در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «فیل در تاریکی» به کارگردانی مهرداد مصطفوی

مرده و زنده قهرمان یک قیمت ثابت دارد، بدون احتساب تورم

ایران تئاتر، کیارش وفایی: اهمیت اقتباس از آثار ادبی را می‌توان راهکاری مناسب در عصر مدرنیته جهت معرفی اثری به مخاطب قلمداد کرد. زیرا این کنش دراماتیک قابلیت آن را دارد تا نویسندگان و کارگردان‌ها بتوانند از اتفاق‌ها و شرح جزئیات با در نظر گرفتن شرایط موجود در قالبی روایتی نو و همسو با مسائل روز را نمایش بدهند. عملکردی که می‌تواند دلیل پیدایش نگرشی نو به جهان باشد.

جوامع بشری فارغ از دانسته‌های خود درباره مسائل اقتصادی، سیاسی، علمی و... نیاز به آگاهی درباره مسائل فرهنگی دارند. مسائلی که بیان آنها از طریق جهان ادبیات رویکردی مهم تلقی می‌شود، زیرا قصه گویی و روایت شرح حال بزرگان جهان و شخصیت‌های تاثیرگذاری که در ذهن نویسندگان پرورش یافته‌اند برای انسان‌ها در قالب قهرمان، ضدقهرمان و البته نمادی از افراد سخت‌کوش که زندگی را با پشت سر گذاشتن مشکلات شکل می‌دهند عنصری تکرارنشدنی است. حال از زاویه دیگر برخی از انسان‌ها با تاسی گرفتن و آگاه شدن از حضور این افراد رویکرد آنها مسیر زندگی خود را تغییر داده و حیاتشان را بر مبنای راهکارهای الگو خود طراحی می‌کنند. لذا با این توضیحات باید اشاره داشت که در ساختار ادبیات، اقتباس همچون اکسیری جاودانه است که می‌تواند مانند خمیر بنابر ضرورت هر دوره خود را به آن شکل در آورد تا مخاطب بتواند ادراک خود را بر آن مبنا پایه‌ریزی کند. البته این شگرد فرهنگی در قبال این مزایا خطراتی را برای خالق دوم که از اثری اقتباس می‌کند به همراه دارد. دقت نظر نداشتن در قبال محتوا و جهان اثری که از آن گرته برداری می‌شود همچون سمی عمل می‌کند که این توان را دارد یک اثر را بسیار شلخته و عاری از هر نگرش نشان بدهد. بنابراین آگاهی داشتن درباره جهان بینی صاحب اثر امری واجب است که بتوان از آن طریق مسیری درست و قابل دفاع را طی نمود. دلیلی که اگر به فراموشی سپرده شود ثمره‌ای جز بیراهه رفتن نخواهد داشت.

