در حال بارگذاری ...
گفتگو با اردشیر صالحپور به مناسبت انتشار تازه‌ترین اثرش به نام «قلعه تل»

روایت دراماتیک یک قلعه تاریخی

«قلعه تل» سومین اثری است که دکتر اردشیر صالحپور درزمینهٔ نگاهی دراماتیک به اشیا منتشر کرده است.

پس از  «تفنگ نه دال» که خاطرات و روایت‌های یک تفنگ قدیمی بود و «فتح طهران» که به ماجرای مشروطه در ایران اختصاص داشت و تمامی واقعه از زبان یک اسب روایت می‌شد؛ حالا «قلعه تل» خاطرات و مخاطرات یک قلعه تاریخی است که از زبان خودش روایت می‌شود. قلعه‌ای دویست‌ساله که اکنون به ویرانی نشسته و شرح‌حال و وقایع تراژیک  خود را یکی پس از دیگری نقل و روایت می‌کند.دکتر اردشیر صالحپور در گفت و گو با ایران تئاتر از  تازه‌ترین اثرش سخن گفت.

 

چه تفاوتی میان داستان و درام نمایش قائل هستید؟
ادبیات به‌طورکلی در ابعاد کلان به سه گونه شعر، داستان و نمایشنامه تقسیم می‌شود که هرکدام مختصات و ویژگی‌های خود را دارا هستند. در قدیم و به‌ویژه در یونان باستان درام را از مقولهٔ شعر می‌دانستند و به عبارتی در هر درامی نیز نوعی داستان وجود دارد اما «درام» برآیند «شعر» و «داستان» است. ترکیبی از این دو گونهٔ ادبی ... این هنجارها اشتراکات و افتراقاتی با یکدیگر دارند. گاه به چنان ترکیب زیبایی می‌رسند که اجتناب‌ناپذیرند و البته هرکدام ساختار خود را طلب می‌کند. تنها زبانشان باهم تفاوت دارد.
تقریباً سعی من بر آن بوده که در روایت این قلعهٔ تاریخی هم از زبان شعرا استفاده کنم و هم به داستان روی بیاورم و هم آنکه برای زنده نمائی و نمایشی کردن ماجرا از درام استفاده کنم. این بهره‌مندی و برخورداری را انگاره اولیه «روایت» که همانا طرح ماجرا و حوادث از سوی خود قلعه است به من الهام داده است و این خود اولیه‌ترین نگاه دراماتیک به اثر است. قلعه‌ای خود راوی خود است و شرح حوادثش را بازمی‌گوید و ما را در کوران حوادث تاریخی خود قرار می‌دهد. گمان می‌کنم این ترکیب و نسبیت و درهم‌آمیزی به نفع کار بوده است و به همین دلیل آن را اثری متفاوت نموده است.

 

وجه تاریخی آنچه جایگاهی دارد؟
اتفاقاً همه این‌ها به نفع تاریخ است. تاریخی که در لابه‌لای همین حوادث و به کمک همین هنجارها و سبک و سیاق‌ها ابراز می‌شود و لطف آن این است که فقط یک نقل‌قول و ذکر ماوقع و حوادث تاریخی نیست. در آن زندگی جریان دارد. تحلیل و تفسیر پا به‌پای حوادث حرکت می‌کند. تاریخی که مکانیستی و خشک نیست بلکه با «شعر» و «درام» زنده نمایی شده است. عواطف و اندیشگی انسانی در لابه‌لای حوادث به سیر و روند خود همپا با تاریخ پیش می‌روند و ما را به دنبال خود می‌کشانند.
به نظر من این نسبت «بینامتنیت» به زیبایی و پیوند کار کمک شایانی کرده است. همچنان که این رویه امروزه در تداخل و ترکیب گونه‌های هنری به آمیزه‌های جدیدی رسیده است و نوعی وام‌گیری و ترکیب را فراهم آورده است. مرزبندی‌ها درهم‌شکسته می‌شود و فرآیندهای تازه‌ای ایجاد می‌کند که محصول شرایط ادبیات و هنر معاصر است؛ اما بیش از هر چیز در نگارش این سبک و سیاق من بیشتر خود را مدیون هنر تئاتر و درام و نمایش می‌دانم و تعلق‌خاطر من به تئاتر در این رویه بسیار رهگشا بوده است؛ و البته لطافت و نگاه شاعرانگی اکسیر جذابی است که همواره به هر اثر ادبی و هنری زیبایی می‌بخشد. در سراسر این کتاب به عبارتی می‌توان این تعلقات و ترکیبات شعر و داستان و درام و بالاخره تاریخ را احساس کرد.

 

ماجرا مربوط به کدام دوره تاریخی است؟
اوایل دوره قاجار، یعنی از دوره فتح علی شاه تا محمدشاه قاجار. هرچند خود قلعه در اواخر دوره زندیه ساخته‌شده و بر بلندایی در میانه یک دشت قرار دارد و خود قلعه شاهد حوادث و اتفاقاتی بوده است که به بحران‌های دویست‌ساله اخیر تاریخ ایران می‌پردازد و در سیری داستانی حوادث را بازگو می‌کند. البته حوادث داستانی گاه به دورهٔ تاریخی معاصر و حتی دهه بیست می‌رسد و بلافاصله به دوران گذشته و حوادث اصلی نقب می‌زند.

 

روال کار و جنبهٔ داستانی چگونه آغاز می‌شود؟
ماجرا درست از زمانی آغاز می‌شود که یک گروه حفاری و باستان‌شناسی جهت ترمیم و مرمت این قلعه تاریخی بدانجا می‌روند و درست هنگام خاک‌برداری و حفاری به جسدی برمی‌خورند که در حالتی ویژه به خاک سپرده‌شده و کسی از آن راز آگاه نیست و حالا قلعه که خود در این خاطرات و مخاطرات حضورداشته و شاهد این حوادث بوده لب به سخن می‌گشاید و به شرح و روایت حقایق و وقایع تاریخی را بازگو می‌کند. او شاهدی است که در همه این حوادث حضورداشته و در حکم یک «دانای کل» است و همه‌چیز از زبان او روایت می‌شود. او حتی به ذکر جزئی‌ترین عواطف انسانی ساکنان و وقایع اشاره می‌کند و اطلاعات زیادی را به لحاظ تاریخی در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد.

 

بیشتر وجه داستانی آن مدنظر شما بوده است یا وجه دراماتیک آن؟
ادبیات داستانی شباهت زیادی به ادبیات نمایشی دارد و به عبارتی هر دو داستان‌گو هستند. ادبیات داستانی نیز کمابیش در آنان یکسان است. هم چنانکه برای بررسی عناصر قصه می‌توان بر تراژدی رجوع کرد و بسیاری از عوامل را در آن یافت. این دو گونه هنری بیانگر شخصیت، رفتارها و وقایع و حوادث مربوطه هستند.
در پردازش و زنده کردن شخصیت‌ها حالات روانی و رفتاری آنان برای من بسیار مهم بوده است و بارها خود را در شرایط ویژه آنان قرار داده‌ام و حتی در چندین سفر به قلعه‌ها و اماکنی که با وقایع مرتبط بوده حضور یافته و نوعی همذات پنداری داشته‌ام. عناصر زمان، مکان و ویژگی‌های اقلیمی و بومی که اصولاً در رمان‌نویسی نقش بسزایی دارند بسیار برای من جالب بوده و از آنان در جهت خلق فضا و اتمسفر داستانی و دراماتیک بسیار بهره برده‌ام. تخیل و رنگ‌آمیزی وقایع فضا را حیات‌بخشی افزوده و خواننده را در شرایط بروز حادثه قرار داده و تا حدودی او را سهیم و شریک کرده است.

 

در کدام‌یک از کتاب‌ها که به این سبک و سیاق نوشته‌اید موفق‌تر بوده‌اید؟
این را البته باید خوانندگان و ناقدان ادبی و صاحبنظران مطرح سازند اما طرح و اجرای این شیوه برای خود من تجربه‌ای گران‌قدر بوده است و در زندگی درونی و بیرونی شخصیت‌های تاریخی مرا یاری‌رسان بوده است. این کتاب‌ها به عبارتی یک «تریلوژی» سه‌گانه به شمار می‌روند که هرکدام به زبان ویژه‌ای است یکی به زبان تفنگ، یکی به زبان یک اسب و دیگری به زبان قلعه... هرکدام هم حال و هوای خود رادارند.
به نظر خود من تجارب متفاوتی بوده که تاکنون بدین شکل سابقه نداشته است اما نوعی تاریخ‌نویسی داستانی با ابعاد دراماتیک است که از زبان شعر نیز بهره گرفته است و از این حیث برای خواننده جذابیت خوانشی دارد که حوادث را دنبال کرده و در جریان ماوقع و دوره تاریخی قرار می‌گیرد. من برای نوشتن این آثار مجبور شده‌ام تمامی وقایع آن دوران را مطالعه کرده و مورد ارزیابی قرار بدهم و بستر اصلی و طبیعی این کتاب‌ها همانا وقایع تاریخی و منابع و مأخذی ست که بسیار شرایط آن روده را بر من آشکار ساخته است. به عبارتی اگرچه از تخیل و فانتزی و زبان دراماتیک در پردازش اثر استفاده‌شده ولی بر حقایق تاریخی و حوادث رئالیستیک و واقع‌گرایانه مبتنی و استوار است.

 




نظرات کاربران