گفت وگو با رضا بهبودی بازیگرومدرس تئاتربه بهانه برگزاری کارگاه های جدیدش
برخی از کلاس های آموزش بازیگری به سلفی و عکس یادگاری گرفتن خلاصه می شود
رضا بهبودی بازیگرباسابقه،محجوب ،باوقاروارزنده تئاتروسینما فارغ التحصیل رشته کارگردانی تئاترازدانشکده سینما تئاترسال ۱۳۷۶ وعضوگروه تئاترلیواست وشروع فعالیت حرفه ای خود راازسال ۱۳۷۶ با بازی درنمایش بینوایان بهروزقریب پور آغاز کرد
بهبودی تا به امروز در آثار سینمایی نمایشی بسیاری در مقام بازیگر حضورداشته از آن جمله میتوان به آثار در انتظار گودو (علیاکبر علیزاده)، شهرهای نامرئی (محمدحسن معجونی)، اتاق صدا (محمد عاقبتی)، گلن گری گلن راس (پارسا پیروزفر)، کالیگولا (همایون غنی زاده)، خواستگاری و خرس (محمدحسن معجونی)، سریال روزگار قریب (کیانوش عیاری)، پاداش (کمال تبریزی)، آبروی ازدسترفته (آیدا پناهنده)، آزمایشگاه (حمید امجد)، اشکان، انگشترمتبرک (شهرام مکری)، سفر زمان (امیر شهاب رضویان) اشاره کرد. بهبودی همچنین نمایشهای بر پهنه دریا، همهچیز میگذرد تو نمیگذری را نیز کارگردانی کرده است. رضا بهبودی بهعنوان مدرس کلاسها و کارگاههای مختلفی برای آموزش اصول مبانی بازیگری برای علاقهمندان این حرفه برگزار کرده که برگزاری کارگاههایی در دانشکده سینما تئاتر، دانشگاه سوره موسسه کارنامه از آن جمله هست. به بهانه برگزاری دوره جدید آموزش بازیگری با رضا بهبودی دراینباره و فعالیتهای کارش گفتوگویی انجام دادهایم.
در این سالهای اخیر درصحنه نمایش تجربههای موفقی مثل همهچیز میگذرد، تو نمیگذری و ستوان آینیشمورداشته اید؟
بله دوران خوب موفقی را در حوزه کاری و بازیگری داشتهام و دو سال قبل هم یکی دوتاازفیلم هایی که در آنها بازی کرده بودم و اجازه اکران نداشت (پاداش و اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر) هم اکران شده است. متن نوشته نمایش همهچیزمی گذرد، تو نمیگذری متعلق به محمد چرم شیراست و بهخوبی نوشتهشده است و بههرحال مخاطبان همواره به گروه تئاترلیو لطف داشته است. در مورد کارهای مک دونا هم باید بگویم نوشتههایش نیاز به بازیگران توانا و چیرهدست دارد تا بتواند فضا و اتمسفر و مرز میان باریک میان جدیت، طنزوگروتسک را بهدرستی از کار دربیاورد. مک دونا دراین کارش داستان متفاوتی را روایت میکرد. معتقدم مک دونا در نمایش نامه درملکه زیبایی لی نین از ابعاد روانشناختی بسیار پیچیدهای در شخصیتپردازی کاراکترها استفاده کرده بود وبرایم حیرتآور بود که چگونه میشود این متن را روی صحنه اجرا کرد. من همیشه در بازیگریم و خودم را ملزم به رعایت اصول اولیه بازیگری میدانم. رعایت این اصول از آنجایی مهم است که باید بازیگر مناسب همخوان با نقشی که قرار است بازی کند. بهطور مثال اگر در نمایش پیرزنی وجود دارد، از بازیگری برای ایفای این نقش استفاده شود که توش و توان سه ماه تمرین تئاتر را داشته باشد و یک ماه هم مستمر بتواند نقشش را بازی کند؛ اما متأسفانه در تئاتر ما بازیگران از یک سنی به بعد دچار گرفتاریهایی درزمینهٔ توان بدنی حافظه هستند و یا به علت غم نان میروند به سمت بازی در زنجیرههای تلویزیونی. وجود اینچنین شرایطی کارگردانها را دچار محدودیت میکند. البته منظورم این نیست که کارهای مک دونا احتیاج به کارگردان ندارد. بلکه باید برای ایفای نقشهای آثارش بازیگران توانا و درجهیک استفاده شود و در کلیت هم برای برخی از گروههای سنی بازیگر آماده به کارکمترداریم. در مورد نمایش ستوان آینشمورهم دیالوگهای خاص، حالت ابزوردی که در نمایش تبدیل به گروتسک نزدیک میشد برایم جذاب بود و درافتادن با جسمانیت و خشونت فیزیکال در این متن نوشته به طرز بارزی قابلمشاهده است.
