در حال بارگذاری ...
در نشست نقد نمایش «بوف نه چندان کور» عنوان شد

محمد علی سجادی: نمایش از دل هفت، هشت تابلو بیرون آمد

نشست نقد نمایش «بوف نه چندان کور» با حضور کارگردان ، بازیگران و منتقدان تاتر به میزبانی کانون ملی منتقدان تاتر ایران برگزار شد.

به گزارش ایران تئاتر نشست نقد نمایش «بوف نه چندان کور» دوشنبه گذشته، با حضور محمد علی سجادی کارگردان این اثر و رحیم نوروزی، نازنین کریمی، الهام نامی؛ بازیگران و رضا آشفته و عرفان پهلوانی منتقدان تاتر به میزبانی کانون ملی منتقدان تاتر ایران در دانشکده خبر برگزار شد.

 

«بوف نه چندان کور » یک اقتباس کاملا درست است
آشفته: قبلا برای نمونه داشته‌ایم که آقای ناصر حسینی مهر با این که سال‌ها تجربه تاتری داشتند اما در اقتباس شان از بوف کور دچار شکست شدند. به خاطر این که خیلی به متن وفادار بودند و سعی کردند چند صحنه ای را عین به عین اجرا کنند که باعث می شد فضا در تاتر مورد بازآفرینی قرار نگیرد و به لحاظ ریتم دچار مشکل شود و این وضعیت دیگر وضعیت دراماتیک نیست و کسی که ادبیات را تبدیل به تاتر می کند، باید بداند که این تبدیل، تبدیل متفاوتی خواهد بود.
«بوف نه چندان کور » یک اقتباس کاملا درست است. به خاطر این که در این اثر، یک فهم تازه ای به وجود آمده است و در ارائه تعریف و وضعیت جدید موفق است. بوف کور برای چند دهه قبل است و مهم ترین مساله، بحث ذهنیت و درون نگری انسان است و این به روز شدن شخصیت، باعث می شود تا به یک درک متقابلی از آن برسیم. آدمی که روان پریشی دارد، اگر با مصداق های امروزی تر معرفی شود، بهتر می توان با آن ارتباط برقرار کرد و درک اش راحت تر خواهد بود و نیازی نیست بگوییم این هنرمند برای ۹۰ سال پیش است و دغدغه اش این بوده است و حالا که ما او را با مسائل امروزی می بینیم، بهتر می توانیم او را درک کنیم و برای همین می طلبیده که در شکل و ساختار به آزادی و رهایی برسد و در مضمون هم بخواهد مخاطب را به چالش بکشد و این افزوده هایی که از طرف آقای سجادی به اثر اضافه شده، به باورمندی آن کمک کرده است.
ما وقتی که یک نمایش را می بینیم، می خواهیم بدانیم که ضرورت آن چه بوده است که همه این ها منجر به تراوشات ذهنی می شود و هر کسی از زاویه دید خود می تواند تحلیل اش را از آن اتفاق داشته باشد.
پهلوانی: یعنی شما نسبت به آن فیلم سینمایی که قبل از انقلاب از بوف کور شده و اقتباس آقای حسینی مهر، شما اقتباس آقای سجادی را بهتر می دانید؟
آشفته: حالا من با آن اثر تاتر مقایسه اش کردم اما در کل می تواند اثر بهتری باشد. چرا که نمونه های سینمایی هم مسیر را غلط می روند.
پهلوانی: چرا؟
آشفته: به دلیل این که وابسته به متن و آن جهان درونی بوف کور هستند و القاگری آن در سینما بسیار دور از ذهن عمل می کنند، یعنی سینما را کنار گذاشته اند و چسبیده اند به ادبیات و دوربین در چالش با ادبیات کم می آورد! دوربین در مواجهه با ادبیات باید زبان و ساختار خودش را پیدا کند.
پهلوانی: و این توانمندی آقای سجادی در استفاده از ادبیات داستانی را می رساند.
آشفته: مسیر را به نظر من درست می رود. به ویژه در متونی که رویداد محور نیستند و ذهنی نگر هستند، در تبدیل این فضاها به تاتر یا سینما، حتما باید یک دگرگونی صورت بگیرد. در ادبیات رویداد محور، شما همه مسائل را به صورت عین به عین بیاورید و در وفاداری به آن متن می توانید بهترین
وضعیت را به وجود آورید.

 

دلمشغولی به تئاتر همیشه برای من وجود داشته
پهلوانی: آقای سجادی از تجربه کار تاتر برای مان بگویید به عنوان کسی که سال‌ها در سینما کار کرده اید و یک سوال ویژه این که چرا میزانسن های دو سویه داشتید؟

سجادی: این دل مشغولی و این تعلق خاطر  به تئاتر همیشه برای من وجود داشته است. تجربه تئاتری در دوره نوجوانی و جوانی خیلی انجام داده بودم و تئاتر بین تقریباً حرفه ای هم بودم ولی اصلا فکر نمی کردم که حالا بخواهم تئاتر کار کنم اما موقع نوشتن دچار شدم و خود کار به من می گفت که این چیزی که تو نوشتی، این قدر برای تصویر مناسب نیست که برای صحنه مناسب است. به ویژه وقتی شخصیت پالتوپوش نوشته شد و من متن را برای تعدادی از دوستان خواندم که همه گفتند این کار را انجام بده و خلاصه انجام دادم و البته دغدغه این سال‌های من هم بود اما نمایش شدن اش در این سه سال گذشته یعنی از سال ۹۳ رخ داد و از دل آن هفت، هشت تابلو بیرون آمد و سال بعد من نمایشگاه آن را به نام «گلدان راه راه» که مضمون اش بوف کور بود و یک فیلمنامه هم نوشتم که اگر عمری باقی باشد، می سازم و این متنی که می بینید.

عدد زوج نقش حایری در بوف کور دارد
پهلوانی: و میزانسن دوسویه؟
سجادی: در مورد میزانسن دو سویه، باید بگویم که عدد زوج نقش حایری در بوف کور دارد و از یک طرف دوگانگی و این را صادق هدایت در بخش های مختلف آورده است. از اسیر و لکاته بگیر تا همه کاراکترهایی که ما به ازاهای دیگر دارند. یعنی یا یک وجه رویایی دارند یا یک وجه واقعی و درب و داغون! این عدد زوج را من در همه جا آوردم. دو آینه گذاشتم و این دو نیمه کردن همه بر اساس همان تصاویری بود که در بوف کور وجود دارد و همان طور که آقای آشفته گفتند باید از کاغذ و زبان ادبی، ترجمان دیداری پیدا می کرد و در این زمینه، مهم ترین شاخصه ای که وجود دارد، میزانسن است و آرایه های دیگر که وجود دارد، برای تجسم بخشیدن به این معناست.
آشفته: من فکر می کنم در ادبیاتی که به خصوص به زبان متکی است، اگر بخواهد به تئاتر تبدیل شود که باید به این نکته توجه داشت که تئاتر زبان حرکت و عمل است و اگر بخواهیم از تعریف کلاسیک تئاتر هم دور شویم و به آن تعریف مدرن و پسامدرن تئاتر برسیم، در آنجا هم که کار دیده می شود، توجه به به وجود آمدن حرکت و کار نمایشی است. حتی اگر آن عمل، عمل ضد نمایشی باشد، باز هم برجسته سازی اش در دگرگون کردن این اثر است. در تئاتر کلاسیک ابتدا و میانه و پایان داریم اما در تاتر مدرن، حرکت دایره وار است و حرکت به سوی فضاهای نامتوازی می رود و در این جا هم حرکت باعث دیده شدن آن می شود. آقای سجادی هم با توجه به تجربیاتی که از سینما دارند و با توجه به نزدیکی تئاتر و سینما، وجوه دراماتیک و ضد دراماتیک را کنار هم آورده است اما این جا بستر محدودتر است و همه چیز باید در صحنه اتفاق بیفتد و لوکیشن وجود ندارد. خیلی ها از سینما آمده اند و چون فقط به داشته های سینمایی شان اکتفا کرده اند، ناموفق بوده اند و یا مسیر را در تئاتر مسیر را به یک بازیگر سپرده اند که او هم از دید خودش کار را تعبیر و تفسیر کرده و باعث از بین رفتن کلیت اجرا شده است!
چنانچه آقای مهرجویی در تئاتر «درس» کار را به بازیگر می سپارد و بازیگر متاسفانه خیلی کار را ایرانی می کند و اثر ویران می شود. بنابراین هرکسی که می خواهد وارد هر مدیومی شود، باید بنا بر فضا و شرایطی که آن مدیوم دارد، عمل کند. آقای سجادی هم به سینما وفادار است اما تا آنجایی که به بوف کور  کمک کند. چه در صحنه ابتدایی و چه در صحنه میانی کار و در ارجاع این دو صحنه به کارهای تکنیکی می پردازد که جزئی از تئاتر پسامدرن است و به تعریف های تازه تر می پردازد. در گذشته اگر ورود سینما به تئاتر یک غلط محسوب می شد، حالا ورود سینما و هنرهای تجسمی، در تئاتر مدرن جزو اساسی کار است. حالا در این کار هم تعریف شده که بوف کور چه بوده اما در عین حال، وقتی می خواهد آن زمان را که سینما، سینمای صامتی بوده،  سعی کرده بخشی از بوف کور را به صورت نمایشی اجرا کند.

 

خوانش چند باره بوف کور را از ابتدا تا انتها
پهلوانی: خانم الهام نامی از بازی در «بوف نه چندان کور » بگویید.
نامی: چند سالی بود که من از آقای سجادی می شنیدم که این دغدغه را دارند و بیشتر می شنیدم که می خواهند کار سینمایی انجام دهند و همیشه هم به من می گفتند که نقش اسیری شبیه فلان بازیگر است و من با خودم می گفتم که ای کاش من این نقش را بازی کنم. البته من چیزی نگفتم.
پهلوانی: چرا خودتان چیزی نگفتید؟
نامی: چون من معتقد هستم دست کارگردان باید در انتخاب بازیگر باز باشد.
پهلوانی: اما شما ممکن است به ویژگی هایی در این نقش رسیده باشید که محمد علی سجادی نداند که الهام نامی می تواند نقش اسیری را بازی کند!
نامی: به نظرم آقای سجادی این طور نیستند. چرا که می دانم آقای سجادی هم نقاشی می کنند و هم سالهاست جزئیات بوف کور را زیر نظر دارند و وقتی می گفتند زن اسیری شبیه فلانی است، می دانستم که به دقت به آن فکر کرده اند.
پهلوانی: بازیگر مد نظرشان چه کسی بود؟
نامی: خانم مهتاب کرامتی اما وقتی کار حالت نمایشنامه پیدا کرد، به من پیشنهاد دادند و من هم چهار نقش مختلف را در این نمایش داشتم و جالب این که آقای سجادی پیشنهاد داد که چند بار بوف کور را از ابتدا تا انتها بخوانیم.
پهلوانی: یعنی به جای نمایشنامه خوانی، متن کامل بوف کور را خواندید؟
نامی: بله، روی کتاب حرف زدیم و فکر کردیم و بعد آمدیم روی نمایشنامه. ما در ادامه خیلی صحبت و تحقیق کردیم و باید به یک نتیجه مشترک می رسیدیم.

از مجری طرح بودن تا بازی در نمایش
پهلوانی: خانم نازنین کریمی شما هم از بازی در «بوف نه چندان کور » بگویید.
کریمی: من از مجری طرح بودن به بازی در این کار رسیدم. ضمن این که خودم هم خیلی دوست داشتم در این کار بازی کنم.
پهلوانی: چرا؟
کریمی: خب معلوم است که همه دوست دارند در این اثر به این مهمی بازی کنند.
پهلوانی: ولی ممکن است کاراکترهای یک اثر مهم جذاب نباشد!
کریمی: من خیلی قبل تر از بچه ها نمایشنامه را خوانده بودم.
پهلوانی: اما من به عنوان یک بازیگر، شاید به این نتیجه برسم که در یک اثر بازی نکنم. شما چه دلایل دیگری داشتید که در این کار بازی کردید؟
کریمی: باز هم تاکید می کنم متن بوف کور. من متولد سال ۶۰ هستم و برای نسل ما، بوف کور یک کتاب ممنوع بود که ما آن را می خواندیم و افتخار می کردیم که آن را خوانده ایم با این که ممکن بود چیز زیادی هم از آن نفهمیم. وقتی آقای سجادی به من گفتند که می خواهند این کار را انجام دهند، من آرزو کردم همین دو نقش را که الان بازی می کنم، بازی کنم ولی نگفتم اما بعد که پیش رفتیم، گفتم و خودشان هم گویا من را مد نظر داشتند که برای شان بازی کنم.

 

صادق هدایت جلوتر از زمان خودش بوده و تاب نیاورده
پهلوانی: و آقای رحیم نوروزی؟
نوروزی: من کارم همین است.
پهلوانی: یعنی هر که پیشنهاد بدهد، کار می کنید؟
نوروزی: من با جوان ها کار نمی کنم! در زیر پله ها کار نمی کنم. سالن برایم مهم است. کارگردان برایم مهم است که از دانش و بینش کافی برخوردار باشد و در کل انسان باشد. برای خودش فلسفه داشته باشد و صرف تولید تئاتر برای اش مهم نباشد. این که بگویند یک سالنی در فلان تاریخ داریم، بگردیم یک متنی پیدا کنیم در آن کار کنیم هم به مذاق ام سازگار نیست. ارادت قدیمی هم به صادق هدایت دارم و دوست اش دارم و از نوجوانی کارهایش را خوانده ام و معتقدم جلوتر از زمان خودش بوده و تاب نیاورده زمان خود را و در زمانی که مردم ایران آب سالم نداشته اند که بخورند، او با یک فضای روشنفکری مواجه می شود و جهان اش وسعتی پیدا می کند که با توجه به درگیری های روحی و جسمی که خودش داشته تصمیماتی می گیرد و همه را رجاله و لکاته می ببند و جامعه خودش را بر نمی تابد و در نهایت خودش را خلاص می کند!

پهلوانی: شما قبلاً با آقای سجادی کار نکرده بودید؟
نوروزی: نه ما قبلاً دوست بودیم اما با هم کار نکرده بودیم اما کاری را می نویسد، حق دارد به خصوص وقتی متنی مانند بوف کور را می خواند تصاویری جلوی چشم او می آید و گزینه هایی در ذهن او می آید. مطمئناً چند بازیگر در ذهن شان داشته اند اما فکر می کنم بهترین انتخاب شان من بودم!
نامی: ولی چیزی که خیلی ها در مورد این کار می گویند این است که چقدر بازیگرها سر جای شان بوده اند و شاید انتخاب آقای نوروزی هم به خاطر شباهت شان به آقای هدایت بوده است. خیلی ها این را از من می پرسند. آیا واقعاً این طور بوده است؟

 

همه در نقش های خودشان موفق بوده اند
پهلوانی: آقای آشفته، من احساس می کنم بازیگران خانم «بوف نه چندان کور »، نمره بهتری را نسبت به بازیگران آقای این کار می گیرند، دلایل خودم را دارم. نظر شما چیست؟
آشفته: من فکر می کنم انتخاب ها، درست بوده و همه در نقش های خودشان موفق بوده اند آما بحث دیگر این است که ما از یک بازی قابل قبول به یک بازی ممتاز برسیم.
پهلوانی: این اتفاق در این نمایش افتاده؟
آشفته: نه این اتفاق در این نمایش نیفتاده و هنوز جا دارد که این اتفاق بیفتد. یعنی بازیگران هم به این نتیجه رسیده اند که می توانند نقش خود را برجسته تر کنند. مثلا من رحیم نوروزی را ۲۰ سال است که می شناسم و یکی از بهترین بازیگران تئاتر است و اگر بخواهیم سه کار آخر بازی اش را با هم مقایسه کنیم، باید بگویم شاید بهترین اش بیگانه باشد و مستاجر و این «بوف نه چندان کور » که بسیار نزدیک با هم باشد و اگر بتواند فراتر از آن چیزی که متن به او می گوید و یا کارگردان از او می خواهد کار کند، مطمئناً در هر نقشی می تواند بهترین باشد.
نوروزی: من فکر می کنم لباس گریم ام شبیه باشد؟
آشفته: من وقتی بیگانه را می بینم، انتظار دارم که کار بعدی بهتر از آن یا هم سطح آن باشد اما بقیه دوستان هم که سه چهار نقش را بازی می کنند و به درستی هم بازی می کنند، وجوه سایه روشن نقش را هم ایفا می کنند اما نمی توانند ما را دچار شگفتی کنند. از این جهت که کشف و شهود نقش را برای ما نمایان کنند. من فکر می کنم این ها در خلوت بازیگر به وجود می آید. حالا یا این خلوت را کمتر داریم و برای همین بازیگر با این که توانمند است، به آن مرزهای ناشناخته تر نمی رسد. این بر می گردد به مدیتیشن و تمرکزی که بازیگر روی کار خود می گذارد و بازیگرانی که این را رعایت می کنند، از پس آن بر می آیند. با این حال،  این بازیگران هم با این که بازیگران تصویر هستند اما من ندیده ام کسی قلم اش برای آنها تند شود و در پروسه درستی هم قرار گرفته اند. مثلا بازیگرانی مانند باران کوثری یا پگاه آهنگرانی معلوم بود که راه رفتن درستی نگارند و روی صحنه ترس دارند. البته این اشکالات تئاتر ما هم هست و در شب های اجرا تازه شروع می کنیم به تمرینات اساسی و بازیگر تازه اشراف پیدا می کند که نقش چی هست و از روح خودش مایه می گذارد و دقیقا در همان روزها اجرا تمام می شود! این که می گویند کار زود تمام شود و هزینه بر هست، باعث می شود،  بازیگر نتواند نقش را به صورت کامل بازی کند.

