هادی مرزبان کارگردان «دکترنون...» در گفتوگو با ایران تئاتر مطرح کرد:
اصالت ها کم و هویت مان گم شده
استفاده از سلبریتی برای بالا بردن فروش بی حرمتی به تئاتر است
ایران تئاتر - حسین محمدیانی: ساعت قرارمان تغییر میکند و من کمی زودتر رسیدهام. محل گفتوگو را محل اجرای نمایشاش تعیین کرده؛ «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد». سر ساعت صدای هادی مرزبان در راهروی مقابل ورودی سالن اصلی تئاتر شهر میپیچد. سر ساعت آمده و قبراق و آماده قدم برمیدارد. پیشنهاد میکند گفتوگو را نزدیکترین جای ممکن سالن به صحنه انجام دهیم. کنار هم در ردیف اول صندلیهای تماشاگران مینشینیم و او حرفهایش را با یادآوری یک خاطره از دوران کودکیاش که بیشتر به رؤیایی میماند که به کابوس انجامیده، آغاز میکند.
هادی مرزبان هنرمند پرسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون در آخرین نمایشی که روی صحنه برده، نمایشنامه شهرام رحیمیان با نام «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را انتخاب کرده است. به همین بهانه با هادی مرزبان به گفتوگو نشستیم که از آخرین اثرش بگوید؛ اثری که کلی ماجرا و تعویق در اجرا برایش رخ داده. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
یادم میآید روزی در ایام نوجوانیام شاید دهساله بودم که همراه با مادرم از خانه بیرون زدیم، ایام خاصی بود و مادرم دستم را گرفت و گفت میخواهیم به کاروانسرایی برویم در شهرمان که عبور دستههای عزاداری را تماشا کنیم. آن موقع سبزوار زندگی میکردیم. من یادم است حتی مادرم مقداری غذا آورده بود. دوستان و همسایگانمان هم بودند. خیابانها لبریز از جمعیت بود و حال و هوای عجیبی در فضا و آدمها جاری بود. آدمها میآمدند و میرفتند و همه جور آدمی را میشد دید، البته بیشتر داشمشتیها بودند؛ یک آقایی بود به نام آقای اولیایی که مردم آن آقا را روی دوششان گرفته بودند و احترامش میکردند. یادم میآید بعدازظهر اما شرایط تغییر کرد و مردم و کلاهمخملیها همین آدم را از گلدستههای مسجد به پایین انداختند. آن روزها فکر میکردم کل این ماجرا یک تئاتر است اما بزرگتر که شدم دانستم واقعیت بوده است. دیدن این رخداد تأثیر عمیقی بر من گذاشت.
به نظر میرسد با نوعی تعلقخاطر به سراغ نمایشنامه شهرام رحیمیان رفتهاید. بر اساس چه ضرورتی این نمایش را روی صحنه بردید؟
در زندگی و کارم بالاترین قسمت، هنرم است و هنر را بالاتر از سیاست و هر گرایش سیاسی میدانم. دیگر کاری به چیزهای دیگر ندارم. این روزها هرچقدر که زمان جلو میرود میبینیم که اصالتهایمان انگار از بین میرود، هویتهایمان کم میشود شناسنامههایمان کمرنگ شده، هادی مرزبان دیگر آن آدم سابق نیست گاهی اوقات به خودم میگویم دلم برای هادی مرزبان تنگ شده است. به نظر میرسد مردانگی از بین رفته است، گویی تعهد از بین رفته است، زنها و مردهایمان تغییر کردهاند و مثل قدیم نیستند، انگار اصالتها از بین رفته است؛ زمانی که این نمایشنامه را خواندم قسمتی از آن مرا جذب کرد و پیش خودم درگیر بودم که به مردم بگویم اگر به چیزی اعتقاد دارید داشته باشید، حزب باد نباشید.
چه شد که سراغ نمایشنامه دکتر نون زنش را از دکتر مصدق بیشتر دوست دارد رفتید؟ از چه زمانی فکر روی صحنه بردن این نمایشنامه در ذهن شماست؟ چطور با این متن آشنا شدید؟
حدود ۱۰ سال میشود که پروسه این اجرا در ذهن من است. این نمایشنامه را حسین پاکدل به من پیشنهاد کرد که کار کنم که نشد و بعد قرار شد خودش کار کند اما خودش هم به مشکلاتی برخورد و درنهایت نمایش به اجرا نرسید. در سفری که مدتی بعد به آمریکا رفتم، بهطور اتفاقی با نویسنده این اثر شهرام رحیمیان دیداری داشتم و شبی همدیگر را دیدیم و به گفتوگو پرداختیم. درنهایت قرار شد من این متن را روی صحنه ببرم. رحیمیان هم بسیار استقبال کرد.
وقتی از طرف نویسنده مجوز اجرا به من داده شد، اقداماتی کردم برای اجرا؛ حتی قرار بود جمشید مشایخی نقش دکتر نون را بازی کند که متأسفانه ۴ سال پیش زندهیاد جمشید مشایخی را از دست دادیم.
قبل از بیماری آقای مشایخی من حتی چند جلسه هم با ایشان گفتوگو و تمرین برای اجرا کردم، اما شرایط مهیا نشد و نوبت رسید به رضا کیانیان؛ رضا کیانیان هم همان موقع کرونای شدیدی گرفت و مجدد کار متوقف شد؛ این اتفاق مربوط به زمانی بود که کشور دچار کرونا شد. با مدتی وقفه قرار شد امین زندگانی کار را جلو ببرد و مجدداً دوباره اوجگیری کرونا باعث شد در کار وقفه بیفتد و بعد با مهدی فخیم زاده صحبت کردم که بسیار بسیار به من لطف داشت و همراه من بود اما دوباره شیوع موج جدید کرونا در کار ما وقفه ایجاد کرد؛ دو سالی میشود که کار ما اوج میگیرد و زمین میخورد. این نکته را عرض کنم که بعد از صحبت با آقای مشایخی، من با فرهاد آییش صحبت کرده بودم. فرهاد آییش عاشق این نقش بود و به دلیل حضور در فیلم و سریالی که در آن بازی داشت، نشد در این کار کنار ما حضور پیدا کند. فرهاد آییش حامد کمیلی را به من معرفی کرد و جالب است که آقای مشایخی هم پیشنهاد حامد کمیلی را به من داده بود.
برای ایفای نقش دکتر مصدق در نمایشنامه بهنام تشکر انتخاب نخست شما بود؟
بهنام تشکر در مدت ۱۰ روز به این اجرایی که از نقش میبینید رسید و این مسئله بسیار مرا شگفتزده کرده است. او هنرپیشه بسیار قابل و ارزشمندی است.
در مورد سایر نقشهای اثر چطور؟
بازیگران زیادی برای نقش همسران دکتر نون میآمدند و تست میدادند چون نقشی بسیار دشوار است و هماهنگی خاصی لازم است. من حتی به خانم فرزانه کابلی هم پیشنهاد کردم برای حضور در این نمایش ولی ایشان نپذیرفتند.
گاهی در مورد حضور چهرههای سینما و تلویزیون در عرصه تئاتر این گمانه مطرح میشود که این کار صرفاً برای افزایش مخاطب و فروش بیشتر بلیت انجام میشود. دلایل شما برای حضور چهرهها در اثرتان چه بوده است؟
اصولاً بیحرمتی به تئاتر میبینم که بخواهم با چهره سطح و فروش کارم را بالا ببرم. ببینید کار من مشخص است، تماشاگر من مشخص است، کسی که میخواهد بیاید قد و بالای شخصی را ببیند، همان بهتر که نیاید. من هرگز و هیچوقت در هیچ کاری دنبال این اتفاق نبوده و نیستم؛ اگر من رفتم دنبال حامد کمیلی نه به خاطر اینکه شناخته شده است، کمیلی بازیگری است که صاحبان تجربه او را به من معرفی کردند. با این رویکرد بود که من حامد کمیلی را پیدا و انتخاب کردم. ممکن است خیلیها به فکر فروش گیشه باشند اما من واقعاً دنبال این موضوع نبودم.
در شب قبل از افتتاحیه و هنگام اجرای تمرینی نهاییمان به بچههای گروه گفتم که خوشحالم که تئاتر کار میکنید و خوشحالم تماشاگرانی که میآیند اجرای ما را ببینند، یک تئاتر میبینند.
از ویژگیهای کارگردانی و میزانسنهای نمایش برایمان بگویید.
همیشه میگویم مشکل کار تئاتر و کارگردان تئاتر این است که خودش دوربین و لنز را برای مخاطب انتخاب میکند. برخی کارگردانهایمان در عرصه نمایش و تئاتر بهسختی با کلکهای اجرایی مثل نور تماشاگر را اغنا میکنند.
هنگام دیدن نمایش به نظرم میآمد گویی چیدمان صحنه و طراحی حرکت و کنش بازیگران را نزدیک به سینما طراحی کردهاید.
بیشتر این نمایش بر اساس طراحی نور است؛ اصطلاحاً این نمایش سینمایی است.
از خروجی نهایی کار و استقبال مخاطبان راضی هستید؟ و آیا تغییراتی در اجرا نسبت به شب اول داشتهاید؟
درمجموع از کار خود راضی هستم؛ حتی شبهایی شده است که من به بازیگران میگویم که این کار یا آن کار را بکنند من حتی در شب آخر اجرا هم باز نکات و توصیههایی برای بهتر شدن اجرای نهاییشان به آنها میگویم.
برای مثال، در بازی حامد کمیلی بسیار محدودیت حرکت میبینیم که من بارها و بارها در تمرین هم به او گفتم این محدودیت را با خود داشته باشد و بسیار خوب هم به این نقش رسید. خیلیها به من گفتند که حامد کمیلی در این نمایش اجرایی بسیار باورپذیر دارد گویی که این آدم از اساس دیوانه است.
مفهوم عشق در نمایش شما بهروشنی دیده میشود. پیام ویژهای مدنظرتان بوده؟
عشق در این نمایش بهانه است بهانهای از ما تا بتوانیم حرفمان را بزنیم. خدا را شکر همه راضی هستند حتی تماشاگرانی که میآیند و ما از کف زدنشان در پایان کار این موضوع را میفهمیم.
کار بعدیتان را با چه فضایی روی صحنه خواهید برد؟ متنی را انتخاب کردهاید؟
در چندین سال قبل کاری با فضای عرفانی کردم نوشته پرویز زاهدی نویسنده سریال امیرکبیر، بسیار بسیار نمایشنامهنویس باقدرتی است. بهشخصه امیدوارم بعد از اجرای «دکتر نون ...» این اجرا را روی صحنه ببرم.
بهعنوان هنرمندی که سالهاست در عرصه تئاتر و سینما و تلویزیون فعالیت داشتهاید و حافظه جمعی مردم ایران مشحون از خاطرات خوب دیدن آثار شماست، مشکلات پیش روی هنرمندان تئاتر را در کدام بخشها میدانید و راهکارهای شما برای برونرفت از مشکلات و توسعه و گسترش فرهنگ تئاتر چیست؟
معتقد هستم که مشکلات تئاتر ما با مدیرکل جدید و مدیرکل قدیم حل نمیشود باید بنیادی و اساسی فکری به حال تئاتر شود. همه ما عاشق هستیم در این راه و میدانیم برای چه کار میکنیم؛ در آن طرف هم باید به ما اعتماد داشته باشند و ما را یاری کنند تا از این عشقها استفاده کنند و زمینه سوءاستفاده از بین برود.
اگر باور داشته باشیم تئاتر هنری است که میتواند خیلی کارها بکند و حتی قادر خواهیم بود با حمایت و فرهنگسازی درست شرایطی فراهم کنیم که مشکلات ترافیک، مشکلات ازدواج، مشکلات اعتیاد و مشکلات جوانان حل شود اما متأسفانه دوستانی هستند که هنوز به این توانایی باور ندارند.
و حرف آخر...
یادمان نرود بچههای تئاتر جانشان را در این راه گذاشتند؛ حتی در دوران کرونا خیلی از عزیزان جانشان را در کرونا از دست دادند.