گفتوگوی ایران تئاتر با رضا کوچکزاده هنرمند و مدرس تئاتر
«گستره خیال» رویاها و امیدهای ما اهالی تئاتر است
رضا کوچکزاده دبیر مجموعۀ «گستره خیال» به ایران تئاتر گفت: این مجموعه در حقیقت به نوعی خیالها و امیدهای ما اهالی تئاتر است؛ از آنچه میخواستیم و نیاز داشتیم و کمتر در بازار کتاب وجود داشته یا به دستمان رسیده است.
«گستره خیال» عنوان مجموعه کتابهایی در عرصه تئاتر و سینما است که از سوی « فرهنگ نشر نو» منتشر میشود. کتابهای این مجموعه که در گامهای متعددی تعریف شده، با همه گوناگونی، ویژگیهایی همگون دارند که شاید مهمترین آنکیفیت و نگاه علمی و دانشگاهی است. از آنجا که «گستره خیال» در بخشی از چشماندازهایش در تکاپوی آن است تا با یاری نویسندگان مختلف، نمایشنامههایی سرشار از انرژی و نوآوری، همچنین پیشنهادهای تازه اجرایی را پیش روی مخاطبین خود قرار دهد، گفتوگویی با رضا کوچک زاده دبیر این مجموعه انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
پیش از هر چیز مجموعه «گستره خیال» را برایمان معرفی کنید.
«گستره خیال» مجموعهای است در عرصه هنرهای نمایشی و سینمایی که در بخش نخست این مجموعه از نمایش آغاز کردهایم. در ادامه و در صورتی که کتابهای خوب سینمایی هم به دستمان برسد به این مجموعه افزوده میشود. میتوانم بگویم که «گستره خیال» به نوعی خیالها و امیدهای ما اهالی تئاتر است؛ از آنچه میخواستیم و نیاز داشتیم و کمتر در بازار کتاب وجود داشته یا به دستمان رسیده است. من سالهاست در دانشگاه و برخی آموزشگاهها تدریس میکنم و از نزدیک میبینم که دانشجویان و حتی اساتید تئاتر به منابعی نیاز دارند که در دسترسشان نیست. هدف از تولید این مجموعه پر کردن جاهای خالی در این عرصه به شکلی شایسته است. در واقع مبنای «گستره خیال» بر این است که بخشی از این کتابها را تأمین کند.
چند گام برای این مجموعه تعریف کردهایم. یکی از این گامها به تاریخ تحلیلی تئاتر ایران و جهان میپردازد؛ یعنی بخشی که تا به حال نداشتهایم یا کمتر به آن پرداخته شده است. در بخشی از این گام با عنوان «نامآوران تئاتر سدۀ بیست» چند کتاب آماده شده است؛ در این مجموعه به هر یک از این شخصیتها در کتابی مجزا پرداخته شده است. همه این کتابها چهار فصل دارند که در فصل نخست با زندگینامه و در فصلهای بعد به ترتیب به تاثیرپذیری، تاثیرگذاری و مهمترین آثار این شخصیتها آشنا میشویم. همچنین گاهشماری از فعالیتهای هنری آنها در پایان کتابها ارائه شده است. از این مجموعه تا کنون 5 کتاب آماده شده و نخستین آنها که به زودی منتشر خواهد شد، کتاب آگوستو بوآل است که با برگردان دقیق و روان دوست خوبمان علی ظفرقهرمانینژاد در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت. علاوه بر این کتاب «هیچیکاتا و اونو» به عنوان دو تن از پدیدآوران نمایش بوتوی ژاپن در نوبت انتشار است که تا کنون کمابیش هیچ اثری درباره شان در ایران منتشر نشده است.
گام دیگر این مجموعه «نمایش در ایران» است که به اعتبار اثر ارزشمند آقای بهرام بیضایی این عنوان انتخاب شده است. مطالعات تازهای که در مورد نمایش در ایران انجام شده در این مجموعه منتشر خواهد شد. بخشی از محتوای این مجموعه هم اسنادی در این زمینه است که تاکنون در دسترسمان نبودهاند؛ برای نمونه یکی از آثار این مجموعه برگردان یکی از نخستین تاریخنویسیها درباره تئاتر ایران نوشته مجید رضوانی و با عنوان «تاریخچه خنیا و تئاتر در ایران» است که به زبان فرانسه نوشته شده و یکی از منابع آقای بیضایی برای نگارش کتابشان بوده است. کتاب دیگر این مجموعه «تئاتر در ایران؛ یک بررسی تاریخی» نوشتۀ ویلم فلور است که فارسی شده و این روزها مراحل فنی را پشت سر میگذارد.
گام دیگر مجموعهای با عنوان «نمایشنامههای تاثیرگذار» است که خود این مجموعه چند بخش میشود و بر اساس دهههای تاریخی از هم جدا میشود. این مجموعه بر اساس این بخشبندی زمانی دنبال میشود. تا کنون از دهههای 70 و 80 خورشیدی و از میان آثار ایرانی نمونههایی منتشر شده است. این بخش حتی دهه حاضر یعنی دهه 90 ادبیات نمایشی ایران را هم در بر میگیرد و آثاری از این مقطع هم انتخاب شده که در نوبت انتشار قرار دارد. در ادامه نیز هر اثر خوبی که از دهههای گذشته به دستمان برسد در ردهبندی تاریخی خودش منتشر خواهد شد. به همین ترتیب آثار شاخص کشورهای دیگر جهان هم بر اساس دهههای میلادی در همین مجموعه قرار خواهد گرفت. شماری از نمایشنامههایی که در این بخش منتشر شده، از بهترینهای نمایشنامهنویسی ایران هستند که مطمئنم بعدها و در تاریخ نمایش ایران از آنها به عنوان آثار شاخص هر دهه نام برده خواهد شد. اگرچه تأثیرات برخی از این آثار همچون «روز رستاخیز» و «دیر راهبان» که فرصت اجرای عمومی پیدا کردهاند، امروز هم در تئاتر ایران دیده میشود و قابل بررسی است؛ به گونهای که در زمرۀ اجراهای مهم سالهای گذشته قرار گرفتهاند.
بررسیها و خوانشهای میانرشتهای هم گام دیگری است که در بستر همین مجموعه دنبال خواهیم کرد که میان تئاتر و دیگر شاخههای هنری و حتی رشتههای غیر هنری شکل میگیرد. کتاب «تئاتر (و) جامعه (و) تئاتر» که مجموعه مقالاتی از نویسندگان متفاوت است، همچنین کتابهای «تئاتر و اخلاق»، و «تئاتر و حقوق بشر» از این دسته کتابهاست که در ادامه گستره خیال پیشبینی شده است و کتاب نخست بناست تا بهمنماه به دست خوانندگان برسد.
چهار اثری که در «گستره خیال» تا کنون منتشر شده، برگرفته از رمانهایی است که نمایشنامههایی بر اساس آنها شکل گرفته است. این پروسه چطور اتفاق افتاده است؟
در حوزۀ ادبیات نمایشی ما و در زمانی که نمایشنامهها مشکل سوژه و موضوع داشتند، این رویکرد یکی از پیشنهادهای آقای چرمشیر بود. محمد چرمشیر در واقع پیشنهاد اجرایی در این زمینه داشت و خودش هم به نوعی آغازکنندۀ آن در ایران بود. به این شکل که بیاییم و روی ادبیات و رمانهای مهم جهان کار کنیم که لزوماً همۀ آنها ادبیات کهن و کلاسیک نیستند و خیلی از آنها در زمرۀ رمانهای مدرن قرار میگیرند. این چالشی است که نویسنده و گروه اجرایی را در حقیقت برای رسیدن به یک زبان تازه به بازی میگیرد؛ یعنی تبدیل زبان آشنای رمان به یک زبان تازة اجرایی. در این سالها آثار زیادی در تئاتر ما اقتباس شدند ولی این که زبان ویژه اثر هم به زبان صحنه برگردانده شود و به اقتباس موضوع و روایت بسنده نشود، اتفاق تازهای در این عرصه است. این که زبان ادبیات چطور به زبان صحنه تبدیل شده، ویژگی مهم چالش آقای چرمشیر و آقای مهندسپور با این رمانها بوده است؛ حذف زواید، صحنهها و شخصیتهایی که برای صحنه کارآمد نیست، حذف رویدادهای غیر ضروری و حتی ترکیب زمانها و مکانهای مختلف و جابهجا کردن اینها و رسیدن به یک نتیجة تازه. این نتیجه زمانی مشخص شد که کارها به اجرا رسید. زمانی که پروژه روی کاغذ بود هنوز قطعاً مشخص نبود که نتیجه مورد نظر حاصل شده یا نه، ولی وقتی به اجرا رسید و انبوه تماشاگر بسیار راضی و پرانرژی از سالن بیرون میرفت، میشد اطمینان پیدا کرد که هدف دسترس شده است. به این ترتیب این نمایشها به آثار نمونهوار زمان خود تبدیل شدند. نکته مهم این است که شاید این رمانها به تنهایی نمیتوانستند تا این اندازه با مخاطب ارتباط برقرار کنند ولی وقتی به نمایشنامه تبدیل شدند، این اتفاق به شکلی فراگیر افتاد. خیلیها از طریق این نمایشنامهها بود که با رمانهای اصلی آشنا شدند و بعد به مطالعه آنها پرداختند.
در واقع این تجربه ها در جایگاه مدلهای پیشنهادی برای اقتباسهایی از این دست قرار گرفتند؟
بله درواقع در این پروژه گفتوگویی با ادبیات شکل گرفت؛ گفتوگوی این آدمها با ادبیات از زوایة تئاتر. انگار که به ادبیات به عنوان یک موجود زنده نگاه شده و در مورد تغییرات مورد نظر تفاهمی میان اینها برقرار شده است. از جهتی دیگر این نمایشنامهها حکم گزارشی به نسلهای آینده را دارند؛ نسلی که اجرای این نمایشنامهها را ندیده و میتواند از راه متن این رویدادها و دستآوردشان را دنبال کند. خوشبختانه رمان این آثار را هم به فارسی داریم که میتوان نمایشنامهها را با آنها مطابقت داد و به خوانشی بینامتنی رسید؛ این خود میتواند از یک جنبۀ آموزشی برخوردار باشد که چگونه میشود یک رمان را به زبان ادبیات نمایشی برگرداند. شاید سختترین نمونه در این مجموعه، رمان «یوزف کا»ست که در طول این سالها اقتباسهای گونهگونی از آن انجام شده، اما میتوانم به جرأت بگویم که این بازخوانی از همه آنها یک سرو گردن بالاتر است چرا که زبان نمایشی خاص خود را پیدا کرده، زیادهگوییهای رمان را کنار گذاشته و از روایت نعل به نعل رمان فاصله گرفته است. از همه مهمتر این که پیشنهادهایی تازه که در این نمایشنامه هست، خیلی فراتر از داستان رفته و این سبب شده تا ما با یک جنس تئاتر تازه در این اثر روبهرو باشیم. این متن اگر میتوانست به اجرا برسد، حالا ما با جریان دیگری از تئاتر مواجه بودیم، چرا که نوآوریهای خاصی در پیشنهادهای اجرایی این اثر هست که ما تا کنون در تئاترمان نداشتهایم.
معتقدید که این تجربهها میتواند حاوی ایدههایی برانگیزاننده برای تئاتر ما باشد؟
همینطور است؛ ایدههایی در این تجربهها هست که میتواند حکم بذرهایی را داشته باشد که میتوانند در کارهای دیگر هم رشد کنند و ذهنهای ما را از آثار روزمره شده و تکراری فراتر ببرند. برخلاف شمار فراوان نمایشهایی که این شبها روی صحنه میروند، چند اثر از این میان را میتوان به عنوان تئاتر پیشرو یا اثرگذار در نظر گرفت؟ کدام تئاتر قرار است بعد از خود نسلی تازه از کنشگران تئاتری ما را شکل دهد و کدام یک قرار است ما را از زندگی روزمره فراتر ببرد، ایدههایی تازه در ما شکل دهد و دریچههایی به جهانی تازه پیش رویمان بگشاید؟ برای نمونه چرا هرگز نمیتوانیم «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری را از خاطرة ادبیات نوین ایران حذف کنیم؟ چون این اثر در حقیقت برآیندی از تجربههای پیش از خود است که گامی فراتر رفته و به عنوان یک اثر شاخص پدیدار شده است. چرا آنها میتوانستند ولی در دوره ما اثری که اتفاقی را شکل دهد و جریانی را ایجاد کند، کمتر پدید میآید؟ باورتان میشود که بارها و بارها منتشر شدن نمایشنامهی «مرگ یزدگرد» بیش از آن که تئاتریها را به جایی برساند، اهل ادبیات را رسانده است؟ «مرگ یزدگرد» حالا نسخۀ مهمی شده برای دانشجویان ادبیات، تاریخ، زبانشناسی و حتی مردمشناسی؛ ولی برای تئاتریها به عنوان یک مرجع و پدیدهای رشددهنده شناخته نشده. خیلی راحت بگویم که ما تئاتریها بیسوادترین قشر جامعهمان هستیم، بیارتباطترین آدمها با کتاب و حتی با جامعهمان هستیم؛ یعنی در کوچه و خیابان هم که راه میرویم، آدمها را مطالعه نمیکنیم. برای همین شخصیتی که روی صحنههامان میبینیم، پشت ندارد و تنها با سطحی از شخصیتها روبهرو هستیم. تماشاگر که همیشه از ما تیزهوشتر است پیش از همه میفهمد که نمیتواند به چنین تئاتری اعتماد کند؛ چرا که چنین تئاتری حتی در مقدمات و ابتداییترین ملزوماتش درمانده است.
