در حال بارگذاری ...
لب کلام هنرمندان در گفت و گوهای هفته 74

چراغ تئاتر روشن است و ما روی صحنه هستیم

ایران تئاتر : آغاز سال ۱۴۰۱ و بهاری دیگر برای تئاتر ایران ، به امید نابودی و ریشه کن شدن ویروس منحوس کرونا که گریبان گیر تئاتر و دوستدارانش شده است .

در هفته منتهی به سال 1401 ایران تئاتر در کنار گزارش‌های روزانه متنوع،به انتشار گفت و گوهایی اختصاصی به موضوعات مختلفی در حوزه نمایش پرداخت. گفت و گوهایی از رضا بصیرت مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی ،  کارگردانان نمایش «ترقب» ، محمد کاظم‌تبار نویسنده و کارگردان نمایش «آلا» ، مرجان آقا نوری بازیگر نمایش «آلا» ،  حمید ابراهیمی نویسنده ،کارگردان و بازیگر نمایش یک ماه هزار آسمان ، حمیدرضا رکنی و حسین زارعی کارگردان حاضر در جشنواره نمایشنامه خوانی رضوی و...

در ادامه متن مهم‌ترین گفت‌وگوهای کوتاه و بلندی که  با موضوع هنرهای نمایشی روی خروجی خبرگزاری‌ها و سایت‌ها منتشر شده را در بخش «لب کلام» بصورت خلاصه آورده‌ایم تا مخاطب این متن در دنیای پرسرعت امروز درجریان مهمترین بخش‌های گفت و گو‌ها قرار بگیرد.

 

فردین رحمانپور : ما احتیاج به حمایت شما بزرگان داریم

فردین رحمانپور درباره نمایش «آریتمی» گفت : این اجرا حرف دل جوانانی است که در حال فعالیت در تئاتر و سینما هستند و به آن‌ها توجه نمی‌شود. نمایش «آریتمی» از حمایت و اعتماد می‌گوید و کاملاً براساس واقعیت شکل گرفته است و مطمئنم خیلی از حرف‌های نمایش حرف دل جوانانی است که در حال فعالیت در تئاتر و سینما هستند و به آن‌ها توجه نمی‌شود. او در ادامه افزود: «آریتمی» دعوت به چالشی از نوع خیال و لبخند است. نمایش سراسر مملو از لحظه‌ها و روایت‌های روان و خودمانی است که پر تکلف نیست و قرار است در ساده‌ترین شکل با مخاطب همراه باشد و از لبخند تا خنده و از تفکر به تصمیم را با مخاطب تجربه کند و با او پیش برود تا چندین انتها و چندین تصمیم رقم بزند و مخاطب را در چند راهی‌های شیرین قرار دهد.

رحمانپور ضمن اشاره به اینکه اتفاق‌های نمایش در زمان حال است و تمام آن‌ها را خودمان در اطرافیان و زندگی شخصی دیده و حس کرده‌ایم. فردین رحمانپور در بخشی از صحبت‌هایش گفت: من یک خواهشی از بزرگان تئاتر دارم، از کسانی که در این حرفه جایگاهی دارند، می‌شود کمی آرام باشید؟ می‌شود خواهش کنم مقداری با جوان‌های این حرفه که تازه کارهستند خوب برخورد کنید؟ می‌شود خواهش کنم آنقدر سنگ جلوی پای آن‌ها نیندازید؟ می‌شود خواهش کنم نگاه بالا به پایین نداشته باشید، هوای‌شان را داشته باشید؟ ما احتیاج به حمایت شما بزرگان داریم، احتیاج به علم شما داریم.  قرار نیست جای شما را بگیریم، قرار است کنارتان یاد بگیریم

میدان دادن به جوان‌های متعهد و با پشت کار بهترین کار ممکن است، امکانش هست ما بی‌تجربه باشیم اما نادان نیستیم و می‌خواهیم از طرف بزرگان‌مان موردحمایت قرار گیریم و از آنها یاد بگیریم، همین ... 

