نقد نمایش «پرواز کبکها» به کارگردانی حمید کیانیان
پرواز بر فراز جهان مجازی
ایران تئاتر –هومن نجفیان: نمایش پرواز کبکها بر اساس همنشینی دوجهان موازی؛ جهان مجازی و جهان حقیقی است. پروژه این نمایش به ما میگوید که چگونه میشود میان این دوجهان مفاهمهای پدید آورد.
در پروژه پرواز کبکها ما درمییابیم که دست یافتن به این مفاهمه یک کوشش خردمندانه بزرگ سالانه است و نوجوانان تنها در پی جولان دادن در جهان مجازی هستند اما بزرگسالان بهجای واکنش سلبی نسبت به جهان مجازی و ایستادگی در برابر خواستههای نوجوانان خواهان رسیدن به این مفاهمه میباشند و این نمایش کوششی برای دست یافتن به این فهم مشترک است.
اینکه داوود کیانیان در هنگام پیر سالیاش خواهان رسیدن این مفاهمه است برای من شگفتآور است که او توانسته باخرد تابناکش تئاتری مدرن و راهگشا بیافریند و این پیر جهاندیده به فهم انسان امروز نزدیک شده است این فهم رامی توانیم در فضای صحنهای نمایش که حمید کیانیان با مشاوره رضا کیانیان آفریده است تماشا کنیم.
حمید کیانیان این پروژه سترگ را باهم یاری موسسه خیریه توانمندسازی بچههای باران به روی صحنه آورده است در حقیقت این نمایش میتواند در زیرگروه تئاتر پداگوژیک و تئاتر معلولان قرار بگیرد و از این منظر موردبررسی قرار بگیرد. جهان موازی، فضای صحنهای، تئاتر پداگوژیک مؤلفههایی است که در این نوشتار بررسی میشود.
جهان موازی:
«زمانی که یک فیزیکدان شیئی را اندازهگیری میکند، دنیا به دوجهان مختلف تقسیم میشود تا با هرکدام از نتایج احتمالی آن مطابقت پیدا کند؛ بنابراین یک دانشمند در یک دنیا آن شیء را برحسب شکل موجی اندازهگیری میکند و همان فرد در جهانی دیگر آن شیء را بهعنوان ذره اندازه میگیرد. این نظریه همچنین توضیح میدهد که چطور یکذره را میتوان بیش از یک حالت اندازه گرفت.
اما تفسیر جهانهای متعدد Everett میتواند کاربردهایی فراتر از سطح کوانتومی داشته باشد. اگر یک عمل بیش از یک نتیجه احتمالی داشته باشد، آنگاه (برفرض آنکه تئوری این دانشمند صحیح باشد) زمانی که آن عمل رخ میدهد، دنیا به دوجهان تقسیم میشود و این مسئله زمانی که فردی تصمیم میگیرد کاری را انجام ندهد نیز صدق خواهد کرد.
جهان موازی یا واقعیت جایگزین فرضیهای درباره وجود واقعیتهای جداگانه در کنار واقعیت کنونی است. گروه خاصی از جهانهای موازی مولتیورس نامیده میشود، اگرچه این اصطلاح نیز میتواند برای توصیف جهانهای موازی که واقعیت را تشکیل میدهند مورداستفاده قرار گیرد. باوجوداینکه عبارتهای جهان موازی و واقعیت جایگزین را میتوان بیشتر جاها بهجای هم به کاربرد، گاهی اوقات واقعیت جایگزین به مفهوم ضمنی دیگری نیز اشاره دارد که حاکی از آن است که واقعیت بدیل دیگری از خود ماست. اصطلاح جهانهای موازی عمومیتر است و معنای ضمنی رابطه یا عدم رابطه با جهان خود ما را در برندارد. جهانهایی که در آنها بسیاری از قوانین طبیعت متفاوت هستند - برای مثال در آن هیچ محدودیت نسبیتی وجود ندارد و سرعت نور را میتوان پشت سر گذاشت - را میتوان در شمار جهانهای موازی بهحساب آورد ولی اینها واقعیت جایگزین نیستند. تعریف درست جهانهای موازی در مکانیک کوانتومی بهصورت جهانهایی است که از یکدیگر تنها توسط یک رویداد کوانتومی جدا میشوند (ویکیپدیا)
نمیدانم آیا عقلایی است که ما بدون در نظر گرفتن قوانین طبیعت جهان موازی را تنها بر استناد واقعیتهای جایگزین در نظر بگیریم و آن واقعیتهای جداگانه را در کنار واقعیت کنونی بررسی کنیم. عریانتر مینویسم آیا ما میتوانیم دنیای مجازی را بهمثابه جهانی در نظر بگیریم و تقابل آن را با جهان حقیقی؛ جهانی که بااحساس لامسه ما قابلشناسایی و عناصر این جهان واجد سلول زنده است. در نظر بگیریم و از این جهان بهمثابه واقعیتهای جداگانه بررسی کنیم. اگر با این پیشفرض موافق نیستید بدون شک این نوشتار در همین لحظه متوقف میماند اما اگر هم باور هستیم میتوانم این نوشتار را قلمی کنم من در جستجوی فلسفیدن نیستم میکوشم پروژه نمایش را تفهیم کنم آنهم نه بر اساس ایدههای ذهنی بلکه بر اساس آن عناصری که متن در اختیارم میگذارد.
