در حال بارگذاری ...
شخصیت و شخصیت‌پردازی در «تکه‌های سنگین سرب» کار ایوب آقاخانی

گذار از جنگ به عاطفه

نگاه آقاخانی به چمران از یک گذار آغاز می‌شود. آن چه در ابتدا پیش روی تماشاگر قرار گرفته است، ابعاد شخصیت‌پردازانه وجود اوست اما آرام آرام به سوی «شخصیت» حرکت می‌کند و همین نکته به نقطه قوت اثر آقاخانی تبدیل می‌شود.

رضا تمدن: شخصیت‌پردازی و شخصیت دو مقوله تقریبا جدا از هم و از طرفی شبیه به یکدیگر هستند. پوشش و نوروتیک فرد در اثری نمایشی جزو خصلت‌های شخصیت‌پردازانه او محسوب می‌شود، اما ساختن شخصیت در این راستا مهم‌تر از شخصیت‌پردازی است. شخصیت‌پردازی حاصل کنش به‌شمار می‌آید. مانفرد فیستر می‌نویسد که «بنا به تعریف ای. هوبلر کنش گذر یا انتقال از یک موقعیت به موقعیتی دیگر است به نحوی که حسی از پیشرفت یا حرکت رو به جلو را القا کند. انتقالی که بسته به نوع موقعیت دخیل، به‌شکلی آگاهانه از میان شماری از امکانات مختلف انتخاب می‌شود، نه آن‌که صرفا به‌گونه‌ای علی تعیین و مقدر شده ‌باشد.» این کنش در برخورد با شخصیت‌هایی که مخاطب از ایشان تجربه زیسته در ذهن دارد، بسیار کارآمدتر از شخصیت‌هایی است که تجربه زیسته مخاطب از آن‌ها کم است. به گفته دیگر چون ابعاد دراماتیک آدم‌ها در زندگی عادی چندان برجسته نیست، درام‌نویس می‌تواند از یک تجربه زیسته با برجسته کردن «کنش» یک شخصیت دراماتیک خلق کند.

ایوب آقاخانی در تئاتر «تکه‌های سنگین سرب» سعی دارد چنین شخصیتی را از شهید دکتر مصطفی چمران به نمایش بگذارد. نگاه آقاخانی به چمران از یک گذار آغاز می‌شود. آن‌چه در ابتدا پیش روی تماشاگر قرار گرفته ‌است، ابعاد شخصیت‌پردازانه وجود اوست. شمایلی که هر مخاطبی از چمران در ذهن دارد. مردی با لباسی نظامی و متفکر. اما این «شخصیت‌پردازی» آرام آرام به‌سوی «شخصیت» حرکت می‌کند و همین نکته به نقطه قوت اثر آقاخانی تبدیل می‌شود. راوی ماجرای شهید چمران دختری است که پس از آشنایی با او اندک اندک شیفته‌اش می‌شود و به او دل می‌بازد. بنابراین کارگردان پنجره‌ای عاطفی را در تبیین شخصیت پیش روی مخاطب قرار داده ‌است.

روایت به‌صورت نقلی آغاز می‌شود. یعنی شخصیت دختر در قالب نامه‌ای که در انتها مخاطب در می‌یابد خطاب به یکی از فرزندان شهید چمران نوشته می‌شود، بازی را سر می‌گیرد. طبیعی است که به دلیل نوع رابطه دختر جوان با چمران شکلی عاطفی به ‌خود گرفته و کارگردان و نویسنده نمایشنامه از منظر این رابطه عاطفی نگاه رمانتیک خود را در قالب قضاوت دختر وارد زندگی شهید چمران می‌کند. پس «کنش» نویسنده و کارگردان اثر در برخورد با شخصیت شهید چمران برگزیدن انگاره‌ای عاطفی است. از پس این روایت، داستان به شکل محاکاتی تغییر شکل می‌یابد و نمایشگری جای روایت نقلی را می‌گیرد. حال نوبت شهید چمران است که خود را بنمایاند. آقاخانی برای این شخصیت چند کنش اصلی درنظر می‌گیرد. یکی ترک خانواده و راهی کردن آن‌ها به آمریکا، دیگری انتخاب دختر جوان به همسری و از همه مهم‌تر عدم رجوع به آمریکا پس از غرق شدن فرزندش در استخر که به کابوس دائمی او بدل می‌شود. کنش نهایی که ذکرش رفت، کلید اصلی نمایشنامه «تکه‌های سنگین سرب» به‌شمار می‌آید. جایی که چمران تصمیم می‌گیرد صلاح تربیت و سرپرستی چندین کودک و نوجوان را بر خانواده‌اش ترجیح دهد. شخصیت مورد نظر آقاخانی در این وجه کامل می‌شود. کنش چمران او را به سمتی از بحث «اخلاق» سوق می‌دهد که از منظر مطالعات جدید فلسفه اخلاق می‌توان بر آن همت گمارد. شخصیت در این نگاه فلسفی می‌کوشد از منافع آنی خود گذر کند و صلاح جمع را بر منفعت شخصی خود ترجیح دهد. این مسأله مهم‌ترین کنشی است که می‌تواند از چمران قهرمان بسازد. به‌واسطه این نگاه آقاخانی، چمران آرام آرام از پوسته نظامی خود خارج می‌شود و وجهه‌ای عاطفی به خود می‌گیرد. چمران در کابوس‌هایش بابت این انتخاب تاوان نیز پس می‌دهد و همین بعد او را به یک انسان قابل باور نزدیک می‌کند.

صحنه‌ای که کارگردان در این اثر تدارک دیده، سکویی است شبیه به یک سنگر. صحنه‌ای در ظاهر بی‌چیز که تنها چند صندوق چوبی نظامی بر آن قرار گرفته‌؛ و این نخستین تصویری است که دختر جوان در برخورد با چمران آن را در ذهنش متصور می‌شود. اما با شناخت بیشتر شخصیت، تغییری در برخورد دو طرف با ماجرا رخ می‌دهد. چمران از این دنیای ذهنی فراتر می‌رود، از سکو پایین می‌آید و به سمت دختر سوق می‌یابد و از سوی دیگر دختر اجازه پیدا می‌کند تا روی سکو برود و به‌نوعی درون ذهن چمران رخنه کند. این رفت و آمد که در میزانسن‌های آقاخانی طراحی می‌شود، بخشی از بار معناسازی اثر را برعهده می گیرد و در نزدیک شدن چمران به شخصیتی قابل باور و دراماتیک یاری می‌رساند.

بازی پیام دهکردی نیز در راستای این موضوع کمک شایانی به ماجرا کرده‌ است. بازی که اگرچه در بسیاری لحظات کنترل شده ‌است، اما در برخی صحنه‌ها با انفجاری از درون به برون همراه است که می‌تواند ناشی از لحظه‌های خلوت و تنهایی شخصیت چمران با دنیای ذهنی‌اش باشد. دهکردی در عین حال که سعی کرده انسجام بازی خود را حفظ کند، از سوی دیگر خلجان‌های درونی این شخصیت را نیز بروز می‌دهد تا در راستای خوانش اجرایی آقاخانی از شخصیت چمران جای گیرد.

برخلاف شخصیت منفعلی که از چمران در دیگر برخوردهای نمایشی با این شخصیت مهم در تاریخ انقلاب شده ‌بود، آقاخانی در این دایره محدود نمانده و می‌کوشد با کمک دیگر عوامل هنری او را به شخصیتی دراماتیک و قابل باور نزدیک کند. اتفاقی که در «تئاترهای پرتره» امری قابل تامل به ‌نظر می‌رسد.




مطالب مرتبط

برگزیدگان جشنواره نمایشنامه‌نویسی چهارراه معرفی شدند

برگزیدگان جشنواره نمایشنامه‌نویسی چهارراه معرفی شدند

در آیین اختتامیه سومین جشنواره سراسری نمایشنامه‌نویسی اقتباسی چهارراه فاطمه داودی مازندرانی و مرجان فخار نویسندگان نمایشنامه «گنج پنجم» از دو استان تهران و مرکزی در رتبه سوم، مهدی یزدانی نویسنده نمایشنامه «خسرو شیرین شاپور» از استان تهران در رتبه دوم قرار گرفتند و دیپلم ...

|

نشستی با کارگردان و بازیگران نمایش «نوزده نودونه»

واکنش به رویدادهای جامعه، مهم‌ترین وظیفه هنرمند است
نشستی با کارگردان و بازیگران نمایش «نوزده نودونه»

واکنش به رویدادهای جامعه، مهم‌ترین وظیفه هنرمند است

کارگردان و بازیگران نمایش «نوزده نودونه»، با حضور در «ایران تئاتر»، از موضوع، شیوه اجرایی، فرم و ریخت این اثر اجرایی گفتند که این روزها در سالن چهارسو تئاتر شهر روی صحنه است.

|

«نوزده، نود و نه» در تالارچهارسو روی صحنه می‌رود

«نوزده، نود و نه» در تالارچهارسو روی صحنه می‌رود

 نمایش «نوزده، نود و نه»، به کارگردانی ایوب آقاخانی و تولید مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، با موضوع ایثار و فداکاری کادر پزشکی و پرستاری در دوره همه‌گیری ویروس کرونا، در مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌شود.

|

نظرات کاربران