گفتوگو با کارگردان نمایش «هی میخوابم، خوابتو میبینم»
رضا بهنامی: تئاتر امروز، تئاتر قراردادهاست
رضا بهنامی کارگردان نمایش «هی میخوابم، خوابتو میبینم» با بیان اینکه تئاتر امروز، تئاتر قراردادهاست، گفت برای فضاسازی بیشتر نمایش از موسیقی زنده بهره بردم.
نگارامیری: رضا بهنامی، کارگردان تئاتر فعالیت خود را در این عرصه از دهه هفتاد آغاز کرد. این هنرمند در سال 1378 برای اولین بار در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نمایش «سوزماهی» را روی صحنه برد و اکنون پس از 22 سال دوری از این رویداد بزرگ هنری با کارگردانی نمایش «هی میخوابم، خوابتو میبینم» در چهلویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر حضور دارد.
«خانه عروسک»، «زخم پیشانی تو»، «دُر سیما»، «رسمالخط حسرت» و «قهر دریا» ازجمله آثار این هنرمند در مقام کارگردان است.
نمایش «هی میخوابم، خوابتو میبینم» نام دیگر نمایش «مادرم زری سر زا رفت» نوشته محمود خرم آزادی است که با کارگردانی رضا بهنامی روز یکشنبه دوم بهمنماه در بخش مهمان ویژه چهل و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در دو سئانس 18 و 20:30 در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت.
این اجرا بهانهای شد تا با کارگردان این اثر به گفتوگو بپردازیم که در ادامه میخوانید.
از درونمایه و داستانی نمایش «هی میخوابم، خوابتو میبینم» برایمان بگویید.
این نمایش روایتگر داستان زنوشوهری است که چندین سال از ازدواج آنها گذشته است ولی هنوز صاحب فرزندی نشدهاند. مرد خانه به اصرار همسرش با زنی به نام زری ازدواج میکند. زری هنگام زایمان از بین میرود اما زندگی فرزندی که به دنیا میآورد، محوریت اصلی داستان نمایش را رقم میزند.
آنچه از نام نمایش برمیآید و کنش و واکنشهایی که در اثر میبینیم، شخصیت محوری این نمایش بیشتر تأثیری غیرفیزیکی دارد و بخش حضور صحنهای اثر بر عهده بازیگران دیگر است؛ آیا با این برداشت موافقید؟
دقیقاً همینطور است. در واقع فرزند زری با آغاز جنگ تحمیلی با وجودی که سن کمی دارد، متقاضی حضور در جبهه میشود و به رغم میل باطنی پدر و نامادریاش به جنگ میرود.
وابستگی پدر، نامادری و گاوزردی سه شخصیت اصلی نمایشنامه و حضور آنهاست که تصویرساز اصلی نمایش روی صحنه است.
«گاوزردی»، شخصیتی که در نمایش با شخصیتسازی یکی از بازیگران زن روی صحنه جان میگیرد؛ شخصیتپردازی برای این کاراکتر تا چه میزان بر اساس متن نمایشی پیش رفته است؟
من سعی کردهام تا در اجرای نمایش به اصل نمایشنامه وفادار بمانم. گاوزردی در این اثر کاراکتری شبهانسان است که بهواسطه شیری که تولید میکند، نیمهمقدس شمرده شده و قابل احترام است. آنچه من در حوزه کارگردانی تلاش کردم تا به آن بپردازم، تصویر این شخصیت طبق مفهومی است که از متن برمیآید.
گاوزردی در یکی از دیالوگهایش میگوید «من هم مادرش هستم»؛ این ادعای مادری بر چه اساسی در نمایش شکل میگیرد؟ یا شاید بهتر است بگوییم این کاراکتر در ارائه چه مفهومی از نمایشنامه دخیل است؟
فرزند این خانه از شیر گاوزردی تغذیه کرده است. به همین دلیل او خود را مادرِ فرزند میداند. البته این ادعا تنها در شخصیت گاو زردی نیست. نامادری نمایش نیز بر اساس زحماتی که برای بزرگ کردن و تربیت این فرزند کشیده است، چنین دیدگاهی دارد.
در واقع موضوع اصلی که این نمایشنامه با پرداختن به سه کاراکتر زری مادر فرزند، نامادری و گاوزردی به آن میپردازد، حس مادری است. حسی که از زایش، تغذیه و رشد و تربیت کودک شکل میگیرد. بهتر است بگوییم «هی میخوابم، خوابتو میبینیم» در بخشی از روایت داستان نشان از این دارد که به دنیا آوردن تنها ملاک مادری نیست.
استفاده شما از طراحی صحنه کاملاً مینیمال است، این موضوع تا چه حد بر اساس محتوا و تا چه میزان بسته به شرایط اقتصادی که گریبانگیر هنر در بخش تولید میشود، شکل گرفته است؟
تئاتر امروز، تئاتر قراردادهاست. البته ما این قراردادها را از سالیان پیش و با اجرای نمایش آیینی-سنتی تعزیه در تئاترمان تجربه کردهایم؛ آنجا یک لیوان آب رودخانه فرات است، یا یکبار چرخش به دور صحنه نشانی از سفر از شهری به شهر دیگر و تغییر صحنه را تداعی میکند.
من نیز برای طراحی صحنه سعی کردم تا با کمترین دکور بیشترین انتقال معنا را به مخاطب ارائه دهم. به همین دلیل نیز به جای طراحی رئالیستیک یا واقعگرایانه از نشانهها و قراردادها بهره بردم. این نشانهها علاوه بر به دوش کشیدن بار طراحی صحنه، نقش آکسسوار صحنه را نیز داشتند.
البته در کنار این موضوع همانطور که اشاره کردید بخش هزینههای جاری برای پرداختن به طراحی صحنه نیز اهمیت داشت.
همه ما میدانیم که تئاتر با مشکل بازگشت هزینه روبهروست. متأسفانه این موضوع در پرداخت بصری آثار نمایشی تأثیر فراوانی دارد. قطعاً در شرایط اقتصادی که این روزها در تئاتر با آن مواجه هستیم، پرداخت هزینه ساخت دکور بسیار دشوار است.
موسیقی تا حد زیادی توانسته است بار اجرایی کار را به دوش بکشد، عمدا سراغ اجرای موسیقی زنده رفتید؟
موسیقی زنده اثر جزو مواردی است که شاید بتوان گفت در صورت حذف آن ضربه سنگینی به نمایش وارد میشود؛ چراکه من سعی کردم تا برای فضاسازی بیشتر نمایش از موسیقی بهره ببرم. در واقع 50 درصد کار من بر پایه موسیقی شکل گرفته است. اگر این متن را بدون موسیقی اجرا میکردم قطعاً در بیان معنا و مفهوم نمایش الکن بودم.
ما در اجرای موسیقی کار تنها به بخش موسیقی سنتی نپرداختیم بلکه سعی کردیم تا این عنصر مهم صحنه را با استفاده از آلات موسیقایی مدرن به سمت نیمهمدرن بودن پیش ببریم.
در اواسط کار شاهد حضور یکی از نوازندگان موسیقی هرچند کوتاه اما با دیالوگ مهم و تأثیرگذار «خاک که فروشی نیست» هستیم، دلیلی که برای بیان این دیالوگ توسط یکی از اعضای گروه نوازندگان نمایش وجود داشت، چه بود؟
بله، دقیقاً این جمله جزو کلیدیترین جملاتی است که توسط یکی از نوازندگان بیان میشود. این امر نیز بخشی از همان حضور پراهمیت موسیقی زنده روی صحنه است. البته این نوازنده برای اولین روی صحنه آمد و بیم این میرفت که به جای تأثیر گذاشتن، بیشتر به کار ضربه وارد شود اما این اتفاق خوشبختانه در دل کار بهخوبی نشست.
به نظرتان حضور در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر چقدر میتواند در آینده حرفهای هنرمندان مؤثر باشد؟
قطعاً حضور در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر میتواند باعث رشد کیفی آثار نمایشی هنرمندان باشد. این حضور به اشکال و عناوین مختلف چه به عنوان شرکتکننده در رقابت، چه تماشاگر و تماشای نمایشهایی که در جشنواره روی صحنه میرود، هنرمندان را مجبور به تفکر و مطالعه در حوزه تئاتر خواهد کرد. من بهشخصه به این موضوع اعتقاد دارم که باید با تماشای آثار متفاوت و مطالعه در این عرصه خودم را به تئاتر امروز برسانم که مثل یک اسب چموش در حال طی کردن مسیر است.
من برای اجرای عموم کار میکنم اما کورسوی امید و افق دیدم حضور در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر چه بهعنوان کارگردان چه بهعنوان مخاطب برای تماشای آثار هنرمندان سراسر کشور و کسب تجربه از آنهاست البته که هیچ عیبی ندارد که برای حضور در جشنوارهها کار کرد.
جشنواره بینالمللی تئاتر فجر سوای اینکه یک ویترین بزرگ نمایشی برای ارائه آثار است، رستنگاهی است که همهچیز از آن بارور میشود.