در حال بارگذاری ...

‏ نگاهی به نمایش”آگاممنون”‏ به کارگردانی همایون غنی‌زاده

آرام کیا: اسطوره‌ها ‌و حکایت‌هایشان هیچ‌گاه تاریخ مصرف ندارند و همیشه می‌توانند سوژه‌های خوبی برای ‌‏خلق موقعیت‌های دراماتیک باشند، حتی اگر دستمایه اجرای یک نمایش مدرن با طراحی صحنه کاملا خاص شوند و در ‏قالب اتفاق‌های روز جامعه به صحنه آیند.‏

‏"آگا ممنون" پادشاه میسس پاآرگوس، پسر آتره، برادر منلاس و رئیس یونانیانی که شهر تروا را محاصره کردند. برای ‏فرونشاندن خشم آرتمیس و قطع بادهای مخالف او، ایفی ژنی یکی از سه فرزند خود را قربانی کرد. پس از بازگشت به ‏دست کلی تمنستر کشته شد. ‏
‏"آگاممنونی" که همایون غنی زاده در تماشاخانه‌ ایرانشهر به صحنه آورده، آگاممنونی بر امده از دل جامعه و ‏واقعیت‌های روز است، آگاممنونی که عاشق قدرت است و برای رسیدن به خواسته‌ها، کمبودها و آرزوهایش، قدرت را ‏دستمایه قرار می‌دهد، همان‌طور که کارگردان اسطوره و بخشی از داستان اودیسه را دستمایه تولید و اجرای نمایش ‏مدرن‌ خود قرار داده است. ‏در این اجرا قصه‌ای با ساختار دراماتیک اجرا نمی‌شود و از همان ابتدای ورود تماشاگر به سالن اجرا، نوع فضا‌‏سازی‌ دکور نمایش به او می‌گوید که قرار است نمایشی ساختار شکن و فرم‌گرا ببیند؛ هرچند که در طول اجرا فرم و ‏قالب اجرایی، به تنهایی ناتوان از شکل‌گیری یک کنش دراما‌تیک برای جذب مخاطب است.‏
از نظر اجرایی و طراحی"آگاممنون" در ادامه اثر قبلی غنی‌زاده‌"ددالوس و ایکاروس" است. ایده‌پردازی و فضا‌‏سازی با مفتول‌های آهنی و بست‌های فلزی، ایده خلاقانه‌ای است که در خدمت فرم اجرایی به کار گرفته می‌شود.‏
‏ از آغاز اجرا و ورود تماشاگر به سالن، بازیگر و صحنه‌گردانان بست‌های آهنی را محکم می‌کنند و به نوعی پایه‌‏های قدرت را مقابل چشم تماشاگر بنیان می‌گذارند. حضور و همراهی بازیگر آگاممنون از ابتدا در بستن این پایه‌های ‏آهنی که می‌توان آن‌ها را نمادی از پایه‌های قدرت و قلمروی او دانست، ایده خلاقانه‌ای است که در نیمه اجرا تغییر ‏شکل می‌دهد؛ "آگاممنون" قدرت را مقابل چشم تماشاگر به چنگ می‌آورد و درمقابل چشمان جست‌وجو‌گر همین تماشاگر ‏با قدرت در می‌آمیزد و در پایان خود قربانی قدرتش می‌شود. ‏
‏"آگاممنون" غنی‌زاده سر شار از ایده‌های جذاب و خلاقانه‌ای است که در اجرا سقط می‌شوند و نمی‌توانند نقش کار‌‏بردی داشته باشند.‏
‏ نمایش به گونه‌ای در‌گیر فرم‌ها و تصاویر اجرایی و نمایشی است که از محتوا دور می‌شود و مفاهیم سمبولیک و پر ‏از مفهوم داستان آگاممنون اسطوره یونانی قابلیت نمایشی پیدا نمی‌کنند و در حالی که این اسطوره با تمی که از آن ‏در این اجرا استفاده می‌شود، می‌توانست کلیدی و بسیار پر بار به ایده‌های خلاقانه اجرا جهت دهد و با اندکی تغییر در ‏صحنه‌های نمایشی بار دراماتیک اثر را پرورش دهد.‏
ایده‌های جذاب و خلاقانه نمایشی بدون هدفمندی و بار معنایی مشخص تنها به تصاویری شعر‌گونه و فانتزی تبدیل ‏شده‌اند که نمی‌تواند هیچ ارتباط مشخصی با محتوای نمایش یا حتی ساختار اجرایی آن داشته باشد و تنها در حد یک ‏تصویر نمایشی زیبا باقی می‌مانند. برای نمونه می‌توان به صحنه شست‌وشو که آگاممنون خود و ایفی ژنی ‏دخترعروسکی‌اش را می‌شوید، اشاره کرد. در اینجا استفاده از کف ریش‌تراشی و بازی‌های بازیگر با این کف‌ها و ‏فضاسازی فانتزی‌گونه آن هر چند بیانگر تصویر نمایشی خلاقانه و جذابی است؛ اما چندان جایی در ساختار معنایی این ‏‏ نمایش ندارد و حذف آن نمی‌تواند چیزی از نمایش بکاهد یا در ساختار نمایشی خللی ایجاد کند.‏
ساختن قایقی بر روی آب به عنوان محل و جایگاه اصلی آگاممنون با میزانسن ثابت فضا‌سازی‌های سورئالیستی ‏نمایش، تصاویر نوآورانه‌ای هستند که از ذهنی غیر منسجم زایده شده‌اند‌؛ به طوری که بود و نبود برخی از صحنه‌‏ها و نوآوری بازیگر هم نمی‌تواند ضامن خوبی در تضمین فهم مخاطب باشد. گویا این صحنه‌ها به شکل ایده‌های ‏نو شکل گرفته و بدون تدبیر و ساختاری منسجم کنار هم قرار گرفته‌اند‌؛ به طوری که خلاء نبود دراماتورژی مناسب ‏در این نمایش کاملا مشهود است.‏
در حالی که خلق برخی از صحنه‌های این اجرا مانند صحنه پرتاب ماهی‌های توپی شکل یا صحنه بارش باران و ‏خیس شدن بازیگر از صحنه‌های بسیار زیبا و رویا‌گونه اجراست به گونه‌ای که بدون ارائه دیالوگ مشخص بار ‏مفهومی و تصویری خود را بیان کند؛ اما در صحنه‌های دیگری از نمایش ما شاهد تصاویر نمایشی یا ابتکارات بازیگر ‏برای فضا‌سازی‌هایی هستیم که هرچند زیبا و پر از قابلیت هستند اما چندان ارتباطی با ساختار کلی اثر ندارند. ‏
شیوه پردازش‌‏"آگاممنون" به گونه‌ای است که برای مخاطبش توقع قصه‌گویی ایجاد نمی‌کند، اما در انتقال محتوای ‏خود ناکام می‌ماند و تماشاگر مجبور است در طول اجرا تنها به یک سری تصاویر دلخوش کند.‏
تصویرهای بسیار رو و قابل دسترس از مفاهیم اسطوره‌ای آگاممنون موجب در سطح ماندن اجرا و نرسیدن به عمق فکری ‏مورد نظر در این نمایش می‌شود.‏
‏ در حالی که شکل نمایشی و طراحی‌های اجرا به گونه‌ای است که کارگردان با دادن یک انسجام و نظم خاصی به چهار ‏چوب نمایش می‌توانست حتی بدون گذاشتن یک دیالوگ به معانی عمیق نمایشی خود دست پیدا کند. اما وجود چند ‏دیالوگ ساده و مشخص، برای نمایش محدودیت زمانی و مکانی ایجاد می‌کند و از جهان‌شمولی و اندیشه‌گرایی ‏نمایش می‌کاهد.‏
‏ جواد نمکی تنها بازیگر این نمایش که بازیگری خلاق و بداهه آور است، در برخی از صحنه‌های این اجرا خلاف ‏توقع تماشاگر ظاهر می‌شود.‏
نمکی در این اجرا دو شکل بازی متفاوت از خود ارائه می‌دهد‌؛ بازیگری با تکیه بر دانسته‌های خود و با خلاقیت و ‏بداهه‌پردازی ویژه‌اش و دیگری بازی بر حسب نقش تعیین شده در صحنه.‏
هر چند همایون غنی‌زاده با نمایش"ددالوس و ایکار‌وس" توانست‌ به جایگاه ویژه‌ای در کارگردانی تئاتر دست یابد ‏اما نباید بار دیگر به تکرار تجربه‌های قبلی خود برای اجرای نمایشی متفاوت دست بزند و به خاطر موفقیت یک ‏تجربه، آن تجربه را باردیگر در آثار بعدی خود بدون داشتن دلیل مبرهنی تکرار کند. استفاده از المان‌ها و فضا‌سازی‌‏های مشابه"دادلوس و ایکاروس" برای نمایش"آگاممنون"، باعث ناهمگونی محتوا با اجرا شده است.‏
انسجام بخشیدن به ذهنیت خلاقانه طراح و کارگردان با دراماتورژی هدفمند و تفکیک فضا‌سازی‌های فانتزی از ‏واقعیت می‌توانست، "آگاممنون" را به اثری متفاوت و قابل تأمل تبدیل کند.‏
‏ واقعیتی که از زبان"آگاممنون" بیان می‌شود با واقعیت اطراف ما آمیخته، او سعی دارد با ایجاد یک دورنما ما را با ‏واقعیت‌های تلخ اطرافمان درگیر کرده و با تغییر صحنه و ساخت تصاویر نمایشی بدون تغییر میزانسن بازیگر، مفاهیم ‏روشن و مشخصی را به ذهن ما یادآوری کند؛ اما به دلیل استفاده از نشانه‌های مشخص و کلیشه‌های زبانی رایج، ‏این مفاهیم به عمق لازم خود نمی‌رسند و تماشاگر هرچه به آخر نمایش نزدیک می‌شود، امید خود را برای کشف و ‏یافتن محتوای قابل تأمل از دست می‌دهد.‏


‏ ‏