نگاهی به آثار بخش بینالملل سیوششمین جشنواره تئاتر فجر
حریف طلبی فرنگیها در میدان فجر
ایران تئاتر: امسال در سی و ششمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر ۱۸ نمایش جدید و متفاوت از کشورهای هلند، آلمان، ایتالیا، ترکیه، فرانسه، بلژیک، سوئیس، آذربایجان،گرجستان و برزیل اجرا میشود.
بخشهای بینالمللی جشنوارههای تئاتر برای علاقهمندان جدی این رشته همواره بهعنوان فرصتی برای روبرو شدن باتجربههای فعالان حوزه تئاتر در دیگر کشورهای جهان نگریسته میشود. این فرصتهای گاهبهگاه بهویژه ازآنجاکه دریچه تعاملهای بیشتری میان هنرمندان ایرانی و خارجی را هم میگشاید، اغلب مورد توجه و استقبال مخاطبین این رویداد تئاتری قرار میگیرد. سیوششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر همچون دورههای پیشین امکان برقراری چنین تعاملهایی را به نوبه خود فراهم کرده است که در ادامه این گزارش با اطلاعات بیشتری از نمایشهای دعوتشده به این بخش آشنا خواهید شد.
رویکرد جشنواره در انتخاب این آثار توجه به تعداد اجراهای آنها در جشنوارههای بینالمللی بوده و نیز تلاش شده تنوع بیشتری در فرم آثار برای مخاطبان ایجاد شود. این آثار در فرمهایی چون نمایش صحنهای، نمایشهای خارج از صحنه، ویدئو اینستالیشن، پرفورمنس، نمایشهای تعاملی محیطی و... اجرا خواهند داشت. در این دوره آثاری از کارگردانان و کمپانیهای شناختهشده جهان در کنار آثار هنرمندان جوان بینالمللی به جشنواره دعوت شدهاند.
نمایش فیزکال «پکیج» از هلند
نمایش «پکیج» یک تئاتر فیزیکال از شوساکو تاکئوچی، طراح ژاپنی با الهام از زندگی روزمره کارمندان، ساعتهای بیانتهای نشستن پشت میز و خواندن ستونهای روزنامهها توسط آنها را به تصویر میکشد. «پکیج» که عنوانی استعاری هم هست، درباره افرادی حرف میزند که زندگی خود را در انجاموظیفه در یک سیستم تعریف میکنند. انگار با قوانین بسیار قدرتمندی برنامهریزیشدهاند و قادر به اتخاذ شیوهای غیر ازآنچه توسط این قوانین به تصویب رسیده نیستند. همانطور که از نوشتههای فرانتس کافکا میدانیم، همه اینها در یک محیط اداری، نمادی از رویا و رویاهای غیرفعال است. اما وقتی یکی از حلقهها در زنجیره کلیشهای اداری از جا درمیآید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ «پکیج» شوساکو تاکئوچی اثری از گروه «هیستوریوم» از هلند است. این نمایش اولین بار در سال 1993 اجرا شده است. نمایش «پکیج» از طرف وزارت فرهنگ جمهوری چک و شهر پراگ پشتیبانی میشود.
ارتباط واقعیت روزمره و هنر در «مناظر مجرم» از هلند
نمایش «مناظر مجرم» اثر دریز ورهوفن کارگردان تئاتر هلندی است که درزمینه اینستالیشن و پرفورمنس نیز فعالیت دارد. او طی اجراهایش که اغلب در موزهها و گالریها یا دیگر فضاهای عمومی شهرها شکل میگیرند، روابط بین مخاطب و هنرمند، یا در حقیقت ارتباط واقعیت روزمره و هنر را دنبال میکند. در اجراهای او تماشاگر مستقیما در اثر دخالت دارد. ورهوفن در کارهایش خود، واقعیت اجتماعی روزمره را برجسته میکند. در اجراهای او که عمدتاً مبتنی بر حرکت است، نظم عمومی زندگی روزمره تأثیر بسزایی دارد. در سالهای اخیر، تاثیر رسانههای دیجیتال بر روابط بین فردی به طور خاص، مبنای پروژههای او را شکل داده است. ورهوفن در اجراهای اولیهاش طیفهای مختلفی از شهروندان را مشارکت داده است. از جمله اینها نمایش «دست خالی» ( 2010) با مشارکت کودکان و سالمندان، نمایش «اتاق تاریک» (2011) با مشارکت نابینایان، نمایش «زمین بدون انسان» (2008) با مشارکت پناهندگان و مهاجران را میتوان نام برد. فضا در آثار ورهوفن اهمیتی اساسی دارد. فعالیت هنری او از سال 2012 یشتر به سمت هنر بصری گرایش پیدا کرده است.
«شرتولوژی»؛ آزمایشی در ارتباط بین هنرمند و مخاطب
نمایش «شرتولوژی» اثر ژروم بل از فرانسه یکی از آخرین اجراهایش را در موزه تیت مدرن لندن پشت سر گذاشته است. این اجرا روشی جدید و آزمایشی در ارتباط بین هنرمند و مخاطب را دنبال میکند. این نمایش اولین اثر بل است که از نمایش آنلاین تصویر بهره میبرد. در این اجرا شاهد مونولوگی از شعارهای تبلیغاتی همراه با رقص بدون آواز هستیم که بر فرهنگ مصرفگرایی متمرکز است. پرفورمر در این اجرا به طور متناوب پیراهنهاییهایی را که علائم تجاری و نشانهای تبلیغاتی آشنا بر روی آنها نقش بستهاند بر تن میکند. شعارهای تبلیغاتی به سرعت و همزمان با تعویض پیراهنها به نشانه اعتماد شهروندان به مناسبات جامعه معاصر جایگزین یکدیگر میشوند اما هنرمند در این اثر سعی دارد تا مواجهه مخاطب با پیچیدگیهای رفتاری شهروندان را هم مورد پرسش قرار دهد. نمایش «شرتولوژی» اولین بار در سال 1997 اجرا شده اما از آن پس با تغییراتی عمده در سالنهای نمایش و موزههایی در سراسر جهان کار خود را دنبال کرده است. یکی از آخرین اجراهای این نمایش در رخداد دو روزهای در موزه تیت مدرن لندن صورت گرفت که با رویکرد تلفیق رقص معاصر و هنر اجرا در ماه مه 2015 برگزار شد.
نگاهی به بازخوردهای عمومی شهروندان در «ریموت تهران»
اشتفان کائگی و یورگ کارنبوئر هم مشترکاً با نمایش «ریموت تهران» در این جشنواره حضور دارند. اشتفان کائگی نمایشنامهنویس آلمانی در حوزه نمایشهای رادیویی و اجراهای شهری فعال است. در آثار او بازخوردهای عمومی و فرآیندهای مفهومی به شهروندان اجازه میدهد تا صدایی برای بیان دغدغههایشان پیدا کنند. کائگی در سال 2005، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره Politik im Freien Theatre را برای نمایش «Mnemopark» و در سال 2010 جایزه اروپایی برای تنوع فرهنگی را به دست آورد. او همچنین در سال 2011 جایزه هیئت داوران جشنواره تئاتر سارایوو را برای این نمایش کسب کرده است. این هنرمند در بخشی دیگر از فعالیتهایش در همکاری با هلگار هیو و دانیل ایتزل پروژههای نمایشی را شکل میدهند که با عنوان «پروتکل ریمینی» شناخته میشود. هدف از این پروژهها از میان برداشتن ادراکهای معمول از واقعیت در هنر نمایش عنوان شده است. اعضای این گروه در یکی از تجربههای «پروتکل ریمینی» یک جلسه پارلمان آلمان را با مشارکت 200 شهروند آلمانی بازتولید کردند. در سال 2007 جایزه تئاتر فاوست به گروه «پروتکل ریمینی» اهدا شد. همچنین این گروه در سال 2008، جایزه اروپایی «واقعیتهای جدید در تئاتر» و در سال 2011 میلادی نشان نقره دوسالانه تئاتر ونیز را دریافت کردند.
طغیان «هملت» آلمانی علیه پوچی در جهان
«هملت» ویلیام شکسپیر در نمایشی به همین نام از کریستوفر روپینگ هنرمند آلمانی امسال در بخش بینالملل تئاتر فجر روی صحنه میرود. روپینگ در این اثر تفسیر خود را از «هملت» ارائه میدهد که در اینجا جوانی با تفکرات رادیکال است که علیه پوچی جهان سر به طغیان برمی دارد. کریستوفر روپینگ، در سال 1985 در هانوفر متولد شده و در آکادمی تئاتر هامبورگ تحصیل کرده است. او از سال 2016 در مرکز مونشنر بعنوان کارگردان فعالیت داشته است. اولین آثار او در هامبورگ شکل گرفتهاند. روپینگ در این شهر نمایشهای «فیلوکت»، «جکیل و هاید» و «هس» را روی صحنه برد. این هنرمند پس از اتمام تحصیلاتش در سال 2011 با نمایش «گتسبی بزرگ» نوشته اسکات فیتزجرالد در جشنواره رادیکال «فولک تئاتر» فرانکفورت شرکت کرد. در سالهای 2014 و 2015، کریستوفر روپینگ دو بار در نظرسنجی منتقدان آلمان بعنوان هنرمند برگزیده جوان معرفی شده است.
«مرگ قطعی است»؛ مفهوم مرگ در قالبی تهی از تراژدی
اوا میرکلر دیگر هنرمند آلمانی با «مرگ قطعی است» در این بخش از جشنواره حضور خواهد داشت. «مرگ قطعی است» پرفورمنسی است که مفهوم مرگ را در قالبی تهی از تراژدی یا رویکرد ملودرام به میان میکشد. هنرمند در این اجرا سعی دارد تا فضایی بیطرفانه را در مواجهه با موقعیتی که به خودی خود میتواند بسیار خشونت آمیز به نظر آید، اتخاذ کند. گویی همه این خشونتهایی که در سلاخی کردن چیزها میبینیم، در یک محیط آزمایشگاهی و به سادگی یک آزمایش علمی است که رخ میدهد. «مرگ قطعی است» حتی اعتنایی به واکنشهای تماشاگرانش هم نشان نمیدهد و نیازی به برانگیختن همدلی مخاطب با اجرا ندارد. مفهوم محوری در اینجا عادی شدن خشونت است و اینکه همه ما متقاعد به عادی بودن آن شدهایم. در این نمایش که سال گذشته میلادی در تولوز فرانسه هم اجرا شده، تفاوتهای عاطفی، حسی وبصری روبه روی هم قرار میگیرند و در قالب استعاره ای از خشونتهای فیزیکی ، حساسیتهای عاطفی انسان را مورد پرسش قرار میدهند.
استفاده از تکنیکهای ترکیبی در «رختشویخانه مفاخر»
نمایش «رختشویخانه مفاخر» از جاسم هندی تازهترین تجربه این هنرمند است که در سال 2017 در برلین به نمایش درآمده است. نمایش «رختشویخانه مفاخر» برگرفته از شعری درباره مرگ از ظهور الملک شاعر زن عرب است که در قالب اجرای چندرسانهای به نمایش در میآید. داستان نمایش در یک رختشویخانه عمومی بین راهی در استانبول ترکیه روایت میشود که 5 نفر برای شستن لباسهای کثیفشان در آنجا به هم میپیوندند. سرن ارجان نویسنده این نمایش است. جاسم هندی در عربستان سعودی متولد شده و در دانشگاه سوربن پاریس فلسفه خوانده است. او در اجراهایی که در سطح بینالمللی دنبال میکند با استفاده از تکنیکهای ترکیبی چندرسانهای بر بدن و بیان در نمایشهایش تمرکز دارد. همچنین بخشی از فعالیتهای هنری او بر موسیقی و صدا متمرکز است و تجربههایی از این دست را در شهرهای مختلف جهان چون هامبورگ، نیویورک، اسلو، برلین، هلسینکی، دوبلین و سانفرانسیسکو به نمایش گذاشته است. او همچنین بعنوان یک طراح صدا، در سال گذشته در سال گذشته میلادی با هنرمندان شناخته شده ای چون «اولیویه دی پلاسیدو»، «ماگدا مایا»، «تونی باک» و «یاکوب ریس» همکاری کرده است.
«ملانکولی»؛ تفریح در مکانی دور افتاده
نمایش «ملانکولی» به کارگردانی فیلیپ کن از فرانسه داستان یک گروه است که تصمیم میگیرند در یک منطقه دور از تمدن شهری یک مکان تفریحی برپا کنند. در نوشتههای منتقدان درباره نمایش «ملانکولی»، این اثر بعنوان شعری زنده و سرشار از غافلگیریهای بصری، همچنین بیان تاثیرگذاری از لذتهای خالص و صادقانه انسان توصیف شده است. فیلیپ کن این نمایش را در همکاری با فیلیپ کوزان هنرمند عرصه تجسمی و طراح گرافیک شکل داده است. کوزان پیش از این و در سال 2003 استودیو ویواریوم را تاسیس کرد که مجالی برای آزمایشهای تجربی او بوده و با همراهی گروهی از هنرمندان تئاتر، نقاشی، رقص و موسیقی به تولیدات مشترکی منجر شده است. کوزان در حال حاضر مدیر هنری تئاتر Nanterre Amandiers در پاریس است.
ارتباط شهر و انسان در «شهرهای نامرئی»
نمایش «شهرهای نامرئی» عنوان دیگر نمایش حاضر در این بخش به کارگردانی پینو دی بودوا هنرمند ایتالیایی است. «شهرهای نامرئی» اقتباسی است از رمانی با همین نام از نویسنده معاصر ایتالیایی، ایتالو کالوینو که به ارتباط میان شهر و انسان میپردازد.این پروژه، شهر را صحنه خود قرار میدهد و به نسبت فضای شهری، سناریوی خود را برای رویارویی با شخصیت زنده شهر طراحی میکند. تهرانِ امروز ما شهری است که امکانات بالقوهای برای این نوع مواجهه فراهم میکند و تحرک، پویایی و متابولیسم زنده شهری تهران، آن را به بستری فوقالعاده مناسب برای این پروژه عظیم تبدیل میکند. این پروژه که از سال 1991 در شهرهای بزرگ دنیا مثل لندن، پاریس، رم و بوداپست اجرا داشته است، به دعوت بخش بینالملل جشنواره تئاتر و با همکاری سفارت ایتالیا در ایران و بخش خارج از صحنه جشنواره به تهران میآید. تابستان سال گذشته پینو دی بودوا با نمایش «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» در تماشاخانه باران روی صحنه رفت.
«تنهایی پر هیاهو» پس از مستاجر
افشین غفاریان که در سال ۱۳۹۲ نمایش «تنهایی پر هیاهو» را به روی صحنه برده بود با همین نمایش در بخش بین الملل حضور دارد. او در سال ۱۳۸۹، کمپانی رفورمانـس را در فرانسه در هنر بنا نهاد. پژوهشی در رقص و تئاتر و شیوههای بیان فراموش شده در آن که شامل حافظه بدن و چگونگی انتقال آن در رقص و تئاتر است. او در پاریس، نمایش «فریـاد» را به روی صحنه برد که با استقبال تماشاگران روبرو شد. او از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ با اجراهای متفاوتی در چندین فستیوال رقص در فرانسه شرکت کرده و با هنرمندی همچون؛ آندی دوگرت و توماس لبرن به عنوان رقصنده – بازیگر همکاری کرد. غفاریان همچنین مدتی در کارگاههای آموزشی زیر نظر یوجینیو باربا و مردیت مونک آموزش دیده است. او پس از هفت سال دوری از فعالیت در ایران، در سال ۱۳۹۵ او در نمایش «مستاجر» بهعنوان بازیگر شرکت کرد، نمایشی که به مدت یکماه در تالار حافظ به روی صحنه رفت.
طنز گزنده ی «شگ»
نمایش «شگ» اثر لوسی ایدنبنز از طریق اجرایی متمرکز بر حرکت و رقص در حقیقت مطالعهای انسان شناختی در پاسخ به یک ضرورت یعنی خودشناسی انسان معاصر است و میخواهد به پرسش هایی این چنین پاسخ بگوید: آیا ما در موقعیتی غافلگیرکننده در جهان معاصر قرار گرفته ایم؟ انسان بیگانه کیست ؟ یکی که پشت آن دیگری پنهان است؟ آیا بازگشت به ارزشها و تفاوتها راه چاره است؟ نمایش «شگ» طنز گزندهای از سیاستگذاریهای فرهنگی در سوئیس را به نمایش میگذارد و طبیعت وحشی و غریزی نوع انسان را به تعمق فرا میخواند. این نمایش از سوی منتقدان اثری هوشمندانه، شگفت انگیز و لذت بخش توصیف شده است.
«دوستت دارم ترکیه» از جنس ترکیه
«دوستت دارم ترکیه» هم عنوان نمایشی از ترکیه به کارگردانی یلدا بسکین در این بخش از جشنواره تئاتر فجر است. نمایش «دوستت دارم ترکیه» پیش از این در فستیوال تئاتر استانبول در سال 2017 حضور داشته است. داستان این نمایش در رختشویخانهای در ترکیه میگذرد که پنج نفر در آن هستند. این پنج نفر به دنبال یافتن مکان و دلیلی برای وجود خود در شرایط متغیر کشور هستند، زمانی را که آنها در رختشویخانه میگذرانند با سرگردانی میان مرزهای استقامت همراه است. آنها که نمیتوانند زبان بیان خود را پیدا کنند، حتی آنها که از آن رد شده و سعی میکنند دستور کار خود را خلق کنند، جایی را که در آن پنهان شدهاند ترک میکنند. تئاتر شهرداری «باکرکوی»، با نمایش «دوستت دارم ترکیه» در حالی که دنبال گفتن داستانهای واقعی است، به طرح سوالاتی برای صحنه تئاتر هم میپردازد. همینطور یک زیبایی شناسی صحنهای امروزی ایجاد میکند که از این طریق بخشی از تلاشش را به نمایش بگذارد.
لازم به ذکر است نمایشهایی با عنوان «دهان گنده» از بلژیک، «سفر به یک فلات چین خورده» از چین، «گردهمایی والدین» از گرجستان، «سرداب» از عراق و «منزل به منزل» از کشور فرانسه نیز بر اساس اعلام دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر امسال در بخش بینالملل روی صحنه خواهند رفت ،اما تا این لحظه از این آثار اطلاعات چندانی در دسترس نیست و در صورت دریافت اطلاعات این نمایشها گزارش بهروزرسانی خواهد شد.