در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «بهرام به روایت هفت‌پیکر» کار حامد شیخی

کمدی غفلت

علیرضا نراقی: درام تاریخی، یکی از گونه‌های آشنا و پراهمیت تئاتر است. بازگشت به تاریخ برای خلق درامی نو اساساً تلاشی بوده برای اینکه تراژدی‌ها در قالبی والا و قابل‌باور در مضامینی تازه بازسازی شوند. شخصیت‌های بزرگ تاریخی و داستان آن‌ها دستمایه خوبی بوده است تا گذشته علاوه بر بازسازی، بازنگری شود. در ایران نیز تاریخ‌گرایی و تلاش برای خلق درام تاریخی امری است که از همان ابتدای تجربه‌های درام‌نویسی ایرانی متداول بود و این شکل از درام‌پردازی خاصه در دوران پهلوی اول و دوم پررونق‌تر شد چراکه اساساً ایران‌گرایی و بازآفرینی یک شکوه ذهنی تاریخی برای حکومت اهمیتی فرهنگی و ایدئولوژیک داشت. از حدود میانه دوران پهلوی دوم حتی این‌گونه تئاتر به مراکز نمایش عامه‌پسند همچون لاله‌زار نفوذ کرد و به یکی از الگوهای محبوب و پرطرفدار سرگرمی تبدیل شد. آنجا بیش از پرداخت تاریخی و توجه به چالش‌های آن که شامل زبان، میزانسن و خلق عظمت روی صحنه بود، با ترکیب شیوه‌های تئاتر عامیانه و کمدی‌های سنتی با درام تاریخی روبه‌رو بودیم. این ترکیب، تاریخ‌گرایی را وارد مرحله تازه‌ای کرد که به‌نوعی ریشه‌ها و اهداف اولیه خود را نفی می‌کرد؛ چراکه پادشاهان را در مقابل مضحکه سیاه و ملیجک قرار می‌داد و اساساً درام تاریخی را به ساتیرهای موقعیت‌محور آشوبناک نزدیک می‌ساخت. این‌گونه کمدی‌های سبک، وارد بدنه درام‌های تاریخی شدند و با توجه به اهداف فرهنگی و نگرش‌های اولیه پس از انقلاب اسلامی نیز این رویه به‌نوعی ادامه پیدا کرد و حتی وارد رسانه‌های رسمی شد. درام تاریخی در این دگردیسی به‌ جای ایران‌گرایی و تاریخ‌محوری و بازآفرینی باشکوه آن یا حتی فراخواندن تاریخ برای توضیح امروز، در پی نفی شکوه و مضحک ساختن تلاش‌های جدی پیشین بود. نمایش «بهرام به روایت هفت‌پیکر» نوشته و کارگردانی حامد شیخی در ادامه همین روند آشنای درام تاریخی مضحک یا به‌عبارت‌دیگر کمدی-درام تاریخی عامه‌پسند قرار می‌گیرد. با این تفاوت که نمایش «بهرام به روایت هفت‌پیکر» نمایشی دوپاره است که گویی سیر تاریخ تراژیک افول درام تاریخی ایران‌گرا را به شکلی ناخواسته اما نمادین نمایندگی می‌کند.                                                                                      

نمایش از درامی جدی و زبان و بیانی کهن آغاز می‌کند و سپس به یک کمدی عامه‌پسند سنتی نزدیک می‌شود که با استفاده بی‌وجه اما مداوم از تکنیک فاصله‌گذاری تلاش می‌کند بخنداند و داستان را به مناسبات خصوصی و شوخی‌های آشنای نمایش‌های عامه‌پسند در باب رابطه زن و مرد تقلیل دهد. نمایش از میانه به چیز دیگری تبدیل می‌شود که هیچ شبیه صحنه‌های ابتدایی خود نیست.

 زبان از اصلی‌ترین ابزارهایی است که در درام تاریخی اهمیت بنیادین و محوری پیدا می‌کند. خلق یک ساختار زبانی منسجم در نمایشنامه و پالودگی و پاکیزگی آن، ارتباط با نمایش را سامان می‌دهد و هویت آن را کامل می‌سازد. ارتباط و باورپذیری جهان نمایش نیز متصل به این ساختار زبانی و متکی به میزان کیفیت این ساختار است. از اصلی‌ترین مشکلات نمایش «بهرام به روایت هفت‌پیکر» این است که از همان ابتدا مشخص می‌شود که نمایش ساختار زبانی منسجمی ندارد و انتخاب کلمات و ساختارسازی نظم و نثر در درام با تحقیقات تاریخی همراه نبوده و به یک شبکه زبانی با هویت و منسجم منتهی نشده است.  کلمات از نظر تاریخی و ریشه یکدست نیستند و دیالوگ‌ها فاقد آن ساختار محکمی است که درام تاریخی را برسازی کند. بعدتر وقتی نمایش از فاز تاریخی وارد فاز کمدی صرف می‌شود و مدام صحنه با کنایه‌ها و متلک‌ها پر می‌شود، این آشفتگی زبانی به اوج می‌رسد. این در حالی است که نمایش «بهرام به روایت هفت‌پیکر» بر اساس منظومه نظامی گنجوی نوشته شده و یک منبع زبانی غنی داشته است که خود می‌توانسته راهبر و هدایت‌کننده دیالوگ‌نویسی و ساختارسازی برای زبان اثر باشد.

                                                                                      

دوگانه سبکی نمایش که کلیت اثر را دوپاره کرده است علاوه بر ساحت زبان و لحن نمایش، در جنس بازی‌ها، میزانسن و البته ژست بازیگران اثر منفی گذاشته است. بازی‌ها در ابتدا در آن منظر تاریخی معرفی اجرا، بی‌روح و خالی از حرارت لازم هستند. البته در این میان خود کارگردان که نقش بهرام را ایفا می‌کند آشکارا جلوه قدرتمندتری دارد که در ادامه هم در فاز کمدی همین جلوه ادامه پیدا می‌کند. وقتی‌که نمایش به خط اصلی خود که کمدی است می‌رسد، باز هم بازی‌ها خشک ‌و خالی از حرارت‌اند، اما روان‌تر و ارتباط‌پذیرتر می‌شوند و موقعیت آشناتر و فضای بازتری برای بازیگران شکل می‌گیرد تا طنازی و با مخاطب ارتباط زنده‌تری برقرار کنند؛ اما آن عدم انسجام متنی چه در روایت و چه در ساختار زبانی درنهایت به اجرا و جنس بازی‌ها نیز ضربه خود را وارد کرده است و به‌نوعی کار بازیگری و خلق تیپ یا شخصیت را به ‌نوعی از صحنه‌گردانی و مجلس‌گرم‌کنی تقلیل داده است.

یکی از مهم‌ترین نکات اجرای درام تاریخی، حتی کمدی-درام تاریخی بحث ژست و ایست بازیگر است. این اصل اهمیت فراوانی در این‌گونه نمایشی دارد چراکه میزانسن می‌سازد و نشانگان ارتباطی تماشاگر با اجرا را شکل می‌دهد. ژست برای اجرای یک درام تاریخی هویت و منظر دیداری جذاب ایجاد می‌کند. ما تاریخ را علاوه بر روایت‌ها با ژست‌ها و لباس‌ها می‌شناسیم و لباس‌ها خود اساساً با ژست‌ها هستند که جسمیت و جلوه پیدا می‌کنند. این بدان معنا نیست که ژستی عصاقورت‌داده با دستانی به هم گره شده - که یادآور ایست مجریان تلویزیونی در دهه‌های گذشته است- می‌تواند این عنصر را در اجرا شکل دهد؛ این اشتباهی است که در ژست و میزانسن نمایش «بهرام به روایت هفت‌پیکر» رخ داده است. انتخاب‌های دقیق در زنده کردن ژست‌ها روی صحنه است که می‌تواند نمایش تاریخی را به‌درستی محقق سازد. ژست باید تبدیل به حالت عادی حضور روی صحنه شود تا کار بازیگر را از اجرای صرف به هنر بازیگری ارتقا بخشد. امری که اگرچه در نمایش «بهرام به روایت هفت‌پیکر» نایاب نیست، اما بسیار کمیاب است و البته یکدست هم نیست. همین مسئله هم اغلب پادشاهان، بزرگ‌زادگان و زنان والامقامی را که در نمایش به‌طور مداوم حضور دارند، به یک اندازه از کیفیتی باورپذیر و درعین‌حال جذاب دور کرده است. اینجا هم مسئله معلق بودن کار میان کمدی و درام به جای به وجود آوردن یک کمدی-درام یکپارچه، ضربه خود را زده است و باعث شده که نوعی شلختگی در ایست و ژست و تیپ‌سازی به چشم بیاید.

 در نهایت «نمایش بهرام به روایت هفت‌پیکر» بنا بوده است اثری بزرگ باشد اما نتوانسته به آن بزرگی و عظمت دست پیدا کند و احتمالاً در روند ناکامی در این مسیر هر چه بیشتر به مضحکه تکه‌پرانی و خلق طنزهای زبانی و لحظه‌ای پناه برده است تا مخاطب را سرخوش و البته غافل با خود نگه دارد.   




مطالب مرتبط

در نشست خبری نمایش «روال عادی» مطرح شد

مجید مجیدی: وظیفه ماست که از تئاتر حمایت کنیم
در نشست خبری نمایش «روال عادی» مطرح شد

مجید مجیدی: وظیفه ماست که از تئاتر حمایت کنیم

مجید مجیدی کارگردان مطرح سینما در مراسم رونمایی از پوستر و نشست خبری نمایش «روال عادی» گفت وظیفه ما این است که از تئاتر حمایت کنیم. ما به تئاتر مدیون هستیم و حمایت امروز ما از تئاتر به نوعی خمس و زکاتی است که باید پرداخته شود. ما در دهه ۶۰ از تئاتر کوچ کردیم و به سینما رفتیم.

|

در گفت‌وگو با کاوه مهدوی مطرح شد

«آبی‌گونه»؛ نمایشی با محوریت اخلاق با پرهیز از کلیشه‌ و شعار
در گفت‌وگو با کاوه مهدوی مطرح شد

«آبی‌گونه»؛ نمایشی با محوریت اخلاق با پرهیز از کلیشه‌ و شعار

کاوه مهدوی، نویسنده و کارگردان نمایش «آبی‌گونه» می‌گوید، بسیاری از مسائل  و موضوعات در شخصیت و فرهنگ ما نهادینه شده است و موفقیت یک اثری هنری در پرهیز از پرداخت شعارگونه و دوری از کلیشه‌های مرسوم است.

|

گفت‌وگو با مرتضی کوهی، نویسنده و کارگردان نمایش «پس از»

جایی که آرامش درگیر چالش‌های عجیب می‌شود؛ هنر  همان کشتی نجات‌دهنده است
گفت‌وگو با مرتضی کوهی، نویسنده و کارگردان نمایش «پس از»

جایی که آرامش درگیر چالش‌های عجیب می‌شود؛ هنر همان کشتی نجات‌دهنده است

مرتضی کوهی، نویسنده و کارگردان نمایش «پس از» با بیان اینکه در این اثر به جنبه رهایی‌بخش و نجات‌دهنده هنر تاکید دارد، گفت جایی که فضا متلاطم است، جایی که آرامش درگیر چالش‌های عجیب می‌شود؛ هنر همان کشتی نجات‌دهنده و همان ریسمان محکمی است که می‌توان به آن متوسل شد.

|

آمار فروش تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«هوش پشه‌ای» با صدای هوتن شکیبا بیش از 100 میلیون فروخت
آمار فروش تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«هوش پشه‌ای» با صدای هوتن شکیبا بیش از 100 میلیون فروخت

آمار فروش و تماشاگران نمایش‌ تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 17 فروردین‌ ١۴٠٣ اعلام شد. طبق این گزارش نمایش «هوش پشه‌ای» به کارگردانی سامان کرمی و بازی هوتن شکیبا با 24 اجرا به فروشی 130 میلیون تومانی دست پیدا کرد.

|

امیرموسی کاظمی:

«هم‌آغاز»، فرصت ورود جوانان به بزرگ‌ترین مجموعه نمایشی کشور را فراهم کرد
امیرموسی کاظمی:

«هم‌آغاز»، فرصت ورود جوانان به بزرگ‌ترین مجموعه نمایشی کشور را فراهم کرد

امیرموسی کاظمی، دبیر نخستین جشنواره «هم‌آغاز» تئاترشهر، براین باور است که این رویداد هنری فرصت ورود هنرمندان جوان را به بزرگ‌ترین و معتبرترین مجموعه نمایشی کشور فراهم کرد.

|

نظرات کاربران