در حال بارگذاری ...
نقد نمایشواره «مای بر» نوشته و کارگردانی ابوالفضل کاهانی

تئاتر و ضد تئاتر بر یک صحنه

حسن پارسائی:تاریخ تئاتر نشان داده که ساختارمندترین و گیراترین نمایش ها آن هائی بوده اند که بر اساس یک نمایشنامه مهم به اجرا درآمده اند. بی توجهی به متن نمایشی وقائل نبودن به ساختار نمایش وربط دادن همه چیزبه " بداهه گونگی" ، عملأ به هیچ نمایش مهم و درخوری شکل نمی دهد .

اگر گاهی دراجراهای نظری ومشاوره ای وانمود می شود  که  شالوده  متن و اجرا عملأ  با نظرخواهی  و مشورت گروهی شکل داده  می شوند ، بازهم  باید در کیفیت  اجرای نهائی  نمایش تاحدی تردید داشت، مگرآن که اجرا های"پرفورمنس گونه" مورد نظر باشد.

 موضوع نمایشواره "مای بُر" به نویسندگی وکار گردانی"ابولفضل کاهانی" ، بازسازی و بازخوردی کردن ماجرای یک قتل توسط دو قاتل فرضی است که هر کدام به طور متناقض و پرسش برانگیزی رقیب دیگری به حساب می آیند و وانمود می کنند قاتل اصلی اند . ماجرا به شکلی نمایشی درحضوریک قاضی فرضی ویک عکاس  بازسازی می شود . این صحنه ها عملأ  شکل تمرین های چندین باره ای دارند و نویسنده  ظاهرأ خواسته به طورضمنی چگونگی مراحل تمرین وکارگردانی یک نمایش فرضی را در قالب متنی که ظاهرأ به صورت " نمایش درنمایش" است ، نشان بدهد.اما واقعیت آن است که آنچه دررابطه با قتل، مقتول و قاتلان فرضی نشان داده می شود، محتوای نمایشی ندارد وصرفأ یک عمل وحادثه گذراست که هیچ مناسبت  و فایده ای برای تئاتر وتماشاگران  ندارد . حادثه بازسازی شده  شباهت  زیادی  به  دعواها و ادعاهای  رقابت آمیز نوجوانان دارد وباید گفت که اساسأ نمایشی درکار نیست تا در بطن آن نمایش دیگری به صورت " نمایش در نمایش " شکل بگیرد.

همه چیزبرای فریب دادن تماشاگراست تا بلکه گول بخورد وبپذیرد که نمایشی را تماشا می کند که درباره بازنمائی یک حادثه است . نویسنده و کارگردان این "نمایشواره" سعی کرده دعواها واختلافات خود بازیگران راهم به بهانه گم شدن یا احتمالأ دزدیده شدن دوربین  عکاسی بازیگرنقش عکاس، به حادثه ساختگی نمایشش ، یعنی قتل احتمالی مورد نظراضافه نماید تا بازیگران نمایش بعد از مشاجرات وتقابلات و تعارضاتشان به نوبت  و به شکلی غیرمعمول  قبل از تماشاگران و با دلخوری ازهم سالن را ترک کنند وظاهرأ این جا هم چنین وانمود شود که حادثه ای نمایشی ، خاص و نامتعارف شکل گرفته است ؛ این در شرایطی ادعا می شود که نمایش هیچ موضوع مهمی برای ارائه ندارد و درآن ، مواردی مثل شخصیت پردازی هم کاملأ منتفی شده، چون داستان وپرسوناژهای معینی به معنی تئاتری  آن وجود ندارد واساسأ نوعی"دهن کجی" به تئاتراست تا بلکه چنین تصورشود که فقط نویسنده وکارگردان این نمایش واقعأ ذهنیت ها وداشته های عمیق وقابل توجه تئاتری دارد.

با اجرای این نمایشواره عملأ ازتماشاگران ووقتشان استفاده ابزاری می شود تا چیزی را ببینند که حتا "هیچ " هم نیست واز پرفورمنس و نمایشواره هم چیزهائی کم دارد ، چه برسد به نمایش تئاتری. این  اجرا شدیدأ وبه طورغیرقابل باوری بی محتوا و"ضد تئاتر" است و معلوم نیست  برای چه  اجرا می شود ؛ نمایشواره  " مای بُر"  به نویسندگی وکارگردانی" ابولفضل کاهانی" این برداشت ذهنی بسیار غلط را آشکار می کند که "هرچیزی به صرف آن که  روی صحنه برود و اجرا شود ، نمایش است ."

بازیگری  که  نقش  قاضی نیابتی  یا  فرضی را  بازی می کند و همزمان کارگردان درون متنی این "نمایشواره" هم است ، گاهی سه تارمی نوازد تا بلکه آنتراکتی ایجاد ، و نشانه ای هم برای بی خیالی و بی توجهی کارگردان نسبت به تماشاگران پدیدار شود . در جائی ازاین اجرا حدود ده دقیقه  فقط روی "چگونه چک زدن به صورت هم " بحث و گفت وگو می شود. عنوان نمایشواره هم (مای بُر) به کارد بزرگی اتلاق می شود که قسمت انتهائی تیغه اش ظاهرأ گرد و ُکند است و درآن قسمت کارکرد زیادی برای بُرش ندارد؛ برای استفاده از این عنوان هم هیچ دلیلی وجود ندارد ، مگر آن که بپذیریم  نویسنده که کارگردان اجرا هم است، بدون دلیل و بی آن که زحمت تفکر، تحلیل و ارزیابی به خود بدهد، از هرچیزی که برای مخاطب  تازه ، عجیب و ناآشنا باشد ، استفاده کرده است .نمایشواره "مای بُر" میزانسن به معنای تئاتری ندارد ودرآن مقوله کارگردانی،نویسندگی  ، بازیگری و کارکرد نمایشی طراحی، نور، موسیقی ، لباس و چهره پردازی جملگی منتفی شده است .

 این اجرا یک موضوع مهم را برای بارآخر به  اثبات رسانده است : هرچیزعجیب و"من درآوردی" ، اگرمحتوا ، ساختار و غایت مندی نمایشی و تئاتری نداشته باشد ، به " هیچ " هم نمی ارزد و عملأ به عنوان یک جریان " ضد تئاتری " تبدیل به " هجویه ای برای خود تئاتر" می شود.  




نظرات کاربران