درگفت وگو با پنج کارگردان فعال سال 95 بررسی شد
کارکرد های فرهنگی و اجتماعی هنرهای نمایشی در ایران امروز
ایران تئاتر :کارکردهای فرهنگی - اجتماعی تئاتر در جامعه امروز ایران محور مصاحبه با چند تن از کارگردانهای فعال سال ۹۵ شد تا بدانیم آثارشان با کدام یک از ۴ محور «انسجامبخشی» ، «شخصیت آفرینی» ، «فرهنگ سازگاری» و «هویتسازی» منطبق است .
«انسجامبخشی» یکی از کارکرد های فرهنگی مهم تئاتر است این مفهوم در مقابل کلمه اغتشاش اجتماع است . اینکه یک اثر نمایشی تا چه میزان می تواند مردم را به وحدت و همگرایی تشویق نماید .
«شخصیت آفرینی » یا به تعبیری الگوسازی اجتماعی براساس شخصیت اجتماعی مورد نیاز امروز جامعه و به تعبیری قهرمان آفرینی براساس نیاز جامعه .
«فرهنگ سازگاری» جوامع در حال توسعه به بازخوانی و بروز رسانی فرهنگی براساس موقعیت روز جامعه نیاز جدی دارند و هنرهای نمایشی در این میان نقشی موثر می تواند داشته باشد.
« هویتسازی» با هدف باز شناسایی ساحت فرهنگ ایرانی اسلامی ؛کشور ما دارای تاریخ قابل تامل و آموزنده ای است که نیاز مند بازخوانی های متنوع و متعدد است و عرصه هنرهای نمایشی بهترین فرصت ها را در این زمینه در اختیار دارد .
براساس همین شاخصهها تئاتر می تواند علاوه بر تاثیرگذاری داخلی هویت ایرانی را فراتر از مرزها ببرد تا وظیفه زنده نگهداشتن جامعه را به جا بیاورد . با توجه به توسعه زیرساخت های کشور در عرصه هنرهای نمایشی ،تئاتر در آستانه یک جهش اجتماعی است و به نظر می رسد هنرهای نمایشی می تواند در جایگاه فعلی خود فرصتی برای کاهش آسیبهای اجتماعی و توسعه فرهنگی باشد.
حمیدرضا آذرنگ : رسالت یک هنرمند نمایش مشکلات جامعه اطراف است
حمیدرضا آذرنگ از بازیگران مطرح سینما و تئاتر است .او نویسندگی و کارگردانی نمایش «ترن» که اواخر امسال در سالن اصلی تئاتر شهر به روی صحنه رفت را بر عهده داشت .آذرنگ خود را فردی مسئول در برابر نمایش جنگ و لطمههای برآمده از آن می داند.وی در مصاحبه با ایران تئاتر گفت :
رسالت یک هنرمند و نویسنده را که نمایش مشکلات جامعه اطراف است را محور کار خود قراردادم .قالب کارهایم تم جنگ دارد.در حقیقت جنگ تراژدی زمان ماست و بیشترین لطمات را از جنگ خوردهایم نهتنها سرزمین ما بلکه تمام دنیا درگیر این ماجرا هستند.همواره جنگ انسانیت را زیر سؤال برده است و عزت نفس را از آدمها گرفته است بدون اینکه خودشان بخواهند و این تلخترین تراژدی موجود است .
- رسالت «ترن» چیست و چرا در این زمان باید اجرا شود؟
این نمایش در دوره قبلی ناکام باقیمانده بود و میخواستم بار دیگر و به درستی آن را نمایش دهم.درواقع حرف ترن حرفی انسانی است و من هرگز سمت و سویی نگرفتم و نخواهم گرفت ، ترن یک اتفاق است که جهان پس از جنگ را مورد نقض قرار می دهد که اگر آسیب شناسی نشود لطمههای بیشتری را به فرهنگ ،هنر و مردم میزند.دغدغه من به دلیل اینکه در دوران جنگ زندگی کردم همین است .اگر این درد مورد عنایت مسئولین بود ، وقتی به شهرهای جنوبی میرویم با زخمهای جنگ سی سال پیش روبرو نمیشدیم و بهگونهای رفع میکردیم که صدماتش را در مردم نمیدیدیم ، اما کمترین توجه پس از جنگ به آسیبشناسی ، درمان و روانشناسی جنگ است که بسیاری از این لطمات از همان روزها برمیآید.
