در حال بارگذاری ...
محسن قصابیان در گفت و گو با ایران تئاتر عنوان کرد

سال آینده زوربای یونانی را به صحنه می برم

ایران تئاتر: محسن قصابیان کارگردان و بازیگر باسابقه تئاتر و سینما بیش از سه دهه است که حضور موثری در تئاتر دارد و آثار ماندگاری خلق کرده است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش با گرایش بازیگری از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر و کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است .

بازی در نمایش «بلبشو»، بازی در فیلم سینمایی«تونل» به کارگردانی مجتبی راعی،کارگردانی نمایش«رمز جست‌وجو» نوشته حمید پورعلی‌محمد،کارگردانی و بازی در نمایش«کبودان و اسفندیار» نوشته آرمان امید، بازی در نمایش«لیرشاه» به کارگردانی تاجبخش فنائیان، بازی در نمایش«شهرزاد» به ‌کارگردانی امیر دژاکام»،کارگردانی و بازی در نمایش«ببین چه برفی می‌آید» نوشته نادر برهانی‌مرند، خر مهره، نیوکاسل ،کبودان و اسفندیار و من که دا نیستم از جمله کارهای مهم کارنامه کاری قصابیان هستند. با قصابیان در باره فعالیت های جدید کاریش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

 

بعد از اجرای موفق خر مهره در چند سال قبل چه برنامه جدیدی برای کارگردانی نمایش دارید؟

مدتی است روی کتاب زوربای یونانی که نوشته نیکوس کازانتزاکیس است؛ کار می کنم. این رمان  برای اولین بار در سال ۱۹۴۶ به چاپ رسید. زوربای یونانی رمانی است که داستان دوستی مرد جوان و پیرمرد ۶۰ ساله زنده دلی را تعریف می کند که به ادعای خودش یک عاشق پر جنب و جوش، یک جنگجوی ماجراجو، آشپز، نوازنده، معدنچی و قصه گو و خیلی چیزهای دیگر است. بر اساس این رمان فیلمی هم در اواسط دهه هفتاد با بازی آنتونی کوئین و آلن بیتس ساخته شد.

 

آیا نوشتن نمایش نامه بر اساس زوربای یونانی به پایان رسیده است؟

بله، شش ماه نوشتن نمایش نامه طول کشید .

 

آیا نمایش نامه را ایرانیزه کردید؟

 نه، بافت و فضای داستان اجازه چنین کاری را نمی داد و هرچه تلاش کردم این امکان فراهم نشد و نمایش نامه نسبت به رمان تغییرات زیادی دارد و یک سری شخصیتها کم و یا زیاد شده اند . از طرفی برخی از شخصیتها که نام نداشتند؛ نامی برای آنها انتخاب شد . در هر صورت من تلاش کردم قرائت خودم از این رمان را در کارم مورد استفاده قرار بدهم .

 

آیا برای اجرای نمایش با سالنی هم مذاکره کردید؟

برای اجرا در سالن اصلی تئاتر شهر مذاکراتی داشتم. اما در ادامه دیدم که به علت معماری نمایشم نمی شود آن را در این سالن اجرا کرد و فعلا به اجرای نمایش در سالن تئاتر وحدت و یا ایرانشهر نظر دارم و مذاکراتی انجام داده ام.

 

آیا قصد اجرای نمایشی پر بازیگر و بیگ پرداکشن دارید؟

 بله، سوای پر بازیگر بودن ، یک گروه کر موسیقیایی باید با نمایش همکاری داشته باشند و در همین راستا با علیرضا شفقی نژاد صحبت هایی داشته ام؛ که یک گروه کر صد نفره دارد . علاه بر این ترانه هایی در جاجای نمایش خوانده میشود که از اشعاری نظیر میرزاده عشقی ، شاملو و مهدی اخوان ثالث وام گرفته شده است .

 

برای شخصیت اصلی رمان که اسمی ندارد، در نمایش چه اسمی مورد استفاده قرار دادید؟

 از اسم گابریل استفاده کردم؛  آدمی که فیلسوف ماب است و کلی شک و تردید در افکارش دارد و آدم خاصی است و در حدود 14 شخصیت اصلی در نمایش حضور دارند و امیدوارم نمایش در سال آینده نمایش را روی صحنه ببرم.

 

برای نقش زوربا به چه گزینه های فکر کرده اید؟

 مهدی سلطانی و پرویز پرستویی گزینه های مناسبی هستند و همچنین گلاب آدینه برای نقش مادام اولسن هم بسیار مناسب است 

 

گفتنی است نیکوس کازانتزاکیس اغلب از خلق شخصیت هایش در رمانش هدفی آموزشی دارد و اغلب اصرار او از داشتن مردان و زنانی که برای اصول فلسفی به تصویر می‌کشد، باعث می شود آن‌ها مانند انسان‌هایی که بد پرورش یافته‌اند به نظر برسند. بعضی از شخصیت‌های فرعی زوربای یونانی نمی‌توانند به عنوان شخصیت‌های منفرد دوام آورند. با این وجود چهره‌های اصلی به خوبی به تصویر کشیده شدند به خصوص دو شخصیتی که داستان حول آن‌ها می‌گردد یعنی زوربا و راوی. حتی در لحظاتی که گفتگوی آن‌ها بسیار فلسفی می‌شود، کازانتزاکیس قادر به حفظ درجه شگفت آوری از واقع نمایی با دو شخصیت اصلی است .در زوربای یونانی کازانتزاکیس به بررسی این وضعیت از طریق یک سری تضادها می‌پردازد، در درجه اول در شخصیت‌هایی که داستان را تشکیل می‌دهند. راوی جوان که به اسم رئیس می‌شناسیمش برای فرار از خشونت جهان در یک عقب نشینی به مطالعه و بررسی بودیسم می‌پردازد. اما در یک تصادف عجیب و غریب به وسیله یک شراکت تجاری با پیرمردی پر زرق و برق، افراطی و زمینی یعنی الکسیس زوربا پیوند می‌خورد. راوی بدون نام داستان را از زاویه دید اول شخص تعریف می‌کند. بدین ترتیب، خواننده تنها چیزهایی را که مورد علاقه راوی است در می‌یابد و هر رویداد از دیدگاه راوی رنگ می پذیرد. مثلا زوربا قابل تحسین است چون راوی این گونه احساس می‌کند. جای شکرش باقی است که راوی نسبت به توصیف مسایل پیرامون خود توانا و مشتاق است. نکته عجیب این است که راوی با وجود اینکه با کمی تیز بینی می‌تواند احساسات زوربا را روایت کند، اما به ندرت در این مورد صحبت می‌کند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




مطالب مرتبط

نظرات کاربران