طبیعتاً انتشار این مجموعه تداوم بیشتری خواهد داشت. همینطور است؟
امیدوارم. چند سالی بود که برای تهیه این مجموعه طرح و ایده هایی داشتم. زمانی که این ایدهها روی کاغذ آمد، در آغاز با چند ناشر که اتفاقاً در زمینة تئاتر هم فعالیت داشتند مذاکراتی انجام دادم ولی بیشتر آنها به این دلیل که طرحهای ویژه خود را در زمینه هنرهای نمایشی دنبال میکردند، امکان باز کردن پروندهای به این وسعت را نداشتند. در نهایت به این نتیجه رسیدم با ناشری که تا به حال وارد فاز هنرهای نمایشی نشده گفتوگو کنم. وقتی با مدیران نشر نو ــ که فعالیتهایش را از سال 60 در زمینة ادبیات آغاز کرده بود ــ گفتوگو کردم، این طرح مورد استقبالشان قرار گرفت و سعی کردند در کنار فعالیت گذشتهشان پنجرهای برای این گستره باز کنند. من پیشتر هم چنین کردهام و در جایی که نشانی از نمایش نبوده بذرهایی کاشتهام؛ همانند دو کتاب «فهرست توصیفی شبیهنامههای قاجار» و «فهرست توصیفی شبیهنامههای پراکنده» که در کتابخانهی مجلس منتشر شد یا «فهرست توصیفی شبیهنامههای ملک» که در کتابخانهی ملک نشر یافت. هیچیک از اینها پیش یا پس از این کتابها کاری در زمینة هنرهای نمایشی نداشتهاند. برایم مهم است که نمایش را در چشماندازها و گسترههای تازه نیز رواج دهم. و اگر جایی همانند انتشارات نمایش میتوانست چنین کاری انجام دهد و علاقهای به همکاری داشت، بیگمان از خمودگی سالیان نجات مییافت و بیشتر به کارویژه و وظیفهاش نزدیک میشد.
قرار بود مجموعه چهار نمایشنامهای که حالا پیش روست، مهرماه سال گذشته به سرانجام برسد، اما مشکلاتی پیشبینی نشده سبب تأخیر در پروژه شد که امیدوارم از این پس بتوانیم این آثار را به شکل مرتب در اختیار علاقهمندان قرار دهیم. در ادامه این مجموعه نمایشنامهها دو اثر از نوشتههای دهة 70 و 80 کوروش نریمانی یعنی «شبهای آوینیون» و «دُنکامیلو» را خواهیم داشت که اکنون مراحل فنی برای انتشار را پشت سر میگذارند. «دُنکامیلو» بازخوانی داستانهای «دنیای کوچک دنکامیلو»ست ولی «شبهای آوینیون» اثر اقتباسی نیست. الزاماً هم قصد نداریم تا تنها نمایشنامههایی که در قالب بازخوانیها نگارش شدهاند در مجموعه داشته باشیم و آنچه برایمان اهمیت دارد، کیفیت خوب نمایشنامه است. در آثار دهة 90 که در این مجموعه منتشر خواهد شد هم باید بگویم که برخی از آنها بازخوانی نیستند.
آیا از آقایان چرمشیر و مهندسپور نمایشنامههای دیگری از این دست منتشر خواهد شد.
اکنون اثر دیگری از آقای چرمشیر و آقای مهندسپور در برنامه نداریم. شوربختانه نمایشنامة «در مصر برف نمیبارد» یکی دیگر از آثار آقای چرمشیر که قرار بود در این مجموعه داشته باشیم، به دلیل خواست سلیقهای بررسان برای حذف بخشهایی (در برابر خواست من به عنوان دبیر مجموعه که اثر را کامل میخواستم)، امکان انتشار پیدا نکرد. با این حال در آینده تلاش میکنیم تا حتماً آثار دیگری از این عزیزان را در مجموعه دنبال کنیم.
به عنوان پرسش آخر؛ در تداوم انتشار این مجموعه ها چه استانداردها و تعاریفی برای پذیرش آثار در نظر گرفتهاید؟
اساساً محدودیتی برای نام و آثار نویسندگان قائل نشدهایم و تنها در جستوجوی آثار خوب هستیم. در مقدمه این کتابها هم آمده که هر فردی میتواند پیشنهاد دهنده آثار مناسب برای این مجموعه باشد. تنها محدودیتی که در این ارتباط میشود به آن اشاره کرد، اصرار بر کیفیت آثار است.
در پایان این گفتگو میخواهم از پدیدآوران کتابهای گستره خیال تشکر کنم که به من اعتماد کردند و سبب شدند بخشی از بهترینها را در این مجموعه داشته باشیم. همچنین سپاسگزار جناب محمدرضا جعفری مدیر نشر نو هستم که در این اوضاع آشفتهی نشر و مشکلات تأمین کاغذ، کوشیدند به تعهداتشان وفادار بمانند و امیدوارم در ادامه با حمایت بیش از پیش ایشان بتوانیم کتابهای ارزشمند و مؤثری به هنرهای نمایشی کشور بیفزاییم. و سپاس از شما و ایرانتئاتر که سبب آشنایی بیشتر اهالی تئاتر با «گستره خیال» میشود.