- شما تجربه جنگ را داشتید که دست روی چنین موضوعی گذاشتید؟
نویسنده لازم نیست تمام تجربهها رو در زندگی داشته باشد وقتی نویسنده دستبهقلم میشود تنها با یک تیتر هم میتواند درامی را خلق کند .من در نمایش «ترن» هم درباره موضوع نویسندگی و سختیهای این هنر گفتهام.من خواهرم را در جنگ از دست دادم اما نه مستقیماً به خاطر جنگ و توسط گلوله و بمب ، غیرمستقیم و از طریق بیماری که از جنگ درگیر آن شد.
- آیا حضور دو فرد غیر ایرانی که یکی از آنها شهید افغانی ست در کار ربطی به همپوشانی فرهنگها دارد؟
در حقیقت من زیاد این موضوع را شنیدم که حضور این دو فرد را مرتبط به جریانات حال حاضر افغانستان ، خلیجفارس ، داعش و مسائل دیگر می دانستند اما زمانی که این متن را می نوشتم هیچکدام از این اتفاقات موجود نبود .حضور این شخصیت تنها به خاطر بعد انسانی ست هیچ فرقی نمیکند در تمام دنیا دفاع کردن از حقوحقوق شرافت دارد .این را تمام ادیان و ایدئولوژیها هم قبول دارند.تنها بعد انسانی برای من مدنظر است .حتی ممکن بود این فرد افغانی نباشد شاید اتریشی و یا هر ملیت دیگر داشت اما تاریخ افغانستان هم پر از زخمهای برگرفته از جنگ و کینهتوزی است .که بزرگترین لطمه های این مسئله را مردم آن سرزمین خوردهاند.، همچنین به دلیل اینکه گنبدی که در نمایش میخواستند بسازند در شهرهای شرقی و نزدیک مرز قرار داشت، من آن فرد را افغانی در نظر گرفتم شاید اگر در غرب کشور رخ میداد قصه متفاوت می شد.
- آیا به نظرتان تأثیری که جنگ بر فرد جنگ دیده دارد با فردی که جنگ را ندیده یکسان است؟
من نمیخواهم حرف های خودم را به دیگران دیکته کنم اما هر آنچه تماشاگر برداشت میکند درست است و با توجه به بازخوردهایی که داشتم جواب کارم را گرفتم.شما فکر میکنید جامعه ما هم اکنون خیلی آرام است ؟ این تهی شدن از امید و آرزو که پوچی و بیهویتی را به نسل نو هدیه کرده اگر نتیجه چیزی کمتر از جنگ است ؛ من نمیدانم اسمش را چی بگذارم.
حسین کیانی :این محورها در بطن نگاه کارگردان وجود دارد
حسین کیانی از نویسندگان و کارگردانان مطرح تئاتر کشورمان که امسال دو نمایش «مضحکه شبیه قتل» از ۱۲ بهمن تا ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ در تئاتر باران ؛همچنین نمایش «تئاتر سعدی، تابستان سی و دو» از ۲۵ آذر تا ۳۰ دى در تئاتر شهر را به روی صحنه برد ؛ در گفتوگو با ایران تئاتر درباره این محوریتها اعلام کرد :
تئاتر سالیان سال با چنین اهدافی پیش می رود و کارگردان این مسائل را از پیش می داند .کارهای من تمامی در راستای هدف شخصی خودم بوده است و این اهداف در راستای مسائل و مشکلات جامعه شکل داده می شود .
- آیا شما بهعنوان کارگردان به دنبال کارکرد های اجتماعی اثرنمایشی در زمان اجرای آن اثر هستید ؟
من به عنوان کارگردان و نویسنده بر اساس ضرورتهای فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی ایدهای را نمایشی کرده و اجرا میکنم .بهرحال من بهعنوان فردی که در این جامعه زندگی میکنم با هدف نمایش دادن این مشکلات پیش میروم و تماشاگر بایستی به این نتیجه برسد که آیا این شیوه صحیح است یا ناصواب!
- شما بهعنوان یک کارگردان تأثیری که تماشاگر میگیرد را مدنظر قرار میدهید ازنظرتان این تأثیر بایستی بیشتر چه موضوعی باشد ؟
درواقع تماشاگرها به دودسته عام(تماشاگر غیرحرفهای ) و خاص (تماشاگری که دائم تئاتر میبیند) تقسیم میشوند . تماشاگر عام بعد از دیدن نمایش به دنبال داستان اصلی میرود و البته بیش از هر چیزحضور بازیگران مطرح مورد توجه شان است .ممکن است یک نمایش خوب را ببینند اما به دلیل نداشتن بازیگران مشهور به راحتی از مفهوم نمایش بگذرند اما تماشاگر خاص مسئله و دغدغه اصلی را دنبال میکند متأسفانه بسیاری از افراد این روزها صرفاً به مسئله بازخورد مالی فکر میکنند تا دغدغه و تعهدی که نسبت به تئاتر دارند . تئاتر همچو شعر مِهم است ، شعر خوب شعری است که عوام بفهمد و خواص بپسندد .تئاتر هم بایستی همین خصوصیت را داشته باشد .
- شما به دنبال زنده نگه داشتن هویت ایرانی در آثارتان هستید همانطور که فرم اجرای نمایشهایتان از نمایشهای سنتی گرفته شده است پس زنده نگهداشتن تئاتر سنتی را وظیفه کارگردان میدانید؟
بله ، در حقیقت من به عنوان یک فردی که در این جامعه زندگی میکنم وظیفه دارم بنیان نمایشی را حفظ کنم و تا حد ممکن آنها را تقویت کنم . هویتهای نمایشی ما مثل تئاتر روحوضی ، تقلید ، تعزیه و... نباید در فرهنگ غربی گم شود .در نمایش «مضحکه شبیه قتل » ، «تئاتر سعدی » همچنین دیگر آثاری که پیش از این کار کردهام و آثاری که بعد از این کار کنم ، فرهنگ نمایش سنتی را در آن تکریم میکنم و از این شیوه استفاده خواهم کرد.
حسین کیانی در پایان صحبتهایش گفت : جشنواره سنتی را پیش رو داریم که بایستی جوانان و دانشجویان در آن شرکت کنند تا با نگاه خوبش بتواند تلنگری به ما بزند و هویت سنتی نمایشهای خود را حفظ کنیم .
فرشاد منظوفی نیا : کارکرد فرهنگی اجتماعی در ذات تئاتر است
فرشاد منظوفی نیا کارگردان نمایش «فاستوس 2016» که از 23 آبان به مدت یک ماه در سالن مولوی به روی صحنه رفت در مصاحبه با ایران تئاتر گفت :
اساساً ما نمیتوانیم تئاتر را محدود بکنیم ؛ چون ذات تئاتر بر کشمکش است اما الزاماً رسیدن به یک حرف و هدف نیست اینکه درنتیجه بخواهد چنین معنایی را نشان دهد و ما بخواهیم تئاتر را انقدر سطحی نگاه کنیم که با چند شعار نشان دهیم برای یک اثر هنری به کار نمیرود .تئاتر مفاهیم خود را در لایههای زیرین بیان میکند. نوع واکنش و نتیجهای که شخصیت نمایش در برابرچالش و بحرانها میگیرد ، میتواند معنا را انتقال دهد و شما نمیتوانید تئاتری را پیدا کنید که با تمام معیار های تئاتر همسان باشد و عاری از این مسائل ؛ بنابراین این چهار محور بهطور ذاتی در تئاتر وجود دارد .
