در حال بارگذاری ...
نقد نمایش ماراساد به کارگردانی: مریم برزگر

 ابعاد شخصیت انسا ن در مواجه با  خود وهستی

ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایشنامه شکنجه و قتل ژان پل مارا به اجرای ساکنان تیمارستان شارنتون به کارگردانی مارکی موساد. یکی از نمایشنامه‌های معروف پیتر وایس درزمینهٔ تئاتر مستند و واقعه‌نگاری است.

نمایشنامه شکنجه و قتل ژان پل مارا به اجرای ساکنان تیمارستان شارنتون به کارگردانی مارکی موساد. یکی از نمایشنامه‌های معروف پیتر وایس در زمینهٔ تئاتر مستند و واقعه‌نگاری است. او را یکی از پیشگامان تئاتر مستند می‌دانند. ژان پل مارا سردار خشن و خون‌آشام ارتش ژاکوبن ها در انقلاب فرانسه است.

مارا ساد درواقع به لحاظ شخصیت‌پردازی دو تفکر و دو ایده و دوجهان بینی و تصویر ضدین است که بر صحنه جان می‌گیرد. جمع ضدینی که آرمان صلح و هویت‌یابی همبستگی. قدرت توده‌ها از یک‌سو و رفتن انقلاب و حکومت انقلابی به‌طرف دیکتاتوری از دیگر سو را نشان می دهد. درواقع ساد تنها به خود اعتقاد دارد نه به انقلابی که از پیش شکست‌خورده است. او هراس دارد که در اثر انقلاب نه‌تنها فرد با شکست مواجه شود و به رهایی دست نیابد بلکه در غوغای هیجان بیش اندازه جمعی که ذاتی شور انقلابی و گاه خارج از عقلانیت است. فردیت خود را از دست بدهد. شاید بتوان گفت که در یک هیستری ناشی از شور و هیجان انقلابی و تفکرات جورواجور و ایده‌های خامی که بیشتر از سر احساس انقلابی بودن است مستحیل شود. او اعتقاد دارد که حکومت انقلابی نیز دیکتاتور است و یا در نهایت به دیکتاتوری می‌انجامد. بدین ترتیب ساد نقش نظاره گر را می‌پذیرد که سقوط خویش را از قبل پذیرفته است. و اما ماد از حضور فعالانه گریزان است او چون بیماری است که ناتوان از کنش انقلابی و اجتماعی است می‌توان گفت که مارا انقلابی بیمار است. او نماینده حرکت فعال است و انگار نوشته‌های خود را برای ایفای سهم نقشی در تغییر ناهنجاری‌ها می‌نگرد. او به قدرت توده‌ها اعتقاد دارد و خشونت اجتناب‌ناپذیر انقلاب را برمی‌تابد و توجیه می‌کند؛ اما ساد نیز بر اساس تفکری که دارد شرایط انقلابی را بر‌نمی‌تابد و نمی‌خواهد در این کنش اجتماعی شرکت کند و تمایلی هم به آن ندارد. پیتر وایس مارای انقلابی را در مقابل ساد اندیویدوالیست قرار می‌دهد.

کارگردان در بروشور نمایش توضیحات لازم را داده است. کارگردان با دراماتورژی ای که بر روی متن و اجرا انجام داده سه شخصیت و یا سه بعد از ابعاد روان‌شناسانه و هستی مدارا نه انسان را در برابر خویش و طبیعت و کنش‌های اجتماعی که تأثیر مستقیمی بر انسان وزندگی او و نگرشش نسبت به خویش و جامعه و روابط اجتماعی و فردی و نحله‌های فکری دارد بازمی‌نماید. هرچند تمامی موارد یادشده در متن و ارجاعات متنی وزیر متن وجود دارد کارگردان با تحلیلی مناسب توانسته به یک اجماع چندبعدی دراماتیک در خصوص شخصیت برسد که حاصل آن در واشکافی موجودی به نام انسان متبلور می‌گردد.

فضای نمایش سورئال است و متن نیز بر اساس همین شکل گرفت؛ اما در اجرا می‌توان به‌وضوح رگه‌هایی از اکسپرسیون و البته فضاهای آنتوان آرتوری را نیز دید بخصوص در بازی واین به تلفیق دراماتیک کارگردان و شناخت او برمی‌گردد.

هرچند که باید گفت این نمایش ذهن و فکر مخاطب را با خود درگیر می‌کند اما انگار بیشتر برای تماشاکنان خاص و دانشجویان به اجرا درآمده است. بازیگر نقش ماراساد با انعطاف خوب بدنی که دارد احساس و حس لحظه را به‌صورت غریزی و درونی ارائه می‌دهد که در نوع خود بازی سختی است. او حتی بر روی چگونگی نفس‌هایش و آوایی که از آن برمی‌آید نیز کارکرده. ما بازی‌ای دقیق و درجاهایی نفس‌گیر و تأثیرگذار روبرو بودیم. مارا ساد انسان را به خود فروبرده و در چندوچون خویش به فکر وا‌می‌دارد اینکه اصولاً وظیفه ما در زندگی و در برابر خویش و جامعه و عالم هستی چیست؟ و چگونه نحله‌های فکری و فلسفی می‌توانند بر روی فرد و فردیت او و جامعه تأثیر مثبت منفی و یا سازنده و مخرب بگذارند؛ و شخصیتش را دستخوش تغییر نمایند. به کارگردان مریم برزگر و بازیگران شکیب شجره و همایون حیدر زاده خسته نباشید می‌گویم در انتها باید گفت که سالن کوچک تالار محراب به‌هیچ‌عنوان برای اجرای نمایشی این‌چنین مناسب به نظر نمی‌رسد چراکه اولاً بر اساس سبک و شیوه اجرایی طراحی نور مناسب آن لازم است که با امکانات نوری این سالن میسر نیست و نمی‌توان نورپردازی درست را انجام داد که البته این‌گونه هم شده است. دوما با فضای اندکی که وجود دارد حرکات و میزان سن به‌درستی صورت نمی‌پذیرد و فضا برای مانور بازیگر وجود ندارد لذا او ناچار است که خود و حرکاتش را هرچه محدودتر واستلیزه تر کند این‌گونه معنی و مفهوم دراماتیک حرکات و میزان از دست می‌رود؛ اما شاید تنگی فضا و محدودیت آن با فشار روانی و روحی که بر روی شخصیت اصلی به لحاظ درونی و بیرونی آوار است واو را به حیطه نابودی و سقوط کشانده است همسو باشد.




نظرات کاربران