نمایش «فیل در تاریکی» با نگاهی به رمان «فیل در تاریکی» نوشته قاسم هاشمی‌نژاد و بهره گرفتن از مقوله اقتباس کوشیده است جهان اثر را با پیرنگ‌ها و خط سیری گیرا شکل بدهد تا اهمیت رویکرد تولید این نمایش از زاویه دید نویسنده دوم و کارگردان مشخص شود. حال در این میان ضرورت پرداختن به فضای نمایش که ایامی از دهه پنجاه شمسی را روایت می‌کند سبب شده تا مخاطب‌های امروز بتوانند برای لحظاتی به آن سال‌ها سفر کنند تا ماجرایی را به نظاره بنشینند. حال ضرورت این تصمیم مربوط به ادغام ژانر و فضای نمایش است که با کنار یکدیگر قرار گرفتن تلاش دارد تا روندی دراماتیک را در خدمت محتوا و فرم توامان ارائه کند. بنابراین باید اشاره داشت یکی از خصوصیات مبرهن استفاده از اقتباس این موضوع است. البته زاویه نگاه جهان اثر بیشتر به سمت نوع ژانر سوق پیدا کرده است، زیرا ضرورت قصه بنابر کنش‌های طراحی شده می‌خواهد از طریق شخصیت‌ها شرایطی را شکل بدهد که کشش و گیرایی در دنبال کردن وقایع در هر لحظه وجود داشته باشد تا ساختار کلی باتوجه به شیوه اجرایی معنای مختص به خود را بدهد. لذا در این میان بحث شخصیت پردازی از نکات مهم تلقی می‌شود با این دلیل که هر کدام از آنها خرده پیرنگی را برای شکل دادن جهان اثر در اختیار دارند. البته استدلال مفهومی بنابر حضور شخصیت در موقعیت طراحی شده این کارکرد را نیز دارد که برون ریزی‌ها با شرح جهان پیرامون از زبان افراد حاضر در نمایش خود جایگاهی خاص دارد، زیرا رسیدن یک شخصیت از نقطه الف به نقطه ب در صورتی امکان پذیر است که آن شخصیت با دیگر شخصیت‌ها روبرو شده و مشکل خود را حل کند. در واقع این نمایش برای به ثمر رسیدن اتفاق نهایی از شخصیتی در مقام قهرمان استفاده کرده که یک مولفه ثابت در ژانر پلیسی جنایی است. قهرمان این اثر برای حل مشکل با افراد دیگر وارد مبارزه‌ای می‌شود تا بتواند از هویت خود جهت حق خواهی دفاع کرده و دلیل حضورش را برای مخاطب مشخص کند. راهکاری که در سینما از آن جهت خلق فضایی پر کشش بسیار استفاده شده است. حال با این ترفند ضرورت پرداخت بیشتر به ژانر در این لحظات واضح می‌شود، زیرا یک قصه کنش‌مند که قهرمان دارد در ژانر آثار پلیسی جنایی مزیتی قابل انکار است با این دانسته که این گونه در فضای اثری از نوع نوآر ایرانی روایت می‌شود.

حال درباره طراحی صحنه و لباس این نمایش باید گفت که این دو مقوله در ازای داده‌های دراماتیک و تعقیب و گریزهایی که شخصیت‌ها از آن جهت پیشبرد داستان یاری گرفته‌اند بسیار هوشمندانه طراحی شده‌اند. دلیل این ادعا هم آن است که بنابر تعریف درام، داستان و جهان اثر با در نظر گرفتن تمام خصوصیاتش با یکدیگر همخوانی دارند و هیچ کدام از جزئیات متعلق به دهه قبل یا بعد از آن نیست. این در حالی است که چنین نگرشی در نمایش‌هایی که برهه زمانی خاصی را نشان می‌دهند رعایت نمی‌شود. پس این امتیاز سبب شده است که مخاطب خود را درست در آن دهه و حال و هوای آن دوران احساس کند. لذا وجود این داده‌ها مزیتی را فراهم آورده تا لحن شخصیت‌ها، کنش‌ها و البته تعادل حضور شخصیت‌ها از نظر بار معنایی با در نظر گرفتن کارکردشان در موقعیت مکانی و زمانی نمایش تناسب داشته باشند. شاید بتوان گفت این همخوانی در نیمه پایانی نمایش باعث این اتفاق شده است که ریتم دچار نوسان شود به طوری که هیجان‌ها و کشمکش‌ها در این بازه زمانی از اثر به آهستگی به انتها نزدیک می‌شود. شاید دلیل این تمهید آن باشد که مخاطب بتواند با دقت بیشتری فضا را مورد واکاوی قرار بدهد تا قهرمان را برای مرتبه آخر روی صندلی بنز دویست و هشتاد اس ببیند. حال در ادامه درباره شگردهای کارگردانی نیز باید گفت که میزانسن‌ها بر اساس موقعیت نمایشی و تلفیق باورپذیری و تاثیرات داشته‌های ژانر طراحی شده است. با این توضیح که شخصیت‌ها در ازای حضور در مقام برنده یا بازنده قرار می‌گیرند. عنصری همیشه در آثار نوآر رعایت آن امر ضروری و واجب است.

 




نظرات کاربران