در این نمایش پریا نوجوان 13 ساله از آغاز در جهان مجازی میزید او استدلالش را دریک نوشتار مکتوب میکند و در تلگرام منتشر میکند او باور دارد که بهشت جایی مانند تلگرام است. این نوشتار بدون آگاهی از حضور ترولها در جهان مجازی مکتوب میشود او آدمهایی را تصویر میکند که زیباتر از جهان حقیقی میزیند پریا نمیداند که در جهان مجازی ترولها زیست میکنند که چهره آنها در جهان مجازی هولناک تراز تصویرشان در جهان واقعی است؛ اما در پروژه این نمایش پریا با هجوم نهنگ آبی مواجه میشود پریا پیشازاین مواجه یک پردیس را در جهان مجازی میآفریند. پریا میخواهد بهجای قهرمان این کلیپها باشد اما در فرایند این نمایش به این بلوغ میرسد که قهرمان زندگی خود باشم و در منحنی این نمایش رشد مییابد.
آلترناتیو (آنتاگونیست) نمایش والدین پریا هستند افرادی که میخواهند پریا با جهان واقعی هم کوک شود اکبری و همسرش خواهان انکار جهان مجازی نیستند در جستجوی تعامل با این جهان هستند پدر پریا برای او هدایای مدرنی مانند لپتاپ، تبلت و.... تهیه میکنند اما بر این باورند برای نزدیک شدن به این جهان میبایست پریا از موازینی اخلاقی انسانی پیروی کند.
در حقیقت این آلترناتیو ها بازدارنده نیستند تنشآفرین نیستند بلکه ایدههایی میدهند که ذهن پریا با چالش مواجه میشود پدر در گام نخست از پریا میخواند تنها نما آهنگهای و ویدیوهای غربی را دانلود نکند بلکه آرشیو تصویری را از میان تصاویر ایرانی و آسیایی فراهم آورد سپس بهصورت پلکانی از او میخواهد تا این تصاویر را در جهان حقیقی جستجو کند پدر از پریا میخواهد خوبیهای جهان مجازی را به جهان واقعیت بیاورد و پریا با هنرآفرینان همسال خود آشنا میشود که بخش از آنها علیرغم ناتوانیهای جسمانی از توانمندیهای ذهنی و خلاقیتهای هنری برخوردار هستند که در این مسیر پریا با موسسه خیریه توانمندسازی بچههای باران مواجه میشود که توانسته بودند آفرینشگرانه در بسیاری در جشنوارههای حضور یابند و بدرخشند.
دیگر آنتاگونیست این نمایش، نهنگ آبی که فاقد جسمانیت است کلمات او در صفحهنمایش مکتوب میشود و صدای آن رامی شنویم نهنگ با دیگر آنتاگونیست نمایش پدر پریا مواجه نمیشود بلکه ما تأثیر آن را بهصورت کوتاهمدت در رفتار پریا مشاهده میکنیم که او را به پنهانکاری فرامیخواند و پریا (پروتاگونیست) نمایش با او در تقابل است. جدل یک شخص حقیقی با یک شخص مجازی (نهنگ آبی) از ویژگیهای این نمایش است؛ اما جدل نهنگ و پریا به نقطه بحرانی نمیرسد بلکه شیوه رفتاری متفاوت والدین پریا و اعتمادسازی آنها باعث میشود پریا بازی نهنگ آبی را رها کند او به این دریافت میرسد که نهنگی را در خود داشته است او اکنون در جستجوی دیگر نهنگهایی مانند جنگ، کودکان کار و ظلم است.
