

تحقیقات و پژوهش های مدونی در باره دوران  جنگ انجام دادم و با تعدادی از همدوری های محمود جهان آرا و خلبانان  صحبت هایی داشتم و نکات ارزنده ای از این گفت وگو ها به دست آوردم که در کار طراحی به من کمک های زیادی کرد .

 

آیا بیس اصلی طراحی صحنه  در نمایش استفاده از قطعات  تکه تکه شده یک هواپیمای باری ارتشی است؟

هواپیمایی که جهان آرا و سایر فرماندهان از اهواز به تهران با آن برمی گشتند و در نزدیکی تهران سقوط کرد یک هرکولس330 بود. طول بال های این هواپیما نزدیک به 70 متر است و بزرگترین هواپیمای ترابری نظامی در دنیا است و یک هواپیمای کارآمد برای انجام ماموریت های نظامی و جابه جایی نیروها و ادوات و مهمات است . در شروع کار به این مسئله فکر کردم که از قطعات واقعی هواپیما استفاده کنم. اما در عمل اجرایی نبود . زیرا موقعیت سالن چارسو و محدودیت های نظامی اجازه این کار را به ما نمی داد .

 

آیا از قطعات هواپیمای واقعی در صحنه دکور نمایش استفاده کردید؟

بله، این قطعات را از مکان های مختلف نظامی با کمک دوستان  تهیه کردیم.

 

 آیا امکان ساخت و ساز ماکت دکور هواپیما وجود نداشت؟

امکانش وجود داشت و کابین هواپیما ماکت است و بقیه قطعات همه قطعات واقعی هواپیما است . نکته مهم این است که ساخت  برخی از وسائل نظیرقطعات مختلف هواپیما به واسطه تکنولوژی که در ساختش وجود دارد. خیلی زود دکور بودنش در صحنه لو می دهد و از طرفی ساخت دکور و ماکت به هزینه و صرف زمان زیادی نیازمند است . به نظر من اشیاء دارای روح هستند و استفاده از آنها در دکور صحنه  به حس و حال باور پذیری فضای نمایش کمک می کند .

 

به بازی بازیگران هم می تواند کمک کند؟

بله و این تاثیر گذاری فقط در وجه دیداری قابل تعریف نیست و بلکه به لحاظ باوری که تماشاگر از حس واقعی داشتن دیدن یک باله شکسته و یا کابین خلبان هم قابل تعریف است .

 

از یک ماشین عظیم و بزرگ باد پخش کن در بالای دکور در بالکن سالن چار سو استفاده کردید. آیا حضور این ماشین فقط در جهت پخش نامه ها در صحنه است؟

هر موقعی که به من پیشنهاد طراحی صحنه یک نمایش انجام می شود . در وهله اول به مختصات و ویژگی های سالن توجه می کنم . اگر قرار بود این نمایش به طور مثال در تالار وحدت اجرا می شد . به طور حتم به جنس دیگری از طراحی فکر می کردم. من بر اساس امکانات سالن چارسو به سراغ طراحی صحنه نمایش رفتم. وجود بالکن در سالن چارسواین ایده را به من داد تا از پوسته موتور هواپیما و دستگاه باد پخش کن  در آن بالااستفاده کنم. برای من هواپیمای سقوط کرده  در حکم موجود نیمه جانی است که  تقلا و تلاشی برای زنده ماندن انجام می دهد و نماد آدم هایی است که در هواپیما بوده اند و در این روزگار حضورشان کم رنگ شده است.

 

آیا استفاده از ویدیو پرداکشن در روایت داستان نمایش ایده شما بود که در طراحی صحنه مورد استفاده قرار گرفته است؟

 ایده استفاده از ویدیو پرداکشن را ایوب آقاخانی مطرح کرد و من در فضای نمایش از آن استفاده کردم.

 

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران