در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با نویسنده و کارگردان نمایش «تن‌سایه»

مریم یاسین‌زاده: مونولوگ راه رفتن روی لبه‌ تیغ است

نمایش «تن‌سایه» به نویسندگی و کارگردانی مریم یاسین‌زاده که از دهم شهریور در سالن شماره‌ ۲ تماشاخانه‌ سپند روی صحنه رفته، در درونمایه خود به جنگ تحمیلی هشت‌ساله عراق علیه ایران پرداخته و در تک‌گویی‌هایی موقعیت آدم‌ها و رنج‌های‌شان را در این رویداد بررسی کرده است. «تن‌سایه» با تهیه‌کنندگی احسان حاجی‌پور و حضور بازیگرانی چون علیرضا جلالی‌تبار، مریم مؤمن، سمن قناد، آناهیتا خسروی و حسین جاهد تا ابتدای مهر اجرا خواهد داشت.

احمدرضا حجارزاده: جنگ پدیده‌‌ای هولناک است که جهان از دیرباز تا امروز با آن درگیر بوده است. در طول تاریخ هنرمندان بسیاری به فراخور دیدگاه و حس‌وحال خود، بارها جنگ را دستمایه‌ تولید آثار هنری در مدیوم‌های سینما، تئاتر، ادبیات و دیگر هنرهای رایج کرده‌اند. کشور ایران که تجربه‌ جنگ‌های متعددی را در تاریخ بلند خود دارد نیز از این قاعده مستثنا نیست. این بار مریم یاسین‌زاده نمایش «تن‌سایه» را با موضوع جنگ هشت‌ساله‌ ایران روی صحنه برده و در اجرای خود که شامل پنج تک‌گویی اپیزودیک است، این رویداد تلخ بشری را محور روایت قرار داده است. با مریم یاسین‌زاده درباره‌ تولید و اجرای این اثر نمایشی به گفت‌وگو نشستیم.

 

ایده‌ اولیه‌ نگارش نمایش‌نامه‌ «تن‌سایه» چگونه در ذهن‌تان شکل گرفت؟

سال 97 با یکی از دوستانم که کارگردان تئاتر هستند، قرار بود کاری را انجام بدهیم. رخدادهای ناخوشایندی را با موضوع جنگ بررسی و درباره‌ آن‌ها صحبت کردیم. قرار بود متن را من بنویسم. در ذهنم این روند شکل گرفت که نمایش‌نامه‌ای اپیزودیک بنویسم که هر کدام یک مونولوگ باشد. شروع کردم به نوشتن اما آن مقطع موفق نشدیم کار کنیم. سال 99 متن به صورت کتاب چاپ شد. البته قبلاً متن را به جشنواره‌ مونولوگ افرا فرستاده بودم که جایزه‌ اول جشنواره را برده بود. سپس اسفندماه 98 تصمیم گرفتیم متن را اجرا کنیم که به خاطر کرونا کنسل شد.

آیا از آغاز قرار بود شیوه‌ اجرایی نمایش اپیزودیک و بر مبنای مونولوگ باشد؟ چه شد که جنگ را برای روایت نمایش خود انتخاب کردید؟

بله، از ابتدا قرار بود متن به شکل مونولوگ باشد. متن چاپ‌شده هم اپیزودیک و مونولوگ است. البته این نمایش‌نامه یک شخصیت دیگر هم داشت که از این اجرا حذف شد. خیلی دلم می‌خواست بیش از هر چیزی مرز را از جنگ بگیرم. واژه‌ جنگ اتفاقی است که فکر می‌کنم تمام دنیا، ترس و سایه‌ آن را روی خودشان حس کرده‌اند. جنگ عجیب‌ترین و دردناک‌ترین اتفاق دنیاست، به‌خصوص در شرایط حاضر و دورانی که همه دم از تمدن و تفکر می‌زنند، باز هم این سایه روی زندگی آدم‌هاست. جنگ هنوز اتفاق می‌افتد؛ بدون مرز و بسیار دردناک.

                                    

زمانی که آدم در معضلی گیر می‌کند (حالا اینجا آن معضل، جنگ است) با پذیرشی که احساسش به او می‌دهد، سعی می‌کند برابر اتفاق‌هایی که برایش به وجود آمده، مقاومت کند

نکته‌ جالب در نمایش، موضوع «عشق» است که در همه‌ اپیزودها وجود دارد. با توجه به فضای تلخ و خشنی که جنگ در زندگی مردم ایجاد می‌کند، چطور شد که عشق را برای مقابله با آن انتخاب کردید؟ آیا عشق در نمایش «تن‌سایه»، ابزاری برای مقاومت آدم‌ها مقابل وضعیت جنگ است؟

به نظرم عشق یک اتفاق زیبا و حس خوشایندی است که هر آدم می‌تواند تجربه‌اش کند. برخلاف جنگ که چهره‌ خشنی دارد، عشق از لطافت وجودی برخوردار است که می‌تواند برخی اتفاق‌ها را قابل‌تحمل‌تر بکند. وجود عشق نوعی تراپی برای حالِ بدِ آن زمان است. زمانی که آدم در معضلی گیر می‌کند (حالا اینجا آن معضل، جنگ است) با پذیرشی که احساسش به او می‌دهد، سعی می‌کند برابر اتفاق‌هایی که برایش به وجود آمده، مقاومت کند. اینجا عشق اتفاقی است که شخصیت‌ها از آن برخوردارند تا از طریق آن بتوانند راه‌شان را پیش ببرند و به مقصدشان برسند.

علیرضا جلالی‌تبار از بازیگران خوبی است که خیلی کم‌کار است. چه شد که از او برای روایت اپیزود دوم استفاده کردید؟ مریم مؤمن هم از چهره‌های جدید در سینما و تلویزیون است. بازیگران بر چه مبنایی و چگونه انتخاب شدند؟ چهره بودن و فروش کار بیش‌تر برای‌تان مهم بود یا توانایی بیان و بازی آن‌ها؟!

آقای جلالی‌تبار از بازیگرانی‌ هستند که خودم از دوران نوجوانی خیلی ایشان را دوست داشتم. برای این کار، خیلی از بازیگران در ذهن ما بودند. یکی از انتخاب‌های ما آقای علیرضا جلالی‌تبار بود. این نمایش‌نامه، ضرب‌آهنگ خاصی دارد و منی که آن را نوشته‌ام، همیشه در ذهنم است. خیلی جالب بود، زمانی که آقای جلالی‌تبار متن را خواندند، آن‌قدر درست متن را خواندند که خیلی لذت بردم و حسم این بود که دقیقاً خود آن کاراکتر مقابل من نشسته است. مریم مؤمن با انرژی خیلی زیاد و روی خوش و قلب مهربانی که دارند، هر روز بیش‌ازپیش من را مطمئن می‌کنند چه انتخاب درستی بوده همکاری با ایشان. وقتی متن را خواندند، خیلی دوستش داشت. خیلی زود با هم قرار گذاشتیم و به نتیجه رسیدیم.

                                   

شما در نمایش‌تان دکور خاصی ندارید و از آکسسوار اندکی بهره برده‌اید. با توجه به شیوه‌ روایت و اجرای کار، استفاده از ویدئوپروجکشن و بازی با رنگ‌ها و نور روی پرده چه دلیلی داشت؟ بهتر نبود مثل اپیزود مادر جنوبی (با بازی خوب «سمن قناد») از تصاویر گویاتری برای فضاسازی بهره می‌بردید؟

ببینید، من از دکور خاصی استفاده نکردم، بله، ولی همه‌ این‌ها اتفاق‌هایی است که خودش پیش می‌آید. شاید من چیزهای دیگری را در ذهن داشتم و در روند تولید به این اتفاق رسیدم اما در مورد کاربرد مَپینگ، من حس ‌و حالی داشتم که خیلی دلم می‌خواست از برخی موشن‌های ‌گرافیکی استفاده کنم که آن حس را با خط و رنگ و نور و سایه بیش‌تر بیان کنم تا تصاویر واقع‌گرا، ولی چون هر اپیزود فضای جداگانه‌ای دارد و ربطی به یکدیگر ندارند، توأمان هم از خط‌های گرافیکی استفاده کردم و هم فضاهای رئال‌تر. به‌هرحال رنگ‌ و خط هم حرف خودشان را می‌زنند. در هنرهای تجسمی، هر خطی و رنگی یک معنایی دارد و توالی این‌ها در کنار هم، گویای یکسری اتفاق‌هاست. الآن که از مپینگ در صحنه استفاده کرده‌ام، این اتفاق را دوست دارم و دیدنش به نظرم حس خوبی می‌دهد.

به نظرم متن مونولوگ‌هایی که برای هر شخصیت نوشته شده، نگاه و حرف تازه‌ای از جنگ ندارند. همان حرف‌های همیشگی که بارها در فیلم‌ها و سریال‌ها و نمایش‌های دیگر شنیده‌ایم، اینجا هم بازگو می‌شوند؛ آدم‌های معمولی که مشغول زندگی‌های معمولی‌اند و ناگهان جنگ زندگی‌شان را زیرورو می‌کند و تنها و آواره می‌شوند. نظر خودتان در این‌باره چیست؟

ببینید، مونولوگ مثل راه رفتن روی لبه‌ تیغ است. مرز بین روایت و اجراست، یا مرز بین روایت و نمایش که نمایش در حال اتفاق می‌افتد و روایت در گذشته. تمام تلاشم را کرده‌ام که هم‌زمان این دو را پیش ببرم جلو، یعنی روایتی که یک اتفاق را نشان می‌دهد. مونولوگ باید شنیده بشود اما این‌که حرف تازه‌ای نیست، خب جنگ اتفاق‌هایی را رقم می‌زند که برای همه‌ آدم‌ها مشترک است، مثل از دست ‌دادن‌ها، ولی این‌که من سراغِ چه نوع از دست دادنی بروم و در چه قالبی آن را روایت بکنم، منحصربه‌فردش می‌کند. مونولوگ کمی هم ویژگی از دست دادن کلام را دارد که خیلی طبیعی است و اتفاق عجیبی نیست. حتی در بازی آقای جلالی‌تبار، می‌خواستم به مینی‌مال‌ترین حالت ممکن این اتفاق بیفتد و هیچ هیاهویی در آن نباشد.

جنگ اتفاق‌هایی را رقم می‌زند که برای همه‌ آدم‌ها مشترک است، مثل از دست ‌دادن‌ها، ولی این‌که من سراغِ چه نوع از دست دادنی بروم و در چه قالبی آن را روایت بکنم، منحصربه‌فردش می‌کند

                                      

در مونولوگ‌های «تن‌سایه» سعی کرده‌ام فضای طراحی حرکت‌های آن‌چنانی نداشته باشم. گرچه بازی در بدن خیلی سلیقه‌ خودم است، چون نمایش، هم باید دیده و هم شنیده بشود! اما رکن شنیداری اینجا قوت بیش‌تری دارد، ولی ممکن است از دست برود. می‌دانم که قطعاً این اتفاق می‌افتد اما شاید با چند بار خواندن و شنیدن، کلام‌هایی دریافت بشود که منحصربه‌فردش کند.

نام نمایش چه معنا و مفهومی را قرار است به مخاطب القا کند؟ منظور از «تن‌سایه» چیست و این واژه از کجا آمده؟

این نمایش‌نامه به اسم «چند هیچ» چاپ شده و ما در اجرا برحسب یکسری اتفاق‌ها نامش را به «تن‌سایه» تغییر دادیم. «تن‌سایه» به معنای تن‌ها و وجودهایی است که درگیر سایه‌ شومی به نام جنگ هستند و این سایه‌ شوم جنگ، از هیچ آدمی در هیچ اقلیمی در هیچ کجای دنیا دور نیست.




مطالب مرتبط

اجرای نمایش «شکافتن کام ماهی» تمدید شد

اجرای نمایش «شکافتن کام ماهی» تمدید شد

اجرای «شکافتن کام ماهی» به نویسندگی بابک پرهام و کارگردانی سمن قناد تا ۲۵ اسفند تمدید شد. این اثر نمایشی روز دوشنبه ۷ اسفند به‌منظور رعایت و احترام به حق تماشاگران، اجرای ویژه عکاسان خواهد داشت.

|

گفت‌وگو با بابک پرهام، نویسنده «شکافتن کام ماهی»

جای آثار رئالیستی با توجه به طبقه متوسط در ادبیات نمایشی ما خالی است
گفت‌وگو با بابک پرهام، نویسنده «شکافتن کام ماهی»

جای آثار رئالیستی با توجه به طبقه متوسط در ادبیات نمایشی ما خالی است

بابک پرهام، نویسنده نمایشنامه «شکافتن کام ماهی» می‌گوید ادبیات نمایشی ما به نمایش‌هایی رئالیستی با توجه به طبقه متوسط جامعه کمتر پرداخته و این در حالی است که عمده مخاطبان تئاتر از طبقه متوسط هستند.

|

اولین ماموریت عزرائیل روی زمین

«مرگامرگ» در تالار مولوی به صحنه می‌رود
اولین ماموریت عزرائیل روی زمین

«مرگامرگ» در تالار مولوی به صحنه می‌رود

نمایش «مرگامرگ» به کارگردانی مریم یاسین‌زاده و بهرام عباسی‌فرد، به عنوان یک اثر لابراتواری، از دهم دی 1402 در سالن اصلی تالار مولوی به صحنه خواهد رفت. این اثر، روایت اولین ماموریت عزرائیل روی زمین است.

|

نظرات کاربران