 


به ظریف بازی کردن اعتقاد دارم
پهلوانی: اما من فکر می کنم در ارکستر بازیگران «بوف نه چندان کور »، الهام نامی و نازنین کریمی خوب تر نوازندگی را می نوازند. اما آقای کرامتی تند نقش شان عوض می شد و با اینکه نقش شان دشوار است، بیشتر به درد نقش های تلویزیونی می خورد تا بازی در نمایش خانه ایرانشهر. رحیم نوروزی هم با این که بازیگر خوبی است اما خصت به خرج می دهد و از توانایی هایش کامل استفاده نمی کند اما از پس از باران نوروزی به گمان من خشم و عصبانیت را به درستی نشان می دهد و بیشتر سعی می کند مانند باستر کیتون عواطف اش را بروز ندهد!
نوروزی: من باستر کیتون را یادم نمی آید اما ادای دینی هم به کسی نمی کنم!
اما این خصت را بگذارید به حساب به روشی که خودم انتخاب کردم. من به ظریف بازی کردن اعتقاد دارم تا باشکوه و اگزجره بازی کردن در سالن ها و فکر می کنم خیلی درشت بازی کردن لازم نباشد.
پهلوانی: منظور من هم اگزجره و بزرگ نمایی نیست.
نوروزی: بله اما انتخاب من هم این است که کمتر شلوغ کنم! من در تئاتر از بازیگران خودنما آزار دیده ام! از کسانی که گروه را نمی بینند.

 

همه بازیگرانی که با آنها کار می کنم، در یک چیز وحدت دارند
پهلوانی: آقای سجادی شما روند کاری با بازیگران تان را چطور دیده اید و بازیگران تئاتر و سینما چه تفاوت هایی برای شخص شما دارند؟
سجادی: من با همه بازیگرانی که کار کرده ام، شیوه کارم همین طور بوده است. همه بازیگرانی که با من حتی در سینما کار می کنند، می دانند که باید یک سکانس را تمرین کنند و بعد تازه برسند به خورد کردن نقش در حالی که اینجا خورد کردنی در کار نیست. من این شانس را دارم که همه بازیگرانی که با آنها کار می کنم، در یک چیز وحدت دارند و آن جنس بازی شان است که جیغ نیست و شاید در وهله اول شگفتی به نظر نباید اما به نظر من، حسن کار بچه هاست. این به راحتی امکان داشت که آقای کرامتی اگزجره بازی کند، چون تیپ بود و تماشاگر پسندتر باشد اما جنس کار بازیگران ام را دوست دارم و این هارمونی را می پسندم و شما بازی زنان را بیشتر می پسندید به این دلیل که نقش های پیچیده تری دارند.
خیلی از بازی بازیگران هم بستگی به حال روزشان دارد که همه چیز را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد. ویلی وایدر می گوید بازیگران برای این که اسکار بگیرند، حتما فکر می کنند باید دماغ یا قوزی بگذارند. در فیلم بوی خوش زن آل پاچینو می خواهد بگوید ببینید من نقش کور را چه خوب بازی می کنم در حالی که به نظر من گسمن بهتر بازی می کند. در سینما شما جای کات داری ولی در تئاتر من بازیگران خیلی زحمت می کشند و مقایسه کی بهتر است و کی بدتر در این کار درست نیست. به نظر من جنس بازی آقای نوروزی در این کار سخت تر است. من این نوع بازی رحیم را می پسندم
نامی: این کاراکتر آقای نوروزی، شخصیت عقیمی است.
سجادی: بله. اصلا تمرکز زیادی می خواهد و در کل دریافت بچه ها از بازی شان درست است. وقتی شما در مقام بازی قرار می گیرید، می فهمید کار چگونه بوده
نوروزی: اصلا خود آقای سجادی از من خواست کم تحرک ترین بازی ام را ارائه دهم.
نامی: من در صحنه هایی بیرون می رفتم و با خودم فکر می کردم رحیم نوروزی در تمام لحظات در صحنه است و چگونه خودش را رفرش می کند.
پهلوانی: البته بعد از ۲۰ سال کار بازیگری، این کار برای او عادی است
نامی: اما این که حتی وقت نداشته باشی، یک نفس عمیق بکشی، ربطی به تجربه ندارد.


هم تصحیح سنت هست و هم تصحیح مدرن
آشفته: اما در بحث پسامدرن باید بگویم که این بحث در جامعه ما به غلط ترجمه شده، پسامدرن یک موضوع فلسفی اجتماعی هست که تاریخ خودش را در جهان طی کرده و بخشی از تبلور خودش را در آثار ادبی دارد. جامعه ایرانی، جامعه ای بین سنت و مدرنیته است و در این برزخ ما به دنبال پسامدرن هستیم. ما این سیر را نداشته ایم اما در حال برجسته کردن مدرن هستیم اما بعضی از کارگردان های ما به درستی این برزخ را درک کرده اند که هم تصحیح سنت هست و هم تصحیح مدرن. در متن بوف کور، نقد نقد سنت هست و آقای صادق هدایت هم بسیار ضد سنت هست و در زمان او، جامعه ایران هنوز جامعه مدرنی نیست. این وضعیت را باید ۸۰ سال جلوتر بیاوریم. ما در حال مدرن شدن هستیم و شکل ظاهری مدرن است اما در باطن سنت غالب است و این سنت برای خیلی ها می تواند بازدارنده باشد و این مواجهه نیاز به نقد شدن دارد و بهترین راه این است که ما از طریق فیلم و سریال و تئاتر این نقد را انجام بدهیم که این نقد در این کار اتفاق می افتد و تفکر صادق هدایت نو می شود و نقد آقای سجادی هم وجود دارد که زمانه حاضر را به چالش می کشد که آدم ها شمایل امروزی تری دارند. اما تمام اصطلاحات مدرن و پسامدرن در این کار وجود دارد و ادا و اطواری نیست و این دریافت از اثر را زیبا می کند.
پهلوانی: رضا آشفته هم اشاره کرد که این اثر، یک اقتباس آزاد از بوف کور است و پس از سالها با دگرگونی هایی هم مواجه شده اما دسته بندی این درام از لحاظ کیفی این اثر را باید فلسفی بدانیم که تقسیم بندی های مختلفی دارد اما این اثر را از لحاظ کمدی هم می توان بررسی کرد.
نامی: من می خواهم به این موضوع اشاره کنم که این باز شدن متن و پست مدرن شدن آن باعث می شود تا خیلی ها دوباره به سراغ بوف کور بروند و آن را بازخوانی کنند.


گزارش از حامد جیرودی
عکس ها از میلاد اسدخواه




مطالب مرتبط

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

رسول خادم و پرویز پرستویی تماشاگر «در انتظار گودو» شدند

نمایش مازیار لرستانی نقد می‌شود
رسول خادم و پرویز پرستویی تماشاگر «در انتظار گودو» شدند

نمایش مازیار لرستانی نقد می‌شود

پرویز پرستویی و رسول خادم از نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی مازیار لرستانی در تئاتر شهر دیدن کردند. همچنین قرار است نشست نقد و بررسی این اثر نمایشی روز چهارشنبه 12 مهر در سالن مشاهیر تئاتر شهر با حضور کارگردان و منتقدان برگزار شود.

|

نظرات کاربران