اعظم دلداده مدیر گروه تئاتر معلولین استان قم:
نمایش توانمندی بچههای اوتیسم نیاز مبرم به حمایت مسئولین دارد
اعظم دلداده از سال ۱۳۷۴ وارد دنیای تئاتر شد و کار با معلولین را آغاز کرد.ن. او به تازگی نمایش « روز قشنگ سارا » را به صحنه برده است.
نمایش رقص مرگ را در جشنواره بین الملی مهر آیین تهران درتماشاخانه مهر در سال ۸۴ ، نمایش مهر گیاه را درسومین جشنواره بین المللی تاتر معلولان در تالار وحدت در آذر ۱۳۸۶ ، کمدی اکتشافات را در سومین جشنواره منطقه ای آفتاب اصفهان در اردیبهشت ۱۳۹۴ کارگردانی و به اجرا درآورد. نمایش کمدی اکتشافات به جشنواره بین المللی مهر آیین در سال ۹۵ نیز راه یافت و برگزیده جشنواره بین المللی امید آفرین سال 1394 شد. در سال 1395 نیز نمایش کمدی ارتفاعات را در جشنواره بین الملی امید افرین اصفهان در آذر ماه به اجرا درآورد. سپس دو نمایش رنگ رنگ نقاشی و روز قشنگ سارا را با بچه های اوتیسم کار کرد.
نمایش « روز قشنگ سارا » نوشته عباس دوست قرین به کارگردانی اعظم دلداده از ۲۲ الی ۲۴ دیماه ۱۴۰۰ در قم به روی صحنه رفت. به همین مناسبت،اعظم دلداده مدیر گروه تئاتر اوج در گفت و گویی به سوالات خبرنگار ایران تئاتر در قم پاسخ داده است:
ازگروه تئاتر معلولین و راه اندازی این گروه برایمان بگویید؟
سال ۷۹ کار با گروه تاتر معلولین را در قم آغازکردم.احساس من این بود که علیرغم تصور بعضی از مردم در مورد اینکه معلولین توانایی انجام خیلی از کارها را ندارند،آنها بسیار توانمند و باهوش هستند و در برخی موارد حتی درک و فهم شان از مسائل پیرامون خود،قویتر و بالاتر از انسانهای فاقد معلولیت است. کم کم که با آنها بیشتر کار کردم و انس گرفتم،این احساس هم در من قویتر شد به گونهای که احساس وظیفهی بیشتری داشتم که این موضوع را به دیگران هم اثبات کنم. پس شروع به کارکردن با معلولین نمودم و در این راه روز به روز مصممتر و با انگیزهتر شدم. کم کم با حضور در جشنوارهها و مقامهایی که این بچهها به دست آوردند،عدهی بیشتری با من همراه شدند و الان به جایی رسیدهایم که در قم،گروه تئاتر معلولین به شدت فعال هستند و همراه با من،گروههای دیگری نیز به فعالیت مشغول شده و در صحنههای تئاتر درخشان ظاهر میشوند.
گروه شما چند نفر عضو دارد و نحوه انتخاب آنها به چه صورت بوده است؟
گروه تاتر اوج ۲۰ نفر عضو دارد و انتخاب این افراد نیز بر اساس توانائی هایی که در هرکدام وجود دارد بوده است. بسیاری از این عزیزان با دیدن فعالیتهای دیگر معلولین که روی صحنه تئاتر رفته و توانائیهای خود را بروز دادهاند،به تئاتر علاقه مند شده و به فعالیت پرداختهاند. در حال حاضر نیز این اشتیاق و علاقه باعث شده تا گروههای دیگر استان نیز در شاخههای دیگر معلولیت مثل افراد ناشنوا و کم شنوا هم فعال شده و اجراهای بسیار موفقی در قم و شهرهای دیگر و حتی در مرکز حرفهای تئاتر کودک و نوجوان در تالار هنر تهران داشته باشند.
نمایش روز قشنگ سارا چندمین تجربه شما در کار کردن با بچه های اوتیسم است و کارهای قبلیتان چه بوده؟
روز قشنگ سارا دومین تجربه من با بچههای اوتیسم است. کار اولم نمایش رنگ رنگ نقاشی بود که با بچههای اوتیسم انجام دادم و از سوی خانوادهها و مسئولین هنری شهر هم بسیار مورد تشویق قرار گرفتند. البته کار با بچههای اوتیسم بسیار دشوارتر و حساستر از کار تئاتر با دیگر معلولین است و صبر و تحمل بسیار زیادی را میطلبد. البته من به دلیل اینکه این بچهها را عاشقانه دوست دارم،همیشه با دیدگاهی همراه با عشق و محبت به این کار نگاه و آن را دنبال کردهام
بزرگترین ، شیرین ترین و سخت ترین تجربه شما در کارکردن با بچه های اوتیسم چه بوده است؟
این کاربرای من سختی نداشته و تماما عشق بوده و علاقه. وقتی میدیدم لحظه به لحظه بچهها رشد میکنند و آرامش خانواده هایشان را میدیدم لذت میبردم. چرا که میدانم خانوادهی این بچهها برای نگهداری و مراقبت از آنها باید چه دشواری هایی را تحمل کنند و علاوه بر مشکلات خود آنها،باید با نگاهها و برخوردهای دیگران که از روی نا آگاهی نسبت به شرایط این بچهها،حرفها و یا برخوردهای نا درستی از خود بروز میدهند نیز دست و پنجه نرم کنند و درگیر باشند. من پس از مدتی متوجه شدم که تئاتر میتواند استعدادهایی را که در این بچهها وجود دارد و نادیده گرفته شده،به ظهور برساند و دیگران را وادار کند که در مقابل توانایی آنها بایستند و به تشویق آنها بپردازند و همین موضوع،باعث آرامش و شادی خانوادههای این عزیزان میشود.
چرا از خانواده و مادران این بچه ها در نمایش هایتان استفاده می کنید؟ حضورخانواده ی بچه های اوتیسم در کنار شما در این کار و کارهای قبلی چه تاثیری در کار شما داشته است؟
حضور خانوادهها باعث شده کار راحتتر جلو برود و فضای کار صمیمیتر شود و بچهها بهتر کار کنند و رابطه شان با خانواده هایشان دوستانهتر و صمیمیتر بشود. ضمن اینکه در سختیهای کار کمک حال من هستند و از طریق آنها میشود به بچهها نزدیکتر شد و با زبانی راحتتر و صمیمیتر با آنها گفتگو کرد و مسائل مختلف را برایشان توضیح داد. از سوی دیگر مادران بچهها خود شاهد پیشرفت روز به روز بچهها هستند و این امر آنها را تشویق میکند که بیشتر و بیشتر با بچهها کار کنند و آنها را به شرایط مطلوبتری برسانند.
چه حمایتهایی تاکنون از فعالیت شما از سوی مسئولین فرهنگی و هنری و بهزیستی انجام شده است؟
راستش را بخواهید کمکهای انجام شده آنقدر محدود بوده که شاید بتوان گفت کمک چندانی نشده اما این را هم باید گفت که اصولا حمایت از تئاتر به معنای عام کلمه در کل کشور بسیار اندک و ناچیز است و هنرمندان تئاتر همیشه در حاشیه قرار داشتهاند. این موضوع بخصوص در شهرستانها بسیار غم انگیزتر بوده است. با چنین وضعیتی اگر بخواهیم منصفانه نظر بدهیم باید بگوییم که مسئولین استانی هم هرآنچه که در توان داشتهاند انجام دادهاند و طبیعی است که بپذیریم با وضعیت فعلی و مشکلات عدیدهای که آنها با آن دست و پنجه نرم میکنند،بیشتر از این برایشان مقدور نبوده است. امیدوارم با حمایت کلانتر از تئاتر،بویژه تئاتر شهرستانها،راه برای کمکهای بیشتر مسئولین فرهنگی و هنری و بهزیستی بازتر شود و این بچهها هم مورد حمایت بیشتری قرار گیرند. جا دارد در اینجا از زحمات مسئولین اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن هنرهای نمایشی استان قم تشکر کنم. ما برای پیشبرد کارمان و نمایش توانمندی بچه های اوتیسم به حمایت مسئولین نیاز مبرم داریم.
رابطه ی هنرمندان معلول و بچه های اوتیسم با شما چگونه است و تاثیر حضور خود را در کنارشان چگونه ارزیابی می کنید؟
رابطه آنها با من خیلی صمیمی ست و باعث رشد و اعتماد به نفس آنها شده و روابط اجتماعی شان خیلی بهتر شده است. از سوی دیگر من هم از وجود آنها و اینهمه عشق و محبتی که خدا نسبت به آنها در دلم قرار داده احساس شعف و شادمانی میکنم و خدای بزرگ را شاکرم. احساس واقعی من این است که از وقتی با این بچهها کار میکنم،خودم را بیشتر نزدیک به خدا حس میکنم و حضور خداوند را در لحظه لحظهی زندگی ام بسیار بیشتر و بهتر از قبل احساس میکنم.
اگر صحبت خاصی در پایان به نظرتان می رسد که لازم است بیان کنید بفرماید؟
اول اینکه از همسر عزیزم بسیار سپاسگزارم که همواره یار و یاور من بوده و در این راه دشوار کاری،از هیچ کمک و همراهی ای دریغ نداشته است. همینطور از فرزندانم و همسرانشان که همیشه یاریگر من بودهاند. همینطور تشکر میکنم از جناب آقای حسن حسنی که به عنوان حامی مالی گروه یاریگرمان بودند و حرف آخرم این است که:بیایید بیشتر به این عزیزان توجه کنیم و درکشان کنیم که هم خودشان و هم خانواده عزیزشان راحتتر و شادتر در اجتماع زندگی کنند.