در حال بارگذاری ...
حاشیه‌ای بر نمایش «کمدی اکتشافات»

و تئاتری که استندآپ‌کمدی است

علیرضا نراقی: درباره نمایش «کمدی اکتشافات» به نویسندگی امید طاهری و کارگردانی حامد وکیلی که این شب‌ها در سالن شماره دو تماشاخانه شهرزاد اجرا می‌شود، چیز زیادی نمی‌توان نوشت. نه اشارات مضمونی، نه نشانه‌ها و عناصر ساختاری اثر، -چه در متن و چه در اجرا- قابلیت بازتوضیح و تحلیل و گسترش نقادانه را ندارند. آنچه بیش از هر چیز این نمایش، نشان و اعلامی از آن است، وضعیت امروز تئاتر ایران است. می‌توان این نمایش و نمایش‌هایی ازاین‌دست را میوه درختی به نام تئاتر خصوصی دانست، تئاتر خصوصی در شکلی که در کشور ما اجرا شد و تئاتر یله عنوان مناسب‌تری برای آن است که اصل فعالیت هنر تئاتر و جایگاه و سازوکارهای ارتباطی این هنر را تحت‌الشعاع قرار داده است.

تماشاگر لحظه‌ای ساکت نمی‌شود، با ورود بازیگر موردعلاقه‌اش او را تشویق می‌کند، هر شوخی بهانه‌ای است برای کف و سوت زدن، خاصه اگر به مسائلی خاص که به محدودیت‌های پر‌سوءتفاهم جامعه ما اشاره داشته باشد

نمایش به سفر کریستف کلمب و کشف قاره آمریکا مربوط است، اما این ظاهر داستان و بیشتر برسازنده طراحی لباس و صحنه کار است، باقی هر آنچه هست تلاش چند استندآپ کمدین، خالی از ساختاری متنی و اجرایی، برای خنداندن تماشاگر از راه متلک‌پرانی‌ها، ایهام‌های زبانی و شوخی‌های بازاری و روزمره‌ای است که می‌توانستیم _در زمانی که به شبکه‌های اجتماعی دسترسی داشتیم- در رسانه‌های مجازی و عمومی ببینیم و بشنویم. حضور علی صبوری به‌عنوان کشف سال‌های اخیر تلویزیون که در شبکه‌های اجتماعی کار خود را رشد داده، علاوه بر میوه تئاتر خصوصی بودن، این نمایش را به میوه کمدی تلویزیونی سال‌های اخیر هم تبدیل کرده است. آنچه تلویزیون به‌عنوان فراگیرترین رسانه‌ای که بنا بود خاصیت معیار و آموزشی هم داشته باشد به هنرهای نمایشی ایران هدیه کرده است، چیزی در حد همین «کمدی اکتشافات» است. شوخی کلامی و نوعی یلگی حرکتی و فرمال که نتیجه‌اش کمدی سهلی است که هجو نامیدن آن مناسب‌ترین تعبیری است که می‌توان برایش پیدا کرد. اما «کمدی اکتشافات» تنها هجو نیست، بلکه مبتنی بر حشو هم هست؛ به این معنا که حرکت و کلام در آن اضافی و خالی از کارکردهای دراماتیک یا حتی ظرافت‌های طنازانه یک کمدی سروشکل‌دار است. در نمایش «کمدی اکتشافات» چیزی به نام میزانسن وجود ندارد. کاراکترها به شکلی خطی می‌ایستند و بدون طراحی خاصی با ترکیبی از دیالوگ‌های از پیش روشن و بداهه‌های آشنایی که پیش‌تر در تلویزیون و رسانه‌های سراغ داشتیم، صحنه را می‌سازند.

                                         

کمدی اکتشافات» البته یک ساحت نسبتاً خوب و دست‌کم سرگرم‌کننده هم دارد که همان حرکات فرم و موزون اثر است

«کمدی اکتشافات» البته یک ساحت نسبتاً خوب و دست‌کم سرگرم‌کننده هم دارد که همان حرکات فرم و موزون اثر است. ترکیب پارکور و رقص‌های مدرن اغلب خیابانی به نمایش بعدی هیجان‌انگیز و گرم داده است که ناامیدکننده بودن بخش روایی، کمیک و دراماتیک اثر را تا حدی پوشش می‌دهد. تبحر گروه رقص و ریتمی که به صحنه بخشیده‌اند هرچند که همچون پاساژهایی بیرون از نمایش ارائه می‌شود- درحالی‌که می‌شد در درون ساختار نمایش استفاده‌های متنوع اجرایی درخشانی از آن کرد- اما درنهایت در روند اجرا هیجان می‌آفریند و می‌تواند تماشاگر را به وجد آورد.

نکته قابل توجه دیگر نمایش «کمدی اکتشافات»، تماشاگری است که این نوع تئاتر به وجود آورده است. تماشاگری که بیشتر در تئاترهای بولوار یا آنچه در ایران، تئاتر آزاد نامیده می‌شود سراغ داریم و حالا در منطقه تئاتر حرفه‌ای ایران و در یکی از تماشاخانه‌های معتبر سال‌های اخیر با آن مواجه هستیم. تماشاگر لحظه‌ای ساکت نمی‌شود، با ورود بازیگر موردعلاقه‌اش او را تشویق می‌کند، هر شوخی بهانه‌ای است برای کف و سوت زدن، خاصه اگر به مسائلی خاص که به محدودیت‌های پر‌سوءتفاهم جامعه ما اشاره داشته باشد. چیزی که این روزها با آن مواجه‌ایم این است که تماشاگر تئاتر به سمتی رفته و فرهنگ تماشا به سطحی نزول کرده که تماشاگر مدام در زمان اجرای نمایش حرکت می‌کند، به بیرون سالن می‌رود و به سالن بازمی‌گردد، بلندبلند حرف میزند و حتی تمرکز بازیگر را نیز با رفتار خود برهم میزند. علت این رفتار البته روشن است؛ وقتی چیزی برای شنیدن و دیدن و ماده‌ چندانی برای اندیشیدن وجود نداشته باشد، تماشاگر بی‌تاب سعی می‌کند تا شرایطی را فراهم می‌سازد که شبش خراب و بی‌حاصل نباشد و این تماشاگری است که جریانی در تئاتر سال‌های اخیر ما تربیت کرده است؛ بیگانه و دست‌کم گرفته‌شده. تماشاگری که دیگر حوصله تئاتر جدی ندارد چون دیگر با آن خودی و آشنا نیست.




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

نگاهی به نمایش «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم»

بیان تئاتری زیر نور سینمایی
نگاهی به نمایش «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم»

بیان تئاتری زیر نور سینمایی

علیرضا نراقی: نمایشنامه «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم»، نوشته مارتین کریمپ، نویسنده بریتانیایی که این روزها توسط مجتبی جدی در تماشاخانه انتظامی خانه هنرمندان ایران به صحنه ...

|

نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است
نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است

علیرضا نراقی: نمایشنامه «سلام، خداحافظ» نوشته مشهور و بارها اجراشده‌ آثول فوگارد، نویسنده اهل آفریقای جنوبی، مدتی است که به کارگردان شهاب‌الدین حسین‌پور در تالار حافظ به صحنه می‌رود. این ...

|

نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود
نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود

علیرضا نراقی: رئالیسم به‌مثابه یک سبک در تاریخ هنر و ادبیات داستانی و دراماتیک در زمینه‌ای از جبر و موجبیت محقق می‌شود، از این نظر رئالیسم به منطق تراژدی‌ها نزدیک است. این اتکا به جبر برآمده از ...

|

نگاهی به نمایش «عروسی خون» نوشته فدریکو گارسیا لورکا و کار قطب‌الدین صادقی

تن در خون و تراژدی در آیین
نگاهی به نمایش «عروسی خون» نوشته فدریکو گارسیا لورکا و کار قطب‌الدین صادقی

تن در خون و تراژدی در آیین

علیرضا نراقی: تراژدی‌های فدریکو گارسیا لورکا ریشه در فرهنگ عامه و اسطوره دارد. همین تکیه بر داستان‌ها و باورهای عامیانه به کشمکش نمایشنامه‌های او وجهی آیینی بخشیده است. نمایش «عروسی خون» در ...

|

نظرات کاربران