در حال بارگذاری ...
نقد نمایش «قصه بختِ برگشته» به نویسندگی و سرایش «کیومرث قنبری آذر» و کارگردانی «دکتر رحمت امینی»

در تکاپوی گشایش بخت...

عرفان پهلوانی:نمایش «قصه بختِ برگشته» به نویسندگی و سرایش شعرهای «کیومرث قنبری آذر» و کارگردانی «دکتر رحمت امینی» که امرداد و شهریور ۱۳۹۵ در تالار هنر به روی صحنه میرود نمایشی سرشار از خلاقیت، تخیل و خیالپردازی است. کارگردانی و فرآیند به سامان شدن اجرای این نمایش، به گونه ای است که تخیل تماشاگر را نیز برمیانگیزاند و او را از لذت گردش در جهان زیبا و حتی گاهی رویایی داستان و نمایش بهره مند میسازد.

این نمایش بر پایه الگوی داستانی آشنای سفر نوشته شده است. یک قهرمان با همراهی یک کاراکتر دیگر، در این جا با همراهی قصه گو، در پی به دست آوردن چیزی پرارزش، در این جا گشایش بخت، سفری را آغاز میکند و با گذر از هر مرحله سفر و دست و پنجه نرم کردن با چالشها و خطرها، بر گنجینه تجربه های او افزوده خواهد شد.

در این سفر اگر تماشاگر دچار «سمپاتی» یا «همدلی» با قهرمان شود، او نیز سرشار از هیجان گذر از چالش ها، دستی پر از تجربه و اندوخته خواهد داشت. اگر چه این الگوی داستانی بسیار کهن و آشناست و بسیاری از داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه های ایرانی و نیرانی (غیرایرانی) بر پایه این الگوی داستانی نوشته شده اند، اما کیومرث قنبری آذر توانسته است در ریزهکاری ها و بزنگاه های درخور درنگ و اندیشه، آفرینشگرانه و خلاقانه عمل کند و کاربلدی و هنر خود را به اثبات رساند. نمایش و به گمان نزدیک به باور نمایشنامه قصه بختِ برگشته از پیوند چرا-چونی (رابطههای علت و معلولی) پیروی میکند و برخوردار است و در هر رویداد به پرسش «خب بعد؟» و در پایان به پرسش «خب که چه؟» پاسخهایی شایسته و بایسته میدهد.

نمایش قصه بختِ برگشته آغازی دعوت کننده دارد. شاید از همان آغاز با انجام حرکت های موزون در فضایی بی دکورو آکسسوار، از تماشاگران دعوت میکند با ذهنی پویا و متمرکز با نمایش همراه شوند. انرژی بیشتر بازیگران این نمایش، از آغازین آن و لحظه تا پایان ستودنی است و لذتی که ایشان از بازیگری در این آفرینش هنری میبرند به تماشاگر انتقال مییابد. طراحی حرکت های موزون این نمایش، در صحنه هایی مانند صحنه های حرکت دو کاراکتر اصلی از رویدادگاهی به رویدادگاه دیگر دارای بار دراماتیک، افزون بر زیبایی شناسی واژگان حرکتی آشناست؛ اما شاید بدنباشد در شماری دیگر از صحنه ها بازنگری شود. با نگاه بر گسترش روزافزون طراحی حرکت های موزون در نمایش های کودک و نوجوان و نیز دیگر نمایش ها، نگاهی پژوهش، دانشی و آسیب شناسانه به این هنر از مجموعه هنرهای نمایشی ضروری به نظر میرسد. 

نمایش قصه بختِ برگشته تلاش میکند تا با ایده هایی خلاقانه و نه دمدستی و اندیشه نخستینی (فکر اولی) داستانی کهن را با پدیده های این روزگار پیوند بزند. برای نمونه میتوان به طراحی فانتزی یک فلش مموری (Flash Memory) و تنیده شدن بهرهگیری از این ابزار در تار و پود داستان و نمایش اشاره کرد. نمایش از همان آنها و لحظه های آغازین قراردادهای خود را پایه میگذارد و روند و فرآیند اجرایی را سامان میدهد. برای نمونه میتوان به قرارداد کمک گرفتن از تماشاگران (بچه ها) برای بازگفت داستان و همچنین قرارداد کارکردهای شگفت انگیز و گیرای (جذاب) چوب جادویی اشاره کرد.

