در حال بارگذاری ...

گزارشی از نشست خبرنگاران مطبوعات با معاون تئاتر بویسن فرانسه

اولین میهمان ونسان اِش، معاون شرکت بویسن فرانسه است؛ مجوعه فرهنگی عظیمی که در حوزه‌هایی مثل تئاتر، سینما، رقص و انواع هنرهای معاصر فعالیت دارد.

فهیمه خضرحیدری:
سرمای زمستان، بی‌اعتنا به همه لباس‌های گرم تا مغز استخوان نفوذ می‌کند. آفتاب ساعت 11 صبح بی‌رمق و سرمازده بر سنگفرش محوطه بیرونی تئاتر شهر می‌تابد. سالن انتظار تالار چهارسو ولی گرم است. روزنامه نگاران از مطبوعات مختلف در این سالن گردهم آمده‌اند تا در کنفرانس مطبوعاتی با اعضای گروه‌های خارجی شرکت کنند.
اولین میهمان ونسان اِش، معاون شرکت بویسن فرانسه است؛ مجوعه فرهنگی عظیمی که در حوزه‌هایی مثل تئاتر، سینما، رقص و انواع هنرهای معاصر فعالیت دارد. البته تأکید و توجه اصلی در این مجموعه بر تئاتر متمرکز شده است و سیاست‌های طراحی شده برای آن به گونه‌ای است که می‌کوشد تا تئاتر را با سایر هنرهای معاصر پیوند بزند.
اش از پاریس آمده، شهری که اِرنست همینگوی می‌گوید هر لحظه‌اش جشنی است بیکران. شهر هنرمندانی از سراسر جهان. شهر آلبرکامو و مارسل پروست، شهر لوور و مولن روژ و انبوه روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان کافه‌نشین و گورستان پرلاشز که از ایران هم صادق هدایت در آن، به آرامش خاک پذیرنده تن سپرده است. در فرانسه برای تئاتر به صورت فصلی برنامه‌ریزی می‌شود و از سپتامبر تا ژوئیه در واقع فصل تئاتر این کشور به شمار می‌آید. در شرکت بویسن ولی به صورت ماهانه برای تئاتر برنامه‌ریزی می‌شود، البته حتی در این موسسه هم برای اجرای هر کاری معمولاً از 6 ماه پیش همه تصمیم‌ها گرفته و برنامه‌ریزی‌ها انجام شده است. اِش و همکارانش بودجه مناسب و مشخصی دارند که به آنها اجازه می‌دهد با خیال راحت و بدون دغدغه مالی، فعالیت و برنامه‌ریزی کنند.
اِش می‌گوید:« در فرانسه انواع و اقسام اسپانسرهای خصوصی از کار تئاتر حمایت می‌کنند. البته این طور نیست که موسسه‌ها در تمام طول سال اسپانسر داشته باشند ولی زیادند افراد حقیقی و حقوقی‌ای که در بعضی پروژه‌های شرکت‌های مختلف شرکت می‌کنندو به این ترتیب در نفع مادی یا فرهنگی کار سهیم می‌شوند. این افراد مثلاً ممکن است300 صندلی از یک نمایش را بخرند. به این ترتیب هم مخاطب تئاتر افزایش می‌یابد و هم به روند کار کمک می‌شود. موسسه بویسن البته، موسسه بسیار مهم و شناخته شده‌ای است که اتکای چندانی به اسپانسرها ندارد و شاید تنها 5 درصد از بودجه این مجموعه را اسپانسرها تأمین کنند. این موسسه که از مهم‌ترین برگزار کنندگان جشنواره‌های هنری ملی و بین‌المللی در فرانسه است، بیشتر حمایت دولتی می‌شود تا خصوصی.
خشونت باورنکردنی در تئاتر ایران
ونسان اِش در پاسخ به این سوال که تاکنون چند اجرای ایرانی را دیده است و تئاتر ایران را در شرایط فعلی چگونه ارزیابی می‌کند، می‌گوید:« تا حالا بیش از 10 نمایش دیده‌ام و چیزی که اصلاً در تئاتر ایران انتظار دیدنش را نداشتم این بود که در کنار همه عواطف و احساسات شاعرانه‌ای که در فرهنگ و هنر ایرانی است در کارهای جدید عنصر خشونت کاملاً مشهود است. من نمایش” شاه و شبدیز” را دیدم که در آن 3 خودکشی انجام گرفت؛ هم خسرو، هم شیرین و هم فرهاد خودکشی کردند. در تعزیه هم همین‌طور. از آنجا که تعزیه خیلی برای من جذاب است کاری را دیدم با عنوان”مجلس شبیه‌خوانی احمد سفاح” که ماجرای انتقام گرفتن از بنی‌امیه بود و خب انتقام و خشونت را در آن هم حس کردم. کار دیگری هم بود که در آن صحبت از دریدن شکم یک زن، پاره کردن رحم او و کشتن بچه بود. و همه اینها در کارهای ایرانی برای من هم جالب و هم عجیب و باورنکردنی بود.»
جشنواره‌ای درباره تئاتر ایران
در کشور ما رسم بر این است که گروه‌های تئاتری برای اجازه اجرای عمومی اول در جشنواره سالانه فجر شرکت و حضور داشته باشند و بعد از جشنواره در صف انتظار نوبت برای اجرای عمومی به سر ببرند. به این ترتیب تنها کارهایی به اجرای عمومی می‌رسند که در جشنواره حضور داشته‌اند ولی نظریه دیگری هم مطرح است که می‌گوید بهتر است کارها در طول سال اجرای عمومی داشته باشند و بعد از میان همه آثار اجرا شده، بهترین کارها برای شرکت در جشنواره برگزیده شوند. همین اختلاف‌نظر سبب شده تا همیشه نظرات و آرای مختلفی درباره ارزش برگزاری جشنواره به کل کنونی طرح شود.
ونسان اش معتقد است که جشنواره بین‌المللی فجر برای برنامه‌ریزان خارجی از اهمیت بسیاری برخوردار است. او می‌گوید:« طبیعی است که ما در طول سال نمی‌توانیم بیاییم و همه کارها را در ایران ببینیم ولی در جشنواره می‌توان کلی نمایش دید و از میان آنها، کار انتخاب کرد. در این جشنواره می‌توان تئاتر ایران را از نزدیک لمس و شرایط آن را درک کرد.»
معاون موسسه بویسن امیدوار است تا بتواند در سال 2006 جشنواره‌ای درباره تئاتر ایران در فرانسه راه‌اندازی کند و می‌گوید:« جرقه این کار در ذهنم زده شده است. البته اگر قرار باشد این فکر عملی شود باید یک بار دیگر به ایران برگردم و اجرای عمومی بعضی کارها را ببینم و از نزدیک با عوامل آنها صحبت کنم و برخورد داشته باشم تا عمق حس هنری آنها را دریابم.»
ونسان اِش که ظاهراً بعضی نمایش‌های ایرانی نظر مثبت او را به خود جلب کرده است، فستیوال‌ها را فرصت‌های بسیار غنی و ارزشمندی می‌داند و معتقد است که در ایران هم هر دو شکل ممکن برای جشنواره، چه اجرا در طول سال و گزینش برای جشنواره سالانه و چه شکل فعلی، می‌تواند در کنار هم وجود داشته باشد.
اِش همراه دیگر دوستان فرانسوی‌اش پایان هفته، ایران را ترک می‌کند و به فرانسه برمی‌گردد. به سرزمین ژاک پرور که می‌گوید:«La viaest une cerise/ Lamort est un noyau / Lamour un ceri sier.» زندگی گیلاس است/ مرگ هسته گیلاس است/ عشق درخت گیلاس است.