ایوب آقاخانی در نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بررسی کرد:
نقش دراماتورژی سردبیر در نمایش رادیویی
جایگاه سردبیر در نمایش رادیویی، موضوع هشتمین پنل از مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو بود که با سخنرانی ایوب آقاخانی برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر ایوب آقاخانی با اشاره به انگیزه و آغار حضورش در رادیو گفت : «من از پنجمین سال دانشجویی به موازات فعالیت های تئاتری ارتباط خود را با رادیو آغاز کردم. من نه فرزند رادیو هستم نه تلویزیون و نه جای دیگری، من فقط یک تئاتری یا در اصطلاحی کلی یک نمایشگرم. بسیاری از دانشجویانی که اکنون در حوزه تئاتر تحصیل میکنند هدف تعریف شدهای برای خود ندارند و فقط میخواهند یک نمایشگر باشند؛ بنابراین چنین جلساتی میتواند در تعیین هدف آنها تاثیرگذار باشد.
جامعه پرشمارترِ دانشجویان بیهدف و منتقدان و پژوهشگران ناکام در دانشگاه
نیمی از دانشجویانی که با آنها سر و کار دارم نمیدانند در این حرفه میخواهند چه کار کنند و فقط این را میدانند که میخواهند کاری انجام دهند. تعداد کسانی که واقعا میخواهند پژوهشگر هنر شوند و از همین دوران دانشجویی برای این هدف تلاش میکنند اکنون اینقدر ناچیز است که اگر همین حالا تمام دانشجویانی که در این جلسه سخنرانی حضور دارند دستشان را بالا ببرند و بگویند من میخواهم پژوهشگر و نقاد هنری شوم، من در چشمان شما خیره خواهم شد و به احتمال قریب به یقین یک دروغگو مقابل خودم خواهم دید. چون آنها بیشترشان می خواهند بازیگر، کارگردان و نمایشنامه نویس و تعداد کمتری می خواهند طراح و یا فعال گرایش های مختلف این عرصه باشند نه منتقد و نه پژوهشگر.
آقاخانی ادامه داد: «اکثر پژوهشگران و نقادان هنرهای نمایشی در ایران کسانی هستند که در کارگردانی و بازیگری یا نویسندگی ناکام ماندند و به جایی نرسیدند. البته منکر اقلیت قابل تکیه منتقدان و پژوهشگران نیستم اما در نگاه کلی جامعه آماری بسیار ضعیفی دارند.ای کاش همه میتوانستند به اهداف خود برسند. شما دانشجویان هنر نیز میتوانید از همین حالا تصمیم بگیرید که نقاد یا پژوهشگر شوید و حتما لازم نیست ابتدا حوزههای دیگر را بیازمایید.»
جایگاه سردبیر در نمایش رادیویی
ایوب آقاخانی سخنان خود را اینگونه ادامه داد: «حال به سراغ موضوع اصلی این جلسه میرویم و میپرسیم سردبیر نمایش رادیویی کیست و کار او چیست؟ ادیتور (Editor) و استفر (Staffer) به کسی گفته میشود که مجموعه ملاحظاتی را در تولید محتوای فرهنگی هدفگذاری شده بر عهده دارد. این هدف گذاری از جایی انجام میشود که ادیتور برای آن کار میکند که اغلب روزنامه یا مجله است. تولید محتوای فرهنگی باید یک خط مشی هماهنگ و هارمونیک داشته باشد. اگر سیاست کانالیزهای را که برای تولید در نظر گرفته شده است، بخواهیم هدفمند کنیم ناگزیر از کسی به نام سردبیر یا شبیه او استفاده کنیم. او کسی است که باید حواسش باشد تا حین تولید محتوا اهداف تعیین شده توسط کارفرما تامین شود و از زوایای مختلف، کیفیت هم تضمین شود.
