یادداشت منصوره علیمددی
رنج؛ یک موضوع مشترک
نمایش «ما هیچ، ما نگاه» به کارگردانی منصوره علیمددی با تمرکز بر تئاتر فیزیکال و بر اساس نمایشنامههایی از «ساموئل بکت» در تئاتر آفتاب روی صحنه رفته است.
این نمایش متشکل از بخشهای پنج نمایشنامه ساموئل بکت شامل «صدای پا»،«آمد و رفت»،«آخرین نوار کراپ»،«آخر بازی» و «چهار» است که با طراحی حرکت و کارگردانی منصوره علیمددی در سالن تئاتر آفتاب به اجرا درآمده.کارگردان این اثر هنری، یادداشت کوتاهی در اختیار سایت ایرانتئاتر گذاشته است.
تئاتر فیزیکال مثل هر سبکی در نمایش، مخاطب ویژه خود را دارد. طرفداران تئاتر فیزیکال در جستوجوی پیامی در درون میگردند؛ پیامی که به راستی فقط با زبان بدن قابلانتقال باشد و اما پیجویان آثار ساموئل بکت بر این باورند که تمام عناصر حذفشده بکت به منظور القای باطن کلمه است. بخشی از این باور برای شخص من بسیار مهم است. بکت بر این باور است که کلمات آنجایند؛ جایی بیکوچکترین صدایی و اگر از کلمه صدایی شنیده بشود، نه با آوای کلمه، بلکه به ذات آن است. اجرای «ما ،هیچ ما نگاه» پلی بین فلسفه بکت و زبان بدن و انتقال پیام درون است. ما فلسفه پشت درام بکت را بر عهده گرفتیم. او سعی دارد انسان را تعریف بکند و ما برای این تعریف به زبان بدن روی آوردیم. این پنج نمایشنامه در «ما هیچ، ما نگاه» یکدیگر را دنبال میکنند و شخصیتها هر یک به دیگری بدل میشود. دختر و مادر در صدای پا هر یک میتواند دیگری باشد. یکی جوانی آن یکی و دیگری پیری آن دیگر. فیزیکالیستها به مفهوم میپردازند و بازیگران به کلام. ما ظاهر و باطن یک درام را با هم به نمایش میگذاریم. آمد و رفت که نمایشنامه دوم است،کل نمایشنامه را در بر میگیرد. هر نمایش با عنصری مشترک با نمایش بعدی درمیآمیزد، و رنج را که موضوع مشترک آنهاست، در بر میگیرد. رنج مرگپنداری، رنج خیانت در دوستی، رنج فراموشی و در نهایت رنج بقای نسل. با پایانرسانیدن هر نمایش عناصر به پرده بعد منتقل میشوند و مفهوم ذهنی و بصری را در کل نمایش دنبال میکنند. زبان بدن همان اصلبودن هر فرد است.گاهی برای بیان اندیشه فقط به کلام نمیشود اکتفا کرد یا دستکم برای من اینطور است.