در حال بارگذاری ...
جواد طوسی منتقد سینما:

قافیه باختن سینما به تئاتر ؛ به روزگار خوش و پررونق تئاتری‌ها حسودی‌ام می‌شود

ایران تئاتر: جواد طوسی حقوق‌دان و منتقد شناخته‌شده سینما در یادداشت خود که یکشنبه در روزنامه اعتماد، شماره ۳۹۲۳ صفحه ۱۶ (صفحه آخر) منتشرشده از برتری تئاتر نسبت به سینما نوشته است.

به گزارش ایران تئاتر در متن این یادداشت آمده: منِ قدیمیِ عشق فیلم، اعتراف می‌کنم که به روزگار خوش و پررونق تئاتری‌های مقیم مرکز حسودی‌ام می‌شود. البته خود همین مرکزیت و بی نصیب ماندن شهروندان دیگر نقاط کشورمان از این تنوع و رونق فرهنگی- هنری، بحث اساسی جداگانه ای را می طلبد.
اگر قانون، مجوز، پروانه نمایش و... تعریف واحد و لازم الاتباعی دارد، پس عدالت و انصاف اقتضا می کند که به نسبت جمعیت و استعداد و ظرفیت های فرهنگی شهرها امکانات نمایشی یکسان و به دور از تبعیض برای ساکنین شان فراهم سازیم؛ اما آیا واقعا امکان اجراهایی که در برخی از سالن های نمایشی سطح تهران می بینیم، در مشهد و اصفهان و تبریز و زاهدان و قم و همدان و آبادان و اهواز و بندر بوشهر هم هست؟ بنابراین یکی از نشانه های اصلی فقدان عدالت فرهنگی در جامعه ما، همین محرومیت گسترده بروبچه های شهرستانی است. بعد می گوییم چرا بعضی از شهرها اینقدر با تهرانی ها بدند و نسبت به آنها نگاه کینه توزانه دارند؟
از بدشانسی ام می ترسم این ذکر مصیبت به جای آنکه باعث تعادل و بهبود وضعیت فرهنگی شهرستان های اغلب محروم شود، فاتحه تهران را هم بخوانند تا عدالت به این شیوه مرضیه تحقق یابد! آن موقع، حتما ناله و نفرین تهرانی های به محرومیت رسیده بدرقه راهم خواهد شد و از خداوند می خواهند این بنده شر و فضول را به زمین گرم بزند.
     اما بپردازیم به بحث اولیه ام، یعنی اوضاع روبه راه تر تئاتر نسبت به سینما. این اوضاع بغرنج سینما و تداوم فضای منفعل و محافظه کارانه در آن و فقدان جسارت و نوآوری و دلسردی تماشاگران در برخورد با مضامین تکراری و ساختار پیش پا افتاده تعداد قابل توجهی از تولیدات سالانه، ریشه در چه عواملی دارد؟ آیا هزینه سنگین ساخت و تولید یک فیلم سینمایی در مقایسه با روی صحنه آوردن یک متن نمایشی و به انزوا کشیده شدن بخش خصوصی کارآمد و حرفه ای باعث افول سینمای ایران و عدم کشف استعدادهای جوان و بی انگیزگی فیلمسازان شناخته‌شده و مجرب نسل های قبل شده است؟ از سوی دیگر برد وسیع تر ارتباطی سینما و سهل الوصول بودن تکثیر و عرضه همگانی آن، حساسیت های بیشتری را در این حوزه رسانه ای رقم زده است و تجربه های تاریخی سال های دور و نزدیک نیز نشان داده که ممیزی و خطوط قرمز و نگاه کنترل شونده و پر سوءتفاهم در سینما (نسبت به تئاتر)، موضوعیت بیشتری دارد.
     همچنین به لحاظ گسست روابط عرفی و خودجوش اجتماعی در جامعه سر درگم و پریشان حال این زمانه، چنین استنباط می‌شود که در محیط تئاتر بهتر می توان به یک رابطه مستقیم رودررو و بی واسطه و در عین حال ارضاشونده رسید. در واقع، تماشاگری که به راحتی نمی تواند خودش را در این جامعه سیاست زده و خط کشی شده تخلیه کند، خوشش می آید برای یکی دو ساعت شاهد این تخلیه شدن و کنش ها و واکنش های نمایشی در یک محیط بسته باشد و به فراخور سلیقه اش به واقعیت نزدیک شود یا از آن فاصله بگیرد و در فضایی مالیخولیایی و کابوس زده و موقعیت های جفنگ و هجوآمیز غرق شود و چیزی متفاوت با روزمرّگی یکنواخت و کسالت بار خود ببیند. قاعدتا اینها پوئن های مثبت تئاتر نسبت به سینما، در شرایط کنونی است.
     به همین دلیل، برای آنکه سینما از قافله عقب نیفتد و همین مخاطبین نصف و نیمه اش را هم از دست ندهد، می باید طرحی نو درانداخت و در سیاست های دست به عصا و پا در هوا و دایم در تغییر و تبدیل این سال ها، بازنگری جدی و همه جانبه صورت گیرد. سینمای این دوران فترت، نیاز مبرم به جذابیت و سرذوق آوردن تماشاگر با اصول و قواعد حرفه ای و مضامین بکر و مبتلابه دوران ملتهب کنونی و نسل های جداافتاده اش دارد. همان قدر که این سینمای هویت باخته به فانتزی و رویا و عشق احتیاج دارد، قهرمان زمانه خودش را هم می خواهد. مخاطب تنوع طلب این دوران روایت پردازی الکن و مغشوش را پس می زند. سیاستگذاران سینمای ما با درک این واقعیات، می باید نسخه های مناسب این روزگار را تجویز کنند و فرصت های تاریخی را به راحتی از دست ندهند.

 




نظرات کاربران