او در این مورد از تجربیات خود در تلویزیون سخن گفت: «به عنوان مثال سردبیر یک نشریه باید ناظر بر تامین محتوای نشریه باشد. به عنوان مثال من در چند سریال آقای محمد رحمانیان که توی گوش سالمم زمزمه کن و مسافرخانه سعادت جزوشان بودند، یکی از اعضای تیم نویسندگان بودم. نویسندگان دیگری مانند حمید امجد، افشین هاشمی، محمد چرمشیر، محمد رضایی راد و دیگر نویسندگان نیز با ما همکاری میکردند. ما گروه نویسندگان به عنوان نویسنده سریال قلم، سلیقه، طرز تفکر، سر و ریخت متفاوتی داشتیم، اما به عنوان یک تیم هر کدام یکی از قسمتهای سریال را مینوشتیم و در این کار با یکدیگر همکاری میکردیم. پس باید کسی به عنوان سرپرست نویسندگان مثل سردبیر وجود داشته باشد و بر کار نوشتن متن نظارت کند تا کسانی مثل من و یک نویسنده دیگر هر کدام ساز خودمان را نزنیم و یکی به شرق و یکی به غرب نرود. مثلا شما فرض کنید در سریال رحمانیان شخصیتی به نام هاشم وجود داشت که در بسیاری از اپیزودهایی که ما مینوشتیم ایفای نقش میکرد. هاشم این سریال باید در تمام اپیزودهای آن یکی باشد و هاشمی که من مینویسم با هاشم حمید امجد تفاوت نکند. حضور سردبیر و سرپرست نویسندگان موجب رعایت این موضوع میشود و کیفیت کار در تمام اپیزودهای سریال را یکسان نگه می دارد.»
آقاخانی در مورد نقش سردبیر در نمایش رادیویی توضیح داد: «سردبیر کسی است که متن را در تعامل با نویسنده به ثمر می رساند و به تیم تولید میدهد. در ایران سخت میشود به یک سازمان و نهاد فهماند که ساختار چیست. کسی که این کار را میکند باید سینه سوخته آن عرصه باشد. معمولا نهادها و سازمانها دنبال فرد سینه سوخته نیستند و به دنبال کسی هستند که همرهنگ آن عرصه باشد. اکنون در دوران مدیریت آقای سوهانی که مدیر جوانی است ما سر کار آمدیم و سردبیری میکنیم و متن را از نویسنده به گروه تولید منتقل میکنیم.»
وظیفه سردبیر در رادیو
ادامه سخنرانی آقاخانی به تشریح نقش او به عنوان سردبیر در رادیو نمایش اختصاص داشت: «در آینه نمایش نام یکی از برنامه هایی است که من در رادیو نمایش سردبیر آن هستم. برای هر قسمت این برنامه من از نویسندهای که با استعداد است میخواهم یک متن شصت دقیقهای مستند با منبع استناد رسمی به من تحویل دهد که در عین حال با ضرورتهای فرهنگی رسانه ما همخوانی داشته باشد و بتواند مخاطب را در نخستین ساعات بامداد آدینه یعنی زمان پخش این برنامه به خود جلب کند و برای شنونده جذاب باشد و تمام ویژگیهای یک نمایش خوب را داشته باشد. دقت کنید باید چند ویژگی همزمان داشته باشد: اول آنکه خوب باشد، دوم سلیقه مرا فراهم کند، سوم آنکه با سیاست رسانه ما همخوان باشد و بسیاری ویژگیهای دیگر که من باید به عنوان سردبیر آن را رعایت و اجرا کنم.»
او در ادامه به شرح مقام سردبیری رادیو پرداخت: «سردبیر رادیو یک مقام بومی و داخلی است که ما برای اهداف سازمانی خود تعریف کردهایم. در جهان چنین مقامی در رادیو وجود ندارد و راس هرم خلاقه نمایشهای رادیویی تهیهکننده است. در سال ۱۹۲۴ که نمایش رادیویی برای نخستین بار در فرانسه و آلمان شکل گرفت، کسی که آن را جلو میبرد تهیه کننده بود. البته فقط محل تولد نمایش رادیویی در فرانسه و آلمان است و این نوع نمایش بیشتر در بریتانیا و آمریکا رشد کرد. اگر در آن سالها فردی خبره در برادوی تئاتر خوبی میدید شاید با خود میگفت چه حیف که مردم بیشتری از آمریکا نمیتوانند آن را ببینند؛ پس آن را به رادیو میبریم و به صورت صوتی اجرا میکنیم تا مخاطبانش افزایش یابد. این فرد تهیه کننده رادیو بود و تشخیص این را که چه نمایشی برای پخش از رادیو خوب است، او می داد.»
آقاخانی سخنان خود را اینگونه ادامه داد: «در سازمانهای دولتی مثل صدا و سیمای ما مقام تهیه کننده به شکلی که از آن سخن گفتم در نمایش های رادیویی معنی ندارد و این سمت مختص سازمانهای خصوصی است. در صدا و سیمای ما وظیفه تهیه کننده به چند نفر محول شده که یکی از آنها سردبیر است. ما اکنون در ایران تهیه کننده به معنی واقعی کلمه نداریم. قبلا داشتیم اما امروز نداریم. از بین کسانی که امروز در این عرصه هستند افراد کمی را میتوانید سراغ بگیرید که خودشان را به مرور زمان برای بهبود در این مقام ارتقا داده باشند و جامع الاطراف شمرده شوند. ما امروز در رادیو از کسانی که در حد تهیه کنندگان غربی جامعالاطراف باشند بسیار بسیار کم داریم. در ایران معمولا وظایف فنی برنامه های رادیویی به تهیه کننده داده میشود و وظیفه محتوایی به سردبیر واگذار میشود. این فرد باید بر مسایل فنی هم اشراف داشته باشد تا بتواند اشتباهات تهیه کننده و کارگردان را بفهمد و به آنان گوشزد کند. حتی سردبیر میتواند کننده کار و نمایشگر هم نباشد.»
سردبیر رادیویی کسی مثل دراماتورژ است
آقاخانی در ادامه صحبت خود به معادلسازی مقام سردبیر رادیو در ایران با نمونههای مشابه اروپایی پرداخت: «اگر بخواهیم سردبیر رادیو در ایران را با نمونههای علمی آشنا برای جامعه دانشگاهی قیاس کنیم، کار او تقریبا شبیه به دراماتورژ در گروههای تئاتر صاحب دکترین و صاحب سبک اروپا است. درماتورژ با اینکه مثلا خودش بازیگر نیست اما با فنون بازیگری آشنایی دارد؛ بنابراین هنگامی که از بازیگران بازی خارج از خط میبیند به کارگردان گوشزد میکند تا تصحیح شود. به طور کل سردبیر نمایش رادیویی در ایران تقریبا سایهای از دراماتورژ در تئاتر اروپا است. اگر حتما بخواهیم برای سردبیر رادیو در ایران مابهازای جهانی پیدا کنیم، میتوان به ریختار دراماتورژ و کسوت تهیهکننده رادیوهای خصوصی در غرب رجوع کرد و آنها را با هم ترکیب کرد. با ترکیب آنها به نود درصد مقام سردبیری در نمایش رادیویی ایران میرسیم. مثلا من به عنوان سردبیر میتوانم تشخیص دهم که فلان داستان مستند خوب است ولی چارچوب ارائه در عرصه صدا و سیما را ندارد یا ویژگی های دراماتیکش برای نمایش شدن کم است و امکان این تبدیل وجود ندارد پس به نویسنده میگویم که نوشته شما قابل تولید نیست مگر با این فهرست از ملاحظات. سردبیر باید با تمام محدودیتهایی که در رادیو و عرصه درام وجود دارد، کاری را ارائه دهد که قابل دفاع باشد. او باید حتما این کار را انجام دهد، هر چند کار مورد علاقهاش نباشد و این موضوع بسیار سخت است.
او سردبیری را با این تعریف بسیار مهم، حساس، دشوار و یکتا توصیف کرد و گفت: «مقام سردبیری حساس است و به ندرت میتوان شایستگی لازم را برای برعهده گرفتن آن یافت. چنین گرایشی که یک سردبیر غیر حزبی در رادیو تربیت شود وجود ندارد. شما در سالهای گذشته کدام مدیر سازمان را سراغ دارید که خواسته باشد سردبیر تربیت کند؟ ما در تئاتر اروپا گرایشی به نام مطالعات تئاتری داریم. تحصیلکنندگان عالی این گرایش میتوانند به راحتی دراماتورژ شوند. اما در ایران چنین محل و مجالی برای تامین سردبیر وجود ندارد و چون این عنوان درنمایش های رادیویی محصول نگاه بومی رادیو و تلویزیون ماست پس این وظیفه صدا و سیما است که چنین کاری را انجام دهد.»
ضعف در تربیت سردبیر رادیو
آقاخانی سخنان خود را چنین پی گرفت: «در ایران رسم است که هر مدیری در سازمان صدا و سیما بازنشسته میشود، عموما به عنوان یکی از اعضای هیئت علمی وارد دانشگاه صدا و سیما می شود یعنی به نوعی تربیت چنین نیرویی را عهده دار می شود. این افراد معمولا در این امر ناتوان هستند و به ندرت توانستهاند فرد شایستهای برای این مقام تربیت کنند. من به آقای سوهانی پیشنهاد میکنم تربیت سردبیرانی را که به حوزه نمایش و نمایشگری جامعالاطراف باشند، مد نظر قرار دهند. افرادی که در این زمینه تربیت میشوند باید حتما در حوزه نمایش فعالیت کنند. کسانی که آمدند و اکنون تبحری در این زمینه دارند بالاخره روزی باید بروند و بازنشسته شوند. پس از رفتن آنها چه کسانی جایشان را پر میکنند؟ کسانی که پیش از این کاری در این عرصه انجام دادهاند و اکنون بتوانند تجربیات خود را به نسل بعد منتقل کنند در این عرصه انگشت شمارند.»
او در همین رابطه گفت: «آیا کسانی که اکنون در مسند کار قرار دارند بازنشستگی ندارند؟ پس چرا از همین الآن به جای خالی آنها فکر نمیکنید؟ من هر چه از دهه چهل به بعد نگاه میکنم میبینم که ما از غولهای بزرگ شروع کردهایم و هرچه جلوتر آمدهایم افراد کوچکتر شدهاند و اکنون داریم به کوتوله ها میرسیم و این حیف است. من در بعضی از جشنوارههای بین المللی در مقام های مختلف حضور داشتم و به عنوان مثال آلمانیها وقتی شرح کار ما در رادیو را شنیدند متحیر شدند و به تعریف و تمجید از ما پرداختند و گفتند مگر میشود شما در ایران یک رادیوی اختصاصی برای نمایش به اسم رادیو نمایش داشته باشید؟ آن هم یک رادیوی دولتی؟ ما در کشور خود حتی به شکلی خصوصی چنین چیزی نداریم.»
آقاخانی ضمن اشاره به تبلیغات غرب علیه ایران از تلاش خود برای حفظ الماس تئاتر سخن گفت: «برخلاف تبلیغات رایجی که در غرب علیه ایران وجود دارد ما شترسوار و صحرانشین نیستیم و صاحب گنج باارزشی هستیم. ما در ایران این گنج و الماس را در اختیار داریم و باید همواره دستمال به دست آن الماس را جلا بدهیم، نه آنکه این گنج را به حال خود رها کنیم. من همیشه سعی میکنم دستمال به دست این الماس را جلا دهم؛ چون به تئاتر تعصب دارم و همیشه با تئاتر میمانم و هرگز جلا دادن آن را رها نمیکنم. وقتی به مدیران چنین چیزی را میگوییم و از مشکلاتی که بر سر راه وجود دارد حرف میزنیم، میگویند ما که دوران مدیریتمان تمام شد و داریم میرویم. انشاءالله مدیران بعدی که آمدند بگویید تقاضای شما را انجام دهند. تعداد مدیرانی که نظیر این حرف را تاکنون به ما نزدهاند کمتر از انگشتان یک دست است.»
پس از پایان سخنرانی آقاخانی تعدادی پرسش از سوی حضار و شنوندگان مطرح شد که او به آنها پاسخ داد. نخستین پرسش این بود: با توجه به تجربه زیاد شما در نویسندگی و سردبیری لطفا توضیح دهید به نظرتان مدت زمان مناسب و استاندارد برای تعامل نویسنده و سردبیر رادیو چند جلسه است و چه مدت طول میکشد تا یک متن قابل قبول رادیویی تولید شود؟
پاسخ ایوب آقاخانی به این پرسش: «تمام این موارد کاملا به آیکیو مرتبط است. اگر حرف سردبیر منطقی باشد، هرچه نویسنده تیزهوشتر باشد تعداد جلسات هماهنگی و مدت زمان آن برای اصلاح متن کمتر خواهد شد. این موضوع بسیار به هوش طرفین و نوع بیان سردبیر بستگی دارد.»
پرسش بعدی که آخرین پرسش این نشست بود به این ترتیب مطرح شد: به نظر شما بیشترین ضعف و مشکلی که متون فعلی دارند چیست؟
پاسخ آقاخانی به این پرسش: «توزیع و مهندسی اطلاعات یا ضعف اکسپوزیشن از ضعفهای نویسندگی کنونی ما است که بیشتر ناشی از بیتجربگی نویسندگان است. به دلیل آنکه رادیو نمیتواند نویسندگان مجرب را جذب کند، جامعه جوانتری به عنوان نویسنده جذب این رسانه میشوند. این نویسندگان چون تجربه و اطلاعات کمی دارند به همان نسبت ضعفهای بیشتری هم در کارشان مشاهده میشود.»
در مطلب بعدی ایران تئاتر به آخرین پنل از مجموعه نشست تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو خواهیم پرداخت و محتوای سخنرانی کارشناس این هماندیشی را در ایران تئاتر بازتاب خواهیم داد.