این دیالوگ به گونه دیگر میان پدر پریا و فضای مجازی شکل میگیرد پدر پریا برای یافتن شاهد سخنانش بخشهایی از سخنان روانپزشک را پلی بک میکند و این رفتوآمدهای رسانههای بارها در نمایش به وقوع میپیوندد به عبارتی روشن در این نمایش جهان مجازی شاهد مثال جهان واقعی است.
فضای صحنهای:
در نمایش پرواز کبکها نمایش همزمان هم در حال کنش نمایش و نمایش رویدادها است وهم اینکه پریا رویدادهای نمایش را گزارش میدهد در حقیقت نمایش گزارشی از یک رویداد است. دیگر اشخاص بازی مانند پدر و مادر پریا همین کارکرد را در نمایش دارند آنها رویدادهای نمایش را گزارش میدهند راوی هستند نمیخواهم از واژگانی مانند تئاتر فاصلهگذاری برشت استفاده کنم اما این نمایش گزارشی از یک رویداد و گزارشی از یک واقعه و گزارشی از نمایشی که میخواهد اجرا شود است و ما این نمایش را درزمان اجرا مشاهده میکنیم این گزارش درباره چگونگی شکلگیری یک نمایش است نمایشی که وانمود میکند در آینده نزدیک قراراست اجرا شود و ما شاهد این اجرا هستیم.
گزارش (روایت گذشته) و انجام نمایش (عمل دراماتیک) همزمان صورت میپذیرد. این نمایش روایت یک واقعه است مربیان به پریا پیشنهاد میکنند در فعالیتهای نمایشی حضورداشته باشند پدر و مادر پریا میپذیرند که در نمایش پریا حضورداشته باشند همچنین پریا افرادی را که در جهان مجازی ملاقات کرده بود را به نمایشش دعوت میکند. نمایشی به کارگردانی پریا که میتواند همان نمایشی باشد که ما از آغاز شاهد اجرای آن هستیم و پریا با روایت خود این نمایش را گزارش میکند.
فضای این نمایش در راستای پروژهای شکل میگیرد که ایده آن برمبنای همنشینی جهان موازی وجهان حقیقی محقق میشود این جهان؛ جهانی دوپاره است. این دوپارگی درصحنه در قالب بالای صحنه و پایین صحنه صورتبندی میشود.
بالای صحنه فضایی است که والدین پریا در آن حضور دارند این فضاویژه والدین پریا و مربیان پریا است در حقیقت کسانی که خردمندانه زندگی او را هدایت میکنند و بالانشین هستند و پایین صحنه مکانی است که پریا در آن زیست میکند و مکان حضور اوست ازاینرو این فضا با سازههای مجازی طراحیشده است.
سازههای که میتواند بیانگر یک جهان مجازی باشد، مانیتور، تلویزیون و دیگر سختافزارها در این مکان واقعشده است؛ اما این مکان؛ پایین صحنه، به دو بخش تقسیم میشود میانه صحنه که بخش گستردهای از این سازهها در آن حضور دارد و بیانگر جهان مجازی است سویه راست صحنه که حریم خصوصی پریا است مکانی که در آن کتابخانه پریا که آکنده از سازههای مجازی است در این بخش طراحیشده ؛ کتابخانه ای که درگذرزمان ازاین سازه ها تهی وکتاب جایگزین آن می شود و در این کتابخانه مانیتوری وجود دارد که نشانگر اعداد در آن دیده میشود و بیانگر حضور نهنگ آبی است و مانیتور دیگری که مکالمههای پریا و نهنگ آبی بهصورت مکتوب دیده میشود و سویه چپ صحنه تخت پریا است که بیانگر جهان واقعی است.
پریا زمانی که از آشوبه های جهان مجازی دور میشود به اینسوی صحنه توجه میکند روی تختی خود را مرتب میکند مهمانانش بر این تخت گاه مینشینند.
این مهمانان میتوانند به فضای بالای صحنه ؛حریم والدین پریا بروند آنها نوجوانانی بهنجار هستند که پریا تصاویرشان را از جهان مجازی تماشا کرده بود این نوجوانان برگزیده افرادی هستند که در بخش بالای صحنه مکانی که پدر و مادر پریا مربیان او حضور دارند وارد میشوند.
پایین صحنه؛ در بخش میانی صحنه؛ مکانی است که پدر میآید و کلیپها پریا را با اجازه او تماشا میکند. پریا بهندرت میتواند به بالای صحنه برود زیرا آن مکان حریم خصوصی والدین پریا است.
