در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایشنامه‌ «موبایل مَردِ مُرده» اثر «سارا رول»

یک داستان کوتاه درباره عشق و تکنولوژی

احمدرضا حجارزاده: نشر قطره از سال‌ها پیش در حوزه انتشار ادبیات نمایشی، جزو فعالان پیشرو و متفاوت ایران بوده و تاکنون نمایشنامه‌نویسان بسیاری را با چاپ آثارشان به فضای تئاتر کشور معرفی کرده است. این انتشارات همچنین طی سال‌های گذشته، تغییرات مثبت و چشمگیری در کیفیت چاپ و طراحی جلد کتاب‌های خود داشته که موجب رضایت مخاطبان ادبیات نمایشی و استقبال بیش‌تر از کتاب‌ها شده است.

یکی از بهترین متونی که نشر قطره، چندی پیش برای نخستین‌بار منتشر کرد، نمایشنامه دوپرده‌ای «موبایل مَرد مُرده» نوشته «سارا رول» و با ترجمه «دل‌آرا نوشین» است. این متن با عنوان «تلفن همراه مرد مرده» و با ترجمه «سمیه صادقی» در نشر «چارسو» نیز به چاپ رسیده، ولی در این نوشتار، ما به بررسی این نمایشنامه با ترجمه دل‌آرا نوشین پرداخته‌ایم.

«سارا رول» از نمایشنامه‌نویسان مطرح آمریکا، از سال ۲۰۰۱ تا امروز بیش از ده اثر نمایشی نوشته و عرضه کرده است. غالب آثار او، از فضایی رمزآلود و غافلگیرکننده برخوردارند که با پیرنگی از روان‌شناسی جهان و انسان معاصر آمیخته شده‌اند؛ چنان‌که در نمایشنامه «موبایل مرد مرده» می‌بینیم رول به مسئله ضدیت قابلیت‌های تکنولوژی مدرن در مواجهه با انسان‌های منزوی یا حتی اجتماعی عصر حاضر و تنهایی و نبود ارتباط آن‌ها با هم‌نوعان خود می‌پردازد‌.

ماجرای نمایشنامه «موبایل مَردِ مُرده»، با یک اتفاق ساده و البته غیرمنتظره شروع می‌شود.«جین» که به‌تنهایی در کافه نشسته و سوپ خرچنگ می‌خورد، توجه‌اش به صدای زنگ موبایلی جلب می‌شود که کسی آن را پاسخ نمی‌دهد. صدا از موبایل مردی (گوردون) که در نزدیکی اوست می‌آید؛ او ظاهراً مُرده، پس جین گوشی او را برمی‌دارد و با آرامش کامل به تماس‌های پی‌درپی مرد پاسخ می‌دهد. تصاحب موبایل یک فرد مرده، جین را به سفری پررمزوراز در زندگی شخصی می‌بَرد که حتی او را نمی‌شناسد اما این سفر برای جین، درنهایت به شناخت بیش‌تر خودش و آموزه‌هایی در مورد اخلاق، رستگاری، عشق و مرگ می‌انجامد. جالب اینکه همه دستاوردهای این سفر ناخواسته، به‌وسیله ارتباط با جهان دیجیتال و مجازی ممکن می‌شود.

نمایشنامه «موبایل مرد مرده»، گرچه در برخورد نخست، مایه‌هایی از کمدی و طنز را در خود به رخ می‌کشد، ولی درواقع نمایشی درام است که بر موضوع قطع ارتباط انسان با اطرافیان و افرادی که می‌شناسد، تمرکز دارد

نمایشنامه «موبایل مرد مرده» (Dead Man's Cell Phone)،که سال 2007 نوشته و سال 2008 با بازی «مری لوئیز پارکر» خارج از برادوی اجرا شد و جایزه «هلن هیز» را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد، گرچه در برخورد نخست، مایه‌هایی از کمدی و طنز را در خود به رخ می‌کشد، ولی درواقع نمایشی درام است که بر موضوع قطع ارتباط انسان با اطرافیان و افرادی که می‌شناسد، تمرکز دارد. در این نمایشنامه، ما با جهانی مواجه‌ایم که هرچند ساکنانش به لطف برخورداری از تکنولوژی می‌توانند در هر زمان و مکانی با یکدیگر تماس برقرار کنند اما جای پرسش است آدم‌ها چقدر کسانی را که در طول روز از طریق موبایل و صفحات مجازی با آن‌ها حرف می‌زنند، می‌شناسند؟! و اگر وسیله ارتباط‌جمعی یکی از همین آدم‌ها به دست فرد ناشناسی بیفتد، آیا ممکن است از آن در جهت رفع نیازها و منافع شخصی سوءاستفاده کند؟!

جین در نمایشنامه، زنی مردم‌گریز و تنهاست. در نتیجه، یافتن موبایل مردی که از قضا ارتباطات گسترده ـ و البته خطرناکی ـ در زمینه شغلی و خانوادگی خود دارد، می‌تواند او را به دنیایی تازه و متنوع دعوت کند که پیش‌ازاین تجربه زیست در آن را نداشته است. جین برای نزدیک شدن به آدم‌های زندگی «گوردون» و شناخت آن‌ها، از آغاز و به‌اجبار شروع به دروغ گفتن می‌کند، ولی در دروغ‌های او هرگز منفعتی نهفته نیست. جین فقط قصد دارد چهره دیگر و بهتری از صاحب موبایل نزد بازماندگانش به‌جا بگذارد تا موجب آرامش خاطرشان بشود. اتفاقاً وقتی این زن قدم به خانه گوردون مرحوم می‌گذارد، درمی‌یابد هر کسی چه مشکلاتی با او و اخلاقش داشته و دروغ‌هایش را متناسب با نیاز هر فرد، عرضه می‌کند. با وجودی که جین مدام در مورد آشنایی خودش با گوردون دروغ می‌گوید اما دروغ‌هایش را چنان با اعتمادبه‌نفس انتخاب و ارائه می‌کند که اعضای خانواده گوردون بی‌هیچ تردیدی به جین اعتماد و حرف‌های او را باور می‌کنند.

نمایشنامه «موبایل مَردِ مُرده»، تکنولوژی گوشی همراه را تیغ دولبه‌ای معرفی می‌کند که می‌تواند خطرات جانی سختی داشته باشد و آدم آرام و بی‌آزاری مثل جین را تا دَم مرگ ببرد، یا برعکس، موجب شکل‌گیری یک رابطه عاشقانه و خروج از تنهایی و انزوا بشود. بااین‌حال به نظر می‌رسد بشر از زمان اختراع این وسیله، هنوز نتوانسته کاملاً به آن عادت کند و با کارکرد و تأثیرات مثبت و منفی‌اش کنار بیاید. در دسترس بودن از طریق موبایل همان‌قدر که می‌تواند شیرین و هیجان‌انگیز باشد، تلخی‌ها و دردسرهایی را به همراه دارد. مثلاً در صحنه سوگواری برای گوردون در کلیسا، جین هنوز بر کنجکاوی‌اش درباره اشخاصی که با موبایل متوفی تماس می‌گیرند، غلبه نکرده و ازاین‌رو متوجه نیست که باید به احترام فضای مراسم،گوشی تلفن را خاموش بکند. پس خطیب جلسه، خانم «گاتلیب» (مادر گوردون)، با دیالوگ جالبی این نکته را به او گوشزد می‌کند و درعین‌حال تلنگری به تماشاگران تئاتر و مخاطب می‌زند.

او می‌گوید: «ممکنه خواهش کنم بعضیا موبایل لعنتی‌شونو خاموش کنن؟! این روزا توی دنیا یکی‌دو تا مکان مقدس هست که باید صدای تلفن تو اونا خفه بشه! تئاتر،کلیسا و توالت.»

سیر حوادث نمایشنامه، اوج و فرود پرکشش و قابل‌توجهی دارد، طوری که انگار تماشاگران، نه یک تئاتر، بلکه به تماشای فیلم آمریکایی مهیجی نشسته‌اند. تمام رویدادهای نمایش در لحظه مناسب و به اندازه کافی اتفاق می‌افتند. صحنه‌ها و دیالوگ‌ها، خسته‌کننده و کش‌دار نیستند و موجب افتِ ریتم در اجرا نمی‌شوند، که اتفاقاً هرچه داستان  پیش می‌رود، مخاطب برای آشنایی با جین و سرنوشت ناگزیرش تشنه‌تر می‌شود. صحنه نفس‌گیر و غافلگیرکننده نمایش، ملاقات و درگیری جین با زن غریبه است که خیلی خوب نوشته شده و تأثیر آن در اجرا، به مهارت کارگردان برمی‌گردد.

نمایشنامه «موبایل مرد مُرده»، اثری قصه‌گو و جذاب برای اجراست و اتفاقا جای پرسش دارد که چرا تاکنون کسی در کشور ما اقدام به اجرای این متن نمایشی نکرده

نمایشنامه «موبایل مرد مُرده»، اثری قصه‌گو و جذاب برای اجراست و اتفاقا جای پرسش دارد که چرا تاکنون کسی در کشور ما اقدام به اجرای این متن نمایشی نکرده... شاید بتوان عدم تمایل به اجرای این متن را، با تعدد لوکیشن و ساختار دیجیتال متن و اشاره‌های نویسنده به استفاده از تکنولوژی برای خلق برخی موقعیت‌های خاص مرتبط دانست. مثل صحنه دیدار جین و گوردون در بهشت که موبایل و بخشی از مکالمه آن‌ها در فضا به رقص درمی‌آید، یا محو و ظاهر شدن مجدد جین در دو مکان متفاوت، به گونه‌ای که انگار در جهان دیجیتال سفر می‌کند. در حقیقت اجرای این نمایشنامه، کاملاً متناسب با امکانات اجرایی آمریکا نوشته شده؛ سرزمینی که خلق هر خیالی در فیلم‌ها و حتی روی صحنه تئاتر آن ممکن است.

از برخی غلط‌های نگارشی و ویرایشی کتاب که بگذریم، باید گفت ترجمه خانم «دل‌آرا نوشین» بسیار خوب و روان است و مفهوم دیالوگ‌ها و توضیح صحنه‌ها را خیلی ساده و راحت به خواننده متن منتقل می‌کند.




مطالب مرتبط

زندگی هنری ادنا زینلیان کتاب شد

زندگی هنری ادنا زینلیان کتاب شد

کتاب «صحنه عشق من است» که به زندگی و فعالیت‌های ادنا زینلیان هنرمند و مدرس تئاتر در حوزه طراحی لباس می‌پردازد به‌زودی منتشر خواهد شد.

|

با انتشار یک فراخوان و اهدای جایزه‌ای ویژه اعلام شد

جشنواره‌های وزارت ارشاد را نقد کنید
با انتشار یک فراخوان و اهدای جایزه‌ای ویژه اعلام شد

جشنواره‌های وزارت ارشاد را نقد کنید

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار فراخوانی از قدردانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارایه بهترین نقدها با موضوع جشنواره‌های برگزارشده و عملکرد این وزارت خانه در سال ۱۴۰۲ خبر داد.

|

گفت‌وگو با مسعود موسوی، کارگردان، منتقد و مدرس تئاتر

معرفی مهم‌ترین کارگردانان تئاتر ایران از راه نقد آثار
گفت‌وگو با مسعود موسوی، کارگردان، منتقد و مدرس تئاتر

معرفی مهم‌ترین کارگردانان تئاتر ایران از راه نقد آثار

مسعود موسوی، کارگردان، منتقد و مدرس تئاتر و نویسنده کتاب «صد نقد، صد اجرا»می‌گوید نسلی که الان تئاتر کار می‌کند شاید هیچ‌وقت نتوانسته کارگردانان قدیمی ایران را که به رشد و اعتلای این عرصه کمک کرده‌اند، خوب بشناسد و حتی با سبک کارشان آشنا شود؛ بنابراین تلاش کردم با بررسی و ...

|

گفت‌وگو با نویسنده و کارگردان «راهنمای جامع هیولا شدن»

مهدی محبعلی: هراس مخاطب، تغذیه‌کننده نمایش ماست
گفت‌وگو با نویسنده و کارگردان «راهنمای جامع هیولا شدن»

مهدی محبعلی: هراس مخاطب، تغذیه‌کننده نمایش ماست

مهدی (سهاب) محبعلی، نویسنده و کارگردان تئاتر، ترس مخاطب را خوراک و تغذیه‌کننده «راهنمای جامع هیولا شدن» دانست و گفت حوادث واقعی، تاثیرات منفی زیادی روی جامعه می‌گذارد اما مهم است که از این ترس و رنج؛ نیرویی کامل‌تر برای کنترل هیولای درون خودمان بسازیم.

|

با ترجمه‌ای از غلامرضا شهبازی

«رسوس» اثری از اوریپید منتشر شد
با ترجمه‌ای از غلامرضا شهبازی

«رسوس» اثری از اوریپید منتشر شد

کتاب نمایشنامه «رسوس» اثری از اوریپید تنها تراژدی برجامانده یونانی ا‌ست که پی‌رنگ آن مستقیما برگرفته از قطعه حماسی است که امروزه به‌عنوان سرود دهم ایلیاد شناخته می‌شود، از انتشارات بیدگل منتشر شد.

|

گفت‌وگویی به بهانه نشست‌های چخوف‌خوانی

داریوش مودبیان: نمایشنامه‌خوانی ما با اروپایی‌ها فرق دارد
گفت‌وگویی به بهانه نشست‌های چخوف‌خوانی

داریوش مودبیان: نمایشنامه‌خوانی ما با اروپایی‌ها فرق دارد

داریوش مودبیان، می‌گوید نمایشنامه‌خوانی به این شکلی که در ایران به آن پرداخته می‌شود، بیشتر یک نوع نمایش رادیویی است، در حالی‌که در کشورهای اروپایی، متن طوری خوانش می‌شود که تماشاگر هم‌زمان میل به دیدن و شنیدن داشته باشد.

|

نظرات کاربران