در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «هاراگیری» نوشته و کار اصغر گروسی از شیراز

استفاده از طنز و کمدی نیکوست؛ اما به‌جا

سید علی تدین صدوقی: نمایش «هاراگیری» که یک رسم ژاپنی در بین سامورایی‌هاست، در مورد دفاع مقدس است و داستانش به روزهای اشغال خرمشهر برمی‌گردد؛ روزهایی که همه مردم از شهر رفته بودند و تعدادی اندک در حال مقاومت و جمع‌آوری و دفن شهدا بودند. در این میان هفده سرباز پلاک‌های‌‍‌شان را به سربازی که مسئول نامه‌هاست می‌دهند تا او آن‌ها را برده و در ضریح حضرت امام رضا بیندازد (ع) چون جان خویش را نذر امام (ع) کرده‌اند. آن‌ها همگی شهید می‌شوند. سرباز مسئول نامه‌ها نیز زخمی می‌شود و پلاک‌ها را به دختری که در خرمشهر مانده است و از شهدا فهرست‌برداری و آن‌ها را دفن می‌کند، می‌سپارد تا به ضریح بیندازد. دختر که نامش زهرا است تصمیم می‌گیرد این کار را انجام دهد. او توسط اصغر کسی که شهدا را از سطح شهر جمع‌آوری می‌کند از شهر خارج می‌شود. اصغر با موتور ژاپنی‌اش او را تا خارج از شهر می‌برد اما به میدان مین برخورد می‌کنند، اصغر موتورش را روی مین‌ها می‌فرستد تا معبری باز کند و خودش نیز توسط عراقی‌ها شهید می‌شود، دختر اما به حرم امام رضا (ع) می‌رسد. درواقع به‌زعم نویسنده و کارگردان فرستادن موتور روی مین به‌نوعی خودکشی برای موتور محسوب می‌شود و به همین دلیل نام نمایش «هاراگیری» است چون موتور ژاپنی است. شاید بتوان گفت شخصیت اصلی نمایش موتور است تا دیگر شخصیت‌ها.

نمایش از دو بخش عمده تشکیل شده است بخش اول تک‌گویی‌های هریک از شخصیت‌ها درباره سرگذشت و زندگی خودشان و ایضاً تک‌گویی موتور سوزوکی اصغر که روحش در صحنه حاضر است و بخش دوم راهی شدن اصغر و زهرا به همراه موتور تا میدان مین.

بیشتر نمایش به موتور و سرگذشتش اختصاص داده شده است درواقع خود این بخش می‌توانست دستمایه یک نمایش مجزا شود. روح موتور در قالب یک سامورایی ظاهر می‌شود و سرگذشت خود را با حرکات کمدی و طنز کلامی تعریف می‌کند. باید گفت چنانچه این بخش را از کل کار کنار بگذاریم لطمه چندانی به نمایش نمی‌زند چراکه چون وصله ناجوری می‌نماید. اینکه ما بخواهیم حتماً در کارهای دفاع مقدسی یا کارهای مذهبی کمدی و طنز را حال به‌جا یا نابه‌جا استفاده کنیم روالی شده است که در اکثر موارد به منطق دراماتیک نمایش‌ها نمی‌خورد و همسو نیست. درواقع گاهی پیش می‌آید که بخش‌های کمدی موضوع اصلی را تحت‌الشعاع قرار دهد و تصنعی و زیاده از حد جلوه می‌کند. چرا باید بخش اعظمی از یک نمایش ارزشی یا دفاع مقدس به سرگذشت موتوری اختصاص یابد که با پرحرفی و حرکات تکراری و کلیشه‌ای بخواهد به‌اصطلاح وجه طنز و کمدی به کار اضافه کند؛ این رویکرد چه لزومی دارد؟ آیا این کار صرفاً برای خوشایند تماشاکنان است؟ این را کلی می‌گویم و یادمان باشد که طنز و کمدی باید از دل کار برآید، از کنه شخصیت‌ها و کاراکتر‌پردازی و پرداخت کل متن و اجرا، این مورد در مورد دیگر شخصیت‌ها که بی‌مورد سعی دارند کمدی یا طنز جلوه کنند نیز صائب است. مثلاً چرا شخصیت اصغر آن‌قدر غلو شده و با اداواطوار بازی می‌کند به‌گونه‌ای که تو فکر می‌کنی که در آستانه جنون و دیوانگی است؛ و باز کلی می‌گویم که این کمدی‌کاری در نمایش‌های ارزشی و دفاع مقدس شاید معضلی باشد که دارد درست یا نادرست شیوع پیدا می‌کند. برای این کار ابتدا شناخت کامل کمدی و طنز و شرایط تلفیقش در هر نمایشی باید موردبررسی قرار گیرد. هر چند که خلاقیت نویسنده و کارگردان در نمایش «هاراگیری» در جای خود محفوظ است؛ اما این مسئله قابل توجه است که با آوردن داستان موتور به‌طرف نوعی فانتزی رفته و آن در دل موضوع و داستانی دفاع مقدسی تلفیق کرده است اما نباید اسیر فانتزی شد. هرچند که رفتن به‌سوی موضوعی در خصوص دفاع مقدس آن هم در روزهای اشغال خرمشهر، قابل‌ستایش و ستودنی است.

درهرحال بازیگران تمام تلاش خود را به خرج داده‌اند و لحظات نابی نیز خلق کرده‌اند. کارگردان نیز سعی کرده با میزان‌ها و حرکات متنوع لحظات دراماتیکی را خلق کند اما کل نمایش با مواردی روبه‌رو است که مشکلاتش به متن و کارگردانی نیز برمی‌گردد. با به‌کار‌گیری ایجاز در بخش‌های کمدی و ایضاً تک‌گویی روح موتور شاید می‌شد به لحظات دراماتیک‌تر و ریتم و زمان مطلوب‌تری دست یافت.

از سویی نمایش می‌توانست در صحنه‌ای که اصغر شهید می‌شود و تنها با پخش صدای مرثیه «آمده‌ام ای شاه پناهم بده...» و حضور زهرا در نور موضعی که ایستاده و به ضریح امام (ع) ادای احترام می‌کند تمام شود؛ این‌گونه شاهد پایان‌بندی دراماتیک‌تری بودیم.




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

سید علی تدین صدوقی: نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» همان‌گونه که از نامش پیداست، در مورد زنان شاهنامه است تا مردان آن، زیرا حسین تفنگدار در جایگاه نویسنده و کارگردان با این نام‌گذاری درواقع ...

|

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی
دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی

دومین جلسه نقد و بررسی آثار بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره 42 تئاتر فجر، روز سه‌شنبه سوم بهمن با حضور رضا آشفته، محمدحسن خدایی و عرفان پهلوانی در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد و سه نمایش «ایلخون»، «بدریه» و «کابوس‌نامه اهل هوا» مورد تحلیل قرار گرفتند.

|

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است
نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است

علیرضا نراقی: نمایشنامه «سلام، خداحافظ» نوشته مشهور و بارها اجراشده‌ آثول فوگارد، نویسنده اهل آفریقای جنوبی، مدتی است که به کارگردان شهاب‌الدین حسین‌پور در تالار حافظ به صحنه می‌رود. این ...

|

نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش
نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش

احمدرضا حجارزاده: شاهنامه فردوسی یکی از غنی‌ترین منابع اقتباس داستان‌های ایرانی در قالب هنرهای نمایشی است اما سینما و تئاتر ایران از این مخزن بی‌پایان داستان‌های حماسی، اسطوره و پهلوانی، ...

|

نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود
نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود

علیرضا نراقی: رئالیسم به‌مثابه یک سبک در تاریخ هنر و ادبیات داستانی و دراماتیک در زمینه‌ای از جبر و موجبیت محقق می‌شود، از این نظر رئالیسم به منطق تراژدی‌ها نزدیک است. این اتکا به جبر برآمده از ...

|

نظرات کاربران