در حال بارگذاری ...
گفت وگو با محمد رضا شاه مردی کارگردان نمایش لیلیت

دوگانه عشق و جنگ با زاویه دید جدید

هنرمند اگر نسبت به سوژه ای که برای خلق اثرش به سراغ آن می رود شناخت و درک درست وکاملی داشته باشد ماحصل کار می تواند جذاب ، درست و مملو از مفاهیم هستی شناسانه برای مخاطب باشد.محمد رضا شاه مردی کارگردان نمایش لیلیت با چنین رویکردی و درک عمیق ازمضمون انسانی اثر به سراغ اجرای نمایش خود رفته است . .

لیلیت نمایشی است که در آن مفاهیم و ارزش های انسانی مثل عشق ، کینه ، خیانت و از همه مهم ترعنصر مقاومت و صبر در برابر جبر و جنگ دیده می شود .کارگردان نمایش لیلیت با نگاه مینی مالیستی وبه دور از پیچیدگی های فرمی تلاش می کند جهانی قابل باور برای مخاطب خلق کند. نمایشی که حضور بسیار موفقی در جشنواره بین الملی تئاتر مقاومت داشت و توانست اغلب جوایز اصلی جشنواره از قبیل بهترین کارگردانی ، یهترین نمایش و بهترین بازیگر زن و مرد را به دست بیاورد. با محمد رضا شاه مردی درباره ویژگی های اجرایی و مفهومی نمایش لیلیت گفت وگویی انجام داده ایم.

اسطوره لیلیت یکی از اساطیر مهم در فرهنگ شرق و غرب است. شما برای اجرای نمایشتان نسبت به ارائه کدام نوع نگاه گرایش بیشتری داشتید؟

قصه نمایش نامه ما یک رویه معاصردر دل جنگ داخلی یوگوسلاوی سابق در ابتدای دهه نود میلادی دارد و چون قصه در یک کشور اروپایی رخ می دهد طبیعی است نوع نگاهم بیشتر به سمت نگاه اسطوره ای مغرب زمین باشد . در مغرب زمین لیلیت را اولین زن  افسانه ای جهان می دانند و به این واسطه شخصیت مرد نمایش شخصیت زن را در دورانی که با هم رابطه عاطفی پیدا می کنند به این نام می شناسد. جنگ هایی که در جهان به وجود آمده است که باعث فاصله بین آدم ها می شود واین موقعیت انسانیت و زیبایی زندگی را به حاشیه می راند و در نمایش ما هم یک دوگانه ای بین عشق و جنگ روایت می شود. دو شخصیتی که در نمایش روی صحنه می بینیم که روزی عاشق هم بودند و امروز در مقابل هم به جنگ می پردازند .

 

اسطوره لیلیت در اروپا و امریکا در تئاتر ، سینما و تلویزیون بارها مورد استفاده قرار گرفته است. دراین اثر در قالب زمینه های جنگ بالکان از آن استفاده شد؟

 اسطوره لیلیت در اروپا به عنوان  اسطوره آفرینش اولیه مطرح است . در نمایش این اسطوره در شخصیت پردازی زن مورد استفاده قرار می گیرد و اشاره ما به وحدت اولیه ای است که مردم اروپا در باره مسائل مختلف اجتماعی مثل سیاست با هم داشتند. اما بتدریج با حاکم شدن حس و خوی قدرت طلبی این مسئله کم رنگ و تنش  میان شان منجر به شکل گیری جنگ های بالکان شد. البته نگاه ما رویکرد تمثیلی دارد و تلاش کردیم که نشان بدهیم جنگ چقدر مخرب و زیان بار است و وحدت و صلح بین آدم ها را از بین می برد. صلح و وحدتی که از همان پیدایش جهان جزو آرمان های مهم زندگی بود ومتاسفانه گسترش زیاده خواهی این رویه را کم رنگ کرد.