در دیالوگی از نمایش قصه بخت برگشته گفته میشود که «هیچ چیزی در این جهان واقعی تر از قصه وجود نداره»؛ نویسنده، کارگردان، بازیگران و دیگر دست اندر کاران آفرینش این نمایش بر اهمیت و کاربردهای بهره گیری ازداستان و قصه در یک نمایش و همچنین بازگفت درست و دلنشین داستان یک نمایش آگاهی و چیرگی دارند و نمایش برخوردار و بهرهمند از ویژگی داستان گویی است که لذت و همراهی بیشتر و بهتر تماشاگران را در پی دارد. برای اثبات اهمیت و تاثیرگزاری داستان، شاید همین بس که بیشتر کتاب های سپنتای آیینی و بسیاری از فیلسوفان و دارندگان نگاه و اندیشه برای بازگفت (بیان) پیچیده ترین و دشوارترین بحث ها و آموزه های خود از داستانگویی بهره ستانده اند.

واکاوی روانکاوانه و اسطوره شناسانه داستان ها در بازتاب ترس و آرزوهای انسان نیز بحث و بحث هایی مهم در نگاه، گفتار و نوشتار بسیاری از دارندگان اندیشه است.

بیشتر بازیگران نمایش قصه بخت برگشته پذیرفتنی و باورکردنی، سرشار از انرژی و برخوردار از تمرکز و همچنین آفرینشگرانه (خلاقانه) و دلنشین ایفای نقش میکنند. طراحی صحنه، لباس و آکسسوارهای این نمایش نیز افزون بر آن که برخوردار از آفرینشگری (خلاقیت) هستند، تخیل تماشاگران را بیدار و پویا میسازند.

طراحی میزانسن ها و نور نمایش قصه بخت برگشته درخور درنگ و اندیشه و برآمده از نگاهی برخوردار از زیبایی شناسی است. برای نمونه در صحنه ای از این نمایش، با یک طراحی هنرمندانه، فضای جنگل به خوبی تداعی میشود. این نمایش هوشمندانه و باریک اندیشانه مفهوم های مهم و کلیدی به کار رفته در نمایش، مانند بخت، را برای تماشاگران کودک تعریف میکند و تلاش میکند با تخیلی خلاقانه و هنرمندانه برای این مفهوم ذهنی، انتزاعی و ابژکتیو (Image)، تصویری سوبژکتیو و قابل تجسم (Picture)، مانند دروازه و... ارایه کند.

بازیگوشی های بازیگران نمایش قصه بخت برگشته، مانند صحنه رژه رفتن در شهر بی دروازه و بداهه پردازی هایایشان در این نمایش ستودنی و به یاد ماندنی است. نمایش توانسته است درست و شرافتمندانه لحظه ها و آنهایی کمیک را بیافریند و تماشاگر را از لذت سرگرم شدن برخوردار سازد.

میزانسن های بازیگونه نمایش قصه بخت برگشته، همچون میزانسن شمشیربازی، بسیار مهم و درخور درنگ و اندیشه هستند و وجود چنین میزانسن هایی در هر نمایشی و به ویژه نمایشهای ویژه کودکان و نوجوانان بسیار ضروری و کاربردی به نظر میرسد؛ چرا که تماشای بازی نیز، همچون انجام آن، برای هر تماشاگری و به ویژه کودکان و نوجوانان لذتبخش و سرگرم کننده میباشد. حال آن که میزانسن های بازیگونه بتوانند از بار دراماتیک و زیبایی شناسی هنری برخوردار باشند و چیستی و چگونگی این ماجرا خود بحثی گسترده و پردامنه است که جستاری شایسته و نوشتهای دیگر را میخواهد.

نتیجه گیری محتوایی و پاسخ پایانی نمایش قصه بخت برگشته به پرسش «خب که چه؟» نیز از بار آموزشی گرامی برخوردار است و گشایش بخت و کامیاری و کامیابی را در پیوند با هوش و تلاش و کار بازوی هر کاراکترمعرفی میسازد. افزون بر آن، این نمایش به نکته های آموزشی دیگری همچون گرامیداشت محیط زیست، گیاهان، جانوران و طبیعت نگاه ویژه دارد.




مطالب مرتبط

نظرات کاربران