نظری بر نمایش «در و گبر و یک قرص نان» نوشته و کار داوود فتحعلیبیگی
به سرانجام رسیدن گبری که از چشمه جوشان رحمت امام نوشید
بهنام حبیبی: تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر، نمایشی ایرانی را روی صحنه خود دارد که یادآور بخشندگی و شفابخشی امام هشتم شیعیان، امام رضا(ع) است. نمایش، ترکیبی از چند داستان و روایت درباره رویدادهای مربوط به حرم آن امام و همچنین بازرگانی زرتشتی است که در بارگاه آن حضرت، شفا مییابد.
بخشندگی و شفابخشی امام هشتم شیعیان، حضرت علی بن موسیالرضا(ع)، بخش بزرگی از باورها و روایتهای فرهنگ مردم ایرانزمین است. این توانایی ویژه امام رضا(ع) تا حدی است که حتی غیرمسلمانان نیز در این بخش دینی و فرهنگی ایران، جایگاهی ویژه دارند. داوود فتحعلیبیگی، این بار با ترکیب چند روایت از آن امام، نمایشی را به شیوه نمایشهای ایرانی در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر تهران، روی صحنه برده است. آنچه در پی میخوانید، تحلیلی درباره این نمایش است.
یک تاجر زرتشتی به نام انوشیروان که از بیماری غش رنج میبرد، به همراه دستیارش لطیف، به خراسان میآیند تا برای تجارت و همچنین درمان انوشیروان اقدام کنند. انوشیروان از لطیف میشنود که امام رضا میتواند او را شفا دهد. در همان حال، حرم امام رضا توسط یک معمار، در حال بازسازی است. بر طبق دستور شیخ تولیت آستان حرم امام رضا، این معمار میباید لوحی بر بالای در ورودی جدید حرم نصب کند که بر آن نوشته شده است که هیچ غیرمسلمانی حق ورود به داخل حرم را ندارد، ولی این معمار به مجاور حرم میگوید که امام رضا را به خواب دیده است و امام رضا به او گفته است که بالای درِ ورودی، هیچ تابلویی مبنی بر ممنوعیت ورود غیرمسلمانان نصب نکند.
بهموازات این داستان، رعنا، یک زن جوان با دزدیدن یک قرص نان از نانوایی در حال فرار است که توسط نانوا و داروغه دستگیر میشود و او را به داروغهخانه میبرند. رعنا میگوید که بیوه است و برای رفع گرسنگی فرزندانش مجبور به دزدیدن نان شده است، ولی نانوا او را نمیبخشد و داروغه میخواهد دست رعنا را به خاطر دزدی یک قرص نان قطع کند. در این میان، داروغه در پنهان به رعنا پیشنهاد میدهد که اگر رعنا خود را در اختیار داروغه قرار دهد، میتواند مورد بخشش او قرار گیرد. با ورود انوشیروان به ماجرا، این تاجر زرتشتی از نانوا میخواهد تا در ازای دریافت مبلغی برای خسارت، رعنا را ببخشد تا دست او را قطع نکنند. انوشیروان با بخشش یک کیسه اشرفی به مرد نانوا، زن جوان را نجات میدهد. داروغه و نانوا، سکههای اشرفی را بین خود تقسیم میکنند و قرار میگذارند تا شب را به خانه ترگل، زنی که به یاری رعنا آمده است، بروند و شب را با او بگذرانند. داروغه و نانوا شب به خانه ترگل میروند، ولی ترگل میگوید که دیگر از تنفروشی توبه کرده است و دیگر حاضر نیست برای رفع نیاز مادیاش به گناه آلوده شود. باز هم انوشیروان، تاجر زرتشتی، سر میرسد و با کمک او به ترگل و رعنا، داروغه و نانوا فرار میکنند. انوشیروان به پیشگاه امام رضا(ع) میرسد و با نوشیدن کاسهای آب از دست امام رضا، توسط او شفا مییابد.
داستان نمایش، «در و گبر و یک قرص نان»، روایتی قصهگونه در ستایش جوانمردی و مردمدوستی یک تاجر زرتشتی است که برای تجارت و درمان به خراسان آمده است ولی سرنوشت، او را درگیر کارهای نیک میکند. او که برای گشایش تجارتش میبایست با حاکم آن شهر وارد مذاکره میشد، با بخشش در میان مردم و کمک به حل مشکلات آنان، تجارت واقعی خود را انجام داد و در این راه به سود واقعی و مورد قبول خدا رسید. مرد درویش که به بهانه یافتن یک قرص نان، انوشیروان را برای حل مشکلات مردم به میان مسلمانان فرستاده بود، در پایان داستان، این موضوع را به انوشیروان میگوید. درواقع، انوشیروان مراحل زهد و پارسایی و پالایش روح خود را طی میکند تا لیاقت و شایستگی توجه امام رضا را کسب کند و مورد شفای او قرار گیرد. این موضوع، در پایان داستان، اتفاق میافتد و انوشیروان از همان درِ جدیدی که معمار برای ورود به حرم امام رضا نصب کرده بود وارد حرم میشود و از دستان امام رضا کاسهای آب میگیرد و مینوشد و بیماری لاعلاجش شفا مییابد.
آنچه در ترکیب این چند داستان عامیانه، به نتیجهای دلخواه برای تماشاگر ایرانی میرسد، ارتباطی معنادار بین باورهای دینی، مشکلات اجتماعی و انساندوستی و نوعدوستی مردم است. توازی مهم مردمدوستی امام رضا در برابر یک زرتشتی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی بزرگ مردم تهیدست در آن منطقه از ایران در پادشاهیهای گوناگون و تضادهای اخلاقی آشکار و پنهان افراد جامعه در برابر خواستهای غیراخلاقیشان که همگی به رویارویی بین افراد بهظاهر مسلمان با یک زرتشتی نوعدوست منجر میشوند، به آرمانی بزرگ در باورهای دینی اسلام میرسد که همانا برتری انساندوستی صادقانه، در مقایسه با ظاهرسازیهای ریاکارانه و غیرصادقانه است. آنچه عامل اصلی رسیدن انوشیروان زرتشتی به هدف خود یعنی توجه امام رضا و دریافت شفا از سوی اوست، پاکی روح و درستکاری اخلاقی اوست، چیزی که درباره نانوا و داروغه بهظاهر مسلمان، وجود نداشت.
صحنه نمایش «در و گبر و یک قرص نان»، به شیوه نمایش ایرانی تختحوضی و روحوضی -که با یک فرش روی حوضِ تختهپوششده، پوشیده میشد- با یک فرش پوشیده شده است و در چهار کنج آن نیز چهار سکوی کوتاه آجری برای بازی و نشستن طراحی شده است. نورپردازی صحنه نیز بسیار ساده و به سبک نمایش سنتی ایرانی تختحوضی و روحوضی با طراحی نور عمومی، تنها برای روشنایی عمومی صحنه انجام شده است. طراحی لباس نمایش، با بهرهگیری از نوع پوشش دوره تاریخی قرون هشتم و نهم هجری قمری انجام شده است. موزیک صحنه، مجموعهای از انتخابهایی خوب از بین قطعات موسیقی سنتی ایرانی است که فضاسازی لازم برای ایجاد زمان تاریخی انجام میدهد.