در حال بارگذاری ...
مروری بر نمایش‌های بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی (4)

آخرین فرصت دیدار با تازه ترین نمایش های ایرانی

ایران تئاتر – رضا حسینی: در مطلب پیش رو نگاهی به نمایش‌های صحنه‌ای اجرا شده در پنجمین روز برگزاری بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی خواهیم داشت و به مرور آنها خواهیم پرداخت.

بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی تا امروز 21 آذزماه ادامه دارد. در روز پنجم اجرای نمایش‌های صحنه‌ای یعنی شنبه 20 آذر ماه که آخرین روز این جشنواره در بخش نمایش‌های صحنه‌ای نیز به شمار می‌ود و تماشای آن در تلویوزین تئاتر ایران تا ساعت 15:30 امروز امکان پذیر است ، مانند روزهای قبل پنج نمایش در معرض دید علاقه‌مندان تئاتر قرار گرفت. البته ابتدا قرار بود تنها چهار نمایش در آخرین روز این جشنواره اجرا شود؛ اما در لحظات پایانی نمایش «ایوب خان» نیز به عنوان مهمان به جمع آثار اجرا شده در روز پنجم بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی اضافه شد. سایر نمایش‌های صحنه‌ای اجرا شده در پنجمین و آخرین روز این جشنواره به ترتیب اجرا «تصویر مصور مظفری» ، «توراندخت» ، «نمایش در ایران» و «خانواده آقای هاشمی» بود.

به دلیل استمرار بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور، بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی به شکل آنلاین برگزار شده است. از همین رو آثار صحنه‌ای حاضر در این رویداد هنری نیز مانند برخی دیگر از بخش‌های جشنواره بدون اجرای زنده تنها در قالب نمایش ضبط شده و از طریق پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران قابل دسترسی و تماشا است. نکته قابل تامل و قابل تقدیر در مورد این جشنواره آن است که نمایش‌های صحنه‌ای حاضر در آن پس از قرار گرفتن بر پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران (بر طبق برنامه زمانی از پیش تعیین شده) تا 24 ساعت بعد به صورت رایگان برای عموم مردم در سراسر ایران قابل دسترس و تماشا خواهد بود؛ امری که می‌تواند موجب افزایش قابل توجه تعداد مخاطبان این دوره از جشنواره شود. در ادامه این مطلب نمایش‌های صحنه‌ای اجرا شده در پنجمین و آخرین روز از بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی را مرور خواهیم کرد.

    

نمایش تصویر مصور مظفری

نمایش تصویر مصور مظفری یکی از آثار تخت حوضی حاضر در بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی بود. این نمایش از جانب تهران در این دوره از جشنواره شرکت داشت.

 

خلاصه نمایش

مظفرالدین شاه علاقه فراوانی به سینماتوگراف دارد و داماد و وزیر اعظم او عین‌الدوله که یکی از مخالفان سرسخت مشروطه است سعی می‌کند مسئول اصلی سینماتوگراف در دربار یعنی ابراهیم خان عکاس‌باشی را تحت کنترل خود در بیاورد. به دستور شاه مسئول سینماتوگراف یعنی ابراهیم خان همراه با میرزا قاسم وظیفه ساخت فیلم‌هایی را بر عهده می‌گیرند که بتواند با آثار خارجی رقابت کند. عین‌الدوله پس از تبانی با همسر سوگلی شاه که تاجالملوک نام دارد بر ابراهیم و قاسم تسلط می‌یابند و آنها را وادار به اجرای دستورها و پیروی از اهداف خود می‌کنند. بالاخره با تلاش و مشقت فراوانی فیلمی با هنرمندی مظفرالدین شاه در نقش خودش، عین‌الدوله در نقش سوء قصد کننده اجنبی و یکی از اهالی دربار به نام امیرحسین خان در نقش گلوله حرامی ساخته می‌شود و درباریان در مراسم فرش قرمز و فیلمبرداری آن حضور می‌یابند. موضوع این فیلم در مورد جان به در بردن شاه از سوء قصد بیگانگان است. با این حال شاه در پایان این فیلم چشم از جهان فرو می‌بندد و عین‌الدوله و تاج‌الملوک با همکاری هم محمدعلی فرزند مظفرالدین شاه و تاج‌الملوک را بر تخت سلطنت می‌نشانند تا از گزند مشروطه‌خواهان در امان بمانند و بر آنها چیره شوند.

 

نگاهی به این نمایش

در نمایش تصویر مصور مظفری جزئیات قابل ذکر فراوانی مشاهده می‌شود که پرداختن کامل به آنها مجال دیگری را طلب می‌کند. این نمایش در قالب پانزده پرده دربار قاجار در زمان سلطنت مظفرالدین شاه را به تصویر می‌کشد و ماجرای شکست یک پروژه فرهنگی یعنی ساخت فیلم‌های قابل رقابت با محصولات آن سوی آب را روایت می‌کند. شکست مفتضحانه‌ای که می‌توان آن را به روزگار کنونی نیز تعمیم داد. مظفرالدین شاه و اطرافیانش قصد دارند بدون بهره‌مندی از پشتوانه هنری و بی هیچ‌گونه زیرساخت فرهنگی قابل اتکایی پروژه‌ فرهنگی – هنری بلندپروازانه و بزرگی را به سرانجام برسانند. با این حال شاه و اطرافیانش به قدری در فساد و ناکارامدی و حفظ منافع فردی غرق شده‌اند که نتیجه نهایی اقدامشان بیشتر به مضحکه شباهت می‌یابد.

با وجود شعارهای مظفرالدین شاه و توصیه او به میرزا قاسم مبنی بر ساخت فیلمی با کمک سینماتوگراف که نه تعزیه باشد و نه شاهنامه‌خوانی و در عمل یک محصول پژوهشی تمام عیار باشد، فیلمی که در نهایت با حمایت شاه ساخته می‌شود و خود او نیز به عنوان قهرمان و شخصیت اصلی آن حضور دارد (با این توجیه که جز شاه کسی نباید نقش شاه را بازی کند)، تنها یک تعزیه‌ ضعیف و چاپلوسانه است که نه سرسوزنی از محتوای پژوهشی در آن مشاهده می‌شود و نه از نظر فرهنگی و هنری کوچک‌ترین اهمیت و ارزشی دارد. در واقع تیغ تیز سانسور درباریان (در راس آنها عین‌الدوله و تاج‌الملوک) به قدری تیز و برنده است و عوامل ساخت این فیلم به اندازه‌ای بی‌اختیار، بی‌استعداد، تنبل و بی‌ذوق هستند که محصول نهایی تنها یک فیلم تبلیغاتی بی‌ارزش از آب در می‌آید که جز خاطره تلخ مرگ شاه چیز مهم دیگری را از خود به یادگار نمی‌گذارد. در پایان کار نیز عین‌الدوله خیال تاج الملوک را از بابت خطر سینماتوگراف راحت می‌کند و به او گوشزد می‌نماید که تمام عوامل دخیل در آن را تحت کنترل و اختیار خود دارد و این هنر جدید نمی‌تواند خطری برای آنها و اهدافشان ایجاد کند.

تمام مواردی که به آن اشاره شد در شرایطی رقم می‌خورد که مظفرالدین شاه گره اصلی کار را می‌داند. او در پرده چهارم این نمایش هنگام عیش و نوش و گفت‌و‌گو با زیر دستانش به این نکته اشاره می‌کند که ما زغال را در منقل می‌ریزیم و برای نشئه شدن از آن استفاده می‌کنیم؛ در حالی که فرنگی‌ها آن را در آهن (قطار) می‌ریزند تا مسیر سفرشان کوتاه شود. تمام بدبختی ما در نشئه بودن است. با این حال او تلاش چندانی برای رفع نشئه بودن نمی‌کند و اطرافیانش نیز توان انجام این کار را ندارند. در نتیجه بار حمل شده توسط این گروه بی‌کفایت همچنان کج می‌ماند و به سر منزل مقصود نمی‌رسد.

در نمایش تصویر مصور مظفری از سبک خاصی برای اجرا استفاده شده که یکی از ویژگی‌های آن نوع قرار گرفتن بازیگران روی صحنه است. بازیگران این نمایش هنگام نقش‌آفرینی و نقش‌گویی همواره رو به تماشاچی می‌ایستند و هیچ‌گاه به یکدیگر نگاه نمی‌کنند. این ویژگی تقریبا از ابتدا تا انتهای این اثر نمایشی حفط می‌شود و موجب تفاوت آن با سایر آثار مشابه می‌گردد. البته در برخی از بخش‌های این نمایش نظیر صحنه تعزیه این قاعده تا حدی نقض می‌گردد و اجرای بازیگران روی صحنه به نوع اجرای تعزیه‌خوانان شباهت می‌یابد. پرده تعزیه را می‌توان یکی از صحنه‌های خوب این نمایش دانست که حقیقت سپردن کارهای بزرگ به دست افراد کوچک و تحمل شکست ناشی از این اقدام نابخردانه را به شکل مناسب و تاثیرگذاری به تصویر می‌کشد. در واقع تعزیه اجرا شده توسط شاه و اطرافیانش (به عنوان فیلم) کارکردی کاملا برعکس (نسبت به تعزیه‌های واقعی) دارد و به جای غم‌انگیز بودن مضحک و ناامید کننده است.

در مجموع می‌توان گفت که نمایش تصویر مصور مظفری علاوه بر استفاده مناسب از برخی خصلت‌های نمایش‌های تخت حوضی از خصلت‌های تعزیه نیز به خوبی استفاده کرده و آن را به شکل قابل قبولی در بطن این اثر نمایشی گنجانده و ظرفیت‌های آن را بر اساس اهداف نمایشی خود به کار گرفته است.

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده: اصغر ‌گروسی

طراح و کارگردان: وحید ‌نفر

بازیگران: مجید ‌رحمتی، سعید ‌ابک، پانته‌آ مرزبانیان، سیامک توده فلاح، سیاوش توده فلاح، سامان ‌شکیبا، مرتضی ‌دلداده، مرجان ‌رضائی، مریم میرزاخانی، مژگان علی‌دادی، ساره گندمی، سوگل زارع، علی سلیمی، محسن صادقی، محمد رضایی، علی نوروزی

مشاور طراح صحنه و لباس: سینا ‌ییلاق ‌بیگی

برنامه ریز و ساخت ویدئو: سهیل ‌ساعی

منشی صحنه: سارا ‌رضایی

آهنگساز: علی المعی

نوازندگان: مهدی قربان عسگری، سپهر رضایی، علی المعی، محمد وفایی

طراح پوستر: مهدی ‌دوایی

مجری طرح: امیر ‌قالیچی

طراح گریم: بیتا ‌معیریان، هدی رودبار

مدیر صحنه: داریوش برقی

طراح نور: رضا خضرایی

 

نمایش توراندخت

نمایش توراندخت به عنوان یک نمایش تخت حوضی در بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی حضور داشت و یکی دیگر از نمایندگان تهران در این جشنواره بود.

 

خلاصه نمایش

دختر خاقان چین با وزیر خود که لولوباچین نامیده می‌شود تبانی کرده است تا تمام کشورهای آسیایی را تصاحب کند. آن دو مناظره‌ای برگزار کرده‌اند که در آن سه پرسش از جانب توراندخت مطرح می‌شود و هر کسی بتواند به آنها پاسخ دهد قادر به ازدواج با او خواهد بود. البته تنها شاهزادگان می‌توانند در این مناظره شرکت کنند. آنها در صورت باخت گردن زده می‌شوند و علاوه بر آنکه سرشان از باروی قصر آویزان می‌گردد، سرزمین‌هایشان نیز توسط امپراتوری چین تصرف می‌شود. شاهزاده جوانی از ایران به نام شیرافکن با آگاهی از این موضوع همراه با ملازم خود شیرزاد راه چین را در پیش می‌گیرد تا در این مناظره شرکت کند. او در بین راه تعدادی مرد اسیر را از دست گماشتگان خاقان چین نجات می‌دهد و به قصر خاقان می‌رسد. پیش از آن وزیر خاقان کل ارتش چین را برای تصاحب ایران به سمت این کشور گسیل می‌دارد. پس از حضور شیرافکن در دربار خاقان چین، توراندخت ندیمه خود مینا را نزد او می‌فرستد تا شاهزاده جوان را از شرکت در مناظره منع کند. مینا خود یک شاهدخت ایرانی است که مدتی قبل توسط ارتش چین به اسارت گرفته شده و به خدمت ایراندخت درآمده است. او پس از ملاقات با شیرافکن به سرعت او را می‌شناسد و غافلگیر می‌شود. شیرافکن یک مرد عادی است که هرازگاه خود را شاهزاده قلابی یک سرزمین خیالی معرفی می‌کند و به خواستگاری شاهدخت‌های سرزمین‌های مختلف می‌رود. او پیش از این به خواستگاری مینا رفته بود و پس از چهل روز اقامت در قصر پدرش بدون هیچ خبری ناپدید شده بود. در بحثی که میان آن دو در می‌گیرد شیرافکن اعتراف می‌کند که ملازمش شیرزاد یک شاهزاده واقعی از سرزمین حبشه است که دست روزگار او را هم مانند مینا به یک زیردست تبدیل کرده است. مینا تلاشی برای بازداشتن شیرافکن از حضور در مناظره نمی‌کند و نزد توراندخت باز می‌گردد. شیرافکن در مناظره حضور می‌یابد و بر دختر خاقان چین پیروز می‌شود. با این حال مینا او را لو می‌دهد و موجبات افتادنش به سیاهچال را فراهم می‌کند. توراندخت با آگاهی از این موضوع که شیرزاد یک شاهزاده واقعی است، او را به مناظره دعوت می‌کند تا انتقام شکست از شیرافکن را بگیرد. با این حال او در برابر شیرزاد نیز شکست می‌خورد و در آستانه ازدواج با او قرار می‌گیرد. خاقان به شیرزاد اعلام می‌کند که قادر است برای یک روز بر چین حکم براند و اگر در این کار موفق شود به خاقان جدید چین و داماد او تبدیل خواهد شد. شیرزاد در روز حکمرانی خود بر آن سرزمین پهناور مشکل تعدادی از مردم را حل می‌کند و دستور آزادی شیرافکن از سیاهچال را می‌دهد. در انتهای روز مردمی که از ستم درباریان به خشم آمده‌اند به سمت قصر حمله می‌کنند؛ با این حال از آنجا که وزیر دربار تمام نیروهای نظامی را برای حمله به ایران فرستاده است، هیچ سربازی برای دفاع از قصر وجود ندارد. خاقان با آگاهی از این موضوع فرمان قتل وزیر را صادر می‌کند. اندکی بعد مردم عادی قصر را به تسخیر خود در می‌آورند و شیرافکن نیز با آنها همراه می‌شود.   

