در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش«روده درازی های یک مرده بی صاحب» به کارگردانی هادی کیانی

آمیزش هیجان انگیز نمایش های سنتی ایران با تئاتر مدرن خیابانی

ایران تئاتر - محمد رضا روزبهانی*: پیشینه تئاترایران را، که جنبه مذهبی و مقدس دارد، به آئین و مناسک مهر پرستی نسبت می دهند. به گفته میر چاه الیاده، بشر در  تلاش برای بهبود شرایط زندگی، با ساختن مناسک و آئین ها و نمایش ها، که به شکل ادواری تکرار می شدند، هم  برای سوال های متعدد خویش پاسخ می یافت و هم دنیا را  برای خودش تحمل پذیر می کرد.

در ایران اما، با توجه به تغییر شرایط، این آئین ها و نمایش های مذهبی، بجز تعزیه، در دوره های بعدی جنبه مقدس خود را از دست دادند. از معابد در آمدند،  به کوی و برزن رفتند و  به صورت مراسم و آئین، معرکه(مذهبی، ملی، سرگرم کننده)، تعزیه، تقلید  و خیمه شب بازی،  جنبه عامیانه به خود گرفتند و در عزا و شادمانی های ادواری به اجرا در آمدند و تا دوران معاصر کم و بیش کارکرد مثبت ، موثر و مفرح خودشان را در حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه حفظ کردند.

اما مواجهه غافلگیرانه با غرب در دوره قاجار، ابران را به گونه ای مدهوش ، مرعوب و گیج کرد . عده ای به کلی سنت ها و میراث گذشته، از جمله سنت های نمایشی، را به دیده انکار نگریستند و آئین ها و نمایش های ایرانی را فاقد ارزش پنداشتند. غافل از اینکه آئین ها و نمایش های کهن با نمایش دراماتیک در غرب، در ارتباطی تنگاتنگ، همیشه یاری رسان هم بوده اند و عناصری را با هم رد و بدل کرده اند. منتها در شرق و از جمله ایران، به دلایل فراوان، این اتفاق روی نداد و بسیاری از سنت های نمایشی ما، از جمله تعزیه، به گفته زرین کوب مجال ارتباط جدی و تبدیل شدن به نمایش دراماتیک را پیدا نکردند. همین نمایش خیابانی، که ماهیتی تهیجی، تبلیغی وآموزشی دارد، ماده اولیه خود را از بطن زندگی روزمره مردم می گیرد و ریشه اش در مراسم آئینی روزگار باستان است؛ هرچند ریشه آئین ها در ایدالیسم و ریشه تئاتر مدرن خیابانی در پوزیتیویسم است. از آنجا که مهم ترین وظیفه تئاتر خیابانی ایجاد پل ارتباطی میان تماشاگر و بازیگر است و هر دو به یک اندازه می توانند در اجرا نقش داشته باشند، باعث می شود که نتواند از ارتباط با آئین ها و نمایش های سنتی، که عموما در  خیابان ها و معابر و در ارتباط تنگاتنگ با تماشگر اجرا می شوند، گریزان شود. و البته عدم پایبندی تئاتر خیابانی به قراردادهای نمایش هایی که که در سالن ها اجرا می شوند نیز این ارتباط را بیشتر می کند.

در قرن بیستم بر اساس شرایط خاص قرن، نگرش انتقادی- اجتماعی در میان هنرمندان به صورت تئاتر خیابانی شکل گرفت. این جریان تئاتری در سالهای بعد از انقلاب با توجه به شرایط خاص ایران، به طور جدی با استقبال روبرو شد. تئاتر خیابانی بر اساس ماهیت انتقادی خود ، محتوایی تاریخی، سیاسی، و اجتماعی دارد و بر پایه های عقلی و علمی استوار است، هرچند که نیروی محرک آن رویا ها و ایده آل های ذهنی است، که در آئین ها و نمایش های سنتی ایران به وفور یافت می شود، و در پرداخت هنری و اجرایی آن نیز روش های خلاقانه و متکی بر تخیل هنرمندانه، که این هم در آئین ها و نمایش های سنتی ما قابل دسترسی است، نقشی اساسی ایفا می کند.

با توجه به نکات فوق، نمایش خیابانی "روده درازی های یک مرده بی صاحب" نوشته و کار هادی کیانی  در جشنواره تئاتر فجر اجرای بسیارموفقی داشت و تمام ویژگی های پیش گفته را در خود جای داد. نویسنده و کارگردان نمایش توانست به شکل خلاقانه ای انواع و اقسام آئین ها و نمایش های سنتی ایران را در دل یک نمایش مدرن جا بدهد.

ملانصرالدین، که بواسطه افسردگی مرده است، در عالم برزخ، به پیشنهاد ابوعلی سینا، برای رهایی از افسردگی باید چند آدم زنده را بخنداند. ملا در این زمان  خبردار می‌شود که فراخوانی داده شده که در ایران و جهان هر کس بتواند در ایام کرونا مردم را بخنداند و خوشحال کند جوایز گرانبهایی دریافت خواهد کرد. ملا، که فرصت را مناسب می بیند به هر ترفندی هست از عالم برزخ مجوز میگیرد و به همراه کمدین های کشورهای دیگر  به این  جهان پرواز می کنند تا در  مدت محدود یک ساله تعیین شده، زمینه شادی و خنده مردم  را فراهم بکنند.

 ملا که سهمیه ایران است، بعنوان اولین  راهکار تصمیم می گیرد  لطیفه هایش به چاپ برساند،  اما بعد از شش ماه دوندگی، با ممیزی شدید مواجه می شود و یک صفحه رها یافته از تیغ  سانسور را وافی به مقصود نمی بیند بنابراین راهکار دیگرش  یعنی اجرای نمایشی، بر مبنای حوادث آخرین سال عمرش، در مجموعه تئاتر شهر را در نظر می گیرد،  که آنهم بواسطه مشکلات بازبینی و تعطیلات کرونایی، بعد از قریب پنج ماه و اندی منتفی می شود. در هفته آخر حضورش در این جهان، به پیشنهاد مبارک نمایش خود را در قبرستان اجرا می کند که انهم نتیجه نمی دهد. در آخر با وجود تلاش فراوان و آزمودن راه های متعدد از بس اوضاع جامعه نا بسامان است، ملا بدون اینکه بتواند کاری بکند از جریان رقابت حذف می شود و بعد از اینکه به رسم داستان های ایرانی تماشاگران را به شاد کردن هم توصیه می کند، به عالم برزخ بر می گردد.

در لابلای متن، جدا از استفاده از لطیفه های ملا نصرالدین، مسائل و مشکلات معیشتی و اجتماعی جامعه هم به شکل ملموسی مطرح می شود. متن به گونه ای نوشته شده است که، دست کارگردان را باز می گذارد  انواع نمایشها و آئین های سنتی را بکار گیرد، در هنگام گرفتن مجوز خروج از برزخ روضه می خواند، در گیرودار برخورد با کارکنان ارشاد، برای گرفتن مجوز چاپ کتاب، به شکل خلاقانه ای همانند تعزیه خوان ها خودش در جایگاه اولیا می نشیند طرف مقابل را در جایگاه اشقیا می نشاند، برای گرفتن مجوز اجرای نمایش، مبارک خیمه شب بازی در مسیر او قرار می گیرد و راه تئاتر قبرستانی را پیش پای او می گذارد، در اجرای نمایش شهر هرت در قبرستان ، که شرح حوادث اواخرزندگی ملا نصرالدین است، نقالی، قصه گویی، حافظ خوانی، عروسک گردانی، سیاه بازی، معرکه گیری، روضه خوانی، و.. را می بینیم.

این طراحی بسیار خلاقانه در متن و اجرا، که عناصر مختلف را درست و بجا در کنار هم قرار داده است، همراه است با بازی هنرمندانه همه بازیگران، بخصوص بازیگر  ملانصرالدین، که گاهی براساس امکانی که متن و اجرا در اختیارش قرار داده است، بدون اینکه به طرح دقیق و  کلی متن و میزانسن های حساب شده اجرا خدشه ای وارد کند، به بداهه می پردازد، و این همه همراه است با طراحی خلاقانه لباس و توجه به روانشناسی رنگ،  طراحی صحنه، به گونه ای که چند مکعب بزرگ و بعضی ابزار های دیگر، بطور  توامان و اندکی تغییر، فضا و مکان ها متعددی را بیافرینند، گریم ، موسیقی مناسب، به گونه ای که متناسب با تغییر صحنه ها شکل و ریتم متناسب آن صحنه را ارائه می دهد، طراحی  درست حرکات موزون و در نهایت فضا سازی های بسیار زیبا و ایجاد جذابیت بصری فراوان. این همه زمینه را برای  آمیزش هیجان انگیز آیین ها و نمایش های سنتی ایران با تئاتر مدرن خیابانی فراهم می کند. به گونه‌ای که شما وقتی نمایش را می بینید در عین این که از مصالح و مواد سنت‌های نمایشی ما وام گرفته است و با فرهنگ ما  همخوانی دارد، شکل کار و قالبی که این مواد و مصالح در آن ریخته شده  مدرن است.  ساختار درست ، ریتم مناسب و به کارگیری تمام عناصر به ما می گوید که  این کار به خوبی توانسته است به اهدافش دست پیدا کند. مگر ما از تئاتر خیابانی غیر از این انتظار داریم؟

به تشخیص حقیر عوامل موفقیت کار به شرح زیر است:

اول: به نظر می آید حتی اگر ما نتوانیم بعضی از نمایش‌های سنتی و متون ادبی گذشته خودمان را، به هر دلیلی به سطح یک نمایش دراماتیک برسانیم، لا اقل می توانیم آنها را درون نمایشنامه ها و نمایش های مدرن جا سازی کنیم و با ایجاد ترکیبی جذاب هم از قابلیت های آنها استفاده کنیم و هم آنها را به طور هوشمندانه ای از فراموشی حفظ کنیم. حفظ میراث تاریخی ایران وظیفه کمی نیست. آقای کیانی این کار را بسیار خوب و آگاهانه انجام داده است.

دوم: آقای هادی کیانی نویسنده و کارگردان این اثر، پژوهشگر تئاتر است و کتاب ایشان تحت عنوان" اقتباس نمایشی کمیک از لطایف ملانصرالدین"، که اخیرا رونمایی شده است،  ارزش و اهمیت توامان بودن پژوهش و اجرا را به رخ می کشد.

سوم: عامل دیگر، وجود استاد عبدالرضا فریدزاده به عنوان مشاور کارگردان است. وی از پیشگامان تئاتر خیابانی ایران است، مطمئنا نقش تعیین‌کننده‌ای در سازماندهی متن و اجرا داشته است. و این نقطه قوتی است برای کارگردان و نویسنده جوان ما که از دانش ایشان به خوبی استفاده کرده است.

چهارم: عامل مهم دیگر وجود یک تیم خوب، یکدست، کاربلد و علاقمند است، که پیداست کار گروهی را به خوبی آموخته اند و خوب مدیریت شده اند. البته نقش سرپرست گروه آئینه جناب آقای عمادی کاملا در موفقیت نمایش هویداست.

در پایان از فرصت استفاده می کنم و ضمن گفتن خداقوت به گروه، خدمتشان عرض می‌کنم که شما راهتان رو خوب، درست و عالمانه شروع کردید، افق های خوبی  پیش رو شماست، شاگردی کردن، پژوهش کردن، درست عمل کردن و مخاطب شناسی از جمله مواردی است که می‌تواند مسیر شما را برای آینده هموارتر کند. 

و توفیق از خداست...

 

* دکتر محمد رضا روزبهانی عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان

 

منابع:

غریب پور، بهروز، تئاتر در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1384

فریندخت زاهدی، تئاتر خیابانی، تهران، نشر نودا،1396

کیانی، هادی، اقتباسی نمایشی کمیک از لطایف ملانصرالدین، تهران، انتشارات ندای کارآفرین، 1400




نظرات کاربران (2)