مروری بر جشنواره بیست و هفتم تئاتر کودک و نوجوان همدان
فرجام نیک یک خاطره جمعی
جشنواره بیستوهفتم همدان به ایستگاه پایانی خود رسید و درمجموع آنچه از نقدها و نظرها برمیآید عملکرد و حاصلی درخور داشته است. به نظر میتوان از تجربهها و رخدادهای این دوره درس آموخت و گامهای بعدی را محکمتر برداشت برای رسیدن به دستاوردهای بزرگتر.
رضا آشفته: بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان پس از دو سال محدودیتهای کرونا برای مردم بسیار اقناعکننده بود و انتخاب و حضور همین آثاری که از میان انبوه تولیداتی که در دل کرونا اجرا شده یا نشدهاند، توانست انبساط خاطر مخاطبان تئاتر کودک و نوجوان را فراهم کند. جشنوارهای که دارد به شکل فراگیر و همهجانبه مخاطبان گوناگونی را پای کارها مینشاند و ویترینی متنوع از نمایشهای بسیار را برای خردسالان، کودکان، نوجوانان، زیر هجدهسالهها و بخش فراگیر تولید و اجرا میکند.
بینالملل
با آنکه فقط ۳ نمایش از یونان، ترکیه و ارمنستان دعوت شده بودند و انتظاری بیش از این هم نمیرفت اما همچنان میشد با همین سه کار حال و هوای بینالمللی را برای سالهای پیش روی حس کرد و اینکه حضور و اجرای آثار خارجی میتواند مکملی دقیق برای سرپا نگهداشتن یک جشنواره پویا و خلاق باشد. جشنوارهای که هم میخواهد کارهای خوب خارجی را پیش روی مخاطبانش قرار دهد و هم اهلفن را با آخرین تکنیکها و شیوههای اجرایی مرسوم در جهان آشنا کند. در این میان، مکبث در آشپزخانه، روایت جانانهای بود از آنچه میباید از یک برداشت کوتاهتر از یک متن قدیمی و یک تراژدی نامدار حس کرد. برای نوجوانان نمیشود مستقیم به سراغ یک تراژدی همهجانبه رفت و باید که هنوز تعدیلشدهتر عمل کرد و از عنصر فانتزی و طنز نباید چشم پوشید چون چاشنی طنز تراژدی را قابلتحملتر میسازد. هر چند مخاطب این سن به بلوغ جنسی و فکری راه یافته و باید که کمکم با تلخیها و واقعیتهای سیاهوسفید پیرامونش آشنا شود. مکبث در آشپزخانه بیشتر با همین طنز و فانتزی و بهرهمندی از اسباب و اثاثیه آشپزخانه و در لحظات مرتبط با آشپزی توانست مخاطب را جذب و نگه دارد و برای او معنایی از یک تراژدی وابسته به طنز را تدارک ببیند.
گروه نمایشی یونان ایده عروسکی جالبی را در ترکیب سه شیوه کاغذی، باتومی و ماسک را در اجرای شاه لیر به صحنه آورد و توانست در یک ترکیببندی درست و ایجازی برای روایت شاه لیر باز هم شگفتیساز شود که با چنین شیوههای بدون کلامی میشود مخاطب نوجوان را با یک چکیده و چالش تراژیک بدون اتکای به نفس فضای تراژیک برای بزرگسالان آشنا کرد.
گروه نمایشی ارمنستان هم با نمایش کروکودیل توانست با انرژی بسیار بچهها را با یک شیوه تلفیقی از عروسکیهای باتومی، دستکشی و کاغذی آشنا کند و از همه مهمتر جنس ارتباط و تعامل با خردسالان است که با جذابیت بالا ممکن میشد.
نوجوانان
بخش نوجوانان یکی از بهترین بخشهای این دوره بود چون ما کمتر تولیداتی در طول سال برای این گروه سنی ارائه میکنیم و تقریباً آمار و ارقام نزدیک به صفر است اما دیدن ۹ نمایش برای نوجوانان یعنی یک اتفاق جدی که اگر همچنان تداوم داشته باشد، میتوان مخاطبان را در طول سال نسبت به مسائل بسیار جدی این گروه سنی حساس کرد. حساسیتی که لازمه یک جامعه پویاست و میخواهد شهروندانش را بهدرستی در مسیر زندگی هدایت کند. شاید در این بین نمایشهایی چون آش آشتیکنان به کارگردانی محمد جهانپا توانست با لحن و بیان طنز یک مسئله بسیار جدی و پر از خشم خشونت و تراژدی را برای نوجوانان روایت و معنا بخشد. بیان نیمهموزیکال هم ارزشافزودهای بود که نمیتوانست بیشتر از حد انتظار مخاطبان را جذب کند.
خردسالان و کودکان
خردسالان با آنکه نسبت به دیگر بخشها تازهنفستر است اما با اصل و اساس قرار دادن گروههای سنی پایینتر از دوره دبستان به دنبال ارائه آموزشهای سادهتر و سرگرمی در میان این بچههاست و جشنواره امسال نیز نمونههای خوبی مانند کروکودیل از ارمنستان یا مهمانهای ناخوانده و مثل این را تدارک دیده بود.
بخش کودک نیز برای گروههای دبستانی میتوانست از جاذبه لازم برای آموزش و سرگرمی و فانتزی و طنز برخوردار باشد و این یعنی ارائه آثاری درخور تأمل و ایجاد توازنی درست برای کودکانی که باید در کنار درس و مشق مدرسه از آموزشهای جانبی نیز برای پرورش یافتن برخوردار باشند.
داورها
داوری کردن امری بغرنج و دشوار و چهبسا ناشدنی باشد و هر چه داوران بدون حب و بغض درگیر قضاوت شوند و به جای سلیقه به دنبال دانش و زیبایی برآیند؛ پیامد بهتری پیش روی مخاطبان قرار خواهد گرفت. امسال در هر چهار بخش داوری از متخصصان امر بهره برده شده بود و آدمهایی آشنا با مقوله تخصصی تئاتر خیابانی و خیمهشببازی، خردسالان، کودکان و نوجوانان دعوت به کار شده بودند و این حسن و امتیاز جشنواره بیست و هفتم بود که میخواست بخشهای رقابتی را بدون حاشیه و برای توجه به الگوهای قابل استناد داوری کند. در میان داوران چهرههای جوان و میانسال و مسن قرار گرفته بود و همچنین از چهرهها و استادان فن نیز دعوت به کار شده بود و در کل میشد به جمعبندی اینان با وجود نقد و نظرها اعتماد و اطمینان کرد و این یعنی کامیابی چشمگیر یک جشنواره که نمیخواهد باری به هر جهت باشد. چهرههای تلویزیونی مانند محمد بحرانی و مهرداد نظامآبادی که خود تحصیلکرده و آزموده تئاتر هستند و با دانش و درایت کافی در این رقابتها داوری کردهاند و همچنین استادان فنی چون حسن دادشکر و مریم سعادت میتوانستند در این گفتوگوها تجربیات خود را به نسل تازهتر منتقل سازند. یا چهرههای جوانتری مانند الکا هدایت که بهدرستی برای چنین منظوری گزینش شده و این را به دلیل تجربه عملی و تدریسش در این حوزه میشود گفت. بقیه نامها نیز هر یک بهنوعی درست در این آزمون شرکت جستهاند از علی پاکدست گرفته تا بهناز مهدیخواه، عباس جمشیدی فر، زهرا صبری و از هنرمندان همدانی که جواد کبودرآهنگی سالها تجربه و حضور در این جشنواره را به دنبال دارد میتوانند یک داوری قدرتمند را رقم بزنند. بههرتقدیر این ۴ بخش رقابتی است و حرف اول و آخر را رأی و نظر داوران برای استقرار قویتر یک جشنواره و فراتر از آن شکل یافتن گروهها و تولیدات منسجم و توانمند بهعنوان الگوهای ویژهتر خواهد زد.
جمعبندی
جشنواره امسال شاید با نمونههای بسیار درخشانی به هر دلیلی همراه نبود اما بزرگترین اتفاق همانا سرپا شدن و برگزاری این جشنواره بود که میتوانست برای امیدواری مردم و جامعه بهعنوان یک نشانه بارز از دورهمی و حضور اجتماعی مورد توجه و عنایت همگان واقع شود. در همدان تقریباً جمع کثیری بدون ترسولرز ماسک را از چهره گرفتهاند و با اطمینان خاطر در کوچه و خیابان و بازار دارند نفس میکشند و برای همین نیز در سالنها با چنین باوری حضور مییابند و برگزاری جشنواره کودک و نوجوان نیز صحه نهادن بر یک تحول همگانی است که به مردم امید میدهد یکبار دیگر به شکل طبیعی شهرها را از حضورشان رنگآمیزی کنند و دیگر هیچ تهدیدی برای کوچک و بزرگ نخواهد بود و چه خوب این جشنواره فرجام مثبتی یافت و غنیمتی شد برای یک خاطره جمعی...