بررسی نمایش«هنرور» ، به نویسندگی مهدی اسدزاده و کارگردانی عرفان ابراهیمی
یک منودرام زیبا و جذاب
حسن پارسایی:نمایشهای تک پرسوناژی و تکپردهای علاوه بر به صحنه رفتن عمومی،این ویژگی را هم دارند که کارگاهی آموزشی هم تلقی شوند و در کارگاهها برای آموزش کارگردانی، بازیگری و غیره کارکرد و بازده "نمایشی- آموزشی" داشته باشند؛شرط لازم و کافی برای چنین موردی آن است که نمایش موردنظر ازلحاظ ساختار متن و ارزشهای محتوایی قابلتأمل باشد.
نمایش تکپردهای " هنرور" به نویسندگی " مهدی اسد زاده " و کارگردانی"عرفان ابراهیمی" در رابطه با موارد فوقالذکر، یک اجرای مثالزدنی است.موضوع این نمایش"بازیگری و سینما" است: بازیگری ناموفق احساس میکند به او توجه کاملی نشده و بهرغم علائق بیشازحدش،همواره در جرگه سیاهیلشکر یا با نقشهای جنبی و کناری بکار گرفتهشده است ؛ او در اتاقک ظاهر کرایهایاش که کلاً بر اساس علاقهاش به بازیگری در سینما،تزئینش نموده و ُپر از عکس، پوستر و نوارهای ویدیوی فیلمها و یک دوربین فیلمبرداری و مقداری خرتوپرت است، اغلب بهعنوان" اتود بازیگری" در مقابل دوربین فیلمبرداریاش که خودش آن را بهطور خودکار تنظیم میکند، نقشهای مختلفی ازجمله نقش بعضی از بازیگران فیلمها و نیز بازیهای خاصی را که بر اساس ذهنیات و علائق خودش در نظر دارد ، به نمایش میگذارد.او با این ترفند شخصی که علت و تعریف روانشناختی هم دارد،نهتنها بازیگر،بلکه عملاً فیلمبردار و کارگردان صحنه بازیگری خودش است.او محتوای برخی از نقشها و گفتارهایی را که با بازیگران و یا افراد دیگر جامعه داشته و نیز موقعیتهایی را که با بازیگران فرضی خاصی به تصور میآورد، با ترفندی شبیه به " بداهه گوئی" و" بداهه نمائی" که در اصل خودش برای خودش در نظر گرفته ، نشان میدهد.
او در دیالوگها و گفتارهایش گاهی عملاً بهنقد سینمای ایران میپردازد و همزمان نیز دادهها و شاخصههایی از این نوع سینما و بازیگران و کارگردانهای آن ارائه میدهد که البته سرگذشت خودش و وضعیت اجتماعی خانوادهاش و برخی اشارات انتقادی و اجتماعی و گلایههایی نسبت به جامعهای که در آن زندگی میکند جزو آمیزههای گفتار اوست. گاهی حتی در مواردی که دوربین را تنظیم نموده، بیاختیار از جلو آن کنار میرود و به درد دل و گلایههایش ادامه میدهد ؛ این صحنهها بهنوبه خود بسیار برونفکنانه و زیباست و اساساً همینها شخصیتپردازی او را برای مخاطب کامل میکند.او حین این تمرین" اتودوار" ،عملاً نشان میدهد که بازیگر خوب و بااستعدادی است و همین هم برای خود کارگردان (عرفان ابراهیمی ) که بازیگر این نقش است،ازنظر زیبائیشناختی بهطور همزمان امتیاز یک بازیگری گیرا و جذاب را هم در بردارد.
اتاق کوچک این پرسوناژ ، بسیار شلوغ و بههمریخته است و البته این شلوغی با در نظر گرفتن ابزار و وسایلی که در اتاق وجود دارند و با توجه به نوع شخصیت پرسوناژ،درکل بهطور نسبی تناسب و همخوانی دارد؛ بنابراین ، طراحی صحنه که توسط"امید اکبری"انجامشده،یکی از امتیازات نسبی نمایش محسوب میشود و چنین پرسوناژی را به طبقه پائین جامعه منتسب میکند: در اتاق تلویزیونی روشن هم وجود دارد که تک پرسوناژ صحنه با وصل کردن دوربین فیلمبرداریاش به آن،تصاویر خودش را بهطور همزمان میبیند . چند قفس کبوتر هم دیده میشوند و در حاشیه کناری اتاق کولری گذاشتهشده که تلویزیون کوچک و قدیمی دیگری روی آن است و البته چندین صندوق نوشابه ُپر از شیشههای خالی نیز دیده میشود و پشت در ورودی اتاق که در وسط صحنه است ، با تصاویر و پوسترهای فیلمها و هنرپیشگان تماماً پوشیده شده و ...اما این طراحی ایرادی هم دارد: بودن مجسمه مانکن آدمک نما که در گوشه اتاق قرارگرفته، توجیهناپذیر است و به نظر میرسد کارگردان عمداً آن را به صحنه آورده تا دریکی از صحنهها با آن دیالوگهای یکطرفهای داشته باشد. ضمناً تعداد صندوقهای نوشابه زیاد است ؛ اگر فقط از یک صندوق با نصفی از شیشهها استفاده میشد، باورپذیر از کار درمیآمد.در حال حاضر اتاق پرسوناژ شبیه انبار است ؛ درحالیکه نویسنده در متن به انبار بودن آن اشارهای نکرده است. قفسهای کبوترها هم اگر یکی بود ، قابلقبولتر میشد.
صحنه و طراحی اتاق درُ کل کاربری نمایشی نسبتاً خوبی پیداکرده است . پرسوناژ بازیگر، گاهی با اشیاء و کبوترها دیالوگهای برونفکنانه یکسویهای دارد؛ یکی از صحنههای بسیار زیبای نمایش،صحنهای است که او با چادر زنانهای که بهجای پرده از سقف آویخته و در آن لحظه کنار زده ، بهعنوان مخاطب فرضیاش،یعنی دختر موردعلاقهاش، حرف میزند.
نویسنده متن نمایش،یعنی"مهدی اسد زاده"، متن زیبا و محتوا داری ارائه داده که گرچه داستانی نیست و صرفاً دریک موقعیت ساده خلاصهشده،اما چون از طریق همین موقعیت ساده به بسیاری از مسائل سینمای ایران و معضلات و مشکلات اجتماعی و نیز به علائق ، نیازها و پسزدگیهای روحی و روانی تک پرسوناژ این نمایش اشاره نسبتاً جامعی دارد ، موقعیت را تا حدی روایی کرده و آن را برای نمایش مناسب و پذیرفتنی نموده است . باید یادآور شد که چون متن درباره یک تمرین نمایشی بازیگری است، روی صحنه عملاً بهصورت " نمایش در نمایش " درآمده است.
" عرفان ابراهیمی " کارگردان نمایشی است که تنها بازیگرش ، خودش است ؛ او در کارگردانی نمایش و بازی دهی به خودش خیلی خوب هوشمندانه عمل کرده است و در هر دو حیطه کارگردانی و بازیگری ، توانمند و خلاق است.میزانسن هائی که به خودش داده و ژستها ، حالات و حرکاتی که بهعنوان بازیگر از خود به نمایش گذاشته است،بسیار باورپذیر،زیبا و ستودنیاند.
منودرام (نمایش تک پرسوناژی)"هنرور" ، به نویسندگی "مهدی اسد زاده " و کارگردانی و بازی "عرفان ابراهیمی"، که بهتر بود عنوان تأویل دار " بازیگر " یا " بازیگر نقشهای حاشیهای و سیاهیلشکری"برای آن انتخاب میشد،هماکنون در خانه نمایش اجرا میشود. این نمایش، یک اجرای تکپردهای کوتاه، زیبا ، گیرا و دیدنی است.