پایین صحنه سمت راست حریم خصوصی پریا است کتابخانه پریا که آکنده از سختافزارها است که در پایان نمایش پریا با همیاری مادرش این سختافزارها را برمیدارد و به دور میاندازد و کتابهایش را در قفسه میچیند.
مربیان و مادر پریا تنها کسانی هستند که در حریم خصوصی پریا تجسس میکنند و پنهانی در لحظه نبودن پریا به سویه سمت راست صحنه ؛کتابخانه پریا وکامپیوتر او نزدیک میشوند. مادر پریا حتی در حضور پریا خشمگینانه به سختافزارهای پریا هجوم میآورد.
در پایان نمایش که تعاملی میان پریا و پدر و مادرش به وجود میآید پریا لحظهای در بالای صحنه (حریم پدر و مادرش) درکنار مهمان هایش ؛سه نوجوان میرود در این لحظه والدین پریا در پایین صحنه حضور دارند وبرای نخستین بار درروی تخت پریا (مکانی که مهمانان پریان در آن نشسته بودند) می نشینند و در کناردیگر مهمانان پریا ؛روانشناس ومربی تئاتر او کلیپهای که پریا در مانیتورش به نمایش گذاشته بود را با دقت تماشا میکنند پدرو مادر پریا پیشتر از دیدن این کلیپ ها اجتناب کرده بودند یا بهصورت گذری دیده بودند.
این چینش بیانگر نحوه اندیشه حمید کیانیان است اندیشهای که بر اساس فضای صحنهای این نمایش تجسد مییابد و حمید کیانیان میتواند با نمایش پرواز کبکها به اندیشهاش را به زیبایی به تصویر بکشد.
یکی از ویژگیهای این نمایش آن است که فضای صحنهای را میتوان بهمثابه شخصیت تحلیل کرد صدای او در فضای صحنه شنیده میشود و بهصورت مکتوب در مانیتور دیده میشود و این شخصیت رامی توان بهعنوان آنتاگونیست نمایش بررسی کرد. پریا؛ با اشخاصی که در تصاویرشان در مانیتور دیده میشود این اشخاص رامی تواند در زیرگروه شمایل بررسی کرد که حضورشان در جهان رسانه واجد معنا است نمایش کبکها زندگی تعدادی از آنها را بانام بررسی میکند یکی از آنها کودکی است که کبکی را در استان حلبچه عراق آزاد میکند حضور این شخصیتها در زندگی اجتماعی پریا تأثیر میگذارد.
نمایش کبکها از این فراتر میرود پریا افرادی را که در جهان مجازی دیده است در جهان واقعیت شناسایی میکند و با آنها ملاقات میکند؛ و این شخصیتهای واقعی یا مجازی مانند کاراکتر در بطن نمایش حضور دارند.
تئاتر پداگوژیک:
نمایش پرواز کبکها رامی توان از منظر تئاتر پداگوژیک بررسی کرد در این تئاتر معلولان جسمی حرکتی نقشآفرینی میکنند همچنین تعدادی از معلولان نه بهعنوان کاراکتر داستانی بلکه بهعنوان شخص حقیقی درصحنه حضور مییابند.
حمید کیانیان در گفتگو با خبرگزاری ایسنا این نکته را بیان میکند که «...بازیگران این نمایش همه معلولیتهایی از ناحیه پا و دست و برخی از آنها هم ضعف شدید عضلانی و … دارند ۱۱ سال است که با این بچهها کار نمایش درمانی انجام میدهم؛ در اصل ما به دنبال معلولینی هستیم که در خانههای خود محبوس بودند و به دلیل اتفاقات زیادی بیرون نمیآمدند، سپس با آنها اتودهای درمانی کار میکنیم و به اتودهای نمایشی میرسیم و پسازآن نمایش را در سرتاسر کشور اجرا میکنیم.»
حضور این معلولان چه آنها که نقشآفرینی میکنند و چه آن گروهی که بهعنوان بازیگر به تماشاگر شناسانده میشود میتواند از نحلههای تئاتر پداگوژیک باشد زیرا دیده شدن و حضور در برابر تماشاگر میتواند برای آنها جنبه درمانگرانه داشته باشد و به توانافزایی آنها منجر شود و این مؤلفهها بیانگر تئاتر پداگوژیک است.
منابع:
1- دانشنامه ویکیپدیا مقاله جهان موازی
2-حمید کیانیان از اجرای پرواز کبکها در تهران گفت؛ گفتگوی خبری حمید کیانیان با خبرگزاری دانشجویان (ایسنا): نمایندگی خراسان رضوی چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