در حال بارگذاری ...
تاملاتی دربارۀ نمایش آنات نوشته و کار امیرحسین آسانی

بیرون از بوطیقای مرسوم

رضا آشفته:

 

در آغاز قرن بیستم بود که مارسل دو شان، نقاش و مجسمه ساز با "حاضر- آماده هایش" جهان هنر معاصر را با دگرگونی اساسی روبرو کرد که دیگر در هیچ بوطیقایی درباره اش ننوشته بودند و اینان بودند که می خواستند هنر نوین را تعریف کنند. در تئاتر نیز افرادی مثل میرهولد، آپیا و کریگ بر آن شدند که فراتر از الگوهای مدرن تئاتر که در آن استانیسلاوسکی داشت بنابر سنت های ریشه دار پیشتازی می کرد و هدفش ارائه نوعی ناتورالیسم بود که در وابستگی با اصول روان شناسانه داشت شکل می گرفت، و اتفاقات عدیده ای را پیش می برد.

دوشان دربارۀ کارهای اولیه اش می گوید:

    سالهای 1913- 1914. اولین چیز یک چرخ دوچرخه بود که آن را فقط روی یک چارپایه گذاشتم و چرخش آن را تماشا کردم. در این اینجا، بیش از اینکه حاضر- آماده باشد، چرخیدن آن هم بود. یعنی ایدۀ حاضر- آماده شده حالا شامل حرکت هم شده بود. (کولن، 1381: 5)

بنابراین در آغاز قرن بیست و یکم و آن نیز در سال 2016 دیدن نمایش آنات از امیرحسین آسانی نیز یک نمایش غیرمتعارف است اما پدید آمدنش هم چندان غیر متعارف نیست چون یک قرن اندیشه پردازی شده است که بشود در این روزگار همچنان پیشتاز بود. اما مساله حدود جغرافیایی است که آدمها را به تاریخ، فرهنگ و اجتماع ربط می دهد و نمی شود این ریشه ها و هویت را انکار کرد. اگر دوشان آن طور جهان را دگرگون می کند و در دیگر هنرمندان اروپایی و آمریکایی این نوآوری ها ریشه دار است و هم تراز با آنچه در جهان معاصر پیش آمده است، قابل رویت است. یعنی می توان انتزاعی ترین رفتارها  و روش های برخورداری از هنر پر از رمز و راز را در وابستگی به اصالت های وجودی دانست. حتا هویت باختگی و بی معنا شدن و ابتذال و انحطاط و پوچی نیز دلایل ریشه دارد و در ایران که در جغرافیایی دورتر از اروپا قرار دارد خواه ناخواه این تفاوت های بنیادین باید که مشهود باشد و شهود عینی و ذهنی هنرمند که همانا برگرفته از ناخودآگاه فردی و جمعی اوست، باید که هویت دهندۀ اثرش باشد.

در آنات کلمه حذف شده و در آن رفتارها مورد وارسی و دقیق شدن قرار گرفته اند. اما در این باره واژه یا اصطلاح «میم» مورد توجه واقع خواهد شد. میم را در فرهنگ فارسی این طور تعریف کرده اند:

    نوعی کمدی که در آن هنرپیشه به وسیله حرکات، اعمال و احساسات را بیان کند بدون آنکه سخنی بگوید. (فرهنگ معین)

    موضوع نمایش «میم» در روم قدیم از هجو اساطیر که هراکلس برجسته ترین آنها بود تا مسائل زندگی روزمره را دربرمی گرفت. (خلج، 1389: 37)

به هر روی، آنات دربرگیرندۀ دقایق و لحظه هایی است که به شکل بریده بریده در قاب های کوچکی که در یک دکوراسیون تعبیه شده است، به نمایش در می آید. در این بریده های نمایشی آناتی از زندگی روزمره نمایان می شود. در ابتدا اشیا با نور در قابها برجسته می شود، بعد چهره ها، دستها، پاها در ترکیب با اشیا بیانگر زندگی طبیعی خواهند بود که هر روز تکرار می شوند. البته این مساله کاملا ریشه دار و تاریخی است:

    رفتارها، عادت ها و واکنش های ناخودآگاه در بدن با توجه به موقعیت قومی، تنها میم هایی هستند که در زندگی امروزی برای بشر باقی مانده و یا دستخوش تغییرات شده اند. دلیل آن هم اصولا نوعی وابستگی به این گونه حرکات و رفتارهاست که به صورت سینه به سینه از اجداد و اقوام به جا مانده است. (بازیان، 1387: 24)

   شاید دلیل عمدۀ این کار حضور انرژی دینامیکی در میم باشد که در تمام پیکر جانداران و حتی به نوعی در اجسام و اشیاء، جامدات و مایعات باشد و این انرژی در اجرای آنات قابل ملاحظه است و همچنین در آن فرهنگ و آداب و سنن ایرانی و البته با ملاحظۀ به روز شدن هایش قابل تامل است. به همین دلیل نیز ما را متوجۀ خودمان می کند که در این دایرۀ بستۀ تکرارها که از تولد تا مرگ را دربرخواهد گرفت بنا بر رشد سنی دچار رفتارهای متناسب با آن خواهیم شد و هر مرحلۀ سنی آیین و سنن مربوط به خودش را دارد

در آنات 13 قاب داریم که در سه لاین متفاوت و به موازات هم چیده شده اند. دو چهار تایی در طرفین و 5 قاب در میانۀ دکور قرار گرفته است و این برخورد مینی مالیستی است چون هم از همسویی خرده پیرنگها و هم از کوچک شدن نماها در قابهای متعدد چنین سبکی به ذهن خطور می کند.