در این روزهای کرونایی تئاتر کار کردن سخت است، دراین شرایط سخت اقتصادی ناشی از کرونا و در حالی که بسیاری از پیشکسوتان تئاتر فعالیت‌شان را تا بهبودی شرایط منحل کرده‌اند تیم ما که تیمی جوان و پرانگیزه است تمام تلاشش را می‌کند تا بدون چشم‌ داشت مالی در روشن نگه داشتن چراغ تئاتر نقش داشته باشد.

 

محسن اردشیر : فروغ برای من با تمام شاعرانی که می‌شناسم فرق دارد!

محسن اردشیر از اجرای نمایش «خانه سیاه است» در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر گفت: علاقه من باعث شده به این موضوع فکر کنم که در واقع می‌شود بدون آنکه حرفی زده شود با تئاتر فیزیکال با تماشاگر ارتباط عمیق برقرار کرد به‌گونه‌ای که اثر روی مخاطب تاثیر بیشتری بگذارد. به اعتقاد من تئاتر فیزیکال می‌تواند این رسالت را بر عهده بگیرد و در نهایت با اتود و تمرین‌های مختلفی که انجام داده‌ایم به این نمایش رسیدیم.

این کارگردان در پاسخ به این پرسش که چرا در این نمایش سراغ فروغ رفته است عنوان کرد: فروغ برای من با تمام شاعرانی که می‌شناسم فرق دارد. او سرشار از جسارت و خود واقعی‌اش بود. من همیشه به این فکر می‌کنم؛ واقعاً در چه لحظاتی از زندگی واقعی هستم؟ از دید من، انگار آدم‌های اطرافم واقعی نیستند به این معنی که اگر دستم را به طرف‌شان ببرم از تن‌شان عبور می‌کند. در یک موقعیت گروتسک گیر کرده‌ایم. کدامیک از ما نقش واقعی خود را بازی می‌کند یا شاید هم به اجبار صرفاً زیست و ایفای نقش این بازی را در زندگی ادامه می‌دهد. منی که امروز در حال دیالوگ است، چقدر واقعی است یا اصلا می‌تواند واقعی باشد؛ از فرهنگ، جامعه و خانواده همه و همه به نوعی در ساختن این من تاثیر دارند و حالا جدال برای اینکه خودمان باشیم و تاوانی که باید بپردازیم. فروغ تاوانش را پرداخت او خود واقعی‌اش را زندگی کرد.

اردشیر ادامه داد: من عاشق فروغ هستم و چون از دید من او با تمام شاعرانی که می‌شناسم فرق دارد از این رو سراغش رفتم این اثر یک ادای دین به بزرگ‌ترین شاعر زن معاصر ایران است.

او درباره موضوع و مضمون نمایش «خانه سیاه است» عنوان کرد: کانسپت اصلی اجرا بر خود واقعی بودن تاکید دارد و من با زبان بدن آنچه در نظر دارم برای تماشاگر روایت می‌کنم. این اثر به معرفی اشعار و آثار و زندگی فروغ فرخزاد تاکید دارد.

محسن اردشیر در پایان گفت: رسالت مهم من ابتدا ادای دین بود اما انگار حالا باید به این فکر کنم تا بتوانم تعداد اجراهای بیشتری از این نمایش را ارائه دهم تا فروغ را تا جای ممکن به نسل جدیدتر معرفی کنم چرا که بخش دولتی به این مسائل وارد نمی‌شود. متاسفانه ما خودمان باید برای معرفی بزرگان‌مان آستین بالا بزنیم تا تتلوها و ساسی مانکن‌های بیشتری نسازیم و این امر امکان‌پذیر نیست مگر با حمایت دوستان اهل قلم.

 

امیرحسین بختیاری : مهم‌ترین رسالت تئاتر امروز، ایجاد یک سرگرمی مفید و مسرت‌بخش است

امیرحسین بختیاری درباره روند شکل‌گیری نمایشنامه «یقین» گفت: ایده نگارش این نمایشنامه از پنج سال پیش از دغدغه‌مندی من به ژانر علمی تخیلی و بحث رئالیسم جادویی شکل گرفت. همواره دغدغه آن را داشتم که در یکسری از گروه‌ها، گروهک‌ها و سازمان‌ها که اصولاً بزهکارند همچون گروهک‌های تروریستی چه اتفاقی می‌افتد. آن‌ها برای کاهش خطر ایدئولوژیک فعالیت‌های خود مدارسی را تاسیس و پرورش کسانی را آغاز می‌کنند که از ابتدای زندگی‌ با ایدئولوژی آن‌ها همراهند و این نشان‌ می‌دهد بحث رشد ایدئولوژیک و عقیدتی بسیار موثر است

در «یقین» انسان‌های زبده با قابلیت‌های بالا انتخاب می‌شوند. تمام ذهن او را پاک می‌کنند و آنچه از ایدئولوژی، خاطرات و موضوع‌ها مد نظر است در ذهن او کارگذاری می‌شود. آزمایشگاه یقین برای سازمان‌های بزهکار کار می‌کند که می‌خواهند آن آدم‌ها را با خاطرات مصنوعی به خود و ایدئولوژی خودشان پایبند کنند. شاید این خاطرات القاشده، خاطرات پایبندکننده و وابسته‌کننده‌ای نباشد و صرفاً آزمایش می‌شود که انسان آن را می‌پذیرد یا خیر.

به اعتقاد من مهم‌ترین رسالت تئاتر امروز، ایجاد یک سرگرمی مفید و مسرت‌بخش است که متاسفانه به طور کلی فراموش شده است. بنابراین یکی از دغدغه‌های من ایجاد سرگرمی برای مخاطب با یک داستان جذاب بود. پس سعی کردم تا حد امکان در این نمایش نکات اضافه را حذف و به موجزترین حالت ممکن داستان ذهنی‌ را مکتوب کنم و به اجرا درآورم.

او در ادامه افزود: صحنه‌های کوتاه این نمایش باعث شده مخاطب در یک لوکیشن، بیش از زمان سکانس واقعی یک فیلم باقی نماند. نمایشنامه یقین بسیار شبیه یک فیلمنامه است و این از علاقه من برای اجرای یک فیلم علمی تخیلی در صحنه تئاتر تعمداً اتفاق افتاده است. در صحنه، همه لوکیش‌های نمایش موجود است و جابه‌جایی صحنه‌ای اتفاق نمی‌افتد و بازیگران از لوکیشینی به لوکیشن دیگر می‌روند و انگار سکانس قبل در سکانس بعد دیزالو می‌شود و صحنه‌ها و قاب‌ها پشت هم نمایش داده می‌شوند. در این نمایش به تماشاگر این اجازه را داده‌ام به هر سو که انتخاب خودش است نگاه کند و به نظرم تماشاگر باید بیش از یک چیز برای دیدن داشته باشد.

 

ناهید مرادی : علاقه من، اجرا به روش مینی‌مال است!

ناهید مرادی درباره جذابیت‌های انتخاب نمایشنامه «اتفاق» برای اجرا گفت: این نمایشنامه اثر هاینریش بُل، نویسنده شاخص آلمانی و از نویسندگان محبوب من است. البته که اکثر ما با رمان او به نام «عقاید یک دلقک» آشنا هستیم اما بل داستان‌های کوتاه و نمایشنامه‌های بسیار دارد. «اتفاق» را چند سالی است حمزه علی‌محمدی به فارسی برگردانده و تا آنجا که می‌دانم تا به حال روی صحنه نرفته است. به زعم من، مساله این نمایشنامه دوری انسان از خود و از دیگران است؛ آنقدر دور که روزی ممکن است حتی همسر خود را نشناسد و این روزها ما با این حس و حال بیگانه نیستیم. نمایش «اتفاق»، روایتگر اتفاقی خاص در زندگی روزمره پاول است. او مانند هر روز از همسرش خداحافظی می‌کند و به اداره می‌رود اما در خیابان اصلی شهر، شخصی را می‌بیند که بعد از مدتی متوجه می‌شود همان همسرش ماریاست و در تعقیب او، به سال‌های گذشته و زندگی‌شان گریزهایی زده می‌شود. پاول سردرگم می‌ماند و گاه تا مرز جنون پیش می‌رود. 