 

معمولا کارگردان هایی که در اثرشان به سراغ اسطوره ها می روند، از میان دو نگاه وفادارانه و نگاه اقتباش شده و به روز استفاده می کنند. شما در اجرای لیلیت به کدام الگو توجه داشتید؟

بهره برداری ما ازاسطوره لیلیت در حد یک نام بود و اصلا قصد اقتباس و به روز رسانی اثر را نداشتیم و در این حد پرداخته شده که  این اسطوره اولین زن افسانه ای در جهان بوده است و اصلا نمایش ما نمایش اساطیری نیست و خیلی عمیق و اساسی به این اسطوره نگاه نکرده ایم و در حد یک خط داستانی در نوشتن نمایش نامه مورد استفاده قرار گرفت . لیلیت به عنوان مظهر زیبای و آفرینش در درام داستان ما جانمایی شد و قصه نمایش ما کاملا مستقل است .

 

 نمایش لیلیت یک درام عشقانه است...

لیلیت یک درام عاشقانه بین دو شخصیت روشنفکر و تحصیل کرده با جهان بینی خاص است زیرا مسئله و چالش میان دو شخصیت نمایش ، عشق است اما جنگ هم در چگونگی مناسبات این دو نفر تاثیر گذار است و تاثیرات مخرب جنگ را روی این رابطه عاشقانه می بینیم .در هر صورت آدم ها گاهی درعشق هم موجودی جنگجو می شوند وگاهی در جنگ عاشق می شوند . در بسیاری مواقع در جنگ ها شاهد بوده ایم دشمن هم دل رحم شده است . احساس می کنم عشق و جنگ همزاد هم هستند .

در فضای این نمایش عشق و جنگ ، یک حالت بینا بینی وجود دارد و هیچکدام از این حالات به نتیجه قطعی نمی رسد. در انتهای نمایش متوجه نمی شویم آیا جنگ توانسته بین این دو نفر فاصله ایجاد کند و رابطه عاطفی شان را کم رنگ کند و یا مسئله دیگری را باعث شده است. صحنه هایی در نمایش وجود دارد که شخصیت مرد زن را شکنجه می دهد ، اما بلافاصله پشیمان می شود و هیجانش غلیان می کند و از کارش پشیمان می شود .خیلی دیگر از این نوع حالات متناقض دیگری هم در نمایش دیده می شود .تعدادی از داستانک های موجود در قصه نمایش به سرانجامی نمی رسد و من کارگردان مشخص نمی کنم که فلان اتفاق رخ داد و یا رخ نداده است. همیشه معتقدم هیچ چیز قطعی در دنیا وجود ندارد . همیشه باید در باره موقعیت های رخ داده بینابینی تصمیم بگیریم .اینکه عشق و جنگ چقدر می توانند روی هم تاثیر داشته باشند نکته مهمی است که نیازمند ارزیابی دقیقی است. در هر حال در سال های اخیر این دو مقوله جزو لاینفک زندگی هستند و هرچقدرهم تلاش کنیم که این دو مقوله را از هم جدا کنیم موفق نمی شویم.

 

نمایش لیلینت نمایش برگزیده جشنواره بین المللی تئاتر مقاومت در تمام بخش ها بود .آیا این برگزیده شدن به دلیل مضمون نمایش بود و یا ارزش های فنی و تکنیکال ؟

بازخوردی که از اعضا هیات  انتخاب ،داوری جشنواره ومنتقدان داشتیم مثبت بود و همگی اعتقاد داشتند با دیدن نمایش یک زاویه دید جدید برایشان به وجود آمده و قصه نمایش علی رغم سکوت ها و سکون های طولانی مخاطب را جذب می کند. ممکن است ما به لحاظ مضمونی حرف خیلی پیچیده ای مطرح نکرده باشیم . در واقع حرف مان را قابل فهم برای مخاطب بیان می کنیم . نمایش ما با این ریتم و فضا سازی بسیارمتمایز از نمونه های مشابه است و من حداقل در چند سال اخیر نمایشی با چنین ریتم وفضایی ندیده ام. برای خود من اجرای نمایشی پر از سکوت و سکون، پر از عناصر مینیمالیستی با دکوری کم حجم و ساده و لباس های ساده و گریم رئالیستی چالش های زیادی به جهت ارتباط گیری با مخاطب داشت و خوشبختانه در این مدت که از اجرا می گذرد مخاطبان با نمایش ارتباط برقرار کرده اند برای من روایت یک زندگی واقعی و باور پذیر خیلی مهم بود . مجموع جوایزی که نمایش دربخش های اصلی جشنواره مقاومت به دست آورد موید استاندارد بودن عناصر تکنیکی و کارگردانی اجرا است .

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران