نگاهی به نمایش «هملت» به نویسندگی و کارگردانی علی افضل
مشروح دلایل جنون تدریجی شاهزاده دانمارک در کاخ السینور
ایران تئاتر،کیارش وفایی: مرور رخدادهای گذشته برای کسانی که در زمان حال زندگی میکنند همیشه موردتوجه است. زیرا آنها از راز و رمزهایی با خبر میشوند که برایشان تا اندازهای عبرت آموز بوده و به میزانی لذت بخش است. حال این علاقه در خواندن یا دیدن یک اثر کلاسیک هم مفهومی این چنین دارد. لزومی که عدهای این موضوع را برای خود اصلی مهم تلقی میکنند.
پرداختن به دلایل مهم و کاربردی در زمینههای مختلف که ریشه در گذشته دارد میتواند سبب شود تا انسانهایی که در زمان حال زیست میکنند بتوانند با مسائلی چون تاریخ، اجتماع، فرهنگ و هنر جامعه خود و دیگر جوامع بشری آشنا شوند. مزیتی که در این روزها کارکردی جهت آگاهی و عبرت آموزی روندی مشخص را به خود گرفته و تا آینده ادامه خواهد داشت. حال این تمهید که خاصیتی جهان شمول دارد در دیدگاه تئوریسنهای ادبی و فرهنگی نیز مورد استقبال قرار گرفته و با تاسی از آثار کلاسیک آنها توانستهاند با دقت بیشتری اثر خود را در معرض دید مخاطب قرار بدهند. روندی که در این دوران باعث شده است که در هنرهای نمایشی و تصویری پیشرفتی قابل توجه را در سراسر جهان از سوی نویسندگان و کارگردانها شاهد باشیم. البته ورود به این مقوله در ابتدا نیاز دارد که با درکی مشخص از محتوایی درست برداشتی مناسب را فراهم آورد تا ژرف اندیشی از آن موضوع در بخش پرداخت نهایی صورت بگیرد. زیرا گاهی آثاری از ادبیات کلاسیک تولید میشوند که نه تنها حرفی برای گفتن ندارند بلکه ذهنیت مخاطب را نسبت به آن اثر در جهت منفی تغییر میدهند. لذا بینش و دانش کافی یکی از مواردی است که هر نویسنده و کارگردانی باید از آن تبعیت کند تا اثری قابل دفاع را در معرض دید همگان قرار بدهد. بنابراین جهان شمول بودن این کارکرد جزو مواردی است که قابلیت دارد تا ذائقه و نظر فردی و جمعی هر جامعهای را با ترفندهایی به خود جلب کند. اهمیتی که در نمایشها و فیلمهای امروزی سراسر جهان به آن توجه ویژهای میشود.
نمایش «هملت» بر اساس دیدگاهی آزاد نسبت به درون و بیرون جهان نمایشنامهای ممتاز با نام «هملت» که یکی از شاهکارهای شکسپیر نویسنده خلاق نامیده میشود تولید شده است. نمایشی که در آن سعی شده روح اثر بنابر خواسته کلاسیک خود حفظ شود تا ساختار کلی نمایش جهت مشخصی را پیش برده و دیدگاه معینی را در نظر بگیرد. تصمیمی که باعث خواهد شد تا رجوع به مسائل درونی متن اصلی کارکردهای مناسب خود را حفظ کند و تنها در پرداخت امروزی و برداشت آزاد آن با ذهنیت نویسنده و کارگردان اثر تغییراتی را به وجود آورد. حال این کنش در راستای تحقق اهداف گروه نمایشی قابلیتی را پیش میآورد تا از نظر محتوا و فرم، مسیر درستی در ساختار کلاسیک و طراحی متن در روایتی مدرن پیش بیاید که این تمهید از موارد قابل اشاره در نمایش به حساب میآید. لذا پیروی از این دو مورد فضایی را فراهم آورده تا نگاهی با ساختار نو نمایش را در جهان متن و شیوه اجرایی هدایت کند.
لذا در این میان غریضه نوگرایی و تحلیل درست نیز از عواملی بوده است که سبب شده تا شخصیتها بنابر ضرورت روایت دلایل موجهای برای حضور در صحنه داشته باشند. با این توضیح که هر شخصیتی در اثر پیش آمدن اتفاق و یا رویدادی کنشمند پیش روی دیگر شخصیتها قرار گرفته و شروع به برون ریزی میکند. در واقع این موضوع باعث آن شده است که صحنهها ریتم و روندی مناسب داشته باشند تا سبک و فرم فانتزی در لحن و حرکات شخصیتها به درستی شکل بگیرد. البته چنین طراحی و نظمی مستلزم تحت تاثیر قرار گرفتن روایت در دنیای نمایشکه بخش زیادی از آن به تخیل و خرافات وابسته است منتهی میشود. لذا این ترکیب فرصتی را فراهم آورده تا صحنهها پیوسته و بیآنکه وقفهای غیرمعمول داشته باشند جهت باورپذیری مخاطب طراحی شوند.
البته باید یادآور شد روابط بین شخصیتها از مواردی است که با دقت و تحلیل درستی در متن اثر قرار گرفته تا جای سوالی برای مخاطب نماند. حال این موضوع با ادغام در لحظات مختلف اثر که برگرفته از کنش و واکنشها است باعث شده تا تمامی شخصیتها توانی منحصر بفرد برای نشان دادن قدرت، نفرت، جنون و توهمهای پیاپی خود داشته باشند. بنابراین موقعیت مکانی نمایش که به درستی و باتوجه به مسائل دراماتیک طراحی شده حواس هر شخصیت را تقویت میکند تا در لحظه در جایی قرار بگیرد که کارکردی مناسب را از خود جهت پیشرفت داستان بروز بدهد.
حال درباره طراحی صحنه و لباس در این نمایش باید اشاره داشت که ذکاوت در این موارد به درستی مورد استفاده قرار گرفته است. زیرا مخاطب در این اثر با جهانی سراسر محتوا و فرمی متفاوت رو به رو شده تا دلایل حضور هر عنوانی برای خودش تعریفی منطقی داشته باشد. البته این ساختار کلی که به جزئیات آن اشاره شد برگرفته از میزانسنهایی است که در هر حرکت بازیگر تحلیلی مناسب از نقشی که ایفا میکند را در ذهن پرورش میدهد تا اثر در مسیر روایت به درستی حرکت کند و پایان غیرمعمول را رقم بزند.