 

نگاهی به این نمایش

نمایش توراندخت از نمایشنامه‌ای به همین نام اثر برتولت برشت اقتباس شده است. البته قصه قدیمی شرط دشوار شاهدخت چین برای ازدواج و تقاص سنگین خواستگاران او یکی از قصه‌های کهن ایرانی است که در متون مختلف قرن‌های گذشته به سبک و سیاق گوناگونی تعریف شده و حتی مولوی نیز آن را با روایت مختص به خود نقل کرده است. نمایشنامه برتولت برشت از جهات مختلف با روایت‌های موجود از این قصه در متون قدیمی ایرانی تفاوت دارد و نمایش توراندخت نیز کم و بیش با تمام آنها متفاوت است. در این نمایش نه از نگاه عارفانه موجود در نسخه‌های ایرانی این قصه (به خصوص روایت مولوی) اثری مشاهده می‌شود و نه نگاه منتقدانه برشت به قشر فرهیخته و روشنفکر جامعه در آن جایی دارد. نمایش توراندخت در بخش‌های ابتدایی خود اثری سرگرم کننده به سبک داستان‌های سلحشوری و عاشقانه قدیمی است و در بخش پایانی نیم نگاهی به مسائل اجتماعی دارد و چاشنی شورش ستمدیدگان بر علیه عوامل ستم را به داستان می‌افزاید. به طور کل در این اثر نمایشی روایت اختصاصی عوامل تولید آن را از قصه قدیمی یاد شده، که در طول تاریخ به گونه‌های مختلف مورد اقتباس قرار گرفته است، را مشاهده می‌کنیم. در این روایت فردی به نام شیرزاد به داستان اضافه شده است که از نظر خصوصیات ظاهری به شخصیت سیاه در نمایش‌های تخت حوضی شباهت دارد.

شاید تنها عاملی که بتوان با توسل به آن نمایش توراندخت را به نمایش‌های تخت حوضی نزدیک دانست وجود همین شخصیت در آن است. البته شیرزاد از نظر باطنی شباهت چندانی به مبارک یا سیاهی که می‌شناسیم ندارد و بسیار آرام‌تر و مودب‌تر از او است. شاید وجود این تفاوت آشکار را بتوان با شاهزاده بودن او توجیه کرد و به این امر مرتبط دانست.

نمایش توراندخت به لحاظ نوع اجرا نیز تا حدی با آثار تخت حوضی رایج متفاوت است. در این نمایش جزئیات بیشتری (نسبت به نمایش‌های تخت حوضی) روی صحنه مشاهده می‌شود و استفاده از دکور و اجزای صحنه (نظیر میز بزرگ مناظره یا عصایی که شیرافکن در دست دارد) محسوس است. در پشت سر بازیگران نیز پرده بزرگی وجود دارد که به فراخور هر صحنه تصاویری روی آن نقش می‌بندد تا پس زمینه نمایش شکل گیرد. افزون بر مواردی که به آن اشاره شد نورپردازی نیز نقش مهمی در اجرای صحنه‌های مختلف این نمایش دارد. در برخی از صحنه‌ها نظیر صحنه مناظره بازی با نور به شکل محسوسی مشاهده می‌شود. همچنین جابه‌جایی میان پرده‌های مختلف نمایش نیز به کمک تاریک و روشن شدن صحنه انجام می‌گیرد. در مجموع می‌توان نمایش توراندخت را اثر نمایشی سرگرم کننده‌ای توصیف کرد که از نظر نوع اجرا و حتی دیالوگ‌های به کار رفته در آن تفاوت‌ قابل توجهی با آثار کلاسیک تخت حوضی دارد.

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده: برتولت ‌برشت

مترجم و سازگاری دهنده: رضا کرم رضایی

طراح و کارگردان: مرتضی ‌برزگرزادگان

بازیگران: کرامت ‌رودساز، امیر ‌عدل ‌پرور، سامان ‌کرمی، حامد ‌شیخی، ساناز ‌روشنی، اسماعیل یوسف‌پور، رضا ‌کریمی، محمد پورا، افشین زعیم، رابعه نیک‌طلب، محمدعادل ‌غلامی، مجید ‌صد ‌خسروی، محمدعلی مسگرها، محمد مشتاقی، کمیل پورقلی، احمد خسروی، میلاد ‌علی ‌پرست، مهران ‌ویسی

دستیاران کارگردان: حمیدرضا صفوی ‌برنا، آرش ‌نوری

منشی صحنه: یگانه صفی زاده

مدیر صحنه: احمد خسروی

عکاس و طراح پوستر و بروشور: علی ‌باکوچی

طراح صحنه و لباس: مرتضی ‌برزگرزادگان

طراح گریم: نجمه حسنی

طراح نور: میثم ‌خانکی

طراح حرکت: محمد پورا

آهنگساز: صنم پاشا

 

نمایش نمایش در ایران

نمایش در ایران نام اثر نمایشی دیگری است که به عنوان مهمان در بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی حضور یافته بود. این نمایش به عنوان نماینده تهران در این رویداد هنری شرکت داشت.

 

خلاصه نمایش

دو مرد سیاه‌پوش به همراه زنی که کتابی در دست دارد محتوای این کتاب را روی صحنه نمایش روایت می‌کنند. نام این کتاب «نمایش در ایران» اثر بهرام بیضایی است که چکیده آن در قالب تئاتر در معرض دید تماشاچی قرار می‌گیرد.

 

نگاهی به این نمایش

نمایش در ایران با حضور مردی روی صحنه آغاز می‌شود که به صورت کوتاه و مختصر با بیننده گفت‌و‌گو می‌کند و به او خاطرنشان می‌سازد که این نمایش برای حضور در بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی ساخته شده و بخشی از آن کم و بیش فی‌البداهه است. پس از آن شاهد روخوانی کتاب نمایش در ایران توسط یک مرد ژاپنی هستیم و زنی ایرانی همان جملات را به زبان فارسی تکرار می‌کند. این زن تا بخش‌های پایانی نمایش روی صحنه حضور دارد و به کمک دو مرد سیاه‌پوش چکیده کتاب نمایش در ایران را به شکل تصویری روایت می‌کند. در واقع او روایت دو جوان سیاه‌پوش از این کتاب را توسط دستگاه کنترل از راه دور ناپیدایی که در دست دارد، کنترل می‌کند و گاه نکاتی به توضیحات آنها می‌افزاید. به عنوان مثال هنگامی که از تعزیه سخن به میان می‌آید، زن توسط دستگاه کنترل از راه دور خود سخنان دو مرد جوان را متوقف می‌کند و بخشی از تعریف تعزیه در کتاب نمایش در ایران را برای بیننده می‌خواند.

روایت این سه راوی از کتاب نمایش در ایران نوشته بهرام بیضایی با توصیف نمایش‌های آیینی کهن ایران زمین در دوران پیش از اسلام آغاز می‌شود و پس از اشاره به آیین‌هایی نظیر کوسه‌برنشین، گونه‌های مختلف نمایش که پس از اسلام رواج یافتند به مخاطب معرفی می‌گردد. مواردی نظیر تعزیه، سیاه‌بازی، تخت حوضی، خیمه‌شب‌بازی، زن‌پوشی، آثار شادی آفرین و نقالی از جمله گونه‌های مختلف نمایشی هستند که در تئاتر تجربی نمایش در ایران به آنها اشاره می‌شود و به صورت عملی به مخاطب معرفی می‌گردد. مرز میان سه راوی این نمایش و نمایشگران دیگری که گاه به جمع آنان می‌پیوندند، توسط تاریکی و نور تعیین شده است. به این معنی که بخش‌های فعال صحنه در هنگام اجرای نمایش زیر نور قرار دارند و سایر بخش‌ها در تاریکی فرو می‌روند.

به طور کل می‌توان تئاتر نمایش در ایران را نوعی ادای احترام به بهرام بیضایی و یکی از آثار مکتوب او در دنیای هنرهای نمایشی یعنی کتاب نمایش در ایران قلمداد کرد. در پایان این نمایش نیز به طور مستقیم از بیضایی سخن به میان می‌آید، از جای خالی او در این جشنواره یاد می‌شود، به آثار مکتوب او در مورد تئاتر اشاره می‌گردد و صحنه‌ای از نمایشنامه‌های او به تصویر در می‌آید.   

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده: بهرام ‌بیضایی

دراماتورژ و کارگردان: میر علیرضا ‌دریابیگی

بازیگران: سارا ‌مقدم، مسعود ملکوتی‌نیا، شاهد پیوند، مهدی ‌ملکی، بهراد ‌محمدی، حمیدرضا ‌خسروی، پریا ‌قانع، آرامه سلطانیه، تامارا یکتا، امیرحسین رضایی، شهراد ‌قدیری، محمدرضا ‌انتظامی، کیوان فرد، رضا بهارلو، فرهاد نجاریان، امیرحسین ‌بختیاری، امیرحسین فارسی، نغمه رضایی، غزاله مشعشعی، میرعلیرضا ‌دریابیگی، جونیچی صومی

بازیگران کودک و نوجوان: سیاوش دریابیگی، سمانه سپنتا، باربد رضائی، یاس هجرت، جانان قائم‌مقامی، ساینا زارع

نوازندگان: رامین عبدالهی، امیرحسین ‌بختیاری

دستیاران کارگردان: سجاد ‌آقابابایی، مریم بنی‌طبا، امید قاسمی، علی ‌جعفری

گرافیک، فیلم و عکس: کیوان فرد

عکاس:  آزاده شهریاری‌فر

 

نمایش خانواده آقای هاشمی

نمایش خانواده آقای هاشمی به عنوان یکی دیگر از نمایندگان تهران در بخش صحنه‌ای بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی شرکت کرده بود و در شاخه «مرور» این جشنواره حضور داشت.

 

خلاصه نمایش

اعضای خانواده پرجمعیت آقای هاشمی پس از برگزاری مراسم سالگرد درگذشت مادرشان رخت سیاه را از تن بیرون می‌آورند و فعالیت هنری را از سر می‌گیرند. اصغر فرزند ارشد این خانواده تعزیه‌خوان است و نقش شمر را در مراسم تعزیه اجرا می‌کند. او به همراه خواهرزاده و یکی از خواهرانش (که ایفای نقش شیر تعزیه را بر عهده دارد) فعالیت مستمری در اجرای تعزیه دارند. سایر اعضای خانواده نیز نمایش تخت حوضی و خیمه‌شب‌بازی اجرا می‌کنند و از دید برادر بزرگترشان اصغر مطرب به حساب می‌آیند. پس از آغاز دوباره فعالیت نمایشی اختلافی میان آنها به وجود می‌آید که دامنه‌دار می‌شود. خواهران و برادران اصغر به مناسبت فرا رسیدن نوروز قصد اجرای برنامه‌های شاد دارند و برای این کار باید در حیاط خانه پدری تمرین کنند. اما از پنجم فروردین همان سال ماه محرم آغاز می‌شود و از دید اصغر حیاط خانه باید تنها به تمرین تعزیه اختصاص یابد. این درگیری‌ها گاه و بی‌گاه بالا می‌گیرد و در نهایت موجب نواختن سیلی به گوش اسی توسط اصغر می‌شود. با این حال اصغر به درددل با برادرش می‌پردازد و این درگیری فیزیکی را از دل او در می‌آورد. پیش از آن اعضای خانواده از وجود یک برادر ناتنی که حاصل وصلت موقت پدرشان با یک زن عرب بوده است باخبر می‌شوند. اصغر ابتدا پدر مرحومش را برای انجام این کار سرزنش می‌کند، اما هنگامی که متوجه می‌شود برادرش اکبر در خواندن تعزیه به زبان عربی تبحر دارد و یک تعزیه‌خوان حرفه‌ای است روح پدر را می‌بخشد و اکبر را به گروه تعزیه خود دعوت می‌کند. در نهایت همسر راحله (خواهر اصغر) یعنی عسگر به اصغر خبر می‌دهد که مدیریت یک سالن تئاتر دولتی را بر عهده گرفته است. او پس از بازبینی سختگیرانه نمایش خانواده آقای هاشمی که توسط تمام اعضای خانواده اجرا شده است، محتوای نمایش را تایید می‌کند و به اعضای خانواده همسرش قول می‌دهد که سال آینده در سالن تحت مدیریت خود به آنها نوبت اجرا بدهد.

