در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «شاعر» نوشته داریو نیکودمی و کار میکاییل شهرستانی

شاعری که مال و منال می‌خواهد

میکاییل شهرستانی نمایش «شاعر» را با ۴ گروه از هنرجویانش در تالار دراما به تماشا گذاشته است.

به گزارش ایران تئاتر، در نوشته رضا آشفته آمده است: «شاعر» دربارۀ یک موقعیت غیر منتظره است که در آن دختر جوانی انتظار دارد که شاعری فرهیخته بعد از ماه‌ها نامه نگاری به خواستگاری اش بیاید اما او مردی پول دوست و خسیس است که هیچ تفاوتی با پدر و برادر کارخانه دار و دنیاپرستش ندارند.

در تضاد رفتارها و انتظارات است که کمدی شکل می گیرد و چون نویسنده اش ایتالیایی است همانا تحت تاثیر از کمدیا دلارته است که هنوز هم در آن کشور اقتدار و نفوذ بی پایانی دارد.

نمایش دربارۀ درک انسانی به اقتضای بریدن از پول و مادیات است. این که همه به دنبال پول هستند تا وجه ظاهری بیایند و با پز و قدرت در میان دیگران احساس سربلندی کنند اما درواقع انسان منهای مادیات است که شکل و معنا می یابد. متاسفانه در جهان مادی، این روال عادی شده است که هر یک از این ها به دنبال روابط مادی پایدار می گردند و وصلت ها نیز بیشتر جنبۀ مادی یافته است و داریو نیکودمی این وضعیت اشتباه و ضد انسانی را به چالش کشیده است و این همان هدف کمدی است که همواره در برابر اشتباهات انسانی جبهه گرفته و بر آن است که در اصلاح‌گری انسان ها بکوشد.

ما در یک روز فرد در ساعت 19 و 20:30 دو بار اجرا را دیدیم چون میکاییل شهرستانی این اجرا را با 4 گروه از هنرجویانش در تالار دراما به تماشا گذاشته است. روزهای فرد دو گروه و روزهای زوج نیز دو گروه دیگر بازی می کنند. در روز فرد، گروه اول مبتدی تر از گروه دوم هستند چون در آغاز آموزش بازیگری اند و گروه دوم می توانند بیشتر بخندانند چون درک بهتری از کمدی دارند و در پایان مرحلۀ آموزشی قرار دارند.

نمایش با حضور اعضای خانوادۀ آقای پاسکالی (سعید اکبری و مهدی محمدی) آغاز می شود که از آنها، کلاریسا (زهرا زمانی و سیمیندخت شاکری) با دادن نامه ای دعوت کرده که برای صحبت دربارۀ امر مهمی گرد هم آیند. در این دعوت، ارمینا، مادر (بهارک خوش منش و منیر ماندنی)، جولیو، برادر (محمدرضا مردی و مسعود آشوری)، کلارا، زن برادر (مونا کریمی و آفرین مهیمنی)، برادرزاده، سیلویتو (رضا قائدی و احسان رحمتی) حضور دارند. کلاریسا از شاعری به نام کاتولو اوسیانو (مهرداد تشکری و علی قنبرزاده) می گوید که از طریق نامه نگاری با این مرد بزرگوار آشنا شده است که او در گوشه ای انزوا طلبیده و به عشق و عرفان می پردازد و جهان را با دیدگاه شاعرانه اش دارد متحول می سازد. اما پدر و برادرش مخالف اند چون او را مردی ژولیده و کثیف می بینند که دچار توهم و حرفهای بی منطق است و او اگر پا به این خانه بگذارد، برای بالا کشیدن دار و ندارشان است. کلاریسا شعرها و اندیشه های شاعر را می خواند و تصویر غریبی می سازد و به همین دلیل پاسکالی می خواهد دخترش را ضرب و شتم کند و کلاریسا تهدید می کند که اگر اجازۀ شرفیابی به شاعر را ندهد، او خودش را از پنجره به بیرون پرت می کند و این یعنی خودکشی! و مادر گریه اش در می آید وشوهرش را قاتل می خواند اما پدر خوشحال است چون پنجره تا کف زمین سه پله بیشتر فاصله ندارد و در آن مرگی وجود ندارد.

به هر تقدیر، از قبل دختر از شاعر دعوت کرده و ماریا می آید خبر ورودش را بدهد. این مرد فیلیپو، منشی شاعر (محسن زمانی و هاشم مرادمند) است که آمده همه چیز را برای ورود شاعر مهیا کند. خانواده دختر جا می خورند که شاعر ثروتمند است و منشی و پیشخدمت و دم و دستگاه عریض و طویلی دارد! بنابراین مشتاقانه به دنبال دیدن شاعر هستند و دختر جا می خورد و می پندارد این مرد به دنبال محک زدن دختر است!

