در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش «روز دهم» نوشته اصغر گروسی و کار علی برجی

تلفیق مذهب و جنگ

رضا آشفته: نمایش «روز دهم» می‌خواهد در تلفیق نمایش تعزیه و جنگ، بسترساز یک اتفاق قابل‌تأمل باشد و در این راه سعی‌اش استفاده از فضای رئالیستی است که بانویی به نام مهتاب شوهرش به نام قاسم را در جنگ گم کرده و حالا پسرعمویش به نام سیروس درصدد است که جای خالیِ قاسم را پر کند و برای این کار با تعزیه‌خوانی در نقش علی‌اکبر باید خود را به اثبات برساند زیرا که پیش از او، قاسم در این نقش بسیار زیبا نقش‌آفرینی می‌کرده است. سیروس در ابتدا به‌سختی از عهده این نقش برمی‌آید و با غرولندهای عمویش مواجه می‌شود ولی زمانی که در این راه دارد کامیاب می‌شود، با خواستگاری سیروس از مهتاب، عمو او را طرد می‌کند اما پایان نمایش باز است با تصور این‌که قاسم برگشته و...
این دستان تا حدی کلیشه‌ای و بنا بر اقتضای زمانی کارکرد خود را از دست داده و نمی‌تواند مفهومی را برای مخاطبانش ایجاد کند چون دغدغه‌ به‌روزی ندارد و در ضمن از چاشنی و زاویه دید تازه‌ای نیز این داستان روایت نمی‌شود و همچنین در آن تکنیک و شگردهای نمایشی تازه‌ای موج نمی‌زند و آنچه دیده می‌شود تکراری است بنابراین با وجود آنکه پرداختن به تعزیه و موسیقی آن جاذبه شنیداری اثر نمایشی است اما در کل این مواجهه تأثیر چندان مطلوبی را به دنبال ندارد.
بازیگران نیز تلاش قابل قبولی دارند اما از آنجا که تعزیه‌خوانی اصل و اساس‌ پیش‌برنده  نمایش است؛ باید که بازیگران به‌ویژه دو مرد اصلی در تعزیه‌خوانی نیز توانمند باشند و در این حین بازیگر نقش پدر هم در نقش اولیاخوان چندان موفق نیست و این خود تا به اندازه‌ای به ضرب‌آهنگ موسیقایی ضربه می‌زند و نمی‌گذارد گوش در لحظاتی از آنچه شنیده می‌شود لذت بیشتری ببرد؛ اما بازیگر نقش سیروس در ارائه نقش علی‌اکبر نیز با موفقیت بیشتری همراه است و این خود عاملی برای جذاب شدن نمایش به‌ویژه در لحظات پایانی است. بازیگر نقش مهتاب به‌درستی انتخاب شده و بنا بر حس و حالت رئالیستی بر آن است که برای پدر قاسم که تنها زندگی می‌کند، یک عروس و دختر باشد و نیازهای او را مرتفع کند و حتی فراتر از نیاز و انتظار خود پاسخگوی میل درونی این پدر بلاتکلیف باشد و در راندن سیروس از خود با او همراهی می‌کند و حالا همه‌چیز به یک پایان باز سپرده می‌شود. نمایش روز دهم به ضرورت بیان مذهبی بر آن است که یک موقعیت نسبتاً تکراری را رخ‌نمایی کند بی‌آنکه به نیازهای مخاطب امروز فکر کرده باشد و این همان نکته بارزی است که تئاتر را تئاتر می‌کند و می‌تواند مخاطب را چون آینه‌ای طبیعی درگیر با مسائل و دغدغه‌های به‌روز و اجتماعی‌اش کند درحالی‌که سی‌وسه سال از جنگ گذشته و بارها چنین فیلم و سریال‌هایی ساخته شده است و این‌گونه نمی‌شود موضوع قابل‌توجهی را در صحنه به بازی گرفت؛ باید که در این راه بیشتر کوشید.




مطالب مرتبط

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی
دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی

دومین جلسه نقد و بررسی آثار بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره 42 تئاتر فجر، روز سه‌شنبه سوم بهمن با حضور رضا آشفته، محمدحسن خدایی و عرفان پهلوانی در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد و سه نمایش «ایلخون»، «بدریه» و «کابوس‌نامه اهل هوا» مورد تحلیل قرار گرفتند.

|

نقد و نظری بر نمایش «خانم آقای جرج کلونی» نوشته متین ایزدی و کار مونا صوفی

داستانی دیرهنگام
نقد و نظری بر نمایش «خانم آقای جرج کلونی» نوشته متین ایزدی و کار مونا صوفی

داستانی دیرهنگام

احمدرضا حجارزاده: سال‌هاست خاورمیانه و انبوه حوادث بی‌پایانش به عنوان محور جذابی برای تولید آثار ادبی و تصویری، مورد توجه نویسندگان و کارگردانان سینمای ایران و جهان قرار گرفته است. گرچه چندان ...

|

نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است
نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است

علیرضا نراقی: نمایشنامه «سلام، خداحافظ» نوشته مشهور و بارها اجراشده‌ آثول فوگارد، نویسنده اهل آفریقای جنوبی، مدتی است که به کارگردان شهاب‌الدین حسین‌پور در تالار حافظ به صحنه می‌رود. این ...

|

نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش
نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش

احمدرضا حجارزاده: شاهنامه فردوسی یکی از غنی‌ترین منابع اقتباس داستان‌های ایرانی در قالب هنرهای نمایشی است اما سینما و تئاتر ایران از این مخزن بی‌پایان داستان‌های حماسی، اسطوره و پهلوانی، ...

|

نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

سید علی تدین صدوقی: نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» همان‌گونه که از نامش پیداست، در مورد زنان شاهنامه است تا مردان آن، زیرا حسین تفنگدار در جایگاه نویسنده و کارگردان با این نام‌گذاری درواقع ...

|

نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود
نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود

علیرضا نراقی: رئالیسم به‌مثابه یک سبک در تاریخ هنر و ادبیات داستانی و دراماتیک در زمینه‌ای از جبر و موجبیت محقق می‌شود، از این نظر رئالیسم به منطق تراژدی‌ها نزدیک است. این اتکا به جبر برآمده از ...

|

نظرات کاربران