- در نمایش شما این محورها چگونه حضورداشته است؟
در نمایش من شخصیت فاستوسی حضور دارد که در مقابل بیعدالتی قیام میکند و نسبت به پدیدههایی که در اطرافش حضور دارد واکنش نشان میدهد.کسانی را که دعوت به این قیام میکنم اساطیر تاریخی هستند که بهگونهای بیاخلاقی کردند ، مثلاً مکبث مهمان کشی و مده آ فرزند کشی کرده است ؛ از نظر دورنمات جهان را کسانی اصلاح میکنند که خودشان مرتکب خطا شدهاند و بدترین دیکتاتورها کسانی هستند که خودشان را معصوم میدانند. ما برای اصلاح جامعه خودمان نیازی به معصوم مجرد نداریم.ما انسانها باید علیه ناهنجاری که در جامعه وجود دارد واکنش نشان دهیم و این کاری است که فاستوس میکند و فاستوس با گفتوگو اساطیری که جمع کرده را مجاب میکند تا در برابر این بیعدالتی بجنگند .به عقیده من این محورها نه تنها در فاستوس هست بلکه در تمامی نمایشها حضور دارد .
- چه مفهومی در «فاستوس 2016 » پررنگتر است که شما را برای اجرای این نمایش راغب کرده بود ؟
بحث عدالت برای من همیشه مطرح بوده است و معتقدم که خدایان امروز ، میتوانند تقدیرهایی را رقم بزنند که بیگناهان محکوم شوند. یکی از این خدایان ، رسانه است .رسانهها یکشب از یک آدم گمنام ابرستاره میسازند .همچنین کاری میکند که یک هنرمند واقعی دچار رکود شود.اینکه الزاماً برای من اتفاق افتاده باشد و بخواهم از تئاتر بهعنوان تریبون شخصی استفاده کنم خارج از ساحت مقدس تئاتر است اما در جامعهای زندگی میکنیم که عصر اطلاعات است و با زدن دکمهای حجم زیادی از این دیتا را به دست میآوریم.
- ازنظر شما بیعدالتی در جامعه امروز ما حاصل کم کاری رسانه ها است؟
عدالت دیگر ثروتی است که در جامعه ما بهصورت عادلانه تقسیمنشده است و مردم بسیاری داریم که در خوشبینانهترین شکل روی خط فقر و تعداد بالایی زیرخط فقر هستند .چه اتفاقی میافتد که در جامعهای با ندای عدالت ؛ چیزی به اسم کارتنخواب و کودکان کار و فروش کلیه وجود دارد. چرا؟؟ چون عدالت اقتصادی وجود دارد ؟همچنین شاخههای بسیار زیاد دیگری وجود دارد مثل جوانانی که پس از سالها تحصیل و وقت گذاشتن بیکار مِیماند اما افرادی حضور دارند که با چند منصب فعالیت میکند بدون هیچ تخصصی . این چه عدالتی است ؟ با کنار هم گذاشتن این موارد برای من کارگردان دغدغهای ایجاد میشود که باید آن را به تماشاگران نشان دهم.
- آیا این نتیجه و حرف شمارا تماشاگران بهدرستی دریافت کردند ؟
در تئاتر امروز پیام قطعیت ندارد و فرستنده پیام یعنی کارگردان معنا را مشخص نمیکند و دیگر اینکه تماشاگر منفعل نیست .بنابراین با توجه به افق دید تماشاگر؛ هرکس برداشت خودش را دارد .اصلاً قرار نیست که ما نظرمان را تحمیل کنیم چراکه تماشاگر با توجه به بضاعت دانش و فرهنگ خودش پیام را استنباط معنا میکند . الزاماً معنایی که تماشاگر برداشت میکند نظر من نباید باشد .اگر معنا را بهدرستی دریافت کند به افق نفسانی کارگردان نزدیک است و اگر اینگونه نباشد بههرحال معنایی را دریافت کرده است .البته در نظر داشته باشید این نمایش در تئاتر مولوی اجرا شد ، جایی که مخاطبان خاص خودش را داشت . مخاطبی که این اسطورهها را میشناسد و میداند داستان اصلی اسطورهها چیست و حالا این اساطیر در سال 2016 چگونه میباشند.