شاعر می آید با لباس شیک و شنل و پوتین چرمی که بسیار آراسته و مدل بالا می نماید و ابتدا قربان صدقۀ زن برادر کلاریسا می شود که جولیو او را متوجۀ اشتباهش می کند و بعد کلاریسا می آید و شاعر خود را می شناساند و رفته رفته از چشم دختر می افتد. تا اینکه منشی اش می آید دربارۀ چند مورد مالی ازش پاسخ می خواهد که شاعر برای پول و مال دنیا افروخته می شود و با مدیریت مالی بر آن است که ریالی را از دست ندهد. پدر و برادر مشتاقانه از او می خواهند که برای خواستگاری رسمی حتما به زودی اقدام کند و حتا شاعر از دختر می خواهد که اگر مرد دلخواهش بوده با نوشتن نامه ای زودتر به این حضور دوباره و خواستگاری دامن بزند و حتا برایش گلی از گلدان می آورد و مقابلش فروتنانه زانو می زند. اما حس ششم دختر او را خبردار کرده که جاذبۀ اصلی برای این خواستگاری همانا مال و منال پدر است و در موقع رفتن اش نارضایتی اش را با درخواست مرد دیگری (چون کارمند ساده و رفتگر و مانند این ها) برای ازدواج انزجارش را از حضور دوبارۀ شاعر اعلام می کند اما پدر و خانواده او را تهدید می کنند که باید تن به این ازدواج دهد. کلاریسا باز می خواهد خودش را بکشد که خانواده او را به دلیل درک نکردن موقعیت برازندۀ مالی شاعر در دایرۀ تهدید قرار می دهند.

میکاییل شهرستانی وفادارانه به متن و با هدف نمایاندن کمدی برای هنرجویانش کار کرده است. برای همین در ایجاد کمدی به واقع نمایی در بازی ها توجه دارد و در لحظاتی از کار اغراق در بازی لازمۀ آن است که فقط بخنداند. همین که هر دو گروه روز خطوط و میزانسن به درستی در حرکت هستند؛ دلالت بر کارگردانی راستین شهرستانی می کند. اما در جاهایی که بازیگران موفق تر عمل می کنند و درک خود از نقش و بازی را درست تر نمایان می کند، آنجا کمدی برجسته تر و موثرتر می نماید. به هر دلیل متن داریو نیکودمی بسیار برازندۀ تجربه کردن است که گروههای جوان خود را می توانند به واسطۀ این متن محک بزنند که چقدر از پس اجرا و نقش آفرینی کمیک برخواهند آمد. مطمئنا گروه‌های حرفه ای تر خیلی بهتر و با کیفیت بیشتری شاعر را اجرا می کنند چنانچه نخستین اجرایش به کارگردانی مسعود کرامتی در تالار چهارسو (در سال 1378) با بازی امین تارخ و مهتاب کرامتی هنوز در خاطر مانده است.

میکاییل شهرستانی دکور یا دیوارهای این خانه را با رنگ خاکستری پوشانده و بی درنگ حال و هوای کلاریسا را یادآوری می کند که مرکز تقل اتفاقات است. او دختری پژمرده است چون خانواده اش نمی توانند با معیارهای انسانی که پس از بلوغ فکری و جنسی بر آن درایت و مکاشفه داشته است، بسیار فاصله دارند. او می خواهد جهان پیرامونش را با تغییر وضعیت خود، پس از ازدواج تغییر دهد اما با دیدن این شاعر از دیدنش پشیمان می شود که فردی مادیگراست و در ظاهر ایده آلیسم نشان می دهد، و در واقع تفاوتی با خانواده اش نمی بیند بلکه او بدتر از خانواده اش نیز هست چون ریاگرایانه چیز دیگری می نماید که اصلا از آن حال و هوا در واقعیت زندگی اش برخوردار نیست.

در میزانسن هم شهرستانی به دنبال ساده ترین رفتار ممکن است چون در دایرۀ خلاقیت هنرجویان باید همه چیز رنگ و لعاب درست تری بگیرد و این نکتۀ بارزی برای نتیجه بخش بودن تدابیر اوست و گروه‌های چهارگانه اش توانسته اند در مدار درست خودنمایی کنند و با تکیه بر درایت کارگردان مسیر بازیگری را می پیمایند و با این دقیق بودن هاست که بازیگران از حداقل‌های ابراز بازی فراتر می روند و ما به هر حال، شاهد یک کمدی خواهیم بود. این همان روند و رویکرد درست از تمرین تا اجراست که می تواند هر هنرجویی را با بازیگری، در اینجا در قالب کمدی و در جای دیگر در قالب تراژدی یا ملودرام و مانند این ها آشنا کند. به همین دلیل آموزش میکاییل شهرستانی از بهترین نمونه هاست که به دور از مال اندوزی هایی که در آموزشگاه‌های آزاد به دنبالش هستند، دارد هدفمندانه هنرجویان را راهنمایی می کند. 




مطالب مرتبط

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

رسول خادم و پرویز پرستویی تماشاگر «در انتظار گودو» شدند

نمایش مازیار لرستانی نقد می‌شود
رسول خادم و پرویز پرستویی تماشاگر «در انتظار گودو» شدند

نمایش مازیار لرستانی نقد می‌شود

پرویز پرستویی و رسول خادم از نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی مازیار لرستانی در تئاتر شهر دیدن کردند. همچنین قرار است نشست نقد و بررسی این اثر نمایشی روز چهارشنبه 12 مهر در سالن مشاهیر تئاتر شهر با حضور کارگردان و منتقدان برگزار شود.

|

نظرات کاربران