در آنات کاراکتر اصلی زندگی است که در روزمرگی زنان مورد بررسی قرار می گیرد و هدف نمایان ساختن چرخۀ طبیعی است که در آن انسان همواره کنش مند است و به این طریق زندگی بر ما می گذرد. گاهی تلخ و گاهی نیز شیرین می شود که در هر دو حالت جنبه ای از زندگی است که به ناچار باید سپری شود و پایانی نیز برایش تصور نشده است مگر خلاف آمدش ایجاد شود.

در این هم آوردی انسان و اشیاء طبیعت رخ می نماید و می خواهد ما را نسبت به خودمان و آنچه تکرارش می کنیم، آگاه سازد. شاید این تکرار که روزمرگی نام می گیرد، اگر بر ما معلوم شود، تبدیل به جریانی رنج آور شود. شاید هم عادت به تکرار است که مانع از آگاهی به آن می شود و راه خروج از آن شکستن این روند است که البته کمتر کسی می تواند به دلخواه خویش اینها را کنار بزند. یعنی بیرون رفت از روزمرگی نیز نیازمند فرازنگی است که بتواند جایگزین های مطلوب را برایش در نظر گیرد.

آنات یک آیینه تمام نماست که زندگی را در چرختاب رنج و تحرک نمایان می سازد و می خواهد ما را در این قابها به خود آورد. تکانه ای است اندیشمند که تکاپویش دگرگونی در مسیر زندگی است و این خواهندگی اش باید که بسیار باشد وگرنه تکرار ملال آور روزمرگی و بطالت رفتارها ما را گرفتار نگه می دارد. کسی شاید با پیاده روی، و دیگری با کتاب خواندن و نوشتن و یکی دیگر در شنا و کوهنوردی و برخی نیز در گوشه نشینی و کنج عزلت بتوانند خود را از این گردونۀ پوچ برهانند. این انعکاس قاب های بسته ای است که در آن ملال و رنج برجسته می شود هر چند در آن میز چیدن برای محبوب تبدیل به امری معمول و عادتی غیر قابل اجتناب شود مگر این وظیفه تبدیل به عشق شده باشد که دیگر بازتابش از انجام وظایف روزمره بیرون است!

آنات نمایشی هنجارشکن است که می خواهد همچون جستجوگری دوشان دنیا را طور دیگری نمایان سازد، و آنقدر پویا باشد که سرانجامی چنین به همراه داشته باشد:

    منتظر مرگ هستم، به همین سادگی. می دانید زمانی می رسد که دیگر آدم دلش نمی خواهد هیچ کاری بکند. من دلم نمی خواهد کاری بکنم. میل به کار ندارم یا میل به انجام چیزی. بسیار حال خوبی دارم. فکر می کنم وقتی می رسیم به اینکه اصلا دلمان نخواهد کاری بکنیم، زندگی بسیار زیبا می شود. (کولن، 1381: 20)

 در پایان می توان خرده گرفت که هنوز هم جای دارد که آنات ایرانی تر شود و این رمز موفقیت آن است که این گونه بتواند در جهان تبدیل به قابهای ماندگاری شود. این سرنوشت انسان ایرانی است که خود را در هنرش نمایان سازد و یک راه اساسی برای جهانی شدن هم همین نگاه است. به هر تقدیر باید که در کشف خویشتن و پرهیز از بیگانه شدن تلاش کرد و هنر آوردگاه چنین تلاش و کنشی است که بیشتر از هر چیزی در تحرک و سمت و سو دادن به تماشاگرانش سهیم خواهد بود. باید که هنر را جدی گرفت و برای آن تلاش مضاعفی را صرف کرد وگرنه در جازدن و تقلید راه گشا نیست.

منابع:

بازیان، فرهاد، بازی در سکوت، مقاله: میم، نوشته عبدالرضا کشاورز، تهران،انتشارات سوره مهر، چ اول، 1387.

خلج، منصور، تئاتر و نشانه ها، تهران، انتشارات سوره مهر، چ سوم، 1389.

کولن، فیلیپ، مارسل دوشان (در گفتگویی با فیلیپ کولن)، برگردان لیلی گلستان، تهران، نشر فرزان، چ اول، 1381.

معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، تهران، انتشارات امیرکبیر، ج 4، 1364.   




نظرات کاربران