 

نگاهی به این نمایش

در نگاه کلی نمایش خانواده آقای هاشمی نه تعزیه است و نه یک نمایش تخت حوضی به شمار می‌رود؛ بلکه اثری است که در دل خود هم تعزیه و هم نمایش تخت حوضی را به تصویر می‌کشد. اعضای خانواده هاشمی در بخش‌هایی از این نمایش به اجرای مراسم تعزیه در حیاط خانه می‌پردازند و در بخش‌های دیگری نیز نمایش‌های شاد و سنتی اجرا می‌کنند. آنها که به علت علایق، سلایق و حوزه‌های متفاوت فعالیتشان به دو گروه مجزا تقسیم شده‌اند، به تدریج از تنازع و تقابل به یک همزیستی مسالمت‌آمیز نسبی می‌رسند که البته تنها آغاز آن در این نمایش مشاهده می‌شود. در ابتدای داستان سخن از فروش خانه پدری به میان می‌آید، اما در پایان ماجرا اعضای خانواده در مورد اجرای یک نمایش خانوادگی با حضور تمام اعضای خانواده سخن می‌گویند.

تمام طول نمایش در حیاط خانه پدری اعضای خانواده هاشمی جریان دارد و کل قهر و آشتی‌ها در همین حیاط به تصویر در می‌آید. دکور این اثر نمایشی تصویر قابل قبولی از حیاط یک خانه قدیمی متعلق به قشر متوسط رو به پایین جامعه ارائه داده است و بازیگران نیز در به تصویر کشیدن ساکنان این حیاط عملکرد خوبی دارند.

در خلال اجرای این نمایش مخاطب در می‌یابد که اصغر در راسته پارچه‌فروشان مغازه اسباب‌بازی فروشی دارد و در پرداخت قصد پراید خود با چالش جدی مواجه است. او تعزیه را به دلیل آنکه عشق اصلی پدرش بود، عشق اصلی خود می‌داند و معتقد است یکی از دلایلی که در زندگی شخصی به لحاظ مالی و اقتصادی توفیق چندانی حاصل نکرده آن است که نقش شمر را در تعزیه اجرا می‌کند و نفرین مردم پشت سر او است.‌ آگاهی از این اطلاعات موجب نزدیکی بیشتر مخاطب به شخصیت‌ها (به خصوص شخصیت اصغر که از سایرین پررنگ‌تر است) می‌شود و مواردی نظیر شلوغ بودن بیش از اندازه صحنه در اکثر بخش‌های نمایش را تا حدی تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد.

در نمایش خانواده آقای هاشمی ارجاع آشکاری نیز به فیلم سینمایی «مادر» ساخته علی حاتمی داده می‌شود. یافتن ناگهانی یک برادر ناتنی با تبار عرب موضوعی است که در فیلم یاد شده دقیقا به همین سبک و سیاق وجود داشت. حتی تعداد اعضای این دو خانواده کم و بیش به یکدیگر شباهت دارد.

نمایش خانواده آقای هاشمی گاه به مسئولان هنرهای نمایشی نیز کنایه می‌زند. اعضای خانواده در چندین مورد به آسیب‌پذیر بودن هنرمندان فعال در نمایش تخت حوضی اشاره می‌کنند و این نکته را پیش می‌کشند که تا پیش از ثبت رسمی نام گروه تئاترشان هیچ‌کدام از فعالیت‌هایی که انجام می‌دادند به رسمیت شناخته نمی‌شد. از سوی دیگر داماد خانواده که یک مدیر دولتی است در پایان کار قیچی به دست دم دستشویی حیاط می‌نشیند تا نمایش خانواده آقای هاشمی را بازبینی کند و پس از جرح و تعدیل آن به اعضای خانواده مجوز اجرا در سالن تحت مدیریت خود را بدهد. به این ترتیب نمایش خانواده آقای هاشمی به یک اثر نمایشی در مورد نمایش و فعالان گمنام و سینه سوخته فعال در عرصه هنرهای نمایشی به خصوص گونه‌های سنتی و در شرف انقراض نمایش تبدیل می‌شود.

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده و کارگردان: علی ‌عامل ‌هاشمی

تهیه کننده: هادی ‌عامل

بازیگران: مسعود ‌حجازی ‌مهر، هادی ‌عامل، فهیمه ‌باروتچی، علی ‌عامل ‌هاشمی، بهادر اورعی، سینا رازقی، فاطمه ‌عباسی، سالار ‌دریامج، فرشته قاسم پور، یاسمن ‌رضازاده

طراح صحنه: هادی ‌عامل

طراح لباس: پگاه ‌ترکی

آهنگساز: علی روحانی

عکاس: امیر ‌خدامی

دستیاران کارگردان: فرشته قاسم‌پور، علیرضا ‌محبوبی

مدیرصحنه: سجاد ‌حسین ‌پور، مونا عساکره

منشی صحنه: علی راستگو، شایان قدیریان

نوازندگان: علی روحانی، منیژه ساده، بهزاد ‌بختیاری، طهمورث امیری

طراح پوستر و بروشور:  فرید ناظر فصیحی

گرافیست اقلام تبلیغاتی:  فرشته قاسم پور

 

نمایش ایوب خان

نمایش ایوب خان به عنوان مهمان در بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی حضور داشت و یکی دیگر از نمایندگان تهران در این جشنواره بود.

 

خلاصه نمایش

زنی که مادر هشت بچه قد و نیم قد است به در خانه ایوب خان می‌آید و از همسر او نصرت خانم تقاضای کمک می‌کند. همسر زن تنها در شرف اعدام است و او از ایوب خان تقاضای کمک دارد. نصرت خانم تمام پسرانش را به دنبال ایوب می‌فرستد و خود نیز همراه با زنی که درخواست کمک دارد در پی یافتن همسرش روانه خیابان می‌شود. کوچک‌ترین پسر ایوب و نصرت که امیر نام دارد نیز به کوچه می‌زند تا بلکه بتواند پدر را بیابد. او با تعدادی از اهالی محل یعنی محمود، آلما، نرگس، سلطان خانم، علی، زهرا، نبات، اسدالله، رمضان و خر رمضان ملاقات می‌کند و هر کدام از آنها اطلاعاتی در مورد پدرش به او می‌دهند.

 

نگاهی به این نمایش

نمایش ایوب خان داستان ساده جستجوی یک مرد خوش قد و بالای لوطی مسلک توسط جوان‌ترین عضو خانواده‌اش را دستمایه روایت قرار داده است که شاید در ظاهر امر چندان گیرا و پرکشش به نظر نرسد. اما با فرمی که این نمایش برای روایت داستان خود برگزیده است مخاطب تا آخرین دقیقه کنجکاو باقی می‌ماند تا از سرنوشت ایوب خان باخبر شود. از سوی دیگر زبان این نمایش و شخصیت‌های قدرتمند معرفی شده در آن نیز مزید بر علت می‌شود تا بیننده از ابتدا تا انتها پای درددل تمام زنان و مردانی که یک به یک به او معرفی می‌شوند، بنشیند و فکر نیمه‌کاره رها کردن نمایش را به طور کامل از سر بیرون کند. در یک نمایش دیالوگ محور و کم حادثه گفت‌وگوها باید بتواند مخاطب را تمام و کمال با خود همراه سازد؛ امری که نمایش ایوب خان در آن موفق ظاهر شده است.

نمایش ایوب خان مانند مواد به ظاهر آرام‌بخشی که اکثر شخصیت‌های داستان آن را مصرف می‌کنند تلخ و گیرا است، اما این تلخی در ذات داستان نهفته است و به هیچ وجه تصنعی، تزریقی، ناشی از بزرگنمایی (شاید واژه غیر فارسی اگزجره مناسب‌تر باشد) یا به عنوان ترفندی برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب نیست (کاری که بسیاری از فیلم‌های سال‌های اخیر سینمای ایران که در مورد اقشار فرودست جامعه ساخته شده‌اند، انجام داده‌اند). در واقع این نمایش شخصیت‌های فرودست جامعه که نادیده گرفته شده‌ و به کنج عزلت رانده شده‌اند را بدون هیچ‌گونه آرایش یا روتوشی در معرض دید مخاطب قرار می‌دهد و اگر تجربه او از رویارویی با آنها طعم تلخی دارد، این موضوع هیچ دلیلی جز تلخ بودن واقعیت ندارد.

مخاطب پس از همراه شدن با امیر و رویارویی با اهالی محل شناخت بیشتری از ایوب خان (که در ابتدا تنها برای او یک نام است) می‌یابد و از خلال توضیحات و توصیفات آنها متوجه می‌شود او علاوه بر دست و دلباز بودن، داشتن سر نترس و بهره‌مندی از اندام درشت و تنومند، با هنر نیز بیگانه نیست و حتی به تعدادی از اهالی محل نظیر آلما آموزش موسیقی می‌دهد. ایوب خان در عین حال اهل شعار است و به هر که می‌رسد از تبحر بالای فرزند ارشدش حسین در امر ترک اعتیاد به الکل و معلم بودن او در این زمینه داد سخن می‌دهد.