افسانه زمانی : هویت سازی با پرداخت به قصه های ایرانی
افسانه زمانی کارگردان نمایش «ناسور» که از 19 اردیبهشت تا 13 خرداد در تالار حافظ به روی صحنه رفت در مصاحبه با ایران تئاتر گفت :
این نوع سرفصلها دست کارگردان را برای ایجاد یک کار خلاق میبندد و در گروه آموزشی محدود می شود .اما وقتی بخواهی اثری هنری و خلاق بسازی ، جایی برای آموزش نیست و در حقیقت باید جایی برای ایجاد سؤال در ذهن تماشاگر بگذاری . از میان تمام موارد ازنظر من «هویتسازی» کمی به کار من نزدیک است که البته آنهم باکمی اصلاح ؛ چونکه ما هویت داریم و در واقع هویت بخشی اهمیت پیدا میکند. چراکه هنر ما بخصوص هنر نمایش ما هویت خودش را دارد و ما این هنر را نمیسازیم و فقط میبخشیم. درباره نمایش « ناسور» هم من هیچ گزینههای اینچنین برای خودم نگذاشتم ، تمایل شخصی من به نمایش قصه و فرهنگ ایرانی است. چه در حوزه کودک و چه بزرگسال شیوههای نمایش ایرانی موردعلاقه من بوده است .با همین روند و تجربه تازهای متن درامی را انتخاب کردم و «ناسور» شکل گرفت.
- چه چیزی در متن باعث شد که شما کارگردانی آن را بر عهده بگیرید؟
من با آقای تقیانی پور درباره قصهای درام با حضور سه زن که روایت پیشینه آنها قصهای را ایجاد کند صحبت کردم تا بتوان از طریق این داستان شیوه نمایش ایرانی را نمایش دهیم. چراکه آقای تقیانی پور هم فعالیت و علاقهشان به دوره قاجار و شیوههای ایرانی است . من بهعنوان یک زن ایرانی که در این جامعه زندگی میکنم به نوشتن داستانهایی که زنان در آن نقش اصلی را ایفا میکند تمایل شخصی دارم.ضمن این که پرداختن به داستانهایی که در تاریخ حضور دارد و نقش زنان در آن بسیار پررنگ است رو به فراموشی است . این توانمندی و پیشینه زنان جزو دغدغههای من بهحساب می آید.
- امروزه نگاه به حضور اجتماعی زنان متفاوت شده است آیا این باعث نمیشد که هم ذات پنداری کمتری ایجاد شود؟
ما زیاد از تاریخ قاجار دور نیستیم و هنوز هم نگاه مردسالاری و سرکوبگرانه به زنان وجود دارد اما نمایش من نگاهی به آسیبشناسی زنان نبوده و فقط داستانی درام بوده است .«ناسور» داستان قضاوتهای نادرست است که ناخواسته مردم اعمالی انجام میدهند که نتیجهاش غم انگیز میشود .تفاوت عمدهای که وجود دارد ، در گذشته اندرونی محل امپراتوری زنان بوده است و مردها در آنجا هیچ قدرتی نداشتند اما امروزه زنان آن قدرت گذشته را حتی در خانه هم بهدرستی ندارند.زنها امروزه وارد اجتماع شدهاند و نگاه آنها به جامعه و همچنین جامعه به زنان عوضشده است .اما قصه های گذشته آنچنان غریب نیست که مخاطب نتوانند ارتباط نگیرد .محور ما در این کار بحث تصویر کردن شرایط تاریخی نبوده است بلکه مبحث انسانیت و عاطفی است که در هر دورهای اتفاق میافتد.