آیا شما با این قضیه که بازیگران تئاتر در سریال همبازی کنند مشکلی دارید؟
من وضعیت موجود را نقد میکنم و نه عملکرد همکارانم، این حضوردرتلویزیون به کیفیت بازیگری درتئاترلطمه زده است. زمانهای قبل موقعی که برای تئاتر از شما دعوت به کارمی شد میدانستید سه چهار ماهی درگیرش خواهید بود. این روزها موقعی که برای پیشنهاد به بازی به من زنگزده میشود و من مدت کاروتمرینات را میپرسم. معمولاً این پاسخ را میشنوم که دو هفته دیگر کار روی صحنه خواهد رفت! اسمش هم هست که شما با قبول این نقش ما را نجات میدهید و به ما کمک میکنید؛ اما کسی نمیپرسد در این مدت کم چگونه میشود برای رفتن روی صحنه آماده شد. رسیدن به جزئیات بازی نیاز به زمان و دقت نظر بازیگر دارد ودرتمرینات مستمر حاصل میشود وباید وقت صرف کرد و کلی انرژی، توش و توان مالی و معنوی خرج کرد تا کار قوام پیدا کند و مخاطب بتواند با نمایش و بازیها ارتباط برقرار کند. آلان سوای این چالش معمولاً بازیگران همزمان درگیرد، سه کاردیگرهم هستند. درصورتیکه هفت، هشت سال پیش موقعی که سرکار تئاتری میرفتیم کار دیگری را تا آخر روی صحنه آمدن نمایش موردنظر قبول نمیکردیم. در سال 83 نمایش در انتظار گودو را کارکردیم و حدود هشت ماه تمرینات به طول انجامید و هفتهای شش روز و روزی 5 ساعت تمرین داشتیم. هنوز هم خیلی از مخاطبان درباره این اجرا با من حرف میزنند و ترجیح میدهم علیرغم نیاز مالی کارهای توأمان را قبول نکنم.
بر اساس چه ویژگیهایی اقدام به برگزاری کلاسهای آموزش بازیگری کردهاید؟
همانطوریکه میدانید سالها است که درمراکزمختلف دولتی و خصوصی به آموزش بازیگری پرداختهام و به انتقال تجربیات بازیگریم به جوانها علاقه دارم. همیشه در زندگی آدم آرام و صبوری هستم اعتقاد به کلاسهای فشرده و با مدت کم ندارم.
آیا این کلاسهای کوتاهمدت میتوانند بازده و بهرههای هم داشته باشند؟
نه تأثیری ندارد وبیشتربه سلفی و عکس یادگاری گرفتن میگذرد! و دوستان هنرجو عکس خودشان را در اینستاگرام قرار میدهند که بگویند در کلاس فلان استاد مشهور شرکت کردهایم. سوای این بحث نیتم این بوده است که با دوستان هنرجوفراترازیک دوره کوتاه چندهفتهای دریک پروسه بلندمدت هدفمند کار و فعالیت انجام بدهیم تا برایشان دستاوردهایی داشته باشد. کلاسهایی موفق است که تداوم برگزاری در دورههای بالاتر داشته باشد.
زمان برگزاری دوره اول کلاسهای آموزشیتان به چه نحوی است؟
هر دوره ده جلسه سهساعته است ودرکنارش من از هنرجویانم می خواهم در حدفاصل هر کلاس به تمرین و مطالعه هم بپردازند.
بنابراین شما در سیستم آموزشی که مورداستفاده قرار میدهید سوای بحثهای تئوری به یاددادن مسائل علمی و کارگاهی هم توجه ویژهای دارید؟
همینطور است. در شروع کلاسهایم همه هنرجویان بالباس تمرین و راحت حضور دارند. موقع مفاهیم ملکه ذهن هنرجو میشود که با تمرین عملی همراه باشد.
متد آموزشی که تدریس میکنید برچه مبنای است؟
در سالهای اخیر که زندگی رشد فرایند و پرشتابی پیداکرده است و یک هنرجو مجبوراست به سایر امورات زندگیاش بپردازد. نمیشود خیلی او را درگیر کلاسها کرد. تجربه دورههای قبل به من اثبات کرده که در کلاسها به مباحثی اشاره شود که کاربردیتر، اصولی ترومنم تر نیازهای یک هنرجو را تأمین میکند.
بنابراین بیشتر به تکنیک میپردازید؟
بله تکنیک در اولویت قرار دارد. تکنیکهایی که منجرمی شود بازیگر به فهم اولیه و درستی از متن، شخصیت برسد و درک کاملی هم ازموفعیت دراماتیکش درصحنه و ارتباطش با بازیگرمقابلش کسب کند. در کلیت اصول کاربردی را به هنرجویان آموزش میدهم.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی