مروری بر آثار راهیافته به جشنواره تئاتر فجر : (1)
چهلمین رقابت بزرگ آثار صحنه ای
سهم 53 درصدی آثار پایتخت و حضور با کیفیت استان ها
ایران تئاتر:۳۰ نمایش، تعداد آثاری است که به بخش رقابتی چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر راه یافتهاند. در گزارش پیشِرو، این آثار را مرور میکنیم.
همۀ 30 نمایش راهیافته به بخش رقابتی این دوره از جشنواره تئاتر فجر، شامل 12 اثر برگزیده از جشنوارههای تئاتر استانها و 18 اثر نیز سایر آثار برگزیده صحنهای در این بخش را شامل میشوند. 26 هنرمند، این آثار را از میان «نمایشهای برگزیده جشنوارههای تئاتر استانها»، «آثاری که صاحبان آنها بهصورت مستقیم متقاضی حضور در جشنواره بودند» و «نمایشهای بخش مهمان» و با استفاده از ظرفیت مجازی انتخاب کردهاند.
به گزارش ایران تئاتر ،شهر تهران با ۱۶ اثر،رقم بیشترین تعداد آثار صحنهای حاضر در این بخش را دارد؛ سهمی تقریبا ۵۳ درصدی. پسازآن،مشهد با چهار اثر(و با فاصلۀ زیاد از تهران)،سهمی ۱۳ درصدی را به خود اختصاص داده است. با این حساب میتوان گفت،سهم سایر استانها در مقایسه با سهم آثاری که از پایتخت موفق به راهیابی در این بخش شدهاند،حدود ۴۷ درصد و بسیار قابلتأمل است.
آنچه در ادامه میخوانید،مروری اجمالی بر این آثار و داستانی است که از دل هرکدام از آنها در فجر امسال گفته و اجرا خواهد شد.
آثار منتخب برگزیدگان جشنوارههای تئاتر استانها
«بروخا» به نویسندگی و کارگردانی رضا پورترابزاده رودسری از گرگان
بروخا اقتباسی است از نمایشنامه خانه برناردا آلبا نوشته فدریکو گارسیا لورکا،بروخا داستان خانهای است که توسط مادر خانه(برناردا)برای دختران او تبدیل به زندان میشود و با سنتهای اشتباه و خرافه،زندگی را برای آنها سخت میکند و در انتها باعث ایجاد تراژدی اصلی میگردد.
«بعضیارو باید دورادور دوست داشت» به نویسندگی و کارگردانی علی بابایی از کرج
در این نمایش این قصه را دنبال میکنیم:بعضیارو باید دورادور دوست داشت نزدیک که بشن باوراتو خراب میکنن. سحر در سر سودای مهاجرت دارد و. میخواهد به هر قیمتی به روسیه مهاجرت کند ولی نمیتواند همسرش راضی کند؛ و تصمیم میگیرد به روشی نامتعارف سریعتر مقدمات طلاقش را فراهم کند.
«پچپچههای پشت خط نبرد» به نویسندگی علیرضا نادری و کارگردانی محمدرضا خسروشاهی از قم
در این نمایشنامه بهمرور زندگی و خاطرات چند سرباز پرداخته میشود و البته مرور واقعی از آن دوران و آدمهایی با نسبتهای متفاوت مذهبی و سیاسی در کنار هم است که در دفاع از آبوخاک میهن میجنگند.
«پروانه الجزایری» (مشروط) به نویسندگی پیام لاریان و کارگردانی سعید شیخی از قزوین
در نمایش «پروانه الجزایری» هفت بازیگر حضور دارند؛ در مهمانی خداحافظی فؤاد که در ویلایی در جیرود برگزار میشود دوستان جمع هستند. فصل زمستان است؛ بارش برف و سرما باعث قطع گاز شده است. در این ویلا روابط دوستانی که حضور دارند مورد کنکاش قرار میگیرد.
«درخشش صبحگاهی سیاره ناهید» (مشروط) به نویسندگی مسعود عقلی و مهسا غفوریان و کارگردانی مسعود عقلی از استان خراسان رضوی شهر مشهد
در خلاصه این نمایش آمده است:اینانا به همراه همسر و برادرش،نیمهشب به مغازهی اسباببازیفروشی خواهر کوچکتر(ندا)میروند. ندا باید تعداد زیادی اسباببازی برای مشتری(ادهم)فراهم کند. ادهم از راه میرسد نمایش نگاهی دارد به اسطورهی «ازدواج مقدس» که مربوط به تمدن سومریان در بینالنهرین است،آمده است.
«زندگی سگ مرده» به نویسندگی حامد مکملی و کارگردانی مرتضی نجفی از قزوین
در خلاصه این نمایش که با حضور یازده بازیگر اجرا میشود،آمده است:دکترها آقا را جواب کردهاند. بچهها قرار میگذارند هرکدام دو روز آقابزرگ را نگهدارند. آقابزرگ بین رفتن به آن دنیا و ماندن در این دنیا مردد است.
«سالخوردگی» به نویسندگی باقر سروش و کارگردانی سید یاسر هاشم زاده و کامران جباری از بیجار
سالخوردگی اقتباسی از داستان «لیر شاه» شکسپیر است که در این نمایش پادشاه به دنبال تقسیم دارایی خود در بین سه فرزند دخترش است اما پس از تقسیم دارایی مشکلاتی بین فرزندان و پدر به وقوع میپیوندد.
«قند خون» به نویسندگی لیلی عاج و کارگردانی زمان ارکمان از استان یزد شهر یزد
در «قند خون» این داستان را دنبال میکنیم:کارخانه قند به دلیل خصوصیسازی تعطیل میگردد و زندگی کاراکترهای نمایش را تحت تاثیر قرار میدهد...
«کَل» به نویسندگی مصطفی محمدی دوست و جواد خاکسار به کارگردانی مصطفی محمدی دوست از استان چهارمحال و بختیاری شهر فارسان
در نمایش «کل» تلاش میشود مفهوم خشونت و اتفاقات و تأثیرات پسازآن با تصویر و فرم اجرا شود. بیبی بزرگ ایل به شکارچیان میگوید که شکار نکنند اما کسی به او اهمیتی نمیدهد،چشمهها خشک میشوند و بلاهای طبیعی بر سر مردم میآید
«مرثیهای در قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ» به نویسندگی رضا گشتاسب و کارگردانی مجتبی رستمی فر از اهواز
این روایتی از ژولیوس سزار است:وضعیت روم بههمریخته و آشفتگی سرتاسر روم را گرفته. شرمساری شکست سالها پیش از ایرانیان،رومیان را به ملتی شکستخورده تبدیل کرده که نمود آن در سیاست،اقتصاد،روابط مردم باهم دیگر در جامعه و هر چیز ملموس و غیرملموس دیگر دیده میشود. در این میان ژولیوس سزار بر ناآرامیها پیروز میشود و صداهای مخالف و معترض را سرکوب میکند و آرامشی نسبی به روم میدهد. سزار قصد دارد روم را به ملت یکپارچهای تبدیل کند که باهم بهسوی پیروزی گام بر خواهند داشت. براین امر نیاز دارد که همهی اختیارات از سوی سنا به او داده شود. این تجمیع اختیارات در دست یک نفر باعث شده برخی از اطرافیان با توجه به شناختی که از سزار دارد،ترس از به وجود آمدن دیکتاتوری را حس کنند برای همین نقشه میکشند تا سزار را از سر راه بردارند. ازاینجا داستان راهش را به سمت منطقالطیر و داستان متحدشدن پرندگان برای رسیدن به کوه قاف و دیدن سیمرغ عوض میکند. پرندگان نیاز به داشتن رهبری یگانه را حس میکنند و برای همین رنجهای بیشماری را تحمل میکنند تا به قاف برسند اما در این میان بر سر مسائل زیادی بین آنها مشکلاتی به وجود میآید و هیچکس نمیتواند نظر دیگری را تحمل کند و این اتحاد بهزودی از هم میپاشد و شروع به دریدن هم میکنند. نه روم روی خوشی میبیند نه پرندگان سیمرغ را میبینند و در این میانه کلاغی هست که با تمام خردی و کوچکی،تنها به دلیل بیزاری از مردم و پرندگان،نطفهی پراکندگی را میپروراند تا از هیچ بودن همه لذت ببرد. هیچ آنطور که خودش فکر میکند است.
«هملتک» به نویسندگی و کارگردانی مهدی احمدی از مشهد
داستان،همان روایت شاهکار ادبی ویلیام شکسپیر یعنی هملت است. با این تفاوت که «هملتک» به شیوه نمایشهای رانی اجرا میشود. این نمایشها اعم از پردهخوانی،تخته حوضی،تعزیهخوانی،خیمهشببازی و نقالی است. درعینحال رگههایی از مدرنیسم در آن وجود دارد که آن را به یک اثر پستمدرن تبدیل میکند. هملت از ویتنبرگ بازمیگردد و از مرگ پدرش مطلع میشود. در همین حین روح پدرش او را از توطئه مادرش گرترود و عمویش کلادیوس آگاه میسازد. هملت به سبب انتقام برمیآید. هملت:موسم زنگار از دلها زدودن... مسئله این است بودن یا نبودن
«هملُر بیژنی» به نویسندگی یوسف شکوهی و کارگردانی آژمان بیژنی نسب از فسا
هملر توسط روح پدرش میفهمد که او طی توطئهای کشته شده است. عمو و مادرش در این قضیه نقش داشتهاند هملر آشفته شده و در پی اثبات این قضیه است تا اینکه بهوسیله گروهی انگلیسی،تئاتری را در ایل ترتیب میدهد و در آن نحوه کشتهشدن پدرش را به همه مردم ایل نشان میدهد ببراس عموی هملر در تکاپویی مستمر برای قتل هملر نقشه میکشد. این نمایش نوزده بازیگر دارد.
سایر آثار منتخب صحنهای بخش رقابتی
«آلنده نازنین» (مشروط) به نویسندگی محمدصادق گلچین عارفی و کارگردانی محمد برهمنی از تهران
«آلندۀ نازنین» داستان کارگردان تئاتری است که بعد از چندین پروژۀ شکستخورده در آرزوی اجرا کردن اثری باشکوه و جاهطلبانه دربارۀ کودتا علیه سالوادور آلنده به دست پینوشه و نیروهای آمریکایی است. آن هم نه اجرایی معمولی. اجرایی با روشی منحصر به فرد و با رعایت هفت قانونی که خود آنها را نوشته و اصرار دارد موبهمو اجرا شود. ولی هیچچیز آنطور که کارگردان میخواهد پیش نمیرود. گروه نمایش با او و روشهای اجرایش همراه نیست و درکش نمیکند. هر چه میگذرد سرنوشت کارگردان بیشتر شبیه شخصیت اصلی نمایش میشود. حتی معشوقش هم او را نادیده میگیرد. در این میان فقط نا بازیگر گروه است که با کارگردان همراه میشود. نا بازیگر که کمکم به درک و دریافت جدیدی از دنیای نمایش و کارگردان رسیده میخواهد به او کمک کند. گروه اجرا هر کاری که خودش دوست دارد انجام میدهد. پس تصمیم میگیرد به پشتگرمی تهیهکننده کارگردان را از کار اخراج کند و نمایشی را که تراژدی است کمدی اجرا کند. نا بازیگر در اوج ناامیدی کارگردان از او میخواهد نمایش را به شکلی که خودشان میخواهند اجرا کنند. نمایشی که شبیه هیچ نمایش دیگری نیست و بازیگرش خود کارگردان است. نمایشی که واقعی واقعی است.
«آنتیگونه آخرین سامورایی» به نویسندگی و کارگردانی امین رضایی اردانی از مشهد
در خلاصه این نمایش آمده است:آنتیگونه برادران خود را از دست میدهد. او میخواهد آنها را دفن کند اما...
«احتمالات» به نویسندگی و کارگردانی علی شمس از تهران
در خلاصه داستان این نمایش آمده است:احتمال همنشین شدن هرکسی با هرکسی یا هرکسی با هر چیزی یا هر چیزی با هر چیزی در هر حالتی ممکن است.
«اودو» به نویسندگی گلناز ساکی و احمد (آرمان) شیرالینژاد و کارگردانی احمد (آرمان) شیرالینژاد از تهران
در خلاصه داستان «اودو» آمده است:این نمایش دربارهی پیامدهای جنگ ویتنام و برداشتی آزاد از بخشهایی از زندگی خصوصی اوریانا فالاچی،خبرنگار مشهور ایتالیایی و مصاحبههای او با چند تن از رهبران جهان است.
«باباآدم» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج از تهران
در خلاصه داستان نمایش «بابا آدم» که با محتوای متفاوت و کمتر تجربهشدهای روی صحنه رفته،آمده است:بابا آدم پای دیوار بلا نشسته و یه نفس بچه شو صدا میزنه،اونقدر آجر خورده تو سرش که به گرفتن جنازه پسرش هم رضایت داده و... و این حکایت خانوادههای اعضای گرفتار در فرقه تروریستی رجوی است که پای حصارهای پادگان اشرف در عراق نشسته و یکنفس بچههایشان را صدا میزدند و در مقابل تهمت و توهین و تهدید بهعلاوه سنگ و پارهآجر و تکه میلگرد دریافت مینمودند.
«بانوی محبوب من» به نویسندگی آلن جیلرنر به کارگردانی گلاب آدینه از تهران
داستان این نمایش درباره استاد آواشناسی دانشگاهی است که با دوست زبانشناس خود شرط میبندد تا دختر گلفروش و عامی لندنی را تبدیل به بانویی متشخص کند تا در میهمانیهای اشرافی بدرخشد.
«بعد از افتادن» به نویسندگی روزبه کاظمی به کارگردانی حسین حسینیان از تهران
در خلاصه این نمایش آمده است:خانوادهای در خانه تلویزیون میبینند. پیک وارد خانه میشود. با آنها تلویزیون میبیند.
«بک تو بلک» به نویسندگی و کارگردانی سجاد افشاریان از تهران
نمایشنامه «بک تو بلک» قصه مواجهه آدمها با تنهایی و خلوت با درون خود است. متن پیش رو نگاهی منتقدانه به نمایش «بک تو بلک» به قلم آریو راقبکیانی،منتقد سینما و تئاتر است.
«تختی در اتاق ۲۳ هتل آتلانتیک» به نویسندگی و کارگردانی تینو صالحی از تهران
مرگ و ابهامهای آن دوران ورزشی فعالیتهای اجتماعی پس از مرگ آلبوم تصاویر جستارهای وابسته منابع بود به بیرون تختی در ۱۷ دیماه ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت او دو روز قبل از مرگش در مورخه ۱۵ دیماه وصیتنامهای را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شماره ۳۴۲۸ و با تعیین کاظم حسینی بهعنوان سرپرست فرزندش بابک(که تنها ۴ ماه داشت)به ثبت رسانده بود همواره درباره دلایل مرگ او اختلافنظرهای زیادی وجود داشته است پهلوان تختی در آخرین شب زندگی خود در هتل آتلانتیک زندگی خود را مرور میکند و در قالب توهمات ذهنی مهمترین اتفاقات زندگیاش از اوج تا فرود را واکاری کرده و درنهایت محبوبیت را عامل نابودی خود میداند.
«تصویر مصور مظفری» به نویسندگی اصغر گروسی به کارگردانی وحید نفر از تهران
این نمایش روایتگر آخرین سفر مظفرالدین شاه قاجار به فرنگ است که پس از بازگشت،دوربین سینماتوگراف را وارد کشور کرده و به همین دلیل مملکت دچار بحران و هرجومرج میشود.
«خاک سفید» (مشروط) به نویسندگی محمود احدی نیا به کارگردانی محمدرضا هلال زاده از تهران
غربت در منطقه خاک سفید مشکلات و معضلات خود را دارد تا اینکه یکی از بزرگترین قاچاقچیهای آن منطقه به دست برادر خود کشته میشود و در پی آن خانواده به مشکلاتی میخورند که باعث پردهبرداری از برادرکشیها میشود و خاک سفید سال ۷۹ را روایت میکند
«داستان باغوحش» به نویسندگی ادوارد آلبی ترجمه الهام فقیه مسیبی و کارگردانی مهدی پاشایی از تهران
پیتر که از طبقه بالا و مرفه جامعه است هر هفته یکشنبه در پارکی در نیویورک در قسمت غربی پارک همیشه روی نیمکتی که از قبل انتخاب کرده در حال کتاب خواندن و پیپ کشیدن است جری که از طبقه پایین جامعه است و با گذشتهای تلخ که از خود خواهد گفت برای گفتوگو و ارتباط با پیتر به سمت او میرود و در آخر اتفاق ناگواری خواهد افتاد...
«ژپتو» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا (اوشان) محمودی از تهران
ژپتو پسری را بجای پینوکیو به فرزندی قبول کرده اما این بار با روشی دیگر او را تربیت میکند که با پینوکیو متفاوت است
«ساختن» به نویسندگی ارژنگ طالبی نژاد و کارگردانی مصطفی ذرهپرور از تهران
نمایش درباره عروسک ساز پیری که سالهاست عروسکی نساخته است،از غریبهای سفارش ساخت دو عروسک میگیرد. او که بهتنهایی از پس ساخت این سفارش جدید برنمیآید تصمیم میگیرد از پسرش دعوت کند تا به کمک او بیاید. پسری که سالها پیش از خانه فرار کرده است...
«سایر بازماندگان» به نویسندگی ساناز اسدی و کارگردانی مهرداد مصطفوی از تهران
در خلاصه داستان این اثر آمده است:«زندگی خانواده صمد فاتح بعد از مرگ ناگهانی همسرش در یک تصادف از هم پاشیده میشود. صمد با دو پسر کم سن و سالش تنها مانده و با تمام تلاشش چیزی به جز خشم و استیصال و ناتوانی در رابطه بین او و پسرهایش وجود ندارد. پسرها در همان عالم بچگی و تحت تاثیر خشونت ذاتی پدرشان دنبال مقصر مرگ مادرشان میگردند و زیر سایه سنگین صمد راهی به جز شک و تردید به دایره محدودی از آدمها که میشناسند،ندارند. امیر پسر بزرگ صمد که به چیزی به جز انتقام فکر نمیکند در شب تولدش با ماشین صمد به دختر کسی که فکر میکند باعث مرگ مادرش شده میزند و …»
«سگک» به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی رضا بهرامی از تهران
سگک داستان شهید شاهرخ ضرغام است. او از لاتهای پیش از دوران انقلاب در محله نبرد خیابان پیروزی بوده است. ضرغام در این منطقه برای خود بروبیا و اسمورسمی داشته و بسیاری از او حساب میبردند. شاهرخ ضرغام به دلیل هیکل درشتی که داشت، بادیگارد کابارهای بود اما در همین نمایش خاطرهای از او گفته میشود که ضرغام با لوتیگری خود بدون هیچ چشمداشتی زنی را از کار در کاباره نجات میدهد و حمایت میکند.
«سویینیتاد» (مشروط) به نویسندگی استفان ساندهایم ترجمه محمد نیازی و کارگردانی محمد نیازی از مشهد
داستان این نمایش در لندن دوران ویکتوریایی میگذرد و داستان بنجامین بارکر آرایشگری خوشبخت را روایت میکند که با همسر خود لوسی و دختر نوجوانش جوانا زندگی خوبی را میگذراند؛ اما زیبایی لوسی،قاضی بدکار شهر را به خود جذب میکند و تصمیم میگیرد او را از آن خود کرده و مورد سوءاستفاده قرار دهد. قاضی توربن بنجامین را به خاطر جرمی که مرتکب نشده متهم و تبعید میکند و موفق به پیاده کردن نیت پلیدش میشود. بنجامین بارکر از تبعید برمیگردد و قصد انتقام دارد. او تبدیل به قاتلی میشود که گلوی مشتریان خود را میبرد. درواقع افسانه این آرایشگر شیطانی از اواسط قرن نوزدهم در میان مردم آن زمان دهانبهدهان نقل میشده است.
«غلامرضا لبخندی» به نویسندگی و کارگردانی کهبد تاراج از تهران
غلامرضا خوشرو در سال هفتادوشش شروع به قتلهای زنجیرهای در تهران میکند و...
یادآور میشود،چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر از ۱۴ تا ۲۶ بهمن به دبیری حسین مسافر آستانه برگزار میشود و اخبار آن در سایت fitf.ir در دسترس است.
گزارش از سودابه زیارتی