ایمان سلگی در گفت و گو با ایران تئاتر :
«تلفات» قطعا انرژی خود را به مخاطب عرضه میکند
ایمان سلگی فارغالتحصیل کارگردانی تئاتر دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد است و بازی در تئاترهای سقراط، ریچارد، شوایک، لباس جدید پادشاه، شاهکار، موزیکال اشک ها و لبخندها، سریال در میان خاکستر ، فیلم سینمایی نگهبان شب و... را در کارنامه دارد .
او در تازه ترین حضور خود تا 10 دیماه به عنوان بازیگر در نمایش «تلفات» نوشته و کارگردانی علیرضا معروفی، در تالار مولوی روی صحنه میرود. سلگی در گفت و گو با ایران تئاتر، ضد جنگ بودن نمایش «تلفات» را مهمترین ویژگی آن دانست و گفت: در این نمایش جنگ نقد میشود و از عواقب و آسیبهای آن برای مخاطب گفته میشود.
بازی در نقش «وانتی» چه ویژگیهایی داشت و چطور به ایفای این نقش نزدیک شدید؟
مهمترین ویژگی این کاراکتر مدیر بودنش است. او مسئولیت همه چیز را قبول میکند. این کاراکتر دوست دارد همه چیز را درست پیش ببرد. حتی در وضعیت جنگی که همه چیز به هم ریخته است. او به راحتی بحران را مدیریت می کند و آن را به سرانجام می رساند. با صحبت، چکش زدن و گپ و گفتی که با کارگردان داشتم توانستم بر نقش مسلط شوم. خوشبختانه؛ قبل از اینکه تمرینهای این نمایش به صورت رسمی شروع شود من با نقش توسط کارگردان آشنا شده بودم و مدام ذهنم درگیرش بود. بنابراین در تمرین ها با توجه به صحبت های که کرده بودیم به کاراکتر رسیدم.
به عنوان بازیگر نمایش «تلفات»، فکر میکنید این اثر در کدام گونه نمایشی دستهبندی میشود؟
این اثر ضد جنگ است و دوست دارد از بدیهایی که جنگ برای انسان به همراه دارد، فرار کند. در این نمایش این سوال پیش میآید که چرا باید جنگید؟! وقتی کشوری جنگی را شروع میکند کشور مقابل باید از خودش، خانوادش و کشورش دفاع کند یا نه؟! اما واقعیت اینجاست که چرا جنگ باید اتفاق بیفتد. اگر همه آدم های دنیا به این فکر کنند که چرا باید بجنگیم یا چرا باید بکشیم هیچ وقت جنگی شکل نخواهد گرفت. ملا نصرالدین حکایتی دارد؛ به او میگویند جنگ شده است باید به جنگ بروی و بجنگی. او می گوید با چه کسی باید بجنگم؟ میگویند دشمن. او مجدد میپرسد دشمن کیست؟ جنگ را چه کسی شروع کرده است؟ میگویند تو را چه به این همه سوال. فقط برو بجنگ. او میگوید من تا به حال او را ندیدم، چطور و چه زمان ما با هم دشمن شدیم؟! او هم من را ندیده چرا باید با من دشمن باشد. اگر همه آدم ها اینگونه به مبحث جنگ فکر می کردند، هیچ وقت جنگی پیش نمیآمد و انسانی کشته نمیشد.
به نظر شما در آثاری که با موضوع دفاع مقدس تولید میشوند چه باید و نبایدهایی وجود دارد که بتواند تاثیر بهتری روی مخاطب داشته باشد؟
مخاطب میخواهد در تئاتر، رویا یا قصه و داستان ببیند. او میخواهد دیدگاهی را ببیند، که جای دیگر تا کنون ندیده است. پس اگر آن تئاتر درست کار شده باشد و نگاهی دراماتیک در خود داشته باشد قطعا دیدنی خواهد بود. تقدس گرایی و شعار زدگی اشکال برخی آثار دفاع مقدسی است و این همان چیزی است که دل مخاطب را از این نوع از نمایشها میزند. مخاطب تئاتری را دوست دارد که درگیرش کند. متاسفانه ما دچار تکرار شدهایم و مجددا داستان های دهه شصت را تکرار میکنیم. داستانهایی که در آن قهرمانها مانند ضد قهرمانها ضعیف دیده میشوند. همین امر باعث می شود تا در ذهن مخاطب این سوال مطرح شود که؛ چرا ما در جنگ ضعیف ظاهر شدهایم و تلفات دادیم و هزاران سوال دیگر...
به هرحال این گونه نمایشی یکی از رسالت هایش معرفی قهرمان های جنگ است...
بله ولی وقتی ضد قهرمان قوی میشود، قهرمان هم جذاب و قوی دیده میشود. قطعا یکی از دلایل همین است که در یکسری از آثار ضد قهرمان چنان ضعیف و نادان ساخته میشود که دیگر جذابیتی برای مخاطب نخواهد داشت. قهرمانی رزمنده با این شرایط شکل نمیگیرد و مخاطب دیگر نمیتواند با او همذات پنداری کند. مخاطب بعد از وارد شدن به سالن تئاتر دیگر اسامی بازیگران را نمیبیند چند دقیقه بعد از وارد شدن به تئاتر اسامی را کنار میگذارد و به بازی و نقشها نگاه میکند تا بتواند خودش را در آن جایگاه قرار دهد. او میخواهد خودش را دنبال کند. مخاطب خود را ضعیف نمیبیند. پس باید ضد قهرمان و قهرمان را قوی کار کنیم تا مخاطب راحتتر خود را جایگزین کند.
تماشاگر بعد از تماشای «تلافات» چه چیزی را با خودش به خانه میبرد؟
مهمترین چیزی که بعد از تماشای «تلفات» مخاطب با خودش میبرد انرژی است. انرژی که گروه منتقل کرده است. همه عوامل روزها و شبها برای اجرای این کار تلاش و تمرین کردهاند. اما در نهایت به قول معروف هرکسی از ظن خود شد یار ما و باید ببینیم مخاطب از دید خودش چه چیزی را میبیند و چقدر دوستش دارد اما این اثر قطعا انرژی خود را به مخاطب عرضه میکند.
بعد از دوسال سخت با چند اجرای پیاپی به صحنه بازگشتید، شرایط و آینده تئاتر را بعد از گذر از پاندمی کرونا چطور ارزیابی میکنید؟
تئاتریها دو سال خیلی سخت را گذرانده اند. این روزها گاهی فکر کردیم که آیا ما خانه خود را بر روی آب ساختهایم؟! آینده برای هنرمندانی مانند ما به چه صورت خواهد بود؟! یک ویروس کوچک کل زندگی ما را تحت شعاع قرار داد و هنوز هم به آن دوران طلایی تئاتر برنگشتهایم. آرزوی من این است که دوباره به دوران قدیم برگردیم و شاهد پیشرفت همه باشیم. امیدوارم که افقهای آینده کاری؛ نه تنها برای من بلکه برای همه همکارهایم، هم نسلهایم و هم فکرهای من یا حتی افرادی که هدفی را دنبال می کنند راهی روشن باشد. تئاتر فرهنگ یک کشور است و به عنوان عضو کوچکی از خانواده تئاتر از مسئولین خواهش میکنم تا نگاه ویژهای به تئاتر داشته باشند. شاید تئاتر از خیلی از مسائل صنعتی ما مهمتر باشد. چون اگر فرهنگ ما جان بگیرد صنعت، علم، سیاست و اقتصاد هم در جامعه جان خواهد گرفت. به نظر من فرهنگ میتواند یک جامعه را بسازد.