برخی از اطلاعاتی که امیر (چه در مورد پدرش و چه در مورد سایر مسائل) از زبان اهل محل می‌شنود ضد و نقیض است و دروغ هایی که برخی از آنها لابه‌لای سخنان خود و درددل‌هایشان می‌گویند، گاه پس از گفت‌وگو با سایر شخصیت‌ها آشکار می‌شود. به عنوان مثال محمود به امیر می‌گوید که خواهرش توسط اسدالله به قتل رسیده است؛ اما آلما برای او فاش می‌کند که محمود دروغ می‌گوید و خواهرش در اثر ابتلا به بیماری آبله از دنیا رفته است.

یکی از بهترین شخصیت‌هایی که امیر پای سخن او می‌نشیند خر رمضان است که در کنار شخصیت کبوتر تنها شخصیت‌های غیر انسان این نمایش به شمار می‌روند. نقش خر توسط بازیگر زنی که لهجه اصفهانی دارد ایفا شده است و او حین بازی این نقش حضور بسیار درخشانی روی صحنه دارد. این موجود چهارپای زجر کشیده روایت صادقانه‌ای از رنج‌های گوناگونی که متحمل شده (و بخشی از آنها تحمیل شده توسط رمضان است) را با امیر در میان می‌گذارد که شنیدن آنها تاثیر عمیقی بر مخاطب دارد. شاید بتوان ادعا کرد که تاثیرگذارترین دیالوگ‌های این نمایش را همین دو شخصیت غیر انسان بر زبان می‌آورند.

به عنوان جمع‌بندی می‌توان از نمایش ایوب خان به عنوان یکی از نمایش‌های بسیار خوب و تاثیرگذار حاضر در بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی یاد کرد.

 

عوامل تولید این نمایش

نویسنده و کارگردان: امیر ‌دژاکام

بازیگران: الهام خضرائی منش، نسیم ‌داداشی، طاها ‌عابدی، ماهان ‌عابدی، حسام شهیدی، الناز ملک پور، نیوشا ‌امینی، غزل ‌جمشید ‌آبادی، مهدی حوریه، ندا حسینی، زینب تحقیقی، آرمین خزائلی، شایان انجمنیان، مژده عنایتی، سمانه ‌شعاعی

مشاور کارگردان و عکاس: آیدا ‌دژاکام

دستیار کارگردان: زینب تحقیقی

منشی صحنه و ویدیو آرت: عرفان فروتن

طراح نور: رضا ‌خضرایی

مدیر صحنه: بیتا عابدی، پریسا جلالی مقدم

طراح صحنه و لباس: آیلین بایراک

طراح گریم: نیوشا ‌امینی

طراح پوستر و بروشور: امیر رجبی

نوازندگان: الناز ملک پور (انتخاب موسیقی)، باران کرابی

مدیر تبلیغات و روابط عمومی: آروین موذن زاده

مدیر اجرا: دانیال ابراهیمی

جانشین تهیه کننده: محمدرضا احمدی

عکاس: مصطفی فرج زاده، مونا فکریان، اشکان شهیدی، مصطفی چاقری

 

برای مشاهده این آثار نمایشی می‌توانید به بخش ویژه بیستمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی در تلویزیون تئاتر ایران مراجعه کنید.




مطالب مرتبط

شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه
شکرخدا گودرزی برای روز جهانی تئاتر نوشت

تئاتر دیالوگی در جستجوی کمال مطلوب برای استعلای جامعه

شکرخدا گودرزی در یادداشتی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی، تئاتر را دیالوگی معرفی کرد برای این که وضعیت را از آنچه که اکنون هست به جلو ببرد و در جستجوی کمال مطلوب و روابط انسانی برای استعلای جامعه باشد.

|

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

پیام رییس پردیس تئاتر تهران به مناسب روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر، هنر ارتباط اصیل انسانی است
پیام رییس پردیس تئاتر تهران به مناسب روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر، هنر ارتباط اصیل انسانی است

امین اشرفی، مدیر خانه نمایش سازمان فرهنگی هنری شهرداری به تئاتر را هنر ارتباط انسانی مبتنی بر نیاز بشر دانست و روز جهانی تئاتر و روز ملی هنرهای نمایشی را به هنرمندان نمایشی و علاقه‌مندان این هنر تبریک گفت.

|

تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است
تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است

محمد الله‌یاری فومنی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی-هنری رودکی با تبریک روز ملی هنرهای نمایشی، هنرهای نمایشی را آیینه و تبلور ایران پرعزت و خانواده هنرمندان تئاتر را روایتگر تاریخ و هویت پر مهر و ایمان مستحکم مردمان این سرزمین اسلامی دانست.

|

گفت‌وگو با داوود فتحعلی‌بیگی به بهانه روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر اندیشه‌ورز، بودجه مناسب می‌خواهد
گفت‌وگو با داوود فتحعلی‌بیگی به بهانه روز ملی هنرهای نمایشی

تئاتر اندیشه‌ورز، بودجه مناسب می‌خواهد

داوود فتحعلی‌بیگی، با تبریک روزملی هنرهای نمایشی، تاکید کرد تئاتر خصوصی و خودگردان چون دربند گیشه است، نمی‌تواند فرهنگ‌سازی کند و برای همین، تولیدات اندیشه‌ورز، نیازمند بودجه مناسب هستند.

|

نظرات کاربران