اتفاق این نمایش سال 1952 یعنی هفت سال پس از جنگ جهانی دوم در کشور آلمان رخ می‌دهد. آلمانی که متحمل شکست شده و فضای سرد جنگ هنوز بر روابط میان مردم حاکم است.

نمایشنامه «اتفاق» چند شخصیت و تیپ دارد اما در اجرا فقط چهار نفر به عنوان بازیگر روی صحنه هستند که دو نفر از بازیگران چند نقش را همزمان بازی می‌کنند تا نگاه تکراری و ناتوان از تفکیک پاول، بیشتر نمایان شود.

این کارگردان درباره درباره ویژگی‌های این اجرا گفت: ویژگی بارز نمایش، موقعیت‌های مکانی و زمانی بسیار زیاد و متفاوت آن است در حالی که علاقه من، اجرا به روش مینی‌مال است؛ حل این معادله خود چالش مهمی بود.

 

محمد رسول حسینخانی : ایجاد یک جامعه کوچک با عمقِ زیاد

محمدرسول حسینخانی درباره روند شکل‌گیری نمایش «اسکیزو» گفت: هدفِ اصلی و اولیه ما از فعالیت در هنر نمایش ابتدا ایجاد یک جامعه کوچک با عمقِ زیاد، توام با محبت، همدلی، یکرنگی، صداقت و در انتها خلقِ لحظات زیبا برای تک تک اعضای گروه و در نتیجه برای مخاطب است. ما تلاش کردیم با همدلی و یکرنگی از ابتدا اثری را تولید کنیم که نخست قابل قبول برای بازیگران و عوامل گروه باشد و این مساله به مخاطب هم منتقل شود. همه با هم برای کسب تجربه بیشتر دست به دست هم این جامعه را شکل دادیم. نمایش «اسکیزو» برگرفته از آثار نویسنده خلاق و مطرح دنیای نمایش داریو فو است. ما با مطالعاتی که از این شخصیت و آثار مکتوب ایشان وجود داشت، تصمیم گرفتیم در قالبِ نمایشنامه «جسدهای پستی» با ترجمه استاد جمشید کاویانی متنی را از ترکیب چند اثر داریو فو طراحی و اجرایی کنیم که این اثر بنا به دلایلی «اسکیزو» نام گرفت.

«اسکیزو» برای هر کدام از‌ مخاطبان لحظه‌ای به یادگار دارد که پیش از این در زندگی شخصی خود با آن لحظه و اتفاق روبرو شده‌اند. من در تلاش بودم در قالب کمدی موقعیت کارکترهای نمایش را به شکلی پردازش کنم تا به زبان ساده‌تر دلیلی برای روی صحنه رفتن داشته باشند. به عنوان مثال کاراکتری که تاثیری در زیرساخت و مسیر نمایش نداشته باشد بدون شک صحنه هم احتیاجی به او پیدا نمی‌کند پس هیچ‌ نقش فرعی در این نمایش وجود ندارد و این‌ مهم با خلاقیت و همکاری تک تک بازیگران به نتیجه رسید و من به عنوان یک همراه در‌کنار بازیگران خلاق قرار گرفتم تا لحظات زیباتری خلق کنم.

او ضمن بیان اینکه «اسکیزو» را با چهار گروهِ اجرایی آماده کردم، عنوان کرد: در هر گروه، بازی‌ها، حس‌ها، شخصیت‌ها، لباس‌ها، گریم‌ها، بعضاً دیالوگ‌ها و میزانسن‌ها نیز متفاوت با دیگر گروه‌هاست. به این‌ شکل که تماشاگر در هر شب از اجرا، تصاویر متفاوتی از نمایش «اسکیزو» را خواهد دید. نمایش «اسکیزو» با متن خامی که در ابتدا تمرینات آن آغاز شد، به شدت فاصله گرفت و این فاصله برای همه ما مثبت بود. ما در بحث ایده تلاش کردیم اثری را خلاق کنیم که در کنارِ ساعات مفرح و دلنشینی که برای مخاطب ایجاد می‌کند، متشکل ازچند سبک اجرایی باشد که شاید مخاطب عام چندان متوجه این‌ امر نشود. در راستای کمدیِ درست و با کیفیت، مخاطب گه‌گاهی در این ‌نمایش سورئالیسم، گاه رئالیسم، در برخی اوقات اکسپرسیونیسم، لحظاتی دادائیسم (که البته در این صحنه‌ها معمولاً با ری‌کشن‌های تندی از سمت مخاطب مواجه می‌شود حتی مخاطب‌های تئاتری، اما باز هم توضیحی از سمت گروه در این باره داده نمی‌شود)، لحظاتی کوتاه نیز رومانتیسم و و گاهی هم به سمت تئاتر اپیک یا ارسطویی رفته‌ایم اما اینکه تا چه میزان توانایی عملی کردن این مسائل را داشته‌ایم بر عهده مخاطبین و کارشناسان است.

گفتگوها از هنرآنلاین

 

مهدی هنرسازان : نگاهی طنازانه به موضوع اهدای عضو

مهدی هنرسازان کارگردان نمایش «پارازیت» درباره ویژگی های این اثر نمایشی گفت: نمایش «پارازیت» با نگاهی طنازانه به موضوع اهدای عضو می‌پردازد. نمایشنامه این اثر به قلم حسن سالارمنش نوشته شده است و در سی و ششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر منتخب حضور در بخش جایزه ادبیات نمایشی در بخش‌های تولیدی و حرفه‌ای بوده است. همچنین می توان گفت این نمایشنامه جزو اولین نمایشنامه های کمدی در حوزه پزشکی و آناتومی بدن است. 

سبک این نمایش سوررئال است و برای اجرا، تغییرات خاصی در متن صورت نگرفته است به جز چند صحنه که با اضافه کردن فرم و موسیقی سعی کردیم فضای متفاوتی برای مخاطبان ایجاد کنیم تا نگاه جدیدتری به موضوع این نمایش داشته باشند. 

هنرسازان در پایان درباره شرایط اجرای نمایش در دوران کرونا گفت: دردوران کرونا شرایط تمرین بسیار دشوار است و علاوه بر خطراتی که برای بازیگران و عوامل وجود دارد دغدغه شرایط سالن‌ها و اجرا نیز گروه را بسیار تحت فشار قرار می دهد. امیدوارم‌ با وجود این شرایط سخت، مردم و مسئولان بیشتر از تئاتر حمایت کنند و بدانند که ما هم واقعا با عشق و در شرایط سخت به کارمان ادامه می‌دهیم و در پایان اینکه تئاتر زنده است از آن حمایت کنید.

 

متین اوجانی : ماجرای قتل هیتلر یک حادثه تاریخی با پایان باز است!

متین اوجانی نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایش «مرگ هیتلر به روایت تلفنچی» گفت: در طول سال ها روایت های مختلفی از نحوه مرگ هیتلر و اینکه اصلا او مرده یا فرار کرده است، وجود دارد. در واقع ماجرای قتل هیتلر یک حادثه تاریخی با پایان باز است و هرکس از زاویه دید خودش تغییری در این روایت می دهد. ایده اصلی نمایش نیز زمانی شکل گرفت که من با نمایشنامه «اختراع والس» ولادیمیر ناباکوف آشنا شدم. در واقع این نمایش گرته برداری از کتاب ناباکوف بود که با تخیلات و تصورات من در هم آمیخت و تبدیل به یک کمدی سیاه سیاسی به نام «مرگ هیتلر به روایت تلفنچی» شد.

این نمایش سه روز آخر منتهی به سقوط آلمان نازی را از زاویه نگاه یک تلفنچی از لای در اتاق هیتلر روایت می کند اما این تلفنچی هرچه به بقیه توضیح می دهد که من از لای در دیدم که هیتلر چطور مرده و در اصل چه اتفاقی رخ داده است، کسی حرف او را باور نمی کند.

این کارگردان تئاتر در پایان درباره فضاسازی نمایش نیز عنوان کرد: تلاش کردم در اجرا فضاسازی مینیمالی داشته باشم اما در عین حال دکور حجم دار است و با استفاده از پارچه هایی که از بالا آویخته شده اند، ستون های بلند و عظمت معماری دوران نازی برای مخاطبان تداعی می شود و در عین حال بازیگران نیز در برابر این حجم از پارچه ریز دیده می‌شوند. همچنین با نورپردازی و سایه ترس و خوف آن دوران القا می شود که البته در کنار اینها رگه هایی از فانتزی و کمدی نیز در نمایش جاری است تا بیننده خسته نشود.

 

پژمان دادخواه : هنر و تئاتر در هر زمان و مکانی باید زنده و در جریان باشد

پژمان دادخواه کارگردان نمایش «چند تکه لغزان» گفت: با توجه به اینکه شخصاً به متون اجتماعی و ایرانی علاقه خاصی دارم، این متن را برای اجرا انتخاب کردم. حتی برای نمایش بعدی‌ام هم بر اساس این معیارها، متن را انتخاب کردم. حدود ۲ ماه به صورت فشرده و هر روز تمرین داشتیم و در طی این مدت از نظرات علیرضا اجلی نویسنده نمایشنامه هم استفاده کردم. یعنی علیرغم گفتگوهای ابتدایی پیرامون متن و تحلیل و بررسی‌های جامعه شناختی که از متن داشتم، از علیرضا اجلی دعوت کردم که در تمرینات نیز حضور داشته باشد. چون تمام تلاشم این بود که در حد امکان به نیت مولف وفادار باشم تا ایده‌های متن به بهترین شکل مجسم شود و به افق فکری او نزدیک تر شوم. البته فکر می‌کنم آنچه که هر نویسنده در ذهن دارد، با آنچه که نهایتاً به تصویر در می‌آید و اجرا می‌شود، تفاوت‌هایی دارد و دقیقاً تمامی نیات او محقق نمی‌شود، ولی چون با یک متن اجتماعی مواجه بودم، سعی کردم در اینجا این اتفاق رخ دهد. 

این نمایش یک اثر اجتماعی است و روایتگر بخشی از زندگی چهار روزنامه‌نگار است که در دفتر روزنامه در انتظار هستند و طی گفتگوهایی که با همدیگر دارند، با احوال آن‌ها و بخشی از زندگی و حتی گذشته آنها آشنا می‌شویم و کم‌کم خیلی از ناگفته‌ها و رازهایشان بر ملا می‌شود. یعنی از ابتدا تا انتها شاهد تغییراتی هستیم که منجر به مشخص شدن خیلی از مسائل می‌شود.

در این نمایش سعی شده که حرکت بازیگرها، متفاوت‌تر از حالت عادی و روزمره باشد. همچنین در بخش‌هایی از نمایش، دیالوگ‌ها تکرار می‌شود که همه اینها تجسم بخش فضای کلی اثر است و حس حاکم بر کار و شخصیت‌ها را نشان دهد. حرکت و فرم بازیگرها نیز تداعی‌گر نوعی تکرار است که تفاسیر زیادی می‌توان از آن داشت. صحنه هم یک دفتر روزنامه با یکسری وسایل است که در طول نمایش تغییر می‌کند و دارای یک بی‌نظمی است. معمولاً در این زمان نباید انتظار استقبال زیادی از کارهای روی صحنه داشت. طبیعتاً روزهای پایانی سال، زمان خاصی است و اکثر مردم در تکاپو هستند و به استقبال سال نو می‌روند اما فکر می‌کنم هنر و تئاتر در هر زمان و مکانی باید زنده و در جریان باشد.

 

رحمت امینی : اگر آثاری با کیفیت بالا تولید شوند امکان تولید نمایش نیز وجود دارد

رحمت امینی داور بخش نمایشنامه نویسی کنگره جهانی «محمد (ص)، پیامبر رحمت در آیینه ادب و هنر»  با بیان اینکه بسیاری از افرادی که در زمینه تاریخ اسلام دارای دانش و اطلاعات و همچنین اعتقادات هستند، در تکنیک و فن خودشان را ارتقا نداده‌اند، گفت: نکته مهمی که متولیان جشنواره باید مد نظر قرار دهند این است که رغبت و انگیزه را برای کسانی که در این حوزه کار می‌کنند، ایجاد کنند.

وی تصریح کرد: آثاری که به جشنواره می‌آید باید از طیف‌های مختلف باشد. گاهی فرد فن و موضوع را به خوبی بلد است اما از نظر برگزار کنندگان شمایل علاقمندی اش به موضوعات محرز نیست در حالی که در حقیقت، باید پیامبر را یک انسان کامل برای همه ادیان در نظر بگیریم.

داور بخش نمایشنامه نویسی کنگره جهانی «محمد (ص)» ادامه داد: پیامبر (ص) را نباید به عنوان یک شخصیت محوری تنها محدود به نویسنده های مسلمان کنیم، شاید یک درام‌نویس با گرایش دینی دیگر نیز بتواند ابعاد شخصیتی پیامبر را حتی برای ما مسلمانان به خوبی روشن کند. اگر این نگاه وجود داشته باشد اتفاقات بهتری می‌افتد.

امینی اضافه کرد: برای داوری در هر اثر هنری به ویژه متن مکتوب، بخشی مربوط به تکنیک و بخشی مربوط به محتوا در نظر گرفته می‌شود. بسیاری در کشور ما به پیامبر (ص) و داستان‌های تاریخی و قصه‌های آن توجه ویژه دارند اما اینکه چه کسی می‌تواند این روایات و موضوعات را به یک اثر هنری خوب تبدیل کند نیازمند این است که ویژگی‌های درام نویسی را بشناسد و بلد باشد. نمایشنامه‌های حاضر در کنگره به عنوان اولین دوره در مجموع کیفیت قابل قبولی داشتند، شکل‌گیری درست یک متن نمایشی در جشنواره‌های موضوعی سخت و دشوار است اما می‌توان با برگزاری کارگاه‌های آموزشی متعدد این اتفاق را به شکل بهتری رقم زد. اگر آثاری با کیفیت بالا تولید شوند امکان تولید نمایش نیز وجود دارد زیرا کارگردان‌ها به دنبال نمایشنامه‌های قدرتمند هستند. جشنواره نیز می‌تواند در این زمینه پیش قدم شده و در دوره بعد بخشی مجزا برای نمایشنامه خوانی ایجاد کند.

 گفتگو ها از مهر

 

تینو صالحی : از تئاتر روز دنیا فاصله داریم!

تینو صالحی با تاکید بر اینکه «ما هر چقدر هم تلاش کنیم، باز از تئاتر روز دنیا فاصله داریم؛ مخصوصا از نظر مالی.» خاطرنشان کرد: برای همین عموما حمایت‌های دولتی از تئاتر در چند سال اخیر نتوانسته خودش را نشان دهد؛ اما بعضی از گروه‌های تئاتری هنوز به کمک هزینه‌های دولت وابسته هستند. چون سالن‌های دولتی از نظر تعداد صندلی نمی‌توانند هزینه تولید کار را دربیاورند. از یک طرف به دلیل محدودیت بهای بلیت و محدودیت صندلی، گروه نمی‌تواند هزینه‌اش را دربیاورد. از طرف دیگر کار کردن با تهیه‌کننده، اغلب کیفیت کار را پایین می‌آورد. منِ کارگردان اگر دنبال تامین اقتصاد کارم باشم از نظر کیفی با مشکل مواجه می‌شوم چون سرمایه‌گذار دنبال بازگشت سرمایه است و اولین سوالی که از تو می‌پرسد این است که «کارت کمدی است یا نه؟». اگر تئاترت جدی باشد می‌پرسد «بازیگر چهره داری یا نه؟» همه این‌ها باعث می‌شود که ما زیر نیاز مالی نتوانیم هنر درستی ارائه کنیم. این الگوی غلط در ذهن او شکل گرفته و فردا روزی که اثری هنری بدون حضور بازیگر درآمدزا و غیر کمدی ببیند با خودش می‌گوید این چه مزخرفی است! در صورتی که بسیار به تکنیک‌های روز نزدیک‌تر بوده و به تئاتر هم متعهدتر است. اما برای این تماشاگر سخت است چیزی غیر از آنچه به دیدنش عادت کرده را باور کند. همه این مشکلات باعث می‌شود که بخشی از تئاتر یا بی‌کار بماند، یا ضرر بدهد یا وابسته به کمک‌های دولتی بماند.

او با اشاره به جایگاه جشنواره تئاتر فجر در این چرخه، یادآور شد: جشنواره فجر به واسطه کمک هزینه‌هایی که می‌پردازد، مجالی برای گروه‌هایی است که در شرایط عادی اجرای عمومی‌شان ضرر مالی می‌دهد و می‌توانند با این حمایت‌ها بخشی از زیان خود را جبران کنند. از طرفی، ممکن است کاری بسیار خوب در اجرای عمومی با اقبال مواجه نشده باشد اما در جشنواره متخصصان آن را ببینند و چندین تندیس و جایزه به او بدهند. در نتیجه تماشاگر به واسطه همین پروپاگاندا با خودش می‌گوید نکند این نمایش چیزی داشته که من نفهمیدم و در اجرای عمومی بعدی به تماشایش می‌نشیند. در مجموع کاری از جشنواره برای بهبود اقتصاد تئاتر غیر تجاری ساخته نیست؛ مثل تمام دنیا که بزرگان تئاتر خدمات قابل توجهی ارائه کرده‌اند اما بیشترشان چون اجرایشان جدی بوده، تماشاگر عادی نداشته‌اند و مخاطبان‌شان اغلب از متخصصان هنر تشکیل می‌شدند و در نتیجه اجرای پرفروشی نداشته‌اند. آثار غیر تجاری در تمام جهان عموما کم درآمدتر هستند و معمولا با کمک‌هزینه‌های دولتی اداره می‌شوند.

هرچقدر دولت از چنین آثاری بیشتر حمایت کند، تعداد این نوع تئاترها بیشتر می‌شود و چه بسا در طولانی مدت بر اذهان تماشاگران عادی اثر بگذارند و آن را به نفع خود اصلاح کند. او با اشاره به اینکه «کمک‌های دولتی در چند سال اخیر به دلیل گسترش تماشاخانه‌های خصوصی که عموما ضررده هم هستند و تئاتر ما را خراب می‌کنند، کاهش یافته است.»

تصریح کرد: وقتی دولت به بهانه خصوصی‌سازی از اعطای کمک به تئاتر شانه خالی می‌کند، معلوم است که بعد از یک دهه این چنین تئاتر نابود می‌شود و تمام متخصصان تئاتر، یا سراغ اثر مبتذل می‌روند تا به درآمدی برسند یا خانه‌نشین می‌شوند.

گفتگو از ایلنا




مطالب مرتبط

نظرات کاربران