- آیا حضور شیرین که زنی لال است نشانی از بیارتباطی مابین انسانهاست؟
در حقیقت در زمان گذشته شخصیت مَحرم راز معمولاً فرد کر و لالی بوده است که بااینکه اطلاعات زیادی دارد اما توان صحبت کردن و افشای رازها را ندارند.همانطور که شیرین داستان عشق ذبیح و ملک را میداند اما لال است و حرفی نمیتواند بزند.
زمانی در پایان صحبتها اعلام کرد: متأسفانه امروزه توجه کمتری به نمایش و قصههای ایرانی میشود یعنی یک جورایی آن چیزی که مال خودمان هست را بایستی بهروز کنیم و نشان دهیم . من فکر میکنیم این رسالتی بزرگ از سمت هنرمندان ماست که به نمایش و شیوههای ایرانی بیشتر بپردازند . هرچقدر که مسئولین به این نکات توجه کنند تا زمانی که هنرمندان علاقهای نشان ندهند هیچ اتفاقی نمیافتد.فکر میکنیم تمرکز زیادی میخواهد تا این شیوهها را کارکنیم.متأسفانه ما در دانشگاهها هم الگویی از نمایش ایرانی نشان نمیدهیم و همهچیز بهعنوان تئوری آموزش داده میشود که دانشجویان و هنرآموزان هیچ لذتی نمیبرند.
الهام شکیب : فرهنگ سازی در مورد قضاوت های اشتباه
الهام شکیب کارگردان مشترک تئاتر «یرما» که در مرداد و شهریور امسال در سالن حافظ اجرا شد و در جشنواره فجر نیز باری دیگر به روی صحنه رفت در گفتوگو با ایران تئاتر دراینباره گفت:
این نمایش ازنظر فرم هم ایرانیزه نیست و همان سبک اسپانیایی را پیشگرفته است اما ازنظر مفهوم قصد ما برای اجرای این نمایش موضوع مشترک نمایش لورکا و زمان حال کشورمان است .داستان مردمی که بهراحتی پشت سر یکدیگر حرف زده و قضاوت میکنند و حتی بانی از بین رفتن یک زندگی میشوند . کسی از درون زندگی یرما خبرنداشتو فقط بیدلیل درباره آن حرف میزدند. یرما در حقیقت همه ما هستیم که بهراحتی مورد قضاوت بیهوده قرار میگیریم.
- دغدغه اصلی شما این موضوع بود یا اینکه صرفاً علاقه شخصی به آثار لورکا داشتید؟
هردو ، لورکا هم موضوعی را که نمایش داده است در حقیقت تنها برای اسپانیا نیست بلکه در تمام جوامع موردنظر است علی الخصوص در شهر و روستاهای مذهبی ما این موضوع هنوز هم هست که زن را بهعنوان وسیلهای برای بچه به دنیا آوردن میدانند.
- چنین اتفاقی در اطرافتان پیشآمده است که به خاطر شباهت شدید با این موضوع آن را کارکنید؟
بله در حقیقت این موضوع در زندگی خودم بسیار پیشآمده بود که در فرهنگ مان دیدم و این مسئله باعث میشد که خودم بیشتر به این موضوع بپردازم. قصد داشتم این مشکل همگانی را نقض کنم . شاید بتوانیم با تئاترمان جلوی این فرهنگ اشتباه را بگیریم.
در پایان این گزارش یاد آوری یک نکته ضروری است ؛با وجود اینکه کارکردهای اجتماعی و فرهنگی با هنر تئاتر عجین است اما به نظر می رسد واکاوی کارکرد ها و تاثیرگذاری هنرهای نمایشی براساس محور های مشخص می تواند توسعه تئاتر در کشور را هدفمند و قابل ارزیابی سازد. روند بررسی آثار اجرا شده در تئاتر کشوربرمحور کارکرد های اجتماعی و فرهنگی هنرهای نمایشی از این پس در ایران تئاتر پی گرفته خواهد شد .