در حال بارگذاری ...
گفت وگو با یوسف باپیری کارگردان نمایش مرگ هوتن

نمایش مرگ هوتن بدون کنش تماشاگر معنی ومفهومی ندارد

نمایش مرگ هوتن درباره دغدغه ؛چالش ها و تنش های درونی وبیرونی تعدادی بازیگردر حین تمرین است که زندگی کار وتمریناتش با بروز مسئله ای دچارچالش می شود

یوسف باپیری یکی از اعضای گروه تئاتر «تازه» است وازجمله کارگردانان های نوگرا و نوجوی تئاتری است که سبک و شیوه کاریش وبازی گرفتن از بازیگرانش، موجب شده شیوه کارگردانی‌اش متفاوت به نظربرسد.باپیری درمرگ هوتن با استفاده ازنمایش نامه مرگ یزدگرد بهرام بیضایی،جهان اثررا به واسطه شخصیت‌ها دهم می‌ریزد.درهرسه نمایش های آخرپاپیری (ویرانی، کامنت و مرگ هوتن) یک گروه تئاتری روی صحنه در حال تمرین برای اجرای نمایش هستند که درنهایت به دلیل بروز مشکلاتی این نمایش ها اجرا نمی شود.هر کدام هم یک موضوع مستقل دارند.به طور مثال درنمایش ویرانی مساله زلزله مطرح می شود واینکه چقدرحضور برخی آدم‌ها از زلزله ویران کننده تر است ویا درنمایش کامنت بحث خشونت مطرح می شد؛ خشونت هایی ازجنس اسیدپاشی وغیره که درجامعه نمونه آنها را می بینیم .نمایش مرگ هوتن به نویسندگی بهزاد آقاجمالی و کارگردانی یوسف باپیری وبازی ستاره پسیانی، سحر دولتشاهی، هوتن شکیبا و بهار کاتوزی مهر وآبان ماه ساعت ۲۰ در تماشاخانه پالیز واقع درخیابان کریمخان، خیابان عضدی (آبان)، خیابان سپند، پلاک ۶۹ به صحنه رفته است.با یوسف باپیری درباره ساختار و اجرای نمایش گفت وگویی انجام داده ایم.  
 

آیا نمایش ساختار دواری دارد که انتهای نمایش به اول آن مرتبط می شود؟

نه، به این موضوع از قبل فکر نکرده بودم .موقعیت وفرض اولیه ای که فضای نمایش را شکل می دهدعلی رغم داشتن نسبت هایی با فرض نهایی دچار تفاوت هایی است وبسیار با تعریف رایج نمایشی هایی که پایان نمایش به شروعش برمی گردد دگرگون است و اصلا به سمت چنین ساختاری رویکرد نداشتم.

 

جنس بازی بازیگران بر اساس چه ویژگی هایی طراحی کردید؟

در نمایش «مرگ هوتن» جنس ، شیوه و فضای بازی بازیگران به سمت اصالت بازیگری معطوف است وبه همین دلیل است که ستاره پسیانی ، سحردولتشاهی، بهارکاتوزی و هوتن شکیبا به نوعی دراین نمایش خودشان باشند.


آیا نوشتن متن نمایش نامه را به بهزادآقا جمالی سفارش دادید؟

بهزاد آقا جمالی بر اساس ایده ای این نمایشنامه را نوشت و اوایل امسال نمایشنامه آماده اجراشد، اما من درگیر اجرای پروژه «هملت-شکسپیر» در تالار قشقایی شدم و اجرای نمایش تا مهرماه به تعویق افتاد..

 

آیا فرش قرمزی که در شروع ورود تماشاگران به سالن پهن است ، اما با شروع نمایش جمع می شود تداعی کننده معنی و مفهوم خاصی است؟

 

من ازهرگونه نشانه شناسی نمادین به لحاظ مفهومی دوری می کنم و این فرش قرمز برای استفاده کاربردی برای ورود تماشاگران به سالن درنظرگرفته شده است.

 

در بیست دقیقه ابتدایی نمایش طراحی میزانسن حرکتی بازیگران به صورت خطی بود وبازی بازیگران روبه تماشاگران به حالت مونولوگ بود؟

 

در نمایش مرگ هوتن به مفهوم گسترده ای با مونولوگ سروکار نداریم..یک فرض مشخصی برای حضورآدم های نمایش در مکانی وجود دارد ونمایش با این ویژگی شروع می شود. اگراین فرض روبه مخاطب رخ می دهد به این دلیل است که مخاطب و مکان سالن اجرا را ازهمان ابتدا فرض گرفته می شود. طبیعی است که درادامه بر اساس مکانی که مدام تغییر پیدا می کند، یک دستگاه منطقی وجود دارد ، که درآن با دستور زبانی که مربوط به اجرا است می توانیم در باره این ترکیب ها حرف بزنیم و یا با فرض مکانی شروع می شود و این فرض مکانی دوباره تغییر پیدا می کند وتبدیل به فرض دیگری در منزل پیرزن می شود ودوباره این فرض مکانی اولیه گاهی مواقع باز می گردد .حتی فرضیه های زمانی مدام درتغییر است .نسبت این کاراکترها با هم نوسان دارد. درمونولوگ و یا هرساختار نمایشی با حضورآدم ها و شخصیتها دریک موقعیت مکانی وزمانی مواجه هستیم..حالا می تواند به قول شما قصه وروایت به صورت خطی روبه جلو برود ویا می تواند جایی حداقل به ادعای ما در این نمایش این موقعیتها برهم بریزد و این برهم ریختگی می تواند درجلوی شخصیتها هم رخ بدهد.من به خوبی و یا بدی استفاده از چنین ویژگی در نمایش کاری ندارم و ادعایی ندارم .

 

آیا طراحی میزانسن ها بر اساس موقعیت جغرافیایی مستطیل شکل تماشاخانه صورت گرفت؟

 

قطعا این میزانسن ها ویا خطوط حرکتی که در نمایش وجود دارد برای این سالن طرحی شده است.زیرا ازقبل می دانستیم قرار است نمایش را درچه سالنی اجرا کنیم.حتی درپلاتوی محل تمرین هم بچه های بازیگر برخلاف تمرینات متداول افقی، به صورت عرضی تمرین می کردند واندازه ها اندازه هایی است که درتمرینات طراحی واجراء شده بود.هرچند اگر امکانات سالن به من اجازه می داد فاصله بین دو طرف محل نشستن تماشاگر را کمتر می کردم.

 

آیا نمایش مرگ هوتن را می توانیم یک تئاتر مشارکتی از جنس کارهای آگوستوبوالی بدانیم؟

 

استفاده ازاین تعابیر در مورد یک نمایش برعهده منتقدان است.

 

در چند نقدی در باره نمایش اشاره شده است که نمایش مرگ هوتن یک نمایش با ویژگی تئاتر مستند است. چقدر به این مسئله اذعان دارید؟

 

اینها برچسب هایی است که وجود دارد ومن روی هیچکدامشان تاکیدی ندارم.زیرا سبک های نمایشی دانسته های ما هستند که به کارمان می آیند.شیوه کاری آگستوبوالی بیشتر بر حضورواجرا در طبیعت ومحیطهای بیرونی متمرکز است.بدیهی است که درنمایش مرگ هوتن اصلا بدون کنش تماشاگراجرا معنی ومفهومی ندارد ونمایش ما یک مشارکتی است بین تماشاگروبازیگروهیچ چیزدیگر.البته من قصد نداشتم تماشاگر به صورت دیالوگی درنمایش مشارکتی داشته باشد.با بازیگران بعد ازهرشب اجرا که صحبت می کنم به جنس تماشاگران هر شب اجرا و واکنش هایشان می پردازیم ومیزان کنشی که تماشاگربا بازیگران دارد را بررسی می کنیم. دوسویه بودن سالن هم این قضیه را پررنگ تر می کند .درکلیت مساله اصلی من همیشه تئاتراست ولی درجهانی زندگی می کنیم که پرازحوادث مختلف است و سرعت اتفاقات نیزبسیار زیاد شده است درنتیجه وقتی حادثه ای ذهن مرا به خود مشغول می کند آن دغدغه را به زبان تئاتر می گویم. مثلا اگردرگیری و جنگی درجهان پیرامونم ببینم آن را وارد قصه هایی در جهان نمایشم می کنم، اما درباره فرم باید بگویم در این سه گانه من از شیوه تئاتر مستند شروع کردم ولی به مرور این شیوه رنگ باخته است. در نمایش مرگ هوتن اگرچه رگه هایی از شیوه مستندگونه وجود دارد اما نمی توان به این نمایش ،نمایش مستند گونه اطلاق کرد.

 

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران