در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش « جعفرخان از فرنگ برگشته» به کارگردانی رحمت امینی

مضحکۀ رودررویی‌های نافرجام

ایران تئاتر- بهروز فائقیان: اجرای «جعفرخان از فرنگ برگشته» در هماهنگی با متن نمایشنامه موفق می‌شود در موضعی غیر جانب‌گیرانه تنها ترسیم کنندۀ موقعیتی باشد که در آن نمایندگان فرهنگ‌های مختلف هر یک در به رسمیت شناختن نگرش و تلقی ویژۀ خود هرگز جایی برای همزیستی‌های مسالمت آمیز باقی نمی‌گذارند.

به عنوان یک درام مبتنی بر کمدی موقعیت، نمایشنامۀ « جعفرخان از فرنگ برگشته» به طرز چشمگیری از این خصیصه بهره می‌برد. تضادهای فرهنگی ایران و غرب و البته در مقیاسی بزرگ‌تر تضادهای سنت و تجدد، کشاکش پر افت و خیز و بی پایانی را در این میانه شکل داده که هر گوشه از آن موقعیتی بالقوه دراماتیک را در خود می‌پروراند. نحوۀ پوشش‌ها، آداب و رفتار روزمره، وسلایق حتی در جزئی‌ترین کنش‌های صحنۀ نمایش« جعفرخان از فرنگ برگشته» به رو در رویی تام و تمام و البته مضحکی می‌انجامد که به عنوان خصلت اصلی کمدی‌های موقعیت شناخته می‌شود. قابلیت‌های نمایشی چنین موقعیتی  تا آن اندازه است که به عنوان نمونۀ قابل اعتنا و شاخصی در ادبیات دراماتیک ایرانی می‌توان به حسابش آورد.  جعفر جوان خانوادۀ اشرافی ایرانی عهد قاجار که در پی اتمام تحصیلاتش در فرنگ به خانه باز می‌گردد، از همان برخوردهای آغازینش با خانواده، تناقض‌هایی را به نمایش می‌گذارد که یادآور برخوردهای موجوداتی از جهان‌هایی متفاوت با یکدیگر است. حسن مقدم نویسندۀ « جعفرخان از فرنگ برگشته»  که با آگاهی هوشمندانه، همین تقابل‌های ناساز را مبنای اصلی درام قرار داده، موفق می‌شود در یک ضرباهنگ مناسب به درستی از این دومینوی تقابل‌های ذاتی فرهنگ‌ها روایتی موجز و منسجم خلق کند. نمایش که با آماده شدن خانواده برای استقبال از جعفرخان آغاز می‌شود، زمینه را به درستی برای روبه رو شدن با تقابل‌های بعدی آن‌ها مهیا می‌کند. نمایش تک پرده ای « جعفرخان از فرنگ برگشته» به این ترتیب در دو بخش اصلی که یکی نمایش تصورات خانواده از آنچه جعفر خان در بازگشت به وطن نیازمند آن خواهد بود، و در بخشی دیگر فروریختن یک یک این تصورها در مقابل شخصیتی که دیگر به زحمت مناسبات خانوادگی‌اش را به خاطر می‌آورد، خلاصه می‌شود.

کارگردانی این اجرا از نمایشنامه موفق می‌شود در عین وفاداری به این قالب، خصلت‌های فرهنگی متقابل را در شخصیت‌ها برجسته کند و به آن‌ها عینیت ببخشد. به جز این، تلاش کارگردان در پیوند دادن این هویت‌های فرهنگی و مناسبات زندگی امروز ایرانیان، از اشارات موجز و صرفه جویانه ای بهره می‌برد که از قضا راه را برای دنیال کردنشان در ذهن مخاطب باز می‌گذارد. جالب توجه است که از این طریق برای خصلت‌هایی از این دست همچنان می‌توان ما به ازاهایی در مناسبات اجتماعی امروز ایران پیدا کرد. دیوان سالاری و زد و بند در کسب مناصب دولتی، یا توسل به خرافه به جای تدبیر و منطق از جمله چنین خصیصه‌هایی است که با مخاطب امروز « جعفرخان از فرنگ برگشته» همچنان ارتباط می‌گیرد و به خنده وادارش می‌کند. نظرگاه انتقادی نویسنده، علیرغم ساختار سهل و ممتنع نمایشنامه، به همین ترتیب است که مقصود اصلی او را از طرح چنین موقعیتی برآورده می‌کند. چرخۀ پایان ناپذیر تقابل‌های مضحک و بی معنی که از آغاز تا پایان صحنه را تسخیر می‌کند، هم در شکل و هم محتوا بی سرانجام و غیر سازنده تصویر می‌شود و پایان بندی تعلیق آمیز نمایش تاکید بر این نافرجامی‌ها را دو چندان جلوه گر می‌کند.

جان‌بخشی شسته و رفته کارگردان از متنی که نزدیک به صد سال از خلق آن می‌گذرد، با شگردهای هوشمندانه ای همراه است که بر شیرینی و جذابیت‌های این اجرا افزوده است. زمان بندی مناسب و پر تحرک در این اجرا ضرباهنگ حساب شده ای را پدید آورده که پیوستگی روایت را حفظ می‌کند و حلقه‌های کنش و واکنش‌ها را شکل می‌دهد. بیش از همه کارگردان این اجرا از«جعفرخان از فرنگ برگشته» در هماهنگی با متن نمایشنامه موفق می‌شود در موضعی غیر جانب گیرانه تنها ترسیم کنندۀ موقعیتی باشد که در آن نمایندگان فرهنگ‌های مختلف هر یک در به رسمیت شناختن نگرش و تلقی ویژۀ خود تا آنجا پیش می‌روند که هرگز جایی برای همزیستی‌های مسالمت آمیز باقی نمی‌گذارند.  « جعفرخان از فرنگ برگشته» در جایگاه به نمایش درآوردن این وضعیت مضحک وظیفه‌اش را به درستی انجام می‌دهد. فارغ از اینکه خارج از صحنۀ این نمایش، در یک قرن گذشته و به دنبال تحولات تاریخی و اجتماعی، مناسبات فرهنگی امروز ما با چه معیارهایی سنجیده می‌شود و چه سهمی از تعامل‌های فرهنگی در سطح جهانی را به خود اختصاص داده، نویسندۀ این متن هوشمندانه سرچشمه‌های شکل گرفتن فضایی را نشانه رفته که خواه ناخواه منشاء تلقی‌های بعدی نسل‌های ایرانی از خود، همینطور از جهانی را پدید آورده که جز همزیستی فرهنگ‌ها و مناسبات انسانی افقی را نمی‌